خبرگزاری مهر، گروه استانها – الهه اکبری*: شاید بیش از هر چیزی بتوان چهارباغ عباسی را قلب تپنده شهر اصفهان دانست که در طول سالهای متمادی توانسته رونق خود را حفظ کند و از این رو میتواند الگوی معماری و طراحی شهری خوبی برای بازآفرینی و طراحیهای شهری باشد. بنابراین رمزگشایی از عامل موفقیت آن یکی از ضرورتها برای آیندگان و مجریان و متخصصان شهری است.
چهارباغ عباسی گذری فرهنگی – تفریحی – حرکتی برای شهر اصفهان طی ۴۰۰ سال اخیر است که همچنان توانسته به خوبی خود را در جایگاهی قرار دهد که مورد توجه باشد. دلیل آن هم حضور بسیار خوب شهروندان اصفهانی و جذب گردشگران بسیار از اقصی نقاط ایران و جهان است.
به راستی موفقیت فعالیت اقتصادی مثمر ثمر این خیابان در طی قرون و اعصار چیست؟ راز جاودانگی است یا روح مکان؟ طراحی بناها و فضاهای معماری آن را باید نقطه قوّتش دانست، یا وجه فضای متفاوت و ماهیت پاتوق بودن آن، مهمترین دلیل تمایز و توجه به این گذر تاریخی چیست؟
این خیابان در ابتدا، پاتوقی طولی در جهت گذران اوقات شهروندان خاص و پس از آن شهروند عاِم اصفهان بوده است. عبور و مرور شهروندان و گذران اوقات فراغت و کار در آن باعث شده تا به گذری پر رونق تبدیل شود.
از سوی دیگر، استفاده خواص از یک محیط، خود وجه جذابی برای اقبال عمومی آینده آن مکان است؛ چراکه توجه خواص موجب میشود تا آن مکان به خودی خود عالی در نظر گرفته شود. این موضوع را میتوان ترفندی تبلیغاتی در جهت القای حس خاص بودن به مشتری دانست. چه این مشتری ورودی مکان را بپردازد یا خیر. البته استفاده از امکانات مجموعه ملزم به پرداخت هزینه خواهد شد که در اینجا پرداخت هزینه به معنی رونق یافتن آن است.
رونق یک فضا به معنای پذیرش عام مردم از امکانات و کیفیت فضایی آن است، چراکه ساکنین شهر آگاهانه جذب این محیط میشوند؛ مانند یک گروه دوستان که عصر پنج شنبه برای صرف بستنی به چهارباغ عباسی میروند یا ممکن است رهگذری ناآگاهانه در پی قدمهایی بی هدف، سر از این راسته در آورده باشد. هر دوی این استفاده کنندگان مسحور حس مکان میشوند.
اما حس مکان چیست؟ حس مکان پدیدهای فرا فیزیکی در طراحیهای معمارانه و شهری است. به این صورت که مکان پیامی رمزوار به حاضرانِ در محیط ارسال میکند.
این پیام در ذهن مخاطب رمزگشایی شده و در صورتی که معنایی معادل شادی، راحتی، مطبوعیت و آسایش (در مجموع حال خوب) برای وی داشته باشد؛ به صورت رفتار ماندن در فضا یا بازگشتن دوباره به آن فضا تعبیر و تفسیر میشود. اما اگر مفهومی از قبیل: ناراحتی، اضطراب، عصبی شدن و… (در مجموع حال بد) برای او داشته باشد؛ منجر به «ترک» محیط و عدم امکان بازگشت خودآگاه آن خواهد شد.
دوباره به چهارباغ عباسی بازگردیم و آن را ببینیم یک پرسپکتیو یک نقطهای با درختان چنار در دو سو، و دو مسیر رفت و برگشت که در سالهای اخیر پیاده رو شدهاند. اقدامی بس نیکو که بُعد تفریحی- فرهنگی این مسیر حرکتی را دو چندان کرده است.
پیام این تصویر برای ناظر فضا، آرامش و تداوم لذت قدم زدن است. علاوه بر این موارد، نیمکتهای گردواره در طول مسیر از قدیم حاضر بوده است. درست است که به جدایی گروهها میانجامد اما مخاطب را به لذت خوردن یک بستنی، لحظهای درنگ و تعمق در مکان، در اوج شلوغی شهری دعوت میکند. پیغامی به معنی بمان، بشین، قرار بگیر.
این پیغام بمان و بعد بیا تماشای دهانههای مغازهها را برای کاربر ایجاد میکند. از سمتی، خود هر دانه تجاری؛ سال هاست بی آرایه و متواضع به نفع جلب توجه اجناس داخل خود امکاناتی منعطف در جهت رونق هر صنف ایجاد کرده است.
از فروش اغذیه و لباس گرفته، تا خرده فروشی و کلیپس و تجهیزات برقی، از عتیقه فروشی تا سوغات اصفهان، از جواهر فروشی تا سیگار فروشی و...
برعکس، بدنه سازی جدیدالتاسیس که در ورودی هشت بهشت، در دوران اخیر الحاق گشته؛ کت شلوار پوشیده و دیسیپلین دار، با ستونهای عصر بتن را در حالی به رخ میکشد که کاربریهای متعددی در این دانه تجاری دیگر نه چندان کوچک، امتحان گشته و شکست خوردهاند. انگار نه انگار که تا دیروز اسماعیل آقا بساط پارچه خود را بر خوان این دهانه گسترده بود. این رسمیت کجا و مغازه بیریای اسماعیل آقا کجا؟! این قسمت الحاقی چهارباغ؛ این پیغام را به مخاطب خود القا میکند که این مکان برای از ما بهتران است و هرکسی داخل نشود! این میشود که کاربریهایی مانند فروش صنایع دستی یا بانک، مخاطب معنایی این محیط میشوند و شامل ریزدانههای عامه تجاری نخواهد شد.
اما مطلوب این است که مجریان و متخصصان شهری با اشراف بر مباحث حس مکان، معنای محیط و کیفیت محیطی فضاهای شهری، کاربر بیاطلاع، از اجاره کنندگان دانه تجاریها تا استفاده کنندگان، مشتریان، شهروندان و در مجموع عامه مردم را با دیدگاهی حرفهای تر ساماندهی کنند. تا این گذر جدید عابر پیاده شده پررونق شهرمان، پررونقتر بماند!
معمار و طراح محیطی