یک فیلم اسپانیایی جدید برای پرده برداشتن از این راز زندگی شکسپیر، راه حلی جدید ارائه و داستانی را طرح می کند که به اعتقاد تهیه کنندگان بسیار امکانپذیر است و ضمنا از روند کاری نمایشنامه نویس بریتانیایی پرده برمی دارد. این فیلم که "ویلیام و میگل" نام دارد اواخر امسال در بریتانیا اکران می شود و در آن ویل کمپ، بازیگر بریتانیایی و هنرمند باله نقش شکسپیر را بازی می کند.
فیلمنامه درباره برخورد خیالی شکسپیر با میگل دی سروانتس، بزرگترین قهرمان ادبی اسپانیا و خالق "دن کیشوت" است. سروانتس و شکسپیر هم عصر بودند و گفته می شود هر دو در یک روز از دنیا رفتند، 23 آوریل 1616، هر چند نویسنده اسپانیایی 17 سال از شکسپیر بزرگتر بود. "ویلیام و میگل" را اینس پاریس، ستاره نوظهور اسپانیایی نوشته و کارگردانی کرده و داستان آن این ایده را طرح می کند که دو نویسنده توانا با هم آشنا شدند و تاثیر زیادی بر هم گذاشتند. در نهایت شکسپیر به انگلستان بازگشت و موفقترین دوره کاری او در لندن آغاز شد.
آنتونیو سائورو، تهیه کننده "ویلیام و میگل" که این هفته برای توضیح درباره فیلم به بریتانیا می آید در این زمینه گفت: "هنگام نوشتن فیلمنامه تحقیقات زیادی انجام دادیم و یک نکته کاملا آشکار است؛ اینکه شکسپیر به خوبی با اثر سروانتس آشنا بود." محققان اغلب به ارجاعات دریایی در نمایشنامه ها و اشعار شکسپیر اشاره کرده و گروهی می گویند شواهدی هست که نشان می دهد او حداقل یک سفر دریایی رفته بود.
سائورو گفت: "در آن زمان سفر به اسپانیا مثل این بود که اکنون به نیویورک یا شانگهای سفر کنیم. اسپانیا مرکز همه چیز و رفتن به آنجا بسیار پرمعنی بود. داستان ما بر مبنای اطلاعاتی نوشته شده که می تواند واقعی باشد. وقایعی که شاید اتفاق افتاده باشد."
"ویلیام و میگل" رویدادی در اواخر سال های 1580 را مورد توجه قرار می دهد، زمانی که هر دو مرد همسران خود را ترک کرده بوده اند. به این شکل یک عامل رومانتیک کاملا خیالی در قالب شخصیتی به نام لنور به داستان اضافه می شود، زنی که هر دو مرد او را دوست دارند و نقش او را النا آنایا بازی می کند. در داستان حضور این شخصیت است که دو غول ادبی را به هم پیوند می دهد و به شکلی تاثیرگذار شیوه نوشتن آنها را عوض می کند.
سائورو توضیح داد هر اتفاقی در اسپانیا افتاده باشد، اینکه اصلا این دو مرد همدیگر را دیدند یا نه؛ هر چه بود یک اتفاق آشکارا شیوه کاری آنها را تغییر داد. سروانتس که در فیلم خوان لوئیس گالیاردو نقشاش را بازی کرده، وقتی ابتدا با لنور و بعد شکسپیر آشنا می شود، دچار انسداد ذهنی شده و نمی تواند چیزی بنویسد. سائورو گفت: "پیش از این دوره سروانتس بسیار غمگین بود. او با جمع آوری مالیات روزگار را می گذراند. اما پس از این مقطع بود که طنز تلخ "دن کیشوت" را نوشت. شکسپیر هم چنین موقعیتی داشت. او پیش از آن صرفا نمایشنامه های کمدی می نوشت و از اینجا به بعد بود که بیشتر تراژدی های خود را نوشت."
نظریه های دیگر در مورد اینکه شکسپیر در فاصله 1586 تا 1592 در مدارس لنکشایر یا ولز درس می داده، یا با گروهی از بازیگران سیار بوده بیشتر بر مبنای ارجاعات متنی است. حقیقت این سال های گمشده شاید هیچگاه مشخص نشود و شاید در این مورد یک مدرک کاملا موثق ضروری نباشد. همانطور که در تبلیغات "ویلیام و میگل" آمده، "در هنر و عشق همه چیز امکانپذیر است."
داستان دو نویسنده
میگل دی سروانتس
تولد: میگل دی سروانتس ساوردا در آلکالا دی هنارز، اسپانیا، 1547
مرگ: مادرید، 23 آوریل 1616 در سن 68 سالگی
ایمان: احتمالا با یسوعیون در کودوبا یا سویل درس خواند
عشق: در 1584 با کاتالینا دی سالازار پالاسیوس، دختر بسیار جوان یک روستایی ثروتمند ازدواج کرد و اواخر دهه 1580 از او جدا شد
پهلوانی: در نبرد لپانتو جنگ کرد، توسط دزدان دریایی بارباری اسیر شد و پنج سال در الجزایر برده بود تا اینکه پدر و مادرش با پرداخت باج او را آزاد کردند
ویلیام شکسپیر
تولد: استراتفورد - آپن - آوون، 1564
مرگ: در خانه خود در همان روز و همان سال که سروانتس از دنیا رفت، در 52 سالگی. سه سال پیش از بازنشسته شده بود
ایمان: گرایشات کاتولیک خطرناک که از مادرش مری آردن گرفته بود
عشق: در 26 سالگی با آن هاتاوی ازدواج کرد که 18 ساله بود. در اواخر 1580 او را ترک کرد
پهلوانی: شاید یک جاسوس کاتولیک متمرد بود یا شاید به گروه بازیگران سیار پیوست. شاید هم هر دو