در ادامه مرور خاطرات ماندگار جشنواره «سینماحقیقت» طی دهه ۹۰ سراغ دوره سیزدهم رفته‌ایم؛ دوره‌ای که همین سال گذشته برگزار شد و امروز جدی‌ترین خاطره‌اش تماشای دورهمی مستندها در سالن سینما است!

خبرگزاری مهر -گروه هنر- نیوشا روزبان: چهاردهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» امروز و با برگزاری آیین اختتامیه به پایان می‌رسد، جشنواره‌ای که آثار متنوعی را به مخاطب عرضه کرد و هر چند در قالبی متفاوت و بدون اکران عمومی فیلم‌ها در سالن سینما برگزار شد اما همچنان ویترینی قابل توجه داشت.

در آخرین گزارش از سلسله گزارش‌های «یک دهه با خاطرات سینماحقیقت» پنج مستند خاطره‌ساز سیزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» که در سال ۱۳۹۸ برگزار شد را مرور می‌کنیم.

جشنواره‌ای که شامل آثار قابل توجهی بود اما به رسم خاطره‌بازی در این گزارش صرفاً به فیلم‌هایی چون «پروژه ازدواج» به کارگردانی حسام اسلامی، عطیه عطارزاده، «جایی برای فرشته‌ها نیست» به کارگردانی سام کلانتری، «خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوشدست، «نت‌های مسی یک رویا» به کارگردانی رضا فرهمند و «خسوف» به کارگردانی محسن استادعلی اشاره شده است.

یکی از نکات قابل توجه در این ۵ فیلم این است، برخی از آثار قرار گرفته در این لیست در جشنواره‌های مختلف بین‌المللی حضور داشته با استقبال قابل توجهی همراه شدند.

پروژه ازدواج / حسام اسلامی، عطیه عطارزاده

مستند «پروژه ازدواج» به کارگردانی حسام اسلامی و عطیه عطارزاده را می‌توان یکی از مستندهای متفاوت و جذاب این دوره از جشنواره «سینماحقیقت» دانست، در واقع این مستند درباره یک مرکز نگهداری بیماران اعصاب و روان است، داستان چند بیمار که براساس آزمایش‌هایی که از آنها گرفته می‌شود و بررسی شرایط روحی آن‌ها پیشنهاد ازدواج این بیماران با یکدیگر مطرح می‌شود، در این مستند چند زوج مورد بررسی قرار می‌گیرند که تمایل به ازدواج با یکدیگر دارند، در این میان یک زن و مرد نیز حضور دارند که سال‌ها است در این مرکز دل بسته یک دیگر هستند، اما در نهایت به دلیل بیماری و شرایط روحی آنها، اجازه ازدواج برای آن‌ها صادر نمی‌شود.

کارگردانان این مستند، تصمیم داشتند تا زندگی در مراکز بیماری‌های اعصاب و روان را از نگاه دیگر بررسی کنند، به همین دلیل سوژه عشق و ازدواج را انتخاب کرده و هم گام با سوژه‌های خود جلو می‌روند. البته این را هم باید بگوییم که مسئولان مرکز مورد نظر نیز به دنبال این بودند که با امکان‌سنجی علمی به این پرسش پاسخ دهند که آیا افراد حاضر در این مکان می‌توانند با یکدیگر ازدواج کنند یا خیر.

جایی برای فرشته‌ها نیست / سام کلانتری

سام کلانتری در سیزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» با فیلم مستند «جایی برای فرشته‌ها نیست» حضور پیدا کرد. این اثر یک مستند ورزشی است که داستان سختی‌ها، تلاش‌ها، شکست‌ها و موفقیت‌های تیم ملی دختران اسکیت هاکی ایران و مشکلات پیچیده آنها در راه مسابقات آسیایی کره جنوبی را به تصویر می‌کشد. در این فیلم نشان داده می‌شود که فدراسیون توانایی تامین هزینه این تیم را نداشته و همین مساله مشکلاتی را برای آنها فراهم می‌کند.

هرچند این فیلم مستند درباره سختی‌ها و مشکلات تیم اسکیت هاکی بانوان است، اما نمی‌توان آن را یک اثر ناامید کننده دانست، بلکه کارگردان توانسته است با به تصویر کشیدن تلاش‌ها و حال خوب آنها برای رسیدن به هدفشان یک مستند متفاوت و امیدبخش را به تصویر کشد.

یکی از نکات جالب این مستند این است که هرچند تیم ملی با مشکلات متعددی مواجه است که یکی از آنها تامین منابع مالی برای سفر به کره جنوبی برای حضور در مسابقات آسیایی است، اما مردان حمایتگری در کنار آنها هستند که از دختر، خواهر و یا همسرشان حمایت می‌کنند.

این مستند توانست تندیس بهترین فیلم در گروه «هنر و تجربه»، جایزه ویژه هیات داوران بخش مستند بلند مسابقه بین‌الملل و جایزه ویژه تماشاگران سیزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» را از آن خود کند. همچنین این مستند توانست سیمرغ بلورین بهترین مستند را در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از آن خود کند.

«جایی برای فرشته‌ها نیست» در گروه سینمایی «هنر و تجربه» روی پرده رفت و توانست مخاطبان بسیاری را به خود جذب کند.

خط باریک قرمز / فرزاد خوشدست

«خط باریک قرمز» به کارگردانی فرزاد خوشدست از دیگر مستندهای متفاوت در این دوره از جشنواره «سینماحقیقت» بود، مستندی که درباره یک گروه زندانی نوجوان است که تصمیم می‌گیرند با کمک چند مربی نمایش، تئاتری را روی صحنه ببرند تا اگر موفق بود، به بهانه اجرا در یک جشنواره بزرگ تئاتر در تهران، یک روز از زندان خارج شوند، اما روز قبل از اجرا عده‌ای از آن‌ها نقشه فرار دارند.

فرزاد خوشدست این مستند را با هدف تئاتر درمانی آغاز کرد و ساخت آن نزدیک به ۴ سال به طول انجامید، در «خط باریک قرمز» علاوه بر بازیگران، بچه‌های کانون اصلاح و تربیت نیز حضور داشتند.

یکی از مهمترین نکات این مستند، این بود که حکم قصاص یکی از بچه‌های کانون اصلاح و تربیت که در این مستند حضور داشت با نام میلاد صادر شده بود، اما با تلاش و پیگیری ۱۳ ماه عوامل این مستند، میلاد توانست حکم بخشش گرفته و از زندان آزاد شود. همچنین یکی دیگر از این نوجوانان به نام مهدی نیز حکم آزادی خود را دریافت کرد که این ۲ اتفاق خود به اندازه کافی تاثیرگذاری و اهمیت این مستند را نشان می‌دهد.

خوشدست پیش از این درباره اینکه چرا این موضوع را به صورت یک فیلم سینمایی جلوی دوربین نبرده بود، گفته بود که نمی‌خواستم تخیل من در آن دخیل باشد چون در این صورت این روایت فاقد تاثیرگذاری می‌شد و اثبات سایکودرام، غنای لازم را پیدا نمی‌کرد. اگر این قصه به فیلم سینمایی تبدیل می‌شد، مخاطب شاید به سایکودرام فکر می‌کرد اما به آن ایمان نمی‌آورد.

جایزه ویژه دبیر جشنواره، جایزه آسیب‌های اجتماعی را از سیزدهمین دوره جشنواره «سینماحقیقت» از آن خود کند.

نت‌های مسی یک رویا / رضا فرهمند

رضا فرهمند پیش از این با مستند تحسین‌شده «زنانی با گوشواره‌های باروتی» در جشنواره «سینماحقیقت» حضور داشت و این بار در سیزدهمین جشنواره با مستند «نت های مسی یک رویا» شرکت کرد، مستندی که درباره ملوک، پسری ۱۰ ساله است که با دوستانش سیم‌های مسی خانه‌های ویران شده در جنگ را برای گذران زندگی جمع می‌کند و می‌فروشد، اما موسیقی و شوق رسیدن به آرزویی کودکانه، گرمای امید را در دل آنها زنده می‌کند و به خرابه‌ها رنگ و شادی می‌بخشد.

این مستند در منطقه یرموک ساخته شده است و کارگردان زمانی به این منطقه وارد می‌شود که ۳ ماه از آزاد شدن آن می‌گذشت و هنوز بمب‌های دستی فعال در منطقه وجود داشت که این خود احتمال خطر را برای گروه تصویربرداری ایجاد می‌کرد. «نت‌های مسی یک رویا» داستان ۵ کودک است که البته از نظر کارگردان کار کردن با این کودکان بسیار سخت بود، اما در نهایت کودکان خودشان جلوی دوربین بودند و بازی نمی‌کردند.

«نت‌های مسی یک رویا» در سیزدهمین جشنواره «سینماحقیقت» توانست در جشنواره‌های بین‌المللی حضور درخشانی داشته باشد.

خسوف / محسن استادعلی

اما محسن استاد علی نیز در این دوره از جشنواره با فیلم مستند «خسوف» حضور داشت مستندی که در خط داستانی آن آمده است: «می گن این خسوف، طولانی‌ترین خسوف قرن بیست و یکه. شیش ساعت و سیزده دقیقه و چهل و هشت ثانیه، سایه زمین روی ماه می‌افته و تو این مدت خبری از مهتاب نیست، خبری از نور نیست.»

این مستند با موضوع متفاوتی ساخته شده است و داستان زندگی طلبه جوانی را از زبان خودش بیان می‌کند که در تردیدی دردناک بین راهی که باید برود (طلبگی) و راهی که دوست دارد برود (مستندسازی و سینما) گیر افتاده است، یک دو راهی که مدام روانش را می‌فرساید و به عقب می‌راندش. سایه این تردید بر زندگی شخصی‌اش هم افتاده و تلاش می‌کند راه درست را بیابد.

کارگردان این مستند درباره ساخت این مستند گفته بود ساخت چنین موضوعاتی که بستر مذهبی و ساحت حاکمیتی دارند، همیشه دشوار بوده است. چرا که یک جور بندبازی هولناکی است، هم احتمال افتادن در دام شعار و تکرار دارد و هم رفتن به سمت و سویی که احتمال عدم نمایش تا زمانی دیگر. حال اگر این موضوع در بستر فیلم مستند شکل گیرد که ماجرایش سخت و سخت‌تر می‌شود.

«خسوف» توانست تندیس بهترین کارگردانی فیلم مستند بلند را از آن خود کند.