خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: میلاد عرفانپور شاعر شناختهشده و مدیر جوان این روزهای یکی از مراکز مهم و تأثیرگذار در حوزه موسیقی است. مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی که در بخش اول گفتگوی مشروح خود با خبرگزاری مهر به تشریح و تبیین خط مشی مدیریتی این مرکز بر اساس کلید واژه «گفتمان انقلاب اسلامی» پرداخت، در بخش دوم و پایانی این مصاحبه دستاوردهای مرکز در حوزههای مختلف موسیقی طی دوره حضور خود را تشریح کرد.
عرفانپور در این گفتگو ضمن قدردانی از فعالیتهای انجام گرفته در این مجموعه در حوزه «موسیقی نواحی» طی ادوار مدیریتی گذشته، از طراحی و ایدهپردازی شیوهای جدید در تولید آثار موسیقایی مورد حمایت حوزه مرتبط با موسیقی اقوام ایران خبر داد.
وی در بخش بعدی صحبتهایش هم به موضوعاتی نظیر شرایط برگزاری کنسرت در تالارهای تابعه حوزه هنری و نظام اقتصادی و جذب مخاطب موسیقی پاپ ایران اشاره و ضمن بیان نقطه نظرات خود در این زمینه که با انتقادات تندی هم در حوزه محتوایی همراه بود، به جریانات حاکم بر تولیدات موسیقایی در حوزه موسیقی پاپ اشاره و ضمن واکاوی دوران شکوفایی آن پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و نفوذ تهیهکنندگانی که به دنبال ثروت اندوزی صرف در این زمینه بدون توجه به ارتقای گوش شنیداری هستند، به تشریح برخی اقدامات مرکز موسیقی حوزه هنری در حوزه موسیقی پاپ تا سال ۱۴۰۰ پرداخت.
آنچه میخوانید بخش پایانی گفتگوی خبرگزاری مهر با مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری است؛
* یکی از مهمترین و البته موثرترین دستاوردهای مرکز موسیقی حوزه هنری توجه به موسیقی نواحی ایران در ادوار مختلف بوده است، رویکردی که در همین یکی دو دوره اخیر با برگزاری همایش «کارآواهای موسیقی ایران» به اوج خود رسید و فضایی را رقم زد که از این رویداد به عنوان یکی از باکیفیتترین برنامههای موسیقایی در حوزه موسیقی اقوام ایران طی سالهای اخیر یاد شود. در این حوزه اما به نظر میآید تمرکز حوزه هنری همچنان معطوف به تولید و انتشار آلبوم است، اما به نظرم ظرفیت این فضا وجود دارد در این چارچوب کارویژه هایی غیر از انتشار آلبوم نیز در برنامهریزیهای مدیریتی مرکز طراحی و اجرا شود. به نظر میآید حوزه چندان مایل به انجام پروژههای این چنین نیست.
بنده در ماههای اول حضورم با توجه به سنجش ظرفیت و امکانات مراکز حوزه هنری استانها، آیین نامهای را برای تولیدات مراکز استانی پیرامون فعالیتهای موسیقایی تدوین کردیم که یکی از مهمترین نکات مورد توجه آیین نامه، موسیقی نواحی بود. ما بر این باوریم تولید آثار موسیقایی مرتبط با موسیقی اقوام ایران نباید معطوف به ستاد حوزه هنری در تهران شود. بلکه مراکز استانی نیز میتوانند با در نظر گرفتن ظرفیتهای خود کارهای بزرگ و شاخصی را در این حوزه تولید کنند. اما باید به این نکته هم توجه کرد که این ظرفیت در استانها دربرگیرنده سقف محدودی است که نمیتوان به طور کامل روی اجرایی شدن آنچه مد نظر ماست حساب کرد. به عبارتی با بودجه محدود نمیتوان انتظار داشت که یک مرکز استانی با وجود توانمندیهای کیفی که دارد، دست به تولید اثر بزرگ و شاخصی در حوزه موسیقی نواحی بزند.
در این چارچوب منطقیترین شکل مدیریت ما در حوزه موسیقی نواحی مبتنی بر این نکته بود که ما باید انتظارات اجرایی خود را به نوعی تنظیم میکردیم که به جای تعریف پروژههای دور از انتظار و تقریباً ناممکن، یک مسیر مشخص را مبتنی بر ظرفیتهای بودجه و امکاناتمان تعیین کنیم. قطعاً هم بر این باوریم که اقدامات بسیار ارزشمندی در دورههای پیشین مدیریت مرکز موسیقی حوزه هنری در زمینه موسیقی نواحی انجام گرفته که همه آنها دربرگیرنده گنجینهها و آثار پژوهشی ارزشمندی هستند که هرکدام میتوانند جزو بهترینهای این عرصه معرفی شوند. شرایطی که در این دوره نیز به شدت مورد توجه بنده و همکارانم بوده و هست و ما تا آنجا که ظرفیتهای اجرایی و امکاناتمان اجازه دهد ادامه دهنده فعالیتهای گذشته در این زمینه خواهیم بود.
متأسفانه تولیدات موسیقی نواحی چندین سال، هم در حوزه شعر و محتوا و هم در حوزه موسیقی به تکرار افتاده است آنچه اکنون برای ما میتواند تبدیل به یکی از اولویتهای اصلی مدیریت مرکز در بخش موسیقی نواحی باشد، استفاده از این ظرفیت ارزشمند برای تولیدات جدید در راستای اهداف حوزه هنری است. به گونهای که همین ریتمها و ملودیهای موسیقی اقوام ایران بتوانند در تولید سرود و آثاری که مورد نظر ماست به عنوان محور موسیقایی آثار مورد استفاده قرار گیرد. حتی در تولید آثار پاپ هم میتوانیم از این ظرفیت استفاده کنیم. ما بر این باوریم اگر موسیقی نواحی به عنوان یک گنجینه در کنج موزهها، نمایشگاهها و ویترینها قرار گیرند، اگر چه ارزشمندند ولی شاید کمکم فراموش شوند. پس میتوان با خروج از یک نگاه کتابخانهای و موزهای صرف، از زیباییها و ارزشمندیهای این موسیقی ناب استفاده کرد. کما اینکه مخاطبان نیز نسبت به این رویکرد روی خوش نشان داده و در کنسرتها و اجراهای زنده این گونه موسیقایی استقبال بسیار خوبی از آن کردهاند.
ما باید بتوانیم با پیوند موسیقی نواحی و تولیدات جدید شرایط متفاوت و البته موثری را در حوزه موسیقی نواحی رقم بزنیم. شرایطی که در این چند ماه آن را با مدیران مراکز استانی نیز در میان گذاشتیم و به شدت در حال پیگیری آن هستیم. در این راستا هم اخیراً محصولاتی مبتنی بر این رویکرد تولید شده که طی هفتههای بعد به تناوب درباره آن اطلاع رسانی لازم صورت خواهد گرفت. یکی از همین آثار نیز به عنوان نمونه مربوط به حوزه هنری استان ایلام است که دربرگیرنده یک آلبوم سرود با ظرفیتهای موسیقی نواحی منطقه ایلام است که از نظر من میتواند تبدیل به یکی از آثار شاخص موسیقیی در رویکرد جدید مرکز موسیقی حوزه هنری به موسیقی نواحی باشد.
ما در ستاد حوزه هنری به اقتضای توان و بودجه موجود، آمادگی تولیدات خوب موسیقی نواحی که نوعی نوآوری درون آن نهفته است را داریم. متأسفانه تولیدات موسیقی نواحی چندین سال، هم در حوزه شعر و محتوا و هم در حوزه موسیقی به تکرار افتاده است. اگر کسی ادعا میکند که تولید نوآورانه با محتوای امروزی و مرتبط با کار ویژه حوزه هنری دارد، ما با آغوش باز از این تولیدات استقبال کرده و علاقهمند حمایت آن هستیم.
* اما در کنار این مواردی که میتواند اقدامات و فعالیتهای قابل توجه و ارزشمندی هم به حساب آید، یک ظرفیت بالقوهای به نام کنسرت آن هم در حوزه موسیقی اقوام وجود دارد که مرکز موسیقی حوزه هنری میتواند با در نظر گرفتن مجموعهها و تالارهایی چون «اندیشه» و «سوره» آن را تبدیل به یک ظرفیت بالفعل کند. شرایطی که حتی با چارچوبهای فکری و اساسنامهای حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز مغایرت چندانی ندارد و میتواند چه به لحاظ کیفی و چه به لحاظ اقتصادی دربرگیرنده شرایط مناسبی برای مرکز موسیقی باشد، آیا آقای دادمان به عنوان رییس حوزه و جنابعالی به عنوان مدیر مرکز موسیقی در این زمینه به فکر و ایده اجرایی مشترکی رسیدهاید؟
قبل از اینکه بخواهم به پرسش شما پاسخ دهم لازم است این توضیح را بدهم که مرکز موسیقی حوزه هنری در دورههای گذشته جشنواره موسیقی فجر میزبان بخش موسیقی نواحی جشنواره در تالار سوره بوده که این موضوع نیز باید مورد توجه قرار گیرد. اما یک نکته در راستای جواب سئوال شما وجود دارد. اینکه مرکز موسیقی حوزه هنری برای انتخاب موسیقیها به چارچوبهایی باور دارد که بخشی از این باورها در زمینه موسیقی نواحی نیز اقتضائاتی دارد. به عبارتی برخی از این موسیقیها بر اساس معیارهایی که باور ما در چارچوب موسیقی مطلوب است، قرار نمیگیرد. ما هم بدون هیچ ابایی با اجرای چنین آثاری مخالفیم. البته که معتقدیم بخش بسیار زیادی از موسیقی نواحی ایران و آنچه تولید و اجرا میشود، موسیقی مطلوب، بی آلایش و سالم است. کما اینکه در این زمینه عاشقانههای بی آلایش و بی نظیری میشنویم که عاشقانههای بسیار پاکتر و زیباتری از برخی آثار تولید شده در حوزه موسیقی پاپ هستند.
مرکز موسیقی حوزه هنری برای انتخاب موسیقیها به چارچوبهایی باور دارد که بخشی از این باورها در زمینه موسیقی نواحی نیز اقتضائاتی دارد. به عبارتی برخی از این موسیقیها بر اساس معیارهایی که باور ما در چارچوب موسیقی مطلوب است، قرار نمیگیرد نکته بعدی اینکه ما قبل از محدودیتهای کرونایی در حوزه هنری مدام در حال برگزاری کنسرت بودیم و کمتر روزی پیدا میشد که سالنهای ما خالی و بدون برگزاری اجرای زنده موسیقی باشند. اتفاقاً بخش قابل توجهی از کنسرتهای ما نیز در حوزه موسیقی محلی بودهاند. پس در این زمینه نیز همکاری مناسبی با گروههای فعال این عرصه داریم. هرچند که بازهم تاکید میکنم در این زمینه معیارهایی به عنوان مرکز موسیقی حوزه هنری داشته و خود را هم ملزم به رعایت این معیارها میدانیم. معیارهایی که واقعاً دستوری نیست که «چون دستور داده شده، باید رعایت شود» نه واقعاً این نیست. ما بر این باوریم موسیقی در انقلاب اسلامی باید موسیقی سالم و دارای معیاری باشد و شاید بخش اندکی از موسیقی نواحی و موسیقیهای در حال تولید با توجه به محتوا، شامل آن نشود، اما قطعاً بخش عمدهای از آن قابل اجراست.
ما سعی میکنیم در حوزههای مختلف از ظرفیتها، سالنها و تالارهای حوزه هنری برای معرفی و ترویج موسیقی خوب در گونههای پاپ، سنتی و نواحی استفاده کنیم. قطعاً مردم باید موسیقی خوب بشنوند تا ذائقهای که در این سالها کمی تخریب شده و آسیب دیده، کمکم ترمیم شود و این شنیدن مستلزم این است که در جایی از اجرای موسیقی خوب حمایت شود. چون ممکن است برخی موسیقیها مشتریان متخصص موسیقی چندانی نداشته ولی برای تهیهکنندگان درآمدزا باشد. شرایطی که در حال حاضر شاهد هستیم که تهیهکنندگان بر موسیقیهای بازاری و مصرفی متمرکز هستند که متاسفانه ثمره فرهنگی خوبی هم ندارد و حتی آسیب جدی را به هویت ایرانی ما وارد میکند. پس ما نیز به سهم خودمان، سعی میکنیم حامی اجراهای خوبی باشیم.
* حالا که به موسیقی مصرفی و شرایط این روزهای موسیقی پاپ اشاره کردید، مایلم نظر شما هم به عنوان یک ترانه سرای عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت ارشاد و هم مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری درباره به قهقرا رفتن موسیقی پاپ ایران در سالهای اخیر جویا شوم. جریانی که به نظر میآید در بسیاری از مقاطع به سمت سایتهای قمار و نظام اقتصادی موسیقی ایران و در برخی مواقع دیگر، مستقیم به سراغ مغزها، تفکرات و اندیشهها رفت و آنقدر ماجرا را به سمت بد و منفی سوق داد که نمیتوان گفت موسیقی پاپ جدی دیگر در ایران وجود دارد. با این احوالاتی که برشمردم آیا مرکز موسیقی حوزه هنری با توجه به اهمیت موسیقی پاپ و فرآیندی که علاوه بر مولفههای اقتصادی دارد، چشماندازی برای سال ۱۴۰۰ دارد تا مقداری از این آسیبهای مخرب کاسته شود؟
در رابطه با وضعیتی که شما به آن اشاره داشتید با شما هم نظر هستم. چرا که در موسیقی پاپ پس از انقلاب فضای تولید و عرضه بسیاری از آثار موسیقایی را از درجه کیفی قابل قبولی آغاز کردیم اما کمکم این فضا که در اوج قرار داشت روند نزولی را طی کرد و موجب شد تا در این سالها شاهد اتفاقات موثری در این عرصه نباشیم. گویا به نظر میرسد، نگاه بازاری، مصرفی و دستمایه قرار گرفتن موسیقی پاپ برای بسیاری از بنگاههای اقتصادی مهمترین آسیب و بلایی بود که بر سر موسیقی پاپ ایرانی آمد. از سوی دیگر امروز بیشترین ضعف موسیقی پاپ ایرانی به حوزه محتوا باز میگردد. فضایی که در بسیاری از موارد منجر به تولید آثار پوچ و بی محتوایی شده که جایگاه کیفی این گونه موسیقایی را در درجه مطلوبی قرار نداده است.
بنده به عنوان عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید اعلام کنم، متاسفانه کمتر اثری به دست ما میرسد که شان فرهنگی داشته باشد. شرایطی که قطعاً باب میل ما نیست اما ماجرا به گونهای است که نمیتوان همه آثار را رد کرد. من همیشه در این مواقع یاد تصویری از شاعران بزرگ سرزمینم در سامانه صدور مجوز شعرها میافتم که وقتی در این تصاویر بزرگانی چون فردوسی، حافظ، سعدی، قیصر امین پور و دیگران مشاهده میشود، این مایه شرمساری است که آثاری مورد ارزیابی قرار میگیرند که نه تنها شأنیت و کیفیت ادبی لازم را ندارند بلکه ابتداییترین موارد فنی مربوط به ادبیات را هم رعایت نمیکنند. من به جرات میتوانم بگویم یک دهم آثاری که برای مجوز ارسال و ارزیابی میشوند، حداقل صلاحیت را دارند که میتوان با اغماض آنها را قابل قبول دانست. گویی اینکه فقط درصد کمی از این آثار ارزش یک بار شنیده شدن را دارند.
این مایه شرمساری است که آثاری مورد ارزیابی قرار میگیرند که نه تنها شأنیت و کیفیت ادبی لازم را ندارند بلکه ابتداییترین موارد فنی مربوط به ادبیات را هم رعایت نمیکنند اصلاً پرسش اصلی من این است. مگر مردم ایران و فارسی زبانان طی یک سال به چند موسیقی نیاز دارند که سالانه باید پنج هزار اثر موسیقایی تولید شود؟ متاسفانه بخش عمده تشنگی که در بین جوانان برای خواننده شدن ایجاد شده، به واسطه شوق و شهوت دیده شدن است. البته که در بین این جوانان افراد مستعد و خوش صدا هم وجود دارند اما باید بپذیریم که انگیزه اولیه بسیاری از جوانان برای ورود به عرصه موسیقی به واسطه سیاستگذاری غلطی است که در این زمینه وجود داشته؛ به عبارتی در این شرایط کاری که میبایست انجام میگرفت، مورد غفلت واقع شده و شرایط را به سمتی سوق داده تا انگیزه اولیه بسیاری از جوانان به جای اینکه هنر باشد، دیده شدن و کسب شهرت و ثروت است. در نتیجه حتی جوانان مستعد هم هنرشان را به تهیه کنندگان فروخته و با چیزی که آنها میخواهند و صلاح میدانند، معاوضه میکنند. در حالی که بنده بر این باورم آن تهیه کننده، بنگاه داری است که بیشتر دنبال ثروت است، نه اثر گذاری فرهنگی؛ در این میان هم مخاطب قربانی چنین فرآیند اقتصادی و سرمایه داری میشود.
به نظر میرسد اگر خواهان یک انقلاب و تحول مثبت در حوزه تولید تصنیف و ترانه سرایی باشیم، دیگر این اجازه به شرکتها و مجموعههایی که صلاحیت کیفی چندانی هم ندارند، داده نمیشود تا آزادانه متولی تولید ترانهها و موسیقیهای بی محتوا باشند. رسیدن به چنین فرآیندی هم باید با همفکری همه دستگاههای فرهنگی به ساز و کار جدی برسد که فضای تولید آثار بی ارزش را محدود تر کند. من همچنان بر این باورم مردم ما در هر سلیقه و ذائقهای نیاز به چند هزار قطعه موسیقی در سال ندارند کما اینکه وجود ۱۰۰ قطعه موسیقی خوب، جذاب، فاخر و البته دارای محتوا به عنوان یک خوراک فرهنگی هنری میتواند کافی باشد. به عبارتی چه لزومی دارد پنج هزار قطعه با وضعیتی تولید شود که بسیاری از آنها را حتی نمیتوان یک بار هم شنید. به اعتقاد من چنین فرآیندی نه تنها یک مصیبت در مرکزیت موسیقی و فضای هنری است، بلکه موجب تخریب ذوق فرزندان و آسیب به آنها نیز میشود.
* مایلم بدانم در راستای مواردی که به آن اشاره کردید، مرکز موسیقی حوزه هنری و شخص شما به عنوان مدیر این مجموعه که اتفاقاً شاعر شناخته شدهای هم هستید، ایده و طرح اجرایی برای بهبود ماجرا و وضعیت فعلی دارید؟
ما در حوزه ترانه و تصنیف چنین دغدغهای را قطعاً داریم. همان گونه که بنده از سال ۱۳۸۹ که در موسسه «شهرستان ادب» مشغول به کار بودم، طرحی را در قالب دورههای آموزشی «شعر جوان کشور» به نام «آفتابگردانها» را ارائه دادم که در آن بیش از هزار شاعر جوان شرکت کردند. در حال حاضر نیز فراخوان نهمین دوره این طرح اعلام شده که به لطف دوستان و جناب مودب توانستیم این طرح را نیز اجرایی کنیم. ما در این دورهها سعی داشته و داریم فضایی را فراهم کنیم تا شاعرانی که یک پله رشد کردند، در ادامه راه مسیر هموارتری را برای رسیدن به مرحله تولید اثر و اثر گذاری داشته باشند. از دل شاعران دوره دیده و مستعد، قطعاً شاعران بسیاری هستند که میتوانند ترانه سرا و تصنیف سرای خوبی باشند.
ما در همین چارچوب مشغول تدارک و برنامهریزی برای برگزاری یک دوره آموزشی جامع برای ترانه سرایان و شاعران هم هستیم که بتوانند در این کارگاههای آموزشی به ارتقای سطح آگاهی و دانش خود فعالیتهایی را انجام دهند. علاوه بر این به فکر تاسیس چند «باشگاه هنری» در مرکز موسیقی حوزه هنری هم هستیم که در این مجموعه طی یک فرآیند تولید محور، به تعدادی از ترانه سرایان و تصنیف سرایان جوان آموزشهایی را در حین تولید اثر ارائه میدهیم تا این عزیزان تبدیل به چهرههای برجستهای شوند. چهرههایی که آینده ترانه و تصنیف ایران با کار مثبت آنها روشنتر شود. ما سعی داریم در حوزههای دیگر هم برنامهریزیهایی داشته باشیم که باشگاه خوانندگان، باشگاه تنظیم کنندگان و باشگاه موسیقی طنز تشکیل شود. فرآیندی که امیدوارم هرچه زودتر بتوانیم به مرحله اجرا برسیم.
* آیا با این تفاسیر فکر میکنید فضای خوبی برای الگوسازی در مرکز موسیقی حوزه هنری فراهم شده یا همچنان میخواهید با همان نگاه کلاسیک مدیریتی کارها را ادامه دهید. اساساً برای شما الگوسازی مهمتر است یا نگاه مناسبتی؟
ببینید برای ما پرورش این چهرهها بسیار مهم است. شاید ما مانند صداوسیما ملزم نباشیم برای همه مناسبتها اثر تولید کنیم. کما اینکه در همین دو سال اخیر هم چنین رویکردی جزو اولویتهای ما نبوده است. البته معدود مناسبتهایی هم بوده که ما کاری را تولید کردیم اما برای ما پیش از تولید اثر مناسبتی، «موضوع تولید» دارای اهمیت ویژهای است. ما حتی این را میدانیم که در مواردی لازم است یک عاشقانه خوب تولید شود. عاشقانهای که کمتر شنیده شده و موسیقی آن نجابت و حس پاک دوست داشتن را منتقل میکند.
درست برعکس آن دسته از آثاری که نامشان عاشقانه است اما کارهایی ضد عشق هستند. به هر ترتیب تلاش ما در مرکز موسیقی حوزه هنری این است که راه اندازی باشگاههایی که به آن اشاره کردم به پرورش و رشد جوانهایی منتج شود که در آینده موسیقی کشور چه در حوزه هنری و چه در حوزه تولیدات آزاد سایر نهادها، ترانه سراهایی حضور داشته باشند که بتوانند میانگین کیفیت ادبی را در بین آثار موسیقایی بالا برده و بر نسل آینده موسیقی کشور تاثیر گذار باشند.
* پس از رفتن آقای مؤمنی شریف از حوزه هنری که شما تجربه همکاری با وی را داشتید، آقای محمد مهدی دادمان وارد فضای حوزه هنری شد؛ کسی که به نظر میرسد ایدهها و طرحهای متفاوتی در حوزه هنری دارد. آیا در این مدت نسبت به فعالیتهای یکدیگر همپوشانی یا گفتگویی داشتهاید؟ نظر آقای دادمان درباره موسیقی حوزه هنری در دوره مدیریت شما چیست و قرار است این فضا در دوره مدیریتی این مدیر جوان به چه شکلی هدایت شود؟
بنده افتخار حضور در دوره آقای مومنی شریف را داشتم و او با اعتماد کامل، مسئولیت بزرگی را به من سپرد و در این راستا هم با پیگیری و تشویق در هر جایی که لازم بود حمایتم میکرد. زمانی هم که آقای دادمان به مدیریت حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی منصوب شد، به واسطه جوانی و تعاملی که در این زمینه داشته و داریم، تلاش و انگیزههای زیادی وجود دارد که با ایدههای جالب توجه این مدیر جوان سرعت انجام کارها در برخی حوزهها افزایش پیدا کند. در این راستا هم تولید جهادی موسیقی در برخی گونهها و ایدهها از سوی ایشان مورد حمایت قرار گرفته و ما مشغول انجام کارهایی هستیم که در آیندهای نزدیک ثمراتش را شاهد خواهید بود.
آقای دادمان در این دوره مدیریتی روی این مسئله تاکید دارد که مرکز موسیقی حوزه هنری باید مسیر انقلاب اسلامی را تقویت و اعتلا ببخشد. او معتقد به این رویکرد است تا حوزه هنری باید جایگاه و مرکز رشدی برای هنرمندانی باشد که دغدغه فعالیت در حوزه هنر انقلاب اسلامی را دارند. من هم امیدوارم در این دوره مرکز موسیقی حوزه هنری بتواند با همین رویکرد و اثرگذاری بیشتر، آثاری را تولید کند تا این فضا با وجود هنرمندان متعهد و متخصص پاتوق و محل امنی برای افراد دغدغه مند در حوزه موسیقی انقلاب اسلامی باشد.
*در لابه لای صحبتهایتان از کلید واژه «گفتمان انقلاب اسلامی» استفاده کردید، یک کلید واژه بسیار مهم که تبیین آن با زبان هنر به ویژه موسیقی دربرگیرنده ویژگیها و مولفههایی است که باید برای تاثیر گذاری آن برنامهریزی دقیق و حساب شدهای داشت، شرایطی که به نظر میآید مجموعهها و نهادهایی چون سازمان هنری رسانهای اوج و زیر مجموعهای به نام مرکز موسیقی «مأوا» موفق تر از مرکز موسیقی حوزه هنری در این سالها عمل کرده است. آیا شما هم با بنده هم عقیدهاید که این مجموعه در تبیین عبارت «گفتمان انقلاب اسلامی» از حوزه هنری پیشی گرفته است؟
به اعتقاد من این دو نهاد با دو رویکرد، دو فلسفه و دو فضای متفاوت فعالیت میکنند. نکته قابل توجه اینکه ما با دوستان در مرکز موسیقی مأوا به طور مداوم در ارتباط هستیم و این را هم میدانیم که عزیزان فعال در این مجموعه با توجه به شرایط، بودجه و البته ماموریت متفاوتی که به نسبت مرکز موسیقی حوزه هنری داشتند، آثار خوب و پر بینندهای را تولید کردهاند. طبیعتاً ما هم در مجموعه مرکز موسیقی حوزه سابقه و اعتبار متفاوتی داریم که از قبل ایجاد شده و مسیرهایی پیش روی ما گذاشته شده که باید در این مسیر حرکت کنیم. شرایطی که قطعاً کار ویژه ما با کار ویژه مجموعههای ارزشمندی چون مأوا را متفاوت میکند. پس تردید نداشته باشید که ما در این چارچوبی که به آن اشاره کردید، رقابتی نداریم بلکه رفاقت و هم افزایی داریم.
تصور میکنم در این چند سال این همدلی و برادری بین متولیان موسیقی کشور واقعاً بی سابقه بوده است. پس شما مطمئن باشید بنده و همکارانم در مرکز موسیقی حوزه هنری به دنبال رقابت نیستیم من بازهم تاکید میکنم که سعی ما در مرکز موسیقی حوزه تعامل، همکاری و مشاوره با دیگر مجموعههای مرتبط با حوزه موسیقی است. اتفاقاً اکنون در دورهای قرار داریم که نهادهای مختلف موسیقی، برادری، همکاری و همدلی بیشتری نسبت به ادوار گذشته با هم دارند. کما اینکه در این چارچوب به صورت ماهانه جلساتی را با مدیران دفتر موسیقی وزارت ارشاد، دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما، امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مرکز موسیقی مأوا و مرکز موسیقی بسیج در فضایی صمیمانه برگزار میکنیم که قطعاً در راستای هم افزایی و هم فکری است. حتی در بسیاری از موارد نیز موضوعاتی را مطرح میکنیم که میتواند به تولید پروژههای مشترکی بیانجامد. کما اینکه چندی پیش هم پروژه مشترک «سمفونی سرباز» بین سه مجموعه دفتر موسیقی سازمان صدا و سیما، امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و مرکز موسیقی حوزه هنری در سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی منتشر شد، که در راستای هم فکری چند مجموعه بود. من واقعاً تصور میکنم در این چند سال این همدلی و برادری بین متولیان موسیقی کشور واقعاً بی سابقه بوده است. پس شما مطمئن باشید بنده و همکارانم در مرکز موسیقی حوزه هنری به دنبال رقابت نیستیم.
علاوه بر این مواردی که اشاره کردم، نکته دیگری نیز وجود دارد. اینکه ما در حوزه هنری تا امروز تولیدکننده نماهنگ نبودیم یعنی بودجه و امکان اداری آن را نداشتیم که نماهنگ سفارش دهیم و تولید کنیم. بنابراین همکاران ما در مرکز موسیقی مأوا که بیشتر بر تصویر تکیه دارند، به طور جدی در این حوزه فعالیت میکنند؛ حتی انجام برخی از اقدامات آنها موجب افتخار ماست و آن را مورد تحسین قرار دادهایم. شما تردید نکنید این سالها شرایطی وجود دارد که در حوزه موسیقی و موسیقی انقلاب اسلامی، ما موفقیت سازمانهای مختلف را هم موفقیت خودمان میدانیم.
* آقای عرفانپور آیا مرکز موسیقی حوزه هنری در کنار این همدلیها و همراهیها که قطعاً هم قابل احترام و امیدوارکنندهاند، در راستای چشمانداز فعالیتهای آینده این مجموعه به ویژه با در نظر گرفتن وضعیت بودجه و البته دوران عجیب و غریب پس از کرونا برنامه مدونی را مد نظر قرار داده است؟
ما به طور حتم از همین حالا به فکر آیندهای هستیم که با توجه به شرایط این روزها دربرگیرنده مولفههای متعددی است. اما آنچه مسلم است اینکه مرکز موسیقی حوزه هنری در سال آینده به صورت جدی حضور نسل جوان و آموزش و پرورش آنها در حوزه موسیقی را پیگیری خواهد کرد. کما اینکه تاسیس باشگاههایی که به آن اشاره شد در راستای همین خط فکری صورت میپذیرد. البته بسیاری از تولیدات ما نیز که در رنگ بندی متنوعی هم هستند، در مرحله تولید باقی مانده و هنوز منتشر نشده که امیدوارم در سال آینده این آثار نیز به مرحله انتشار برسند. خوشبختانه طی این ماههای گذشته ما آثار پرمخاطب و خوبی را تولید کردیم که توانست با مخاطب نیز ارتباط پیدا کند و این همان سیاستی است که در ماههای بعد نیز روی آن تمرکز ویژهای داریم. به عنوان نمونه ما چندی پیش آلبومی به نام «شهر مناجات» را تولید و منتشر کردیم که بعد از آلبوم «خراسانیات» استاد شجریان در یکی از پایگاههای مطرح موسیقی دومین آلبوم پرمخاطب در حوزه موسیقی سنتی شناخته شد. شرایطی که قطعاً میتواند برای ما از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و ما در تولید آثار با کیفیت حساستر کند.
نگاه ما این است که سال آینده، سال به ثمر نشستن بسیاری از تولیدات مرکز موسیقی حوزه هنری در گونههای مختلف باشد به هر ترتیب نگاه ما این است که سال آینده، سال به ثمر نشستن بسیاری از تولیدات مرکز موسیقی حوزه هنری در گونههای مختلف باشد. این در حالی است که توجه جدی به نسل جوان، آموزش این نسل و تربیت هنرمندانی که با یک نگاه اصیل مسیر هنر را در پی میگیرند جزوی از اهداف مهم ما در سال ۱۴۰۰ است که امیدوارم خداوند به کار و عمر ما برکت دهد که اگر خدمتی از دستمان بر میآید بتوانیم انجام دهیم. سال آینده سال به ثمر نشستن سند ملی موسیقی کشور هم هست که در این زمینه مرکز موسیقی حوزه هنری یکی از تدوین کنندگان این سند در کنار نهادهای دیگر است. به هر حال حوزه هنری هم به سهم خود در تلاش است تا سند ملی موسیقی، ما را از برخی ابهامها، خطمشیگذاریهای غلط گذشته و برخی چالشها بیرون بکشد؛ به شرط آنکه زمینههای اجرایی شدن هم در این سند، دیده و نظارت کافی برای اجرای مواد این سند به کار گرفته شود.
* آیا میتوان امیدوار بود که مدیریت حضرتعالی در مرکز موسیقی حوزه هنری به فضایی منتج شود که غیر از مواردی که گفتید دیگر شاهد انتشار آلبومهای بیکیفیت و رویدادهای بی ثمر در مجموعه مرکز موسیقی حوزه نباشیم؟ به هر حال ما با مقولهای به نام بیتالمال روبهرو هستیم که هزینه صرف این آلبومها و برخی رویدادهای بی نتیجه در بسیاری موارد از این چارچوب تامین میشود که برای آن دسته مدیران دغدغه مند و حساس روی مسائل فقهی و اخروی چالش برانگیز خواهد بود.
تلاش ما بر این است که پیش از تولید آثار، مخاطب اثر را در نظر بگیریم. ما در دهههای گذشته تولیدات بسیار و بودجه بهتری نسبت به امروز داشتیم، اما بعضاً آثاری تولید شده که شاید خیلی مخاطب در آن دیده نشده است. میتوان گفت همه کارهایی که تولید شده، میانگینی از کیفیت موسیقایی را در حوزه هنری داشته اما وجود ضعف در مخاطبیابی و مخاطبسنجی سبب شده که آثار تولیدی به دست مخاطب نرسد و با اقبال کم آنها مواجه شود. بنابراین ما تلاش داریم اگر اثر خوبی تولید میکنیم، آن اثر مخاطب خوب خود را هم پیدا کند. البته گونهها و فضاهای مختلف، مخاطبهای مختلفی را هم به سمت خودش میکشاند. برخی آثار شاید با نگاه مخاطب میلیونی تولید نشود اما میتوانند مخاطب خاصی داشته باشد که آن مخاطب خاص هم با اثر تولید شده ارتباط برقرار کند.
* در این مجال پایانی گفتگو مایلم به مباحث مرتبط با فقه و موسیقی که بیارتباط با روند فعالیتهای مرکز موسیقی حوزه هنری نیست هم اشارهای کنم. مباحثی که یکی از چالشبرانگیزترین مباحث موجود در موسیقی کشور ماست و بسیاری از اهالی موسیقی با این چالش مواجه هستند و دلشان میخواهد فضای روشنتری در چارچوبی که به آن ایمان دارند و فعالیت میکنند، برایشان ایجاد شود. آیا مرکز موسیقی در حوزههای پژوهشی مرتبط با فقه و موسیقی، برنامهای در نظر دارد؟
بنده اعتقادم بر این است که با توجه به بررسی ارتباط موسیقی و مباحث فقهی، اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد که هر کدام از این اختلافات فقهی در حوزه موسیقی میتواند مورد واکاوی و بررسی بیشتری قرار گیرد. در این چارچوب معیار فقهی ما فتاوای مقام معظم رهبری است که به اعتقاد من امروزیترین و پیشروترین فتاوای فقهی در حوزه موسیقی است. ضمن اینکه ایشان در جایگاه رهبر نظام جمهوری اسلامی ایران شأن حکومتی دارند که اگر قرار باشد بین یکی از مراجع عظام تقلید یک مرجع را انتخاب کنیم، آن یک مرجع مقام معظم رهبری است.
معیار فقهی ما فتاوای مقام معظم رهبری است که به اعتقاد من امروزیترین و پیشروترین فتاوای فقهی در حوزه موسیقی است اگر مبحث مهم و استراتژیک فقه و موسیقی به طور دقیق پیگیری و اجرا شود، این پیگیری به نفع همه اهالی موسیقی خواهد بود. متاسفانه در حال حاضر بسیاری از آثاری که در حوزه موسیقی تولید میشوند، همان آثار مصرفی و بازار زدهای است که تبدیل به جریان اصلی تولید موسیقی در کشورمان شده و به شدت هم به موسیقیمان آسیب زدهاند. بنابراین نباید فقه را عنصری برای محدودیت و آن چیزی که دست و پای موسیقی را میبندد تلقی کنیم. به اعتقاد من اتفاقاً فقه، موسیقی خوب را توسعه داده و از آن قدردانی هم میکند. فقهی که رهبر معظم انقلاب و فتاوای ایشان بیان میکند، آن فقهی است که موسیقی اصیل و درست را در جاهایی لازم میداند. حتی به نظرم مبتنی بر منویات رهبر، میتوان در جایی این تعبیر را داشت که موسیقی مستحب و واجب هم وجود دارد. یعنی در جاهایی نه تنها آن موسیقی مباح است بلکه مستحب بوده و جهاد و عمل صالح محسوب میشود. من بر این باورم اگر ما علیه ظلم و فسادی، یک موسیقی بسازیم، آن موسیقی عمل صالح خواهد بود. ما اگر بتوانیم موسیقی عاشقانه خوبی بسازیم که یک زوج یا خانواده بتوانند از آن انسانیترین و الهیترین دریافتها را داشته باشند پس قطعاً عمل صالح انجام دادهایم.
مقام معظم رهبری هنر را به خوبی میشناسند و آگاهی بسیار بالایی نسبت به مقولات مختلف آن دارند. بنابراین هرگونه نظر فقهی ایشان در این رابطه نشأت گرفته از اندیشه و آگاهی عالی است که در آن مباحث فقهی اسلامی نیز در نظر گرفته شدهاند. موضوعی که قطعاً یکی از دغدغههای اصلی بنده در سند ملی موسیقی نیز هست و به شدت اعتقاد دارم که نظرات فقهی ایشان در حوزه موسیقی به عنوان یک مرجع عالیقدر دینی پیشروترین نظرات است که امیدوارم بر اساس این مبنا بتوانیم به پاسخهای روشنی در حوزه مباحث فقهی موسیقی شویم.
* اگر نکتهای دارید که در این گفتگو به آن اشاره نشده، ممنون خواهم شد تا آن را بیان کنید.
من از همه فعالان حوزه موسیقی و کسانی که تا حدودی در جریان برنامههای مرکز حوزه موسیقی هنری بودهاند، دعوت میکنم که اگر نقد، نظر و مشورتی دارند، ما را در جریان بگذارند. اگر انتقادی وجود دارد، بنده خوشحال میشوم آن را بشنوم. بسیاری از مواقع این انتقادها راهی پیش پای ما گذاشته و مسیر را برای ما هموارتر و روشنتر میکنند. البته ممکن است برخی سوء تفاهمات را هم حل کند به طوری که فردی که از بیرون فعالیتهای ما را میبیند، با توجه به اینکه برخی اطلاعات را هم ندارد، ممکن است به یک تصور غلط از مجموعه ما برسد که همنشینی یا گفتگو میتواند این تصور را برطرف کند یا ما را به عیبی که در کارمان داشتیم، آگاه کند. مثلاً خاطرم هست در برخی کارها چون از شعر بنده استفاده شده بود شائبهای به وجود آمده بود در حالی که تنها در مواقعی از شعر خودم استفاده کردهام که فرصت محدود بوده، یا بودجه کافی و مناسبی وجود نداشته برای سفارش شعر یا خواننده و آهنگساز در این مورد اصرار داشتهاند و خدا را شاکرم که ریالی بابت شعرها، ملودیها و مدیریت تولیدات مرکز دریافت نکردهام.
به نظر میرسد که در هر حالت خیر و برکت در این گفتگوها و انتقادهای مشفقانه وجود دارد. در این راستا از صاحب نظران و کارشناسان رسانه میخواهم چه به صورت حضوری، چه مکتوب و تلفنی، اگر نقدی دارند، ما را در جریان آن قرار دهند. انشاءالله با سعهصدر توفیق داشته باشیم پذیرای آنها باشیم.