خبرگزاری مهر - گروه حوزه و دانشگاه: پیشرفت علوم پایه، اساس ارتقا علمی و توسعه کشور است. کشورهای پیشرفته هزینه زیادی را چه به لحاظ مالی و چه معنوی در حوزه علوم پایه انجام میدهند چرا که میدانند دستیابی به توسعه و تعالی علمی بدون پیشرفت علوم بنیادین امکانپذیر نیست.
در این میان باید آموزش و پژوهش و به ویژه برنامه ریزی های آموزش عالی به ویژه در حوزه علوم پایه پررنگتر شود تا تأثیرگذاری بهتری در فرایند علمی رخ دهد و در عین حال زیر ساختهای لازم برای آن در همه ابعاد رشد پیدا کند.
رهبر معظم انقلاب در دیدارهای خود در سالهای متمادی با پژوهشگران، دانشگاهیان و استادان بر اهمیت علوم پایه تاکید ویژه داشته اند. ایشان در فرازهای متعدد به این موضوع پرداخته اند از جمله «علوم پایه مثل گنجینه است، اگر علوم پایه نباشد پشتوانه سایر هزینه کردها از بین خواهد رفت» در اهمیت علوم پایه و ضرورت رسیدگی هر چه بیشتر به آن همین بس که رهبر معظم انقلاب در دیدارهای خود در سالهای متمادی با پژوهشگران، دانشگاهیان و استادان همواره بر اهمیت علوم پایه تاکید ویژه داشته اند.
ایشان در فرازهای متعدد به این موضوع پرداخته اند از جمله «علوم پایه مثل گنجینه است، اگر علوم پایه نباشد پشتوانه سایر هزینه کردها از بین خواهد رفت»، «درباره علوم انسانی، علوم پایه اولویتها باید ملاحظه شود و در برنامه ریزی ها دخالت داده شود»، «در زمینه علم بر دو نقطه تاکید میکنم یکی علوم پایه و دیگری علوم انسانی، ما به دنیا که نگاه میکنیم میبینیم آن چیزی که کشورهای پیشرفته را توانسته به این اوج و قله برساند ریاضی، فیزیک، شیمی و علوم زیستی است؛ ما باید به این علوم بپردازیم.»
تحقیقات پایهای را بنیادین یا محض نیز مینامند و عامل پیشبرنده در این نوع تحقیقات کنجکاوی یا علاقمندی به پاسخگویی به یک سوال خاص است. انگیزه اصلی جهت انجام این تحقیقات کسب دانش است و معمولاً به تحول میانجامند. نمونههای زیادی از تحقیقات پایه وجود دارد که به تولید داروها، کشف بسیاری از عملکردهای مهندسی و پیشرفت سایر علوم منجر شده است.
برخی مطالعات نشان میدهد که بیوتکنولوژی، نانوتکنولوژی، فناوری اطلاعات، مواد جدید، هوافضا و هستهای به عنوان علوم راهبردی جهان از علوم پایه ناشی میشوند و در واقع این علوم پایه هستند که به حل مشکلات فراروی بشر کمک میکنند چرا که این علوم از طبیعت ناشی میشوند و کشف رازهای طبیعت به معنای کشف علم و فناوری است.
یک مطالعه تحقیقاتی درباره آمریکا به عنوان یکی از کشورهای عمده تولیدکننده علم دنیا نشان میدهد دولت فدرال آمریکا طی دو دهه گذشته سهم سرمایهگذاریها در علوم زیستی را از ۴۰ درصد به ۵۰ درصد افزایش داده و به همین میزان تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم زیستی و هزینه صرف شده برای تحقیقات علوم پایه در دانشگاههای آمریکا به سرعت افزایش یافته است.
در مقابل تجربه ژاپن در سالهای دهه ۹۰ نشان میدهد که این کشور به علوم کاربردی بیش از علوم پایه توجه کرد و موجب عقب ماندگی در برخی حوزهها شد. در دهه ۱۹۸۰ به دلیل حمایت زیاد ژاپن از تحقیقات کاربردی و توسعه، این کشور از وضعیت اقتصادی بسیار خوبی برخوردار بود اما اوضاع اقتصاد ژاپن از اوایل ۱۹۹۰ رو به وخامت گذاشت و با اینکه ژاپن ۲.۹ درصد از تولید ناخالص داخلی را به تحقیق و توسعه اختصاص داده بود اما به دلیل اینکه سهم تحقیقات پایهای ژاپن در این سالها بسیار ناچیز بود، موجب رکود نسبی ژاپن شد.
بنابراین با وجود نیاز مبرم جامعه به تحقیقات کاربردی نیاز است که تحقیقات پایه با حمایت بیشتری مواجه شود. در کشور ما تحقیقات علوم پایه بخش کوچکی از تحقیقات را به خود اختصاص میدهد اما این تحقیقات در افزایش گنجینه دانش، تربیت فارغالتحصیلان ماهر، ایجاد دستگاهها و ابزارهای جدید، ایجاد شبکهها و افزایش تعاملات اجتماعی، افزایش توانمندی حل مسائل علمی و فنی و نیز ظهور شرکتهای تجاری جدید نقش مؤثری دارند.
به عنوان نمونه علم ریاضی یکی از مهمترین علوم پایه است که در بخشهای مختلف زندگی، تأثیری انکارناپذیر دارد و به تفکر بهتر و عمیقتر و تجزیه و تحلیل درست تر رویدادهای زندگی کمک میکند. این در حالی است که آمارهای رسمی نشان میدهد که تعداد دانش آموزان علوم ریاضی و فیزیک افت فاحشی داشته است. درصد دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک به کل دانش آموزان نظری از سال تحصیلی ۶١-۶٠ تا ٨٠-٧٩ از ۵.۳ درصد به ۳۱.۴ درصد رسید اما از سال تحصیلی ٨١-٨٠ تاکنون این روند نزولی شده است. به طوری که در سال تحصیلی ٩٧-٩۶ درصد دانش آموزان رشته ریاضی فیزیک به کل دانش آموزان ۱۵.۳ درصد بود.
این روند کاهشی به شکلی است که در سالهای اخیر به ویژه از سال تحصیلی ٩٢-٩١ به بعد، تعداد علاقه مندان به رشته ریاضی فیزیک در حال کاهش است و این تعداد در مقابل برای رشته علوم تجربی با هدف ورود به رشتههای پزشکی در حال افزایش است و با ادامه این روند ممکن است فقط ۵ درصد دانش آموزان و یا حتی کمتر، رشته ریاضی فیزیک را برای ادامه تحصیل انتخاب کنند.
همچنین بررسی تعداد شرکت کنندگان گروه آزمایشی ریاضی و فنی کنکور سراسری طی سالهای ٨٠ تا ٩۶ به حدی کاهش یافته است که این رقم در سال ٩۶ کمتر از نصف آن در سال ٨٠ بوده است و از تعداد ۳۶۸ هزار نفر شرکت کننده در سال ۸۰ (۳۰ درصد کل شرکت کنندگان کنکور سال ۸۰) به ۱۳۷ هزار نفر در سال ۹۶ (۱۶.۷ درصد کل شرکت کنندگان کنکور سال ۹۶) رسیده است.
شرایط و جایگاه علوم پایه به عنوان پایه اصلی رشتههای دانشگاهها
سند راهبردی توسعه علوم پایه کشور که در سال ۱۳۹۰ رونمایی شد، در این سند وضعیت موجود در پنج رشته اصلی شیمی، زیست، ریاضی، فیزیک، زمین بررسی شد.
مأموریت سند راهبردی توسعه علوم پایه این بوده است که بتواند از طریق پیشرفت علمی پایدار، کشور را به سوی کمال و سعادت رهنمون سازد و اهداف زیر را تحقق بخشد:
۱) تعلیم و تربیت نیروی انسانی متخصص، متعهد، خلاق و کارآفرین در حوزه علوم پایه با رویکرد خودکفایی علمی و اقتصادی کشور
۲) ایجاد شرایط لازم جهت دستیابی به استقلال اقتصادی کشور از منابع طبیعی زیرزمینی از طریق ترویج و گسترش صادرات مبتنی بر علوم پایه جهت حرکت به سمت اقتدار یکپارچه کشور
۳) ایجاد زیرساختهای علمی مستقل از افراد با ماهیتی ساختارمند و نه تقلیدی با هدف پیشتازی در مرزهای علم و فناوری با مرجعیت علمی در منطقه
۴) نقش آفرینی مؤثر در جهت دستیابی به فناوریهای نوین و ثروت آفرین متناسب با اولویتها، نیازها و مزیتهای نسبی کشور و انتشار و کاربست آنها در ساختارهای آموزشی، پژوهشی، صنعتی و خدماتی در هر دو سطح ملی و بین المللی.
در بخشی از این سند به وضعیت موجود دانشگاهها در حوزه علوم پایه پرداخته شده است. وضعیت موجود علوم پایه در ایران در سال ۱۳۹۰ نشان میدهد که ۷.۴ درصد از کل دانشجویان کشور را دانشجویان رشتههای علوم پایه تشکیل میدهند که از این میان ۱۰ درصد دانشجویان دختر دانشگاهها و ۴.۵ درصد دانشجویان پسر دانشگاهها در رشتههای علوم پایه تحصیل میکنند.
بر اساس آمار مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ تعداد دانشجویان کل کشور ۳ میلیون و ۶۱۶ هزار نفر بوده است که از این تعداد ۶ درصد به گروه علوم پایه اختصاص دارد که نشان میدهد میزان دانشجویان این گروه باز هم کاهش یافته است. همچنین بر اساس این آمار نسبت اعضای هیئت علمی گروه علوم پایه در سال تحصیلی ۹۷-۹۶ به میزان ۱۴.۵ درصد کل اعضای هیئت علمی کشور است.
نسب کل استاد به دانشجو در رشتههای علوم پایه با یکدیگر متفاوت است. نسبت کل استاد به دانشجو در رشتههای ریاضی و فیزیک یک به ۲۳ بوده که به حد استاندارد یک به ۱۹ نزدیک است اما با استاندارد جهانی یک به ۱۰ فاصله دارد. نسبت کل استاد به دانشجو در رشتههای زمین شناسی یک به ۳۰، شیمی یک به ۳۳ و زیست شناسی یک به ۳۶ است که با استانداردهای لازم فاصله زیادی دارد.
تعداد مصوبات علوم پایه در شورای گسترش آموزش عالی نیز نشان میدهد که در مجموع ۶ درصد از مصوبات کل علوم را شامل میشود.
آخرین وضعیت تولید علم و استنادات ایرانی در سال ۲۰۱۹
بررسی تعداد مقالات ایرانی در پایگاه اسکوپوس (Scopus) در ۶ سال اخیر نشان میدهد که با وجود تعداد کم اعضای هیئت علمی و دانشجو در گروه علوم پایه اما این حوزه با رشد قابل توجهی روبرو بوده است. آخرین آمار تولید علم علوم پایه در حوزه مقالات نیز نشان میدهد از سهم ۱.۵ درصدی در سال ۲۰۱۲ به ۲.۶ در سال ۲۰۱۸ رسیده است. همه اینها نشان از پتانسیل بالای تحقیقات در این حوزه دارد.
سال میلادی | وضعیت مقالات گروه علوم پایه دانشمندان ایرانی |
||
دنیا |
ایران |
سهم از دنیا |
|
۲۰۱۲ |
۹۸۶.۷۸۱ |
۱۵.۱۶۰ |
۱.۵ درصد |
۲۰۱۳ |
۱.۰۲۴.۴۴۸ |
۱۶.۳۹۸ |
۱.۶ درصد |
۲۰۱۴ |
۱.۰۷۶.۹۴۸ |
۱۶.۶۵۴ |
۱.۵ درصد |
۲۰۱۵ |
۱.۱۴۰.۴۹۲ |
۲۰.۱۵۲ |
۱.۸ درصد |
۲۰۱۶ |
۱.۱۸۴.۴۷۵ |
۲۲.۷۴۹ |
۱.۹ درصد |
۲۰۱۷ |
۱.۱۷۰.۴۸۸ |
۲۴.۸۵۷ |
۲.۱ درصد |
۲۰۱۸ |
۳۹۸.۱۴۳ |
۱۰.۴۱۸ |
۲.۶ درصد |
اما تولید علم تنها به چاپ و انتشار مقاله محدود نمیشود و مهمتر از تولید مقاله، استناد به آن است که به عنوان یکی از معیارهای مهم در ارزیابی مقالات مورد توجه است. استناد چراغی است که نشان میدهد چقدر یک تولید علمی توانسته است در گستره موضوعی خود مورد توجه و مؤثر باشد. بر همین اساس تعداد استنادات به مقالات محققان ایرانی نیز که در اسکوپوس نمایه شده اند نشان میدهد که علوم پایه در صدر قرار دارد و علوم انسانی کمترین میزان استنادات را به خود اختصاص داده است.
آمار استنادها به تولیدات علمی در علوم پایه نیز حکایت از توانمندی محققان کشور در این حوزه دارد و مشخص است که با بیشتر بودن تعداد دانشجویان، اساتید و محققان این حوزه تعداد تولیدات و استنادات علمی نیز بیش از این افزایش مییافت.
سهم ناچیز علوم پایه از ظرفیت دانشگاهها
همه اینها در حالی است که وضعیت پذیرش در رشتههای علوم پایه در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی از مجموع کل ظرفیت پذیرش چندان قابل توجه نیست.
بر اساس دفترچه انتخاب رشته آزمون سراسری سال ۱۳۹۹ و ظرفیت اعلامی برای گروه ریاضی و فنی و گروه علوم تجربی، بیشترین میزان ظرفیت در گروه علوم تجربی به رشته شیمی کاربردی اختصاص یافته است.
همچنین بررسی دفترچه کنکور سراسری ۹۹ نشان میدهد از ظرفیت ۵۹ هزار و ۱۳۶ نفری گروه ریاضی و فنی بیشترین میزان ظرفیت به رشته علوم کامپیوتر اختصاص یافته است.
در کنکور کارشناسی ارشد سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۴۶ هزار نفر پذیرفته شدند. در این آزمون ظرفیت نهایی رشتههای پنج گانه علوم پایه ۱۹ هزار و ۷۰۵ نفر بود که در صورتی که همه افراد در ظرفیت اعلامی قبول شده باشند، تنها ۱۲ درصد کل ظرفیت به علوم پایه اختصاص یافته است.
در مقطع دکتری نیز با وجود رشتههای متعدد، ظرفیت پذیرش در گروه علوم پایه و ۵ رشته اصلی و گرایشهای مرتبط با آن تنها ۳ هزار و ۱۶۴ نفر معادل ۲۰ درصد تعداد پذیرفته شدگان نهایی است.
باتوجه به این آمار و ارقام به نظر میرسد وضعیت پذیرش دانشجو و ظرفیتهای پذیرش در رشتههای مؤثر و علوم پایه چندان تناسبی با عزم رشد و توسعه علمی کشور ندارد.
وجود ۶ درصد دانشجو و ۱۴ درصد از کل اعضای هیئت علمی با برونداد بالای تحقیقاتی نشان میدهد که این گروه توانایی بالایی در تولید علم و استناد علمی دارند اما باید از سوی دانشگاهها و نظام آموزش عالی نیز برای رشد بیش از پیش آن توجه بیشتری صورت گیرد.