فرانک یوسفی هنرمند مجسمهساز که نمایشگاه آثارش با عنوان «ماداگاسکار» در گالری آ برپاست، درباره ایده شکلگیری این نمایشگاه به خبرنگار مهر گفت: ایده اولیه برای من برخلاف بسیاری از هنرمندان مجسمهساز دیگر از پایههای مجسمه آغاز میشود. جایی که من زندگی میکنم به یک انبار دپوی ضایعات نزدیک است و عادت کردهام که میان این ضایعات اغلب فلزی، قدم بزنم و به انبوه این ضایعات تلنبار شده نگاه کنم. «ماداگاسکار» برای من از تماشای این ضایعاتی آغاز شد که حالا اساس آثارم در این مجموعه هستند.
وی در ادامه توضیح داد: من ساکن ساری هستم و زندگی کردن در فضایی سرسبز اما در حال نابودی، خواه ناخواه، محیط زیست را به دغدغه ذهنی بدل میکند. این زیبایی در شرف نابودی و آن ضایعات، کمکم، میل سخن گفتن از مداخلات نابودگر انسان در محیط زیست را در من بیدار کرد. از سوی دیگر میخواستم این حرف تلخ را با زبانی شیرین و تحملپذیر به مخاطبم منتقل کنم. انسان همانقدر که در حال تخریب محیط زیست است، به همان اندازه مشغول شکلی از خودتخریبی است.
یوسفی تاکید کرد: تجمیع این ایدهها باعث شد به دنبال حیوانی باشم که تمام این حرفها و ایدهها با فیگور و شکل ظاهری آن، قابل بیان باشد و «زرافه» از اینجا به آثارم وارد شد؛ حیوان بیهمتایی که درست مانند خود انسان، متمایز و خاص است. بر این اساس بود که انتخاب پایهها را نهایی کردم و اتود زدن و ساخت مجسمهها آغاز شد.
وی در پاسخ به پرسشی درباره انسانانگاری زرافهها با توجه به اینکه زرافهها در این مجموعه تجسمی انسانانگارانه دارند، گفت: در واقع این انسانانگاری که رفتهرفته با اتودهای مختلف پررنگتر شد به من این امکان را داد که آثارم سویهای طناز و مهربان و لطیف پیدا کنند. شکلی از فانتزی که تلخی وضعیتهایی که قصد بیانشان را داشتم کمتر کرد. شاید به همین دلیل است که مخاطب علاوه بر درک تلخی وضعیتهای ارائه شده همچنان میتواند با اثر همراه باقی بماند. برایم مهم بود که معضلات را با بیانی طنازانه مجسم کنم.
این هنرمند مجسمهساز در مورد انتخاب پایههای مجسمههای زرافه که اکثراً ظرفهای نفت و بنزین هستند، بیان کرد: در واقع این ظروف بی آنکه اثر هنری تلقی شوند رنگ و فرمهای زیبایی دارند و همین زیبایی در رنگ و فرم بود که برایم جالب شدند اما جالبتر این بود که برای مخاطبان این منبع سوخت بودن پایهها مهم بود. اتفاقاً از مواجهه مخاطب با این بخش از کار، شگفتزده شدم که خیلی زود با این بخش از آثار ارتباط برقرار کردند.
وی درباره تجربه مواجهه مخاطبان با آثارش با توجه به اینکه پروژههای هنری در لحظههای ساخت توسط هنرمند اغلب دارای معانی و مفاهیم خاص جهان هنرمند هستند اما در نمایش عمومی و در مواجهه مخاطب با آنها معانی تازهای هم پیدا میکنند، توضیح داد: برای «ماداگاسکار» دقیقاً چنین اتفاقی رخ داد؛ یعنی آنچه من در ذهن داشتم اینجا در نگاه مخاطب معانی چندگانهای یافت. مثلاً همین تفسیرها و تاویلها که مخاطبان از پایههای مجسمهها که منابع سوخت هستند، داشتند بسیار جالب و شنیدنی بود. انگار علاوه بر انسانانگاری زرافه، پایهها هم به نوعی در ایجاد همذاتپنداری مخاطب با آثار نقش داشت. من در تمام روزهای گذشته در گالری بودم تا شاهد ارتباطی باشم که مخاطب با آثارم برقرار میکند. شاید بد نباشد اگر بگویم ایده مجموعه بعدیام تا حدی متأثر از همین برخوردها به ذهنم آمده است.
یوسفی در مورد جایگاه زنان در مجسمهسازی امروز ایران گفت: در سالهای اخیر واقعاً شاهد حضور هنرمندانه و چشمگیر زنان در این عرصه هستیم. مجسمهسازی در مقایسه با دیگر رشتههای هنری، کار سخت و دشواری است. حتی هنوز هم برای خیلیها، مجسمهسازی یک رشته مردانه محسوب میشود اما موفقیتهای زنان در این عرصه به خوبی خلاف این عقیده را ثابت کرده است. تا جایی که زنان در سمپوزیومهای دشوار و پرکاری مانند سمپوزیومهای سنگ هم حضور چشمگیری دارند. به نظرم زنان به رغم همه مشکلاتی که پیش رو دارند در این حوزه، درخشیدهاند. از طرف دیگر فکر میکنم نهادهایی مانند سازمان زیباسازی که مسئولیت تولید مجسمههای شهری را دارند، باید بیش از پیش از حضور زنان بهرهمند شوند. نگاه خاص زنان در خلق آثار هنری بیشک چهرهای لطیفتر به شهرها خواهد بخشید.
فرانک یوسفی متولد ۱۳۶۸ و دانش آموخته رشته گرافیک، عضو انجمن مجسمه سازان ایران و عضو انجمن هنرهای تجسمی مازندران است. او سالهاست که به صورت حرفهای در رشتههای نقاشی و مجسمهسازی فعال است. او سابقه حضور در نمایشگاههای گروهی و سمپوزیومهای مجسمهسازی داشته و دو مجسمه شهری او در اصفهان و تهران نصب شدهاند. گالری آ به تازگی نمایشگاهی از آثار متاخر این هنرمند جوان با عنوان «ماداگاسکار» برپا کرده که مورد توجه هنرمندان و هنردوستان قرار گرفته است. این نمایشگاه تا جمعه ۲۴ بهمن ماه در گالری آ به نشانی بلوار کریم خان زند، خیابان استاد نجات الهی، کوچه ارشد، شماره ۷ برپاست.