خبرگزاری مهر، گروه بینالملل – مریم خرمائی: دونالد ترامپ که از ظهر روز چهارشنبه به وقت واشنگتن دی سی، عنوان رئیس جمهور «سابق» آمریکا را یدک خواهد کشید؛ حتی حین خروج از کاخ سفید هم از مین گذاری مسیرهای دیپلماتیک به ویژه آنهایی که به بهبود احتمالی رابطه واشنگتن- پکن ختم میشوند؛ ابایی ندارد.
بعد از بیانیه ۹ ژانویه (۲۰ دی) وزارت خارجه آمریکا مبنی بر لغو همه محدودیتهای ارتباط دیپلماتیک با تایوان، انتشار سند ۱۰ صفحهای «چارچوب راهبردی ایالات متحده برای ایندوپاسیفیک» که در تاریخ ۱۲ ژانویه (۲۳ دی) منتشر شد؛ بازتابهای زیادی داشت.
این سند که مبتنی بر سیاست کلیدی تمرکز زدایی از منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) و در مقابل، بسیج نیروها و تجهیزات نظامی در منطقه ایندوپاسیفیک است؛ حول سه محور «مقابله»، «دفع» و «تسلط» بر چین میچرخد.
اگرچه اخبار مربوط به حمله به کنگره آمریکا که در تاریخ ۶ ژانویه (۱۷ دی) اتفاق افتاد؛ تا حد زیادی از حساسیت افکار عمومی نسبت به این سند می کاهد؛ اما برای آنها که مسائل حوزه بینالملل را دنبال میکنند آنچه اهمیت دارد همزمانی انتشار آن با مراسم تحلیف جو بایدن دموکرات و رمزگشایی از تحولات یک سال گذشته در رابطه با کشورهای تأثیرگذار در منطقه ایندوپاسیفیک است.
سند راهبردی؛ از ایده تا اجرا
این سند حول سه محور «مقابله»، «دفع» و «تسلط» بر چین میچرخد در یک سال گذشته، در کنار ادعای عدم شفافیت چین در موضوع همهگیری بیماری کرونا و جنگ تجاری واشنگتن-پکن، دست کم به طور پیوسته این پنج خبر، از دیگر مسائل مهم مرتبط با چین بوده است:
*صف آرایی هزاران نظامی هندی و چینی در امتداد مرز «لاداخ» در منطقه کوهستانی هیمالیا و پیغام ترامپ برای میانجیگری
*قراردادهای تسلیحاتی واشنگتن- تایپه، سفر مقامات آمریکایی به تایوان و در نهایت نادیده گرفتن اصل چین واحد از راه برقراری رابطه سیاسی مستقل با تایپه که از نظر پکن گناهی نابخشودنی است.
*زیر سوال بردن برخورد چین با جدایی طلبان هنگکنگی
*ادعای وزارت خارجه آمریکا مبنی بر ایجاد «ناتوی آسیایی» که در درجه نخست گروه «کواد» (هند، آمریکا، ژاپن و استرالیا) را شامل میشود و بعد کره جنوبی، ویتنام و نیوزیلند را نیز سهیم میکند.
* اصرار واشنگتن به سهیم شدن چین در پیمان هستهای آمریکا-روسیه
اکنون، سند راهبردی تازه منتشر شده نیز مبتنی بر سه اصل است:
*طراحی و اجرای یک راهبرد نظامی که قادر به مقابله با برتریجویی هوایی و دریایی چین در جزایر زنجیره اول باشد.
*دفاع مستقیم از ملتهای مستقر در جزایر زنجیره اول (مثل تایوان)
*تسلط بر همه نواحی که بیرون از محدوده جزایر زنجیره اول قرار گرفتهاند.
آمریکا به دنبال ایجاد ناتوی آسیایی است
جزایر زنجیره اول محدودهای میان جزایر «کوریل» -منطقه مورد مناقشه روسیه و ژاپن- تا تایوان، اندونزی و فیلیپین را شامل میشود حال آنکه گستره نواحی بیرون از این محدوده، به هند میرسد.
طبق «چارچوب راهبردی آمریکا در ایندوپاسیفیک»، چین به دنبال پر کردن خلاء ناشی از سست شدن اتحاد واشنگتن و کشورهای منطقه از راه برتریجویی در حوزههای اقتصادی، هوش مصنوعی، بیوژنتیک است و برای دفع این خطر، آمریکا نه تنها باید با متحدان سنتی نظیر ژاپن و استرالیا همکاری نزدیک داشته باشد بلکه باید هند را نیز به عنوان اهرم اصلی توازن قوا در نظر بگیرد حال آنکه اتحاد چین و مناطق تابعه به ویژه تایوان ذیل «اصل چین واحد» دیگر موضوعیت ندارد.
نکات کلیدی؛ چارچوبی که ثابت میماند
اما در انتشار این سند سه نکته اصلی وجود داشت:
*بسیار متفاوتتر از نسخه تعدیل شدهای بود که در سال ۲۰۱۹ تحت عنوان «راهبرد ایندوپاسیفیک» از سوی پنتاگون برای عموم منتشر شد.
*دست کم ۲۰ سال زودتر از موعد از رده بندی محرمانه خارج شد.
*نادرترین نمونه چندجانبه گرایی در سیاست خارجی دولت ترامپ بود.
در این سند، هند به عنوان اهرم اصلی توازن قوا در نظر گرفته میشود در خصوص نکته اول، باید گفت در سندی که یک سال پیش برای عموم منتشر شد؛ روسیه «بازیگر شروری» تلقی میشود که «در تلاش برای پیشبرد منافع راهبردی مسکو در عین تضعیف رهبری ایالات متحده و نظم بینالمللی قانون محور است» حال آنکه در سند تازه منتشر شده که بازگو کننده نیات پنهان اعضای شورای امنیت ملی آمریکا است؛ روسیه در مقایسه با ایالات متحده، چین و هندوستان همچنان یک بازیگر حاشیهای باقی خواهد ماند.
همچنین در سند راهبرد ایندوپاسیفیک، همکاری با شرکای سنتی نظیر کره جنوبی اهمیت دارد، حال آنکه در سند چارچوب راهبردی آمریکا در ایندوپاسیفیک که این هفته منتشر شد؛ اولویت در همکاری امنیتی با هند است.
دیگر آنکه در سند عمومی، روی نفوذ آمریکا در مغولستان حساب ویژهای باز شده بود که همزمان مهار چین و روسیه را شامل میشد اما در سند اصلی که اخیراً از طبقه بندی خارج شد؛ فقط یک بار به مغولستان اشاره شده است.
اما در توضیح اینکه چرا سند چارچوب راهبردی آمریکا در ایندوپاسیفیک ۲۰ سال زودتر از موعد مقرر از حالت محرمانه خارج شده است؛ باید گفت که ظاهراً ترامپ به دنبال مجاب کردن دولت بایدن به ماندن در این چارچوب بوده است. فراموش نکنیم اگرچه بایدن از سوی ترامپ به همدستی با چین متهم است؛ این توافق نانوشته میان دموکراتها و جمهوریخواهان وجود دارد که در درازمدت، چین بزرگترین چالش امنیتی آمریکا در حوزه سیاست خارجی خواهد بود.
از سوی دیگر، به رغم آنکه ترامپ رئیس جمهوری تک رو و غیرقابل پیش بینی بود؛ در جای جای سند تازه منتشر شده، تمایل آشکاری برای همکاری با متحدان به چشم میخورد و دست کم مرور اخبار یک سال گذشته، حاکی از پذیرش این راهبرد از سوی هند، استرالیا و ژاپن است. این در حالی است که تایوان هم با جدی گرفتن این راهبرد مطالبه گر شده است.
این توافق نانوشته میان دموکراتها و جمهوریخواهان وجود دارد که در درازمدت، چین بزرگترین چالش امنیتی آمریکا در حوزه سیاست خارجی خواهد بود از سوی دیگر، وقتی «مون جائه این» رئیس جمهور کره جنوبی، بایدن را به حفظ دستاوردهای ترامپ در مذاکره با کره شمالی به عنوان یکی از چالشهای امنیتی پاسیفیک تشویق میکند؛ بیش از پیش متوجه علاقه هم پیمانان واشنگتن به راهبردی میشویم که در سه سال گذشته نقشه راه آمریکا در این منطقه استراتژیک بوده است.
همزمان، به نظر نمیرسد که بایدن هم قصدی برای کاهش وزنه فشار علیه چین داشته باشد. او در تاریخ ۹ دی، در توضیح راهبرد خود در مواجهه با پکن مدعی شد: در تلاش برای پاسخگو کردن چین در قبال سوءاستفادههای تجاری، فناوری و حقوق بشری، هنگامی در موقعیت برتر قرار میگیریم که ائتلافی از شرکا و متحدان همفکر تشکیل دهیم که انگیزههای مشترکی در دفاع از ارزشها و منافعمان داشته باشند. آمریکا به تنهایی ۲۵ درصد از اقتصاد جهانی را شامل میشود حال آنکه در همکاری با دیگر شرکای دموکراتیک، میتوانیم قدرت اهرم اقتصادی علیه چین را دو برابر کنیم. در هر موضوعی که به چین مربوط باشد؛ وقتی با گروهی از ملتها همکاری کنیم که دید مشترکی نسبت به آینده جهان دارند؛ قویتر و تاثیرگذارتر خواهیم بود.
این را هم فراموش نکنیم که دموکراتها همواره در پیشبرد اهداف خود از اهرم ادعاهای حقوق بشری به بهترین شکل استفاده کردهاند و میتوانند با استفاده از این ابزار، حمایت از جدایی طلبان تایوانی یا هنگکنگی را توجیه کنند.