عبدالحق الزموری، پژوهشگر تونسی به تازگی کتاب «تشیع در تونس» را منتشر کرده است. او در گفت‌وگویی ضمن معرفی کتاب خیزش دوباره‌ شیعیان در عصر جدید را بررسی کرده است.

به گزارش خبرنگار مهر، عبدالحق الزموری پژوهشگر و نویسنده تونسی، اخیراً کتاب جدیدی درباره شیعه و تشیع در تونس و منطقه غرب جهان اسلام، در گذشته و حال را با عنوان «تشیع در تونس؛ خوانشی علمی در تاریخ طولانی» منتشر کرده است. وی در این کتاب با استفاده از پژوهش‌های دانشگاهی تاریخی و مطالب دیگر «خیز عقیدتی و سیاسی تشیع» در تونس امروز را واکاوی کرده است. خیزی که در واقع نتیجه یارگیری‌ها و کشمکش‌های سیاسی‌ای است که بعد از آغاز انقلاب‌های عربی در حدود ۱۰ سال قبل، آغاز شده است. این کتاب یکی از مجلدات سلسله تحقیقات عبدالحق الزموری درباره مرجعیت‌های فکری و فرهنگی طرف‌های فعال سیاسی در منطقه که احزاب «اسلام سیاسی» یا «جریان اسلامگرایان دموکراتیک» نامیده می‌شوند، است. ضرورت دارد که این کتاب ترجمه شده و توسط پژوهشگران و علمای شیعه مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.

اما کمال بن یوسف، از شخصیت‌های رسانه‌ای و دانشگاهی تونس نیز با عبدالحق الزموری دیدار و درباره توجیهات کتاب جدیدش و مهمترین استدلال‌هایی که از یک سو درباره تعدد اندیشه‌ای و مذهبی و عقیدتی و از سوی دیگر درباره کاربست سیاسی جدید مسئله «تشیع» بدان رسید، با او به گفت‌وگو نشست. این گفت‌وگو که در رسانه‌های تونس منتشر شد، توسط رایزنی فرهنگی ایران در این کشور ترجمه و برای خبرگزاری مهر ارسال شد. متن این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید:

چرا این کتاب را درباره شیعه و تشیع در تونس نوشتید؟

این موضوع در درجه نخست، در راستای حوزه مطالعاتی دانشگاهی من درباره تاریخ باورها به طور کلی و تاریخ اندیشه‌ها در تونس به صورت خاص قرار می‌گیرد و هدف دیگر، ثبت کشمکش‌ها بین گروه‌های تشکیل دهنده جامعه تونس بر سر هویت‌های مختلف است که کشور ما به همراه انقلاب ۲۰۱۰ شاهد آن بود و از آن جمله این است که برخی به خاطر «وابستگی شیعی» می‌جنگند و سومین دلیل، جهل بزرگی است که در روایت‌های عمده‌ای که این و آن ادعا می‌کنند بدان وابسته‌اند، دیده می‌شود، جهل و خلط آن با اندیشه و تفکرات مقبول جامعه و جهل به تاریخ شکل‌گیری و چارچوب رشد و توسعه آن و جهل به خطر ساختن آینده‌ای گروهی درباره توهمات و مغالطه‌ها.

توجه من به تاریخ اندیشه شیعه در تونس از اینجا و با بررسی مراحل مختلف شکل‌گیری و تأثیرات آن بر جامعه محلی به وجود آمد. شاید من به این دلیل، پسوند «خوانشی علمی در تاریخ طولانی» را برای کتاب خود انتخاب کردم تا خود را از ورود به پیشداوری درباره این روایت یا آن روایت دور سازم و از خواننده بخواهم تا سطحی از اعتماد را به مختصات تاریخ ایجاد کند و پیش از اتخاذ موضع، دست به جدا سازی روایت‌ها بر پایه‌های دانشی مستحکم بزند.

چرا این کتاب در این برهه زمانی منتشر شد؟ چرا الآن؟

من کار تألیف این کتاب را به دلیل افزایش سطح طرد کردن‌های متقابل، تشکیک در نیت‌ها و کاربست سیاسی تفکرات مختلف از بیش از سه سال قبل آغاز کردم. طرد کردن‌های گروه‌های مختلف در کشور تا حد درگیری‌های عینی خشن پیشرفته بود. در آن شرایط بحرانی، برخوردهای شدیدی به وقوع پیوست که پیروان شیعه در تونس، یک طرف آن بودند. تصمیم گرفتیم در انتشار مطالعه خود درنگ کنیم تا اوضاع آرام شود، تا از کاربست بیشتر سیاسی شده و گروهی شده‌ی ایده‌های کتاب در آن برخوردها جلوگیری شود.

مهمترین نتایجی که درباره تشیع در منطقه مغرب عربی به دست آوردید که شاهد تأسیس یک کشور شیعی بود که شاگردان آن افراد، بعدها در قاهره هم یک حکومت شیعه تشکیل دادند، چه بود؟

غوص ما در گوشه‌های تاریخ تشیع در کشورهای مغرب، مجموعه نتایجی بود که به بررسی و دقت نظر بیشتری نیاز دارد. به عنوان مثال: اندیشه شیعی، درست مانند دیگر اندیشه‌های مخالف حکومت مرکزی (یعنی خلافت اسلامی)، به دلیل شکست نظامی‌اش در مشرق، به مهاجرتی پناه برد که تحت پیگرد حکومت قرار نگیرد. لذا شیعیان و به کشورهای مغرب عربی آمدند تا در آنجا برای احیای ساخت روایت شیعی، خود را در امان نگاه دارند. به همین دلیل، شاهد ظهور امارت‌های مختلف شیعی (از نظر رویکردهای عقیدتی در درون حوزه شیعی) در قرون اول هجری بودیم. لذا شکل‌گیری تشیع در این راستا، باید یکی از کارهای علمی ما می‌بود تا بتوانیم برخی اشتباهات تاریخی بویژه در زمینه قداست‌ها را که برخی تلاش می‌کنند تا به شیعه بچسبانند، بشناسیم.

نتیجه دومی که بدان رسیدیم، این است که تشیع در آغاز انتشار خود در کشورهای مغرب عربی، بر محور «عشق به اهل بیت رسول خدا (ص)» فعالیت می‌کرد، به همین دلیل، به سرعت و به صورتی عمیق در میان مردم گسترش یافت، درست مانند گسترش اولیه تفکرات اباضیه (پیروان عبدالله بن اباض). و وقتی آنها راهبردهای سیاسی افراطی را پیش گرفتند، باعث ضعف این مذهب در آفریقا شد، امری که در مدت دو قرن یا بیشتر اتفاق افتاد.

آغاز جدایی احساسی بین بلندی اندیشه شیعه و نتیجه‌ای که به دلیل انتقام مقامات شیعه در تونس (حاکمان حکومت فاطمی) دامن آن را گرفت، از مهمترین و خطرناک‌ترین عوامل غلبه بر آن در آفریقا بود. به همین دلیل، ما از عبارت «تشیع سیاسی، تشیع را از بین می‌برد» * استفاده کردیم، و این، موضوعی است که هم در گذشته و هم امروز، آن را درست می‌دانیم. نتیجه دیگری که بدان رسیدیم، این است که کاربست اندیشه‌ها که خطرناک‌ترین آنها، اندیشه‌های دینی و مذهبی است، در نبردهای سیاسی، چه از سوی اهل سنت و چه شیعه و یا اباضیه و دیگران، دلیل مستقیم ایجاد کشتارهای خونین و زشت در طول هشت قرن نخست هجری درکشور ما بوده است.

چرا برخلاف آنچه که در مشرق عربی و اسلامی و برخی از کشورهای جنوب صحرای آفریقا شاهد بودیم، تأثیر جنبش‌های سیاسی شیعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در تونس و کشورهای مغرب عربی گسترش نیافت؟

مطالعه ما نشان می‌دهد که تسنن در مذهب مالکی که دارای ریشه مغربی است و عقلانیت بزرگی را در رفتار اجتماعی (اهداف) از خود نشان داد و این عقلانیت در طول ده‌ها قرن (از زمان قبل از اسلام) با آمیخته بزرگی از اندیشه‌ها و رویکردهای دینی و غیردینی بروز کرد، روان شناسی و ذهنیت مخصوص به خود را از دست داده بود و به ویژه، روی کار آمدن حکومت حفصیه (در قرن هفتم هجری / سیزدهم میلادی) به ابزاری برای متحد سازی همه مردم در فضای عمومی آفریقا تبدیل شده بود. به طوری که در هنگام ورود ترک‌های عثمانی به تونس در قرن ۱۶ میلادی، نبردهای دینی، مذهبی و نژادی، به طور کامل از تونس رخت بربسته بود.

شاید این، یکی از دلایلی بود که مانع از آن شد که تشیع و دیگر جنبش‌های تبلیغی (مسیحیت، الحاد و…) در تونس، ابعاد مردمی به خود بگیرد، ضمن اینکه امروز تشیع، به رویکرد «ایرانی فارسی امامی»، یعنی به موضع‌گیری‌های سیاسی و راهبردی پایه‌ای و در نتیجه به ائتلاف‌ها و نبردهای منطقه‌ای و بین‌المللی مرتبط است و این امر بر ترس عمومی تونسی‌ها و نگرانی آنها از شیعه می‌افزاید، هرچند که خود شیعیان نیز در داخل خود، یکدست نیستند ومثال‌هایی در این رابطه در کتابمان ذکر کردیم.

* نکته‌ای را که نویسنده به آن اشاره می‌کند به شدت محل مناقشه است.