به گزارش خبرگزاری مهر، نشست «بیتفاوتی اجتماعی» همراه با معرفی و نقد کتاب «بیتفاوتی؛ یک انتخاب ناگزیر» شنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۹ با حضور محمدرضا سرگلزایی (روانپزشک و مدرس)، جبار رحمانی (عضو هیأتعلمی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی) و فاطمه علمدار (جامعهشناس و نویسنده کتاب بیتفاوتی؛ یک انتخاب ناگزیر) بهصورت برخط برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمدرضا سرگلزایی با بررسی نوع واکنشهای انسان در شرایط نامطلوب، از منظر «زیستی و گونهشناختی» و «بالینی و روانشناختی»، نوع اول را میان انسانها و جانوران یکسان دانست و ابراز کرد: انسان مانند جانوران وقتی در موقعیت نامطلوب یا تهدید قرار میگیرد، سه نوع واکنش ستیز، گریز و سکون و بیحرکتماندن را بدون انتخاب و بهطور طبیعی و تعریفی که در مغز وجود دارد، از خود نشان میدهد. همین واکنشها ما را زنده نگه داشته و به لحاظ بقا، باعث شده که گونه یا ژن ما باقی بماند. اما اتفاق دیگری که برای انسان افتاده، مسأله تربیت در دنیای مدرن است. چیزی که باعث شده ما صرفاً خود را از منظر ژنی و گونهای خود نبینیم. ما موجوداتی معطوف به معنا هستیم که میخواهیم به زندگی و دنیای خود معنا دهیم. لذا نمیتوانیم بیمعنایی را تاب بیاوریم. ما بهعنوان انسان مدرن، مسأله تربیت برایمان اهمیت پیدا کرده و هویت ما با فردیت ما، یک ارتباطی برقرار کرده است. بنابراین نمیتوانیم صرفاً به بودن در یک گروه به لحاظ گونه، بسنده کنیم. در کنار نگاه کردن به انفعال از منظر زیستشناسی، از منظر بالینی و روانشناختی، انفعال برای جامعه ما یک «بیماری» و یک امر «بیماریزا» محسوب میشود و باید برای آن کاری کرد.
این روانپزشک انواع واکنشهای افراد در شرایط نامطلوب را از نظر گذراند و تصریح کرد: وقتی افراد در شرایط نامطلوب قرار میگیرند، عدهای دچار گسست و انفکاک و یا کرختی عاطفی میشوند. افراد در این نوع واکنش، با کندن خود از محیط، به خودافسردگی دست میزنند. در این شرایط، خشم درونی میشود و افراد احساس بیارزشی میکنند. عدهای دیگر هم در این شرایط، نوعی خشم نسبت به بیرون پیدا میکنند که این خشم گاهی باعث پرخاشگری و یا از طریق ایجاد اختلال در امور دیگران، باعث پرخاشگری منفعلانه میشود.
سرگلزایی درباره زمینههای ایجاد بیتفاوتی در جامعه، عنوان کرد: برای سببشناسی این موضوع باید ببینیم در یک جامعه سیاست مهم است یا فرهنگ و اقتصاد. در این زمینه نظریههای متفاوتی از اندیشمندان وجود دارد که هر کدام یکی از این موارد را زیربنا دانسته و مابقی را روبنا. به نظر من در جامعه ایران سیاست زیربنا است و فرهنگ و اقتصاد روبنا. این روان پزشک به زمینههای فرهنگی انفعال روانی-اجتماعی اشاره کرد و گفت: چند مورد در این زمینه دخیل هستند که ازجمله آنها، نامشخصبودن مرز حریم فردی، بیاعتمادی اجتماعی، عرفانزدگی فرهنگی و مهارهای تربیتی هستند.
وی با توضیح درباره هریک از این موارد افزود: ما در تعلیق بین فرهنگ کلانشهری و روستایی گیر کردهایم و براین اساس نمیدانیم کجا باید دخالت کنیم و کجا دخالت نکنیم. بهطور مثال نمیدانیم در دعوای خانوادگی همسایه که صدای خشونت آنها به گوش میرسد، دخالت کنیم یا خیر. ما امروز در وضعیت بمباران اخبار قرار گرفتهایم و نمیدانیم کدام یک از اخبار درست و کدام نادرست است به همین دلیل در این شرایط، دچار نوعی بیاعتمادی میشویم که نتیجه آن، فلج انتخابیست. درباره عرفانزدگی فرهنگی هم، ما نهاد یا گفتمانی به نام نهاد عرفانی داریم که میخواهد رابطه ما با هستی را ساماندهی کند. وقتی ما دچار مشکلاتی در زندگی میشویم، بین عمل به نهاد عرفان و یافتن پاسخ برای آن مشکلات از راههای دیگر عاجز میمانیم که این مسأله منجربه پدیدهای به نام نهیلیسم روانشناختی میشود. ما از کودکی همواره کودکان را با عباراتی مثل نکن، نباش و … تحت عنوان مهارهای تربیتی، بار میآوریم که همه این موارد برای آنها درونی میشود و در بزرگسالی خود را نشان میدهد. این مدرس دانشگاه در پایان راهحلهایی را برای این انفعال روانی- اجتماعی مطرح کرد.
فاطمه علمدار سخنران دوم این برنامه، مسأله خود را در نگاشتن کتاب «بیتفاوتی؛ یک انتخاب ناگزیر»، چگونگی تبدیل بیتفاوتی به یک تصمیم و انتخاب در یک موقعیت را مسأله خود خواند و اذعان کرد: بیتفاوتی در یک موقعیت خلق میشود که سه عنصر «بازیگران»، «نسبت بازیگران باهم» و «منطق توجیهی» در آن دخیل هستند. بازیگران یک موقعیت، افرادی را شامل میشود که یا دچار وضعیت نامطلوب میشوند، یا این وضعیت نامطلوب را ایجاد میکنند و یا افرادی که شاهد این وضعیت هستند. نوع واکنش در این وضعیت بسته به نوع نسبت بازیگران، ازجمله جایگاه و نقش آنها (مقام بالاتر و پایینتر) و میزان نزدیکی آنها باهم (واکنش درمقابل دزدی از کیف خواهر متفاوت از واکنش درمقابل دزدی از یک غریبه است)، متفاوت خواهد بود. همچنین انتخاب واکنش یا بیتفاوتی متأثر از منطقهایی چون حق چیست؟ مصلحت در چیست؟ و فایده دارد یا خیر؟، خواهد بود. لذا براساس رابطه بین این چند عنصر است که واکنش ما میتواند مداخله یا بیتفاوتی باشد.
نویسنده کتاب «بیتفاوتی؛ یک انتخاب ناگزیر»، از انواع بیتفاوتی اعم از بیتفاوتی برای حفظ بقا، تنبیهی، بزرگمنشانه، محتاطانه، گزینشی و … نام برد و در پایان تأکید کرد: ما انسانها موجودات محدودی هستیم و موجود محدود نمیتواند در برابر بینهایت وضعیت نامطلوبی که در دنیای خود دارد، واکنش نشان دهد. بیتفاوتی یک انتخاب است بنابراین قابل شماتت نیست. بلکه آن چیزی که قابل شماتت است، این است که ما خودآگاه نباشیم، بازنگری از خود نداشته باشیم و امکانات و محدودیتهای خود را نسنجیم و ندانیم که کجا، چه برخوردی باید داشته باشیم.
جبار رحمانی در بخش پایانی این برنامه، عمده پژوهشهای انجامشده در مورد بیتفاوتی در ایران را در حوزه «گزلشافتی» دانست و به جای خالی این پژوهشها در حوزه «گماینشافت» اشاره و اظهار داشت: در حوزه گماینشتافت یااجتماعات نزدیک مثل خانواده، گروه دوستان و …، بیشترین میزان صمیمیت و دوستی وجود دارد و لذا بیشترین میزان تعلق و اعتماد در این گروههای اولیه دیده میشود.بنابراین افراد نه تنها نمیتوانند بیتفاوت باشند بلکه سعی میکنند برای یکدیگر مرام بگذارند. اما در حوزه گزلشافت یا عرصه عمومی و نهادهای بزرگ، معمولاً بیاعتمادی وبه تبع آن، بیتفاوتی زیاد است.