خبرگزاری مهر - گروه موسیقی : عنوان "موسیقی عرفانی" و منتسب کردن واژه عرفان به موسیقی که این سال ها در بین گروههای موسیقی رواج پیدا کرده است در حقیقت نوعی استفاده ابزاری و سودجویانه ار "عرفان"برای اغفال مخاطبان است و بسیاری از صاحبنظران از به کاربردن واژه عرفان برای موسیقی انتقاد کرده و معتقدند که اساسا استفاده از اصطلاح "موسیقی عرفانی" اشتباه است چرا که "عرفان"در ذات موسیقی ایرانی نهفته است.

در این زمینه "محمدرضا شجریان" نیز در آخرین مصاحبه اش که ماه گذشته در آلمان انجام و منتشر شد از اینکه عده ای نام موسیقی عرضه شده خود را موسیقی عرفانی می گذارند به شدت انتقاد کرد. در عین حال برخی دیگر از هنرمندان و موسیقیدانان اعتثقاد دارند که در انوعی از موسیقی ایرانی "عرفان"با رنگ و بوی مشخص تری ساری و جاری است و شاید بتوان با احتیاط نام آن نوع از موسیقی را "عرفانی" گذاشت.در اینجا نظرات تعدادی از هنرمندان و صاحبنظران را در این باره می خوانید:

موسیقی عرفانی غلط مصطلح است

مجید کیانی نوازنده سنتور در خصوص بررسی جایگاه عرفان در موسیقی گفت : موسیقی ردیف دستگاهی که خاص فرهنگ موسیقایی کشور ما است به خودی خود دارای روح متعالی ، معنوی و خداگونه ای است که وقتی با ساز سنتی ایرانی همراه می شود حس خوب و حال خوشی را در مخاطب ایجاد می کند و نیازی به توصیف لفظی ندارد.

کیانی درباره گروه های موسیقی که با عنوان موسیقی عرفانی کار می کنند اشاره کرد و گفت : بعضی از گروه ها هستند که با عنوان موسیقی عرفانی و به کارگیری سازهای ایرانی مانند دف که به نوعی حالت خلسه و از خود بی خود شدن را در شنونده ایجاد می کند و همچنین همراهی آن با اشعار شاعرانی چون مولانا ، حافظ و خیام نوعی از موسیقی به اصطلاح عرفانی را عرضه می کنند که به نظرمن این نوع موسیقی ممکن است در نگاه کلی حالتی عرفانی را به مخاطب بدهد اما اثر آن در دراز مدت فراموش می شود و این درحالی است که عرفان طی شناخت و معرفت انسان در طول زمان به وجود می آید و همواره او را همراهی می کند.

 عرفان در موسیقی ایرانی ریشه دارد

عرفان در موسیقی شرق به ویژه موسیقی ایرانی امری ریشه دار است اما این موضوع دلیل نمی شود از عنوان موسیقی عرفانی برای پیشبرد اهداف شخصی به شکل نا صحیح بهره برد.
فرهگ شریف نوازنده تار با بیان این مطلب گفت : استفاده از سازهای سنتی مانند دف ، تار و تنبور در مناطق خاصی از کشور و در محافل اهل تصوف به خصوص دراویش قادریه باعث شکل گیری نوعی عرفان در فرهنگ موسیقایی شد که اتفاقا در این حوزه آثار ارزنده ای توسط موسیقیدان ها و به ویژه کسانی که به فرهنگ دراویش کردستان آشنا بودند به وجود آمد.

وی در ادامه خاطرنشان کرد : تجربه نشان داده که استفاده بی رویه و نابجا ازاین فرهنگ بومی نوعی موسیقی کاذب با نام موسیقی عرفانی را به وجود آورد که به شکلی ناکارآمد از این عنوان استفاده می شود .

این مدرس همچنین افزود : این موسیقی یک نوع موسیقی ریتمیک است که برای نزدیک شدن انسان به عالم معنا به گونه ای وجد و شعف را درمخاطب به وجود می آوردودر نهایت به سماع مخصوص تبدیل شده است و هیچ وقت هیچ ارتباطی به این موسیقی که  در جامعه رواج پیدا کرده است نداشته و ندارد.

فرهنگ شریف در پایان گفت : به نظرمن یکی از افرادی که در این مورد تحقیقات جامع و کاملی داشته و خوشبختانه موسیقی و ریتم را هم به خوبی می شناسد حسین الهی قمشه ای است که قرار است به زودی در آلبومی بر مجموعه تحقیقات ایشان که درباره عرفان و ارتباط آن با موسیقی است ساز بزنم.

موسیقی عرفانی به شکل بومی معنا پیدا می کند

حاتم عسگری مدرس آواز گفت : من به شخصه به وجود موسیقی عرفانی معتقدم چراکه به نظر من ذات هنر موسیقی در حوزه های مختلف چون آواز ، نوازندگی ، آهنگسازی و ردیفدانی در موسیقی ایرانی"عرفان" است و اگر هنرمندی بتواند در این گونه ها بهترین موسیقی را به شکلی که حس نزدیکی به خدا در مخاطب ایجاد شود را ارائه دهد موسیقی عرفانی را خلق کرده است به شرط آنکه خود هنرمند بن مایه هایی از این حس را در وجودخود داشته باشد.

این ردیفدان موسیقی دستگاهی در ادامه درباره ساختار موسیقی عرفانی گفت : در موسیقی عرفانی از چهار عنصر ریتم و وزن (نه به شکل شعارگونه که دربرخی مناطق غرب و با سازهایی مثل دف و تنبور اجرا می شود)، وزن خوانی و ترکیب ، مثنوی و یا بیات و درنهایت مناجات استفاده می شود در واقع یک موسیقی با کلام  از مثنوی های عاشقانه - مثل اشعارنظامی- ، عارفانه (مولانا )و یا رزمی (فردوسی ) در این نوع موسیقی استفاده می شود و با وجود تمام احترامی که برای موسیقی عرفانی قائلم باید متذکر شوم که این نوع موسیقی امروزه به بازیچه ای برای سودجویان حوزه فرهنگ و هنر به ویژه عرصه موسیقی تبدیل شده است.

موسیقی عرفانی فقط در ساز خلاصه نمی شود

 داود گنجه ای نوازنده کمانچه گفت عرفان در موسیقی به این معنی نیست که به صرف داشتن سازهایی مانند دف، تنبور و تار نوعی از موسیقی با رنگ و بوی عرفان را بسازیم و نام آن را موسیقی عرفانی بگذاریم.و نمی توان با ظاهر سازی و نمایش به عرفان رسید.

این مدرس افزود : برخی از گروه های موسیقی تصور می کنند که اگر با نام عرفان وارد شوند راحت تر می توانند مجوز حضور و فعالیت را از نهادهای قانون گذار مانند وزارت ارشاد بگیرند که چنین تصوری ازاساس باطل است چراکه تجربه کار در شورای نظارت و ارزشیابی بیانگر این مطلب است که تیم کارشناسی وزارت ارشاد بیشترین تمرکز را روی کلام آثار موسیقایی دارند بنابراین استفاده از این عنوان به هر قیمتی کاری را از پیش نمی برد.

عضو هیئت مدیره خانه موسیقی خاطر نشان کرد : به گمانم هر نوع خط کشی در حوزه موسیقی باعث ایجاد محدودیت دراین هنر می شود چراکه خواه ناخواه وقتی عنوان موسیقی عرفانی بر اثری گذاشته می شود فرد مجبور است به هر شکل ممکن و با هر کیفیتی اثری خط کشی شده را روانه بازار کند درحالی که یک هنرمند واقعی با ارائه یک اثر خوب و شایسته می تواند عرفان واقعی را در اثر تولیدی خود به مخاطب عرضه کنند؛ لذا با این نام گذاری مخالف هستم.   

خوره ای به نام "موسیقی عرفانی" ما را تهدید می کند

آنچه امروز به عنوان موسیقی عرفانی در بین گروه های مختلف رواج یافته مانند خوره به جان موسیقی اصیل ایرانی افتاده و اجرای سالم دستگاه ها و ردیف های موسیقی ایرانی را تهدید می کند .

محمد جلیل عندلیبی نوازنده سنتور درنشست نقد و بررسی موسیقی عرفانی که در محل خبرگزاری مهر برگزار شد ضمن بیان مطلب بالا گفت : متاسفانه این روزها شاهد هستیم که هر گروهی با عنوان موسیقی عرفانی بدون کار کارشناسی دقیق ، راحت و بدون دردسر مجوز اجرا می گیرد و در نهایت با استفاده از سازهای نمادینی مانند دف و یا تنبور به نام موسیقی عرفانی هر نوع موسیقی مبتذلی را به خورد مردم می دهند و در نتیجه زمینه را برای انجام انواع و اقسام سوء استفاده ها فراهم می آورند که به نظر من وجود چنین ترفندی برای هنر موسیقی خطرناک و مخرب است. 

این آهنگساز در تعریف موسیقی عرفانی گفت : آن نوع موسیقی که انسان را به تفکر و تعمق وا دارد و حس و حال خوبی در مخاطب ایجاد کند ، موسیقی عرفانی  نام دارد  -البته این نوع موسیقی در اغلب موارد با آن نوع فرهنگی که در محافل و مجالس ذکر گویی دراویش است اشتباه گرفته می شود- ولی به هر حال این نوع موسیقی می تواند در گونه های مختلف موسیقی ایرانی معنا پیدا کند به همین دلیل من موسیقی ملی را هم نوعی از موسیقی عرفانی می دانم.

موسیقی نیازی به عناوین و اصطلاحات ندارد

موسیقی عرفانی در میان گونه های موسیقی ایرانی جایگاه شناخته شده ای ندارد و نمی توان ویژگی مشخصی برای آن قائل شد .

مدیرعامل خانه موسیقی در ادامه گفت  : آنچه به اشتباه به عرفان در موسیقی نام گرفته متعلق به تفکر مکتب تصوف در قونیه و یا حتی نواحی غرب کشور مانند کردستان و اورامان است و هیچ ربطی به عنوان بندی و یا ابداع اصطلاحات تازه در این حوزه ندارد ضمن اینکه این نوع عرفان طی مراسم خاص و طبق یک اصول مکتب گونه ای با ذکر نام خدا و چاشنی اشعار مولانا توسط افراد آشنا به تصوف اجرا می شود که در نهایت نوعی حالت عرفان گونه و نزدیکی به معبود را در انسان ایجاد می کند که این حس را در گوش دادن به یک اثر خوب هنری هم می توان یافت.     

حمیدرضا نوربخش خواننده همچنین خاطر نشان کرد : ذات هنر به ویژه هنر موسیقی عرفان است و اگر هنرمندی توانایی لازم و البته رفتار نیکو درخلق اثری شایسته در حوزه های مختلف هنری به خصوص موسیقی را داشته باشد خواه ناخواه هنری برخاسته از عرفان  را بوجود می آورد بنابراین نیازی به این عناوین واصطلاحات ندارد.

موسیقی در لحظاتی می تواند عارفانه باشد

پژمان طاهری،آهنگساز و نوازنده سنتور معتقذ است نوع و ویژگی موسیقی به خصوصیات خالق و تولیدکننده اش بستگی دارد و ممکن است هر موسیقیدانی در لحظاتی از عمرش به عرفان نزدیک شود.

سرپرست گروه موسیقی ایرانی افزود :هر انسانی و هر هنرمندی در هر رشته ای می تواند فرد عارفی باشد و درنتیجه محصولات این فرد در هر نوع، واجد ویژگی های عرفانی است و نیازی به توضیح و تفسیر هم نیست در نتیجه ما نمی توانیم از قبل اعلام کنیم که می خواهیم موسیقی عرفانی اجرا کنیم چرا که اساسا تولید این نوع موسیقی به ذات و درونمایه خالق اثر باز می گردد و ابزار و آلات مشخصی هم ندارد.   

ذات موسیقی ایرانی عرفان است

عبدالحسین مختاباد خواننده معتقد است ذات موسیقی شرق به ویژه موسیقی ایرانی"عرفان" است که ارتباط عمیقی با عالم معنا دارد بنابراین اضافه کردن پسوند عرفانی به موسیقی  ایران از اساس بیهوده است.

وی درباره زادگاه عرفان در موسیقی گفت : خاستگاه آن نوع موسیقی که به نام موسیقی عرفانی رواج پیدا کرده محافل و مجالس دراویش در اوایل دهه 60 بوده که به دلیل بی ریشه بودن خیلی زود از هم پاشید بنابراین اتلاق نام عرفان  بر آثار موسیقایی که با نمادهای ظاهری مانند دف یا سازهای سنتی همراه است به هیچ عنوان جایز نیست.

سرپرست گروه موسیقی رودکی با اشاره به شرایط فعلی موسیقی افزود : با توجه به شرایط نابسامانی که موسیقی در آن به سر می برد نمی توان انتظار داشت که گروه های موسیقی برای دوام و تداوم کار خود به استفاده از این عناوین رو نیاورند؛ ضمن اینکه در هر گونه موسیقی کار خوب و بد وجود دارد  و این شنونده است که باید با قوه تشخیص خود درست را از نادرست تمیز دهد ولی به هر حال باید با برخورد جدی جلوی هرگونه سو استفاده از هنر موسیقی را گرفت.

موسیقی عرفانی دکانی برای بازار گرمی است

مظفرشفیعی گفت : در تقسیم بندی موسیقی عنوانی به نام موسیقی عرفانی وجود ندارد و به نظر می رسد این نوع نام گذاری بیش از هر چیز به دکانی برای بازار گرمی عده ای نا آشنا به هنر موسیقی تبدیل شده است چراکه ذات موسیقی عرفان است و کسی که موسیقی را بشناسد و به درجه ای از شناخت و معرفت نسبت به ارزش های این هنر برسد می تواند نوعی از موسیقی مطلوب و شنیدنی را به مخاطب عرضه کند.

وی با اشاره به اینکه "عرفان" در دورن یک موسیقی خوب وجود دارد گفت : متاسفانه تفکر قالب درباره عرفان درموسیقی این است که برخی از گروه های موسیقی به ویژه گروه های جوان تر گمان می کنند که با استفاده ازسازهای سنتی مانند دف ، تنبور و یا قطعات محلی که به نوعی با تم آوازهای فولکلور آمیخته است موسیقی عرفانی را ارائه می دهند ولی به نظر من آنچه به موسیقی حالتی روحانی وعرفانی می بخشد، میزان آگاهی و سواد آهنگساز و به ویژه خواننده گروه از موسیقی و در عین حال منش و مرام رفتاری او است.    

این خواننده خاطر نشان کرد : خاستگاه عرفان در موسیقی معمولا در مجالس و محافل دراویش است و آنچه این نوع موسیقی را به عرفان نزدیک می کند نوع سازبندی و شیوه استفاده از سازهایی مانند دف ، تار و سایر سازهای سنتی ایرانی است ولی لزوما نمی توان به عنوان موسیقی عرفانی از آن یاد کرد.

موسیقی عرفانی مخاطب را به خدا نزدیک می کند

محسن نفر معتقد است عنوان موسیقی عرفانی غلط رایجی است که دربین مخاطب جا باز کرده ولی در شکل کلی  اگر موسیقی بتواند در شنونده حس و حال خوب و شریفی را ایجاد کند به گونه ای که در فرد احساس نزدیکی به خدا ایجاد شود موسیقی دیگرگونه و به نوعی خداگونه است .

این نوازنده تار همچنین خاطر نشان کرد : زمانی می توانیم برای موسیقی تعریف عرفانی قائل باشیم که عارفان و فرهیختگان راه معرفت از طریق هنر موسیقی حس خوب و نزدیکی به خدا را در مخاطب زنده کنند. موسیقی به عنوان واژه ای مستقل پسوندهایی دارد به نام موسیقی سنتی، موسیقی ملی، موسیقی کلاسیک، موسیقی پاپ که هر یک از این پسوندها رنگ مخصوص به خودش را دارد به این معنی که زمانی از موسیقی سنتی نام می بریم یعنی مجموعه صداهایی که رنگ مخصوص به موسیقی سنتی را دارد که حکایت از تاریخ، جفرافیا و روحیه ملتی با فرهنگ خاص آن نوع موسیقی را دارد و بدین ترتیب سایر گونه های موسیقی هم به همین منوال است.     

این نوازنده تار افزود : بنابراین زمانی که می گوییم موسیقی عرفانی یعنی آن نوع موسیقی که رنگ و بو و آهنگ خاص عرفان را دارد، یک نوع موسیقی که خاص مجالس و محافل خانقاه و یا ذکرگویی دراویش است که حال و هوای عرفانی و رمز و رازگونه مخصوص به خود را دارد که می توان از آن به عنوان موسیقی عرفانی نام برد اما لزوما عرفانی نیست . بنابراین به موضوع و تعریف خاصی از موسیقی عرفانی قائل نیستم مگر اینکه عارفان درجه یک با حس و حال و اعتقاد خود موسیقی کار کرده باشند در آن صورت می توان گفت که موسیقی عرفانی وجود دارد.

موسیقی عرفانی پدیده ای بی اساس است

پسوند "عرفانی" برای موسیقی مانند بسیاری از واژه های دیگر پدیده ای نو ظهور و بی اساس است که توسط سودجویان دنیای موسیقی رواج پیدا کرده است.

ساکت در پاسخ به این سئوال که آیا به نوع موسیقی عرفانی اعتقاد دارد یا خیر گفت :واژه " موسیقی عرفانی "بدون اینکه بدانیم از کجا آمده رواج پیدا کرد در واقع  بدون تفکر به آنچه عرفان نامیده می شود انواع موسیقی عرفانی رواج پیدا کرد به این معنی که شما کافی است از ساز"دف" استفاده کنید تا موسیقی شما به اصطلاح عرفانی تلقی شود.

رهبر ارکستر وزیری همچنین خاطرنشان کرد:در این بین نه ریتم خاصی مهم است نه محتوی و نه شعری با پشتوانه های قوی تفکر حتم دارم اغلب این گردانندگان موسیقی عرفانی حتی مقدمه احمد شاملو بر حافظ را هم نخوانده اند که حداقل تصوری از واژه عرفان داشته باشند آنچه مهم است انتخاب واژه نو برای نوع خاصی از موسیقی با نام موسیقی عرفانی بود که بتواند برای مدت کوتاهی ذهن و وقت مردم را به خود مشغول کند و این نام شد مجوز اجرای بسیاری از موسیقی هایی که کمترین بار هنری و اجرایی را نداشتند .

عرفان کارکردی در موسیقی ایرانی ندارد

 هوشنگ جاوید پژوهشگر  گفت : اوایل انقلاب با توجه به فضای حاکم  بر جامعه وهمچنین وجود دسته بندی ها و البته تفرقه هایی که بین هنرمندان و اهالی موسیقی وجود داشت عده ای از دلسوزان موسیقی در آن سالها برای تطهیر این هنر هم در بعد سیاسی و هم در بعد عملی بحثی را پیش کشیدند با نام موسیقی عرفانی که بعدها از دل این عنوان تفاسیر ناکارآمدی بیرون آمد.

این پژوهشگر درباره ریشه موسیقی عرفانی گفت : ردپای آنچه به عنوان عرفان در موسیقی مطرح است را می توان در مجالس و محافل دراویش و خانقاه ها جستجو کرد و جالب اینکه به دلیل وجود سازهای نمادین مانند دف و نی و تار که برای ایجاد حس و حال ذکر گویی دراین مجالس استفاده می شد در بسیاری از موارد آن نواها را با موسیقی عرفانی اشتباه می گرفتند این درحالی است که این نوع موسیقی در مجالس دراویش بیشتر نوعی موسیقی "بهجت آور" است تا موسیقی عرفانی به همین دلیل چنین تفکری از پایه نادرست است.

وی در پایان ذات موسیقی ایرانی را عرفانی دانست و گفت : با این اوصاف نباید این نکته را فراموش کرد که عرفان همچون فیلتری باید در ذهن و مغز هر هنرمندی عمل کند و در این صورت آثار ساخته شده توسط یک موسیقیدان و آهنگساز بسته به میزان تعمق و تامل او در عالم عرفان ،تعریف می شودودرکل باید گفت اینکه یک موسیقی تا چه اندازه به دل مخاطب می نشیند یا نه در نهایت  به مولف و صاحب اثر بستگی دارد.