خبرگزاری مهر؛ مجله مهر _ مرضیه کیان: «خاله تو رو خدا بمونید بازم باهامون بازی کنید، انقدر زود از پیشمون نرید…»
این جملهای است که هر دفعه ناهید باقری میخواهد از بچههای کوره آجرپزی "صداقت" و "ثابتنو" خداحافظی کند، میشنود.
ناهید باقری ۳۶ سال دارد و کارشناس علوم تربیتی است. او یکی از تکنسین داروییهای بیمارستان آتیه است که اوقات فراغتش را در گروه جهادی حنیفا که به سرپرستی نسترن دانهکار است، میگذراند.
باقری اولین فعالیت جهادی خود را در اولین اردوی جهادی گروه که در کرمانشاه بود شروع کرد؛ یعنی از سال ۹۵.
او میگوید: «خیلی دوست داشتم که در اردوهای جهادی شرکت کنم و گروه جهادی حنیفا این فرصت را هم برای من و هم برای خیلی از خانمهای فعال و علاقهمند به کارهای جهادی فراهم کرد.»
دغدغه این گروه، شاد کردن دل بچهها در مناطق محروم به ویژه کورههای آجرپزی است. گروهی که ناهید در آن فعالیت دارد، کوره آجرپزی منطقه خاورشهر است. در دل هر کدام از این مناطق، کورههای زیادی وجود دارد که هر کدام به نام مالکشان نام دارد؛ فرهنگ حاکم بین این کورهها اجازه نمیدهد که همه بچهها در یک مکان جمع شوند تا وقتی حنیفاییها به آنجا میروند، خدماتشان شامل حال همه بچهها شود؛ به همین دلیل ناهید به همراه گروهی که به خاور شهر میرود، روی بچههای کوره "صداقت" و "ثابتنو" متمرکز هستند. وقتی علت انتخاب این کورهها را از باقری جویا شدم، گفت: «در فصل زمستان که این کورهها فعال میشوند، جمعیت بیشتری از بچهها در این دو کوره هستند.»
یلدای مهربانی
از سال ۹۵ که این گروه به طور رسمی فعالیت خود را شروع کرد، در کنار برگزاری کلاسهای فوق برنامه ورزشی و هنری و تقویت پایه تحصیلی هر سال بنا به مناسبتهای مختلف مذهبی یا آئینی، برنامهای برای بچهها در نظر میگیرد. مناسبت شب یلدا هم بهانهای شد تا گروه جهادی حنیفا روز جمعه ۲۸ آذر ماه با کلی وسایل راهی کوره صداقت شود؛ کیک، آجیل، میوه، شال، کلاه، دستکش، لباس گرم، اسباببازی، کتاب و لوازمالتحریر از وسایلی بود که همراهشان برده بودند.
ناهید از مراسم یلدایی که دو روز جلوتر برای بچهها گرفتند میگوید: «جایی که خانوادهها در کوره صداقت زندگی میکنند، جایی شبیه به کاروانسرا است که ما برای برگزاری جشن از محوطه کاروانسرا استفاده کردیم. ۱۰ مربی خانم بودیم که راهی شدیم؛ بقیه مربیها به اقتضای شرایطی که دارند نتوانستند با ما همراه شوند، یعنی هر دفعه که برنامهای داشته باشیم فقط تعدادی از مربیها میآیند، چون هرکدام از مربیها شاغل هستند و با توجه به موقعیتی که دارند حضور پیدا میکنند.
ساعت ۹ صبح در کنار حدود ۴۰ کودک کوره صداقت، جشن یلدا گرفتیم و فلسفه شب یلدا و آداب و رسومها را برایشان گفتیم، تا هم با فرهنگ کشورشان آشنا شوند، هم بهانهای باشد تا یاد بگیرند در آن زندگی گروهی که دارند، چطور باید نکات بهداشتی و پروتکلها را در این شرایط اوج کرونا رعایت کنند.
دیدن شادی و خوشحالی بچهها، عجیب برایمان دلچسب است. ذوقی که در چشمان کودکانهشان میبینیم، انگیزه ادامه دادن این راهی است که انتخاب کردیم.
هنگام ظهر، وقتی جشن تمام شد و خواستیم از بچهها خداحافظی کنیم طبق معمول، جمله همیشگی را شنیدیم: «خاله تو رو خدا بمونید بازم باهامون بازی کنید، انقدر زود از پیشمون نرید…» ما هم با این وعده که «باز هم پیشتون میایم» راضیشان کردیم و برگشتیم، اما کارمان تمام نشده بود، چون ما بستهها و وسایل بیشتری همراهمان برده بودیم که میخواستیم به کورههای دیگر هم برسانیم.»
ناهید باقری و دوستانش مدام یاد برق امیدی که در چشمان بچهها موج میزند، میافتند و همین باعث میشود که هر کاری از دستشان برمیآید برای این بچهها انجام دهند؛ بچههایی که علاوه بر فقر اقتصادی، فقر فرهنگی هم دارند و عجیب تشنه محبت هستند و کمی بازی و خوراکی و کشیدن دست نوازش بر سرشان دنیایشان را رنگی میکند.