به گزارش خبرگزاری مهر، محمد باغستانی مدیر گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشکده اسلام تمدنی با موضوع «اهمیت مطالعات تمدنی در ایران با توجه به آثار منتشر شده پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی» به ایراد سخن پرداخت.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی ابتدا به اهمیت نهفته در «مطالعات تمدنی در ایران» پرداخت و افزود: مطالعات تمدنی در ایران اهمیت دارد، چرا که هم پیوند کهن پیدایش تمدن با این سرزمین (ایران) را قدمتی است به پیدایش ایران؛ بدان سان که سزد تا تاریخ ایران را جلوگاه مهمی از تاریخ فراز و فرود تمدنهای بشری در عهد باستان و میانه نام نهاد؛ و هم بخشی از چالشهای مدیریت درونی جامعه ایران کنونی از عصر برآمدن مشروطیت به شمار آورد و جای پای آن را در عهد پهلویان و عهد اول نظام جمهوری اسلامی دنبال کرد.
وی افزود: در عهد دوم این نظام در پیدایش دولت سازندگی (۱۳۶۸-۱۳۷۶) (با ترکیبی از جریانهای تمدن اندیشانه اسلام گرا و غرب گرا با تکیه بر الگوهای پیشرفت و توسعه تکنوکرات های عملگرا و تحصیل کرده غربی، و محوریت توسعه اقتصادی)؛ دولت اصلاحات (۱۳۷۶-۱۳۸۴ ش) (با ترکیبی از جریانهای تمدن اندیشانه اسلام گرا با قرائتهای تازه گاه نامنطبق بر جریان تمدن اندیشانه اسلام گرا و تکیه بر الگوهای پیشرفت و توسعه اقتصادی دولت پیشین با محوریت توسعه سیاسی)؛ دولت عدالت (۱۳۸۴-۱۳۹۲ ش): (نزدیک به جریان تمدن اندیش اسلامی اصول گرا با قرائت ویژه از آن و محوریت گسترش عدالت اقتصادی و مبارزه با فساد) و دولت اعتدال (۱۳۹۲- تا کنون) (نزدیک به جریان تمدن اندیشی اسلام گرا با قرائت اصلاح طلبانه و اصول گرایانه معتدل)، هر یک در دوران حاکمیت خود در درون جریان تمدن اندیشی اسلام گرا، تحولات تازه و رقابتهای نو را پدیدار ساخته اند.
باغستانی در ادامه سخنانش اظهار کرد: این دولتها با حفظ چهارچوب کلان تمدن اندیشی اسلام گرا به دلیل برخورداری از نگرشهای ویژه مسئولان و مشاوران و تئوری پردازان خویش توانسته اند خواسته یا ناخواسته رگههایی از جریانهای درون و بیرون از چهارچوب جریان کلان تمدن اندیشی اسلام گرا چونان تمدن اندیشی های مارکسیستی، باستان گرا، سنتی مهدویت گرا، مدرن سکولار، سنّی سنت گرا و سلفی، عرفانی و فلسفی و ضد فلسفی را نمایندگی نمایند و و نیز قرار گرفتن ایران در نقطه کانونی چالشهای تمدنی منطقهای (ایران – ترکیه – عربستان بر پایه تئوری هانتینگتون با توجه به پیوندهای عمیق فرهنگی و تمدنی ایران با همسایگان فارسی زبان و عرب زبان وترک زبان خود) بر حجم ترکیب و تنوع درونی کلان جریان تمدن اندیشی اسلام گرا بیافزایند.
اهمیت شکل گیری گفتمان تمدنی درونی و گفتمان تمدنی بیرونی
عضو هیئت علمی گروه پژوهشی هنر و تمدن اسلامی در ادامه افزود: این زاویه نشینیهای سه گانه، هم اهمیت اقدامات در جهت سازماندهی مطالعات تمدنی در ایران و تشکیل گروههای مختلف مطالعاتی را به اقتضا ماهیت مطالعات تمدنی هویدا میسازد، و هم به اقتضا موقعیت ویژه تمدنی ایران در تاریخ خود، عیان ساخته است. و هم اولویتهای مهم حوزه مطالعات تمدنی معطوف به ایران با ساخت گفتمان تمدنی درونی بر پایه (مطالعات تمدنی معطوف به ایران برای مخاطبان ایرانی یا هدف تقویت هویت ملی آنان که مرسوم در همه حاکمیتهای کنونی روزگارست) با سه شاخه «مطالعات ظرفیت شناسی تمدنی اقوام ایران داخل کشور»، «مطالعات ظرفیت شناسی تمدنی اقلیتهای مذهبی و دینی داخل ایران» و «مطالعات معطوف به بازسازی روابط شیعه و اهل سنت ایران بر پایه نگرش تمدنی» در این راستا اهمیت مییابد. همچنین گفتمان تمدنی بیرونی بر پایه «مطالعات تمدنی معطوف به مشترکات میان ایران و ملل منطقه» با سه شاخه «مطالعات تمدنی معطوف به جهان اسلام»، «مطالعات تمدنی معطوف به جهان تشیع» و «مطالعات تمدنی معطوف به کشورهای فارسی زبان» در این جایگاه قابل اهمیت و دارای ضرورت است.
چالشها و فرصتهای پیش روی پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی
این پژوهشگر با توجه به تأسیس پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی اظهار کرد: اگر تغییر مکان عبارت «تمدنی» و قرار گرفتن آن پیش از عبارت «اجتماعی» با تلقی حکایتگری آن از اهمیت تقدم مطالعات تمدنی بر مطالعات اجتماعی در نظر گرفته شود، این مقوله از سه منظر اهمیت دارد: نخست در خود داشتن زوایای سه گانه حاصل از رابطه تمدن و ایران گزارش شده است و دوم آشکار کردن ظرفیت مطالعات تمدنی در نهاد حوزه میتواند باشد و سوم آشکار کردن ظرفیت فرهنگی قم در مطالعات تمدنی با توجه به نقش این شهر در تحولات سده اخیر جامعه ایران است که اهمیت مییابد.
مدیر گروه هنر و تمدن اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در پایان ضمن تأکید بر کوششهای مبارک در این پژوهشکده در عرصه مطالعات تمدنی به مشکلات و چالشهای احتمالی پیش روی این پژوهشکده به صورت فهرست وار اشاره کرد: تک بعدی شدن مطالعات حوزه تمدن (پدیده غلبه مطالعات نظری بر حوزه کاوشهای مطالعاتی که باید درباره آن اندیشه شود)؛ دایره بسیار محدود نویسندگان و پژوهشگران، دایره بی اندازه محدود گروهها و سازمانهای همکار؛ ابهام در مشارکت با رویکرد تمدنی در همکاری با دیگر نهادها.
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی همچنین پیشنهادهایی جهت بهبود و ارتقای جایگاه این پژوهشکده بدین شرح ارائه نمود: بازنویسی اهداف بر پایه موقعیت تمدنی ایران؛ تهیه بانک اطلاعاتی ویژه از مطالعات تمدنی در ایران و جهان در باره تمدن ایران در ادوار گوناگون؛ ایجاد یک شبکه ارتباطی با همه مراکز تمدن پژوهی و پژوهشگران؛ تعیین جایزه ویژه مطالعات تمدنی برتر در سطح ملی و منطقهای و جهانی؛ تشکیل هسته مشاوران قوی در طراحیهای منطقهای و جهانی؛ تأسیس مجله تخصصی ملی و منطقهای و سپس جهانی؛ ارتباط ویژه با مجامع خاورشناسی در حوزه مطالعات تمدنی ایران و منطقه.