به گزارش خبرنگار مهر، پژوهشکده شهید صدر در ادامه سلسله نشستهای «تمدن پژوهیِ» خود سومین نشست را با حضور حسین کچویان، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار کرد. وی در نشست «انقلابات و تاسیس نظم اجتماعی؛ جستاری در باب فهم تمدنی انقلاب اسلامی» به بررسی ظرفیتهای تمدنساز آن پرداخت.
کچویان در این نشست به این مسئله پرداخت که انقلابات چه نسبتی می توانند با تمدن ها داشته باشند ؟او عنوان کرد: پرسش از شکل گیری تمدن ها پرسش از چگونگی تاسیس نظمی اجتماعی متفاوتی است. تا پیش از شکل گیرس دوره مدرن این انبیا بودند که با بعثت های خود و آوردن شریعت و قانون تمدن هاو نظم های مختلف را ایجاد می کردند اما پس از بعثت آخرین پیامبر – حضرت محمد (ص)- ما شاهد وقایع یا رویداد هایی هستیم که بسیار شبیه به لحظات بعثت انبیا می باشند این لحظات چه در حالت صوری و ظاهری مانند رهبری و بسیج مردم و یا در ماهیت خود بسیار به ماهیت دینی نزدیک هستند این رخداد ها یا وقایع انقلابات اند . به این معنا انقلابات به تاسیس نظم های اخلاقی جدیدی دست می زنند.
کچویان افزود: مسئله نظم مسئله ای است که اولین بار در نظریه اجتماعی توسط هابز مطرح شد . البته او بحث را در حوزه سیاست و تاسیس دولت مطرح کرد اما پرسش او متوقف بر دولت نماند. هابز با تخیل وضیعتی طبیعی و پیشا شکل گیری نظم بر آن بود که انسان ها خویی درنده و وحشی دارند و با تاسیس دولت است که این خوی محار شده و جان و مال آنها محفوظ خواهد ماند . اما با بدست آمدن فهمی جدید از قلمرویی متفاوت یعنی جامعه پرسش از تاسیس صورتی کلان تر به خود گرفت و به این مسئله تبدیل شد که چگونه نظم اجتماعی به وجود می آید ؟ در حالی که هر فرد مستقل با امیال و ذهنیت های متفاوت می تواند در تضاد با دیگری قرار بگیرد؟ لاک و هابز و دیگران به این پرسش از منظر فرضی تخیلی پاسخ دادند در صورت های کلاسیک نظریه پردازی اجتماعی پرسش از منشا جامعه به دلیل خاصیت طبیعت گرایانه این نوع نظریه پردازی ها به فراموشی سپرده شد . من بحثی را مطرح کردم که می توانیم با یک ساحت عینی یعنی انقلابات به مسئله نظم پاسخ بدهیم . اینکه جامعه و یا جوامع چگونه تشکیل شده اند را نمی دانیم اما با صورت های عینی تاسیس نظم در جهان امروز می توانیم به ماهیت جامعه و چگونگی تشکیل جامعه و نظم پی ببریم . این صورت های عینی از منظر من انقلابات است.
کچویان در باب معنای تمدن نیز خاطرنشان کرد: بحث در این باب دارای مناقشات نظری و مفهومی بسیاری است و از حوصله بحث ما خارج، اما با تدقیق در نظریه های تمدن می توان به این مسئله دست یافت که تمدن از صورتی از زیست متفاوت در سطح کلان آن سخن می گوید. ما در تمدن ها با شکل عامی از زیست به خصوص مواجه هستیم که تمامی ساحت های امور انسانی را در ذیل خود معنا دار می کند . تمدن ها به واسطه زیست و میل به زیست متفاوت حرکت تمدنی را رقم می زنند این حرکت از یک خواست و یا میل به نوع متفاوت زیستن بر می آید. حرکت های تمدنی برآن اند که کل حیات بشری و انسان ها را از مسیر خودT از مسیر زیست و ارزش های خود راهبری کنند.تمدن ها برای بشر آینده می سازند و به آن سو راهبری می کنند .
کچویان در ادامه افزود: شاید تا به امروز هیچ تمدنی مانند تمدن غرب این چنین خود را معرفی نکرده است؛ اینگونه که این من هستم که آینه بشریت در ابتدا و انتها هستم. من هستم که تعیین کننده معنای حرکت بشری و مقصود و مسیر آن هستم. و اگر می خواهید بشریت را ببینید در آینه من ببینید من شکلی از حیات هستم که بشریت باید آن را می داشته است. حرکت تمدنی یعنی مشخص کردن حیات بشری در معنای کلی آن البته می توان وارد منازعات در تعریف تمدن شد اما به نظر من اگر شما وارد این منازعات شوید در نهایت به آنچه که تا الان گفته شد خواهید رسید که معنای تمدن و حرکت تمدنی این است. تمدن نظر به یک شیوه زندگی و زیست خاص دارد . یعنی وقتی بحث از تمدن است به اصطلاح یک شیوه زیست خاص مطرح می شود که کلیت شیوه زیست بشری را می خواهد تغییر بدهد. اما به هر جهت آنچه محل بحث ما است ناظر به انقلاب اسلامی است .آن دسته از افرادی که انقلاب اسلامی را انقلابی تمدنی می دانند معتقدند انقلاب اسلامی در پی آن است که شیوه زیستی که در تمدن غربی ظاهر شده را تغییر دهد. به نحوی تمدن غربی کلیت ضرب آهنگ زیست بشری و تاریخ بشری را به وسیله ساختار ها و نهاد های خودش تغییر داده است و او را به سر منزلی دیگر می برد. در نگاه تمدنی انقلاب اسلامی از این صحبت می کنیم که این نوع شیوه زیست شیوه درستی نیست و باید تغییر کند به طور مجمل و خلاصه آنکه انقلاب اسلامی ناظر به تغییر رژیم سیاسی نیست اگر هم باشد ناظر به یک تغییر ماهوی تر در تغییر تاریخ بشری . هدف تعریف یک شیوه زیست متفاوت و یا یک انسان دیگری است.در باب انقلاب اسلامی، از منظر پرسش ما حداقل دو دیدگاه وجود دارد که تنها در یکی از آنها مبحث تمدن موضوعیت پیدا میکند: ۱. محصور به جغرافیا و تاریخ ایران و سیستمی خودکامه برای بازگرداندن نظم ازدسترفتهی رژیم پهلوی؛ ۲. انقلاب میخواهد نظم تاریخی جدیدی را در جهان ایجاد کند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران در ادامه به این پرسشها پرداخت که آیا هر نظم اجتماعیای ممکن است صورت حرکت تمدنی به خود بگیرد؟ الزامات این حوزه چیست؟ نظم اجتماعی باید این ظرفیت را داشته باشد که کل تاریخ را با خود همراه کند. منازعات تاریخی و اجتماعی زیادی باید حل و فصل شود. تک تک حرکتهای تمدن غرب شکلی حماسی دارد. در دل این تمدن کارهای عجیب و غریب که ظرفیت بالایی میخواهد انجام میشود مثل کشف قطب جنوب یا سفر به کره ماه. در انقلاب اسلامی هم آدمهای خطرپذیر و دنبال کارهای بزرگ مشاهده میشود. جوهره تمدن که از دل آن حماسه و جاهطلبی درمیآید چیست؟ آن شوق به زیست متفاوت است. آدمهای راضی به شیوه موجود زیست نیستند و میل به زندگی دیگری دارند که آنها را به تکاپو خطر وادار میکند. ماهیتاً این میل مذهبی است و اوج و فرودهای حرکتهای مذهبی را دارد. تمدن جدید غرب تمدنی مذهبی است و تا قرن ۱۸ می توان اکثر وقایع دنیای غرب را به واسطه نیرو ها و شخصیت های مذهبی توضیح داد . بهترین تفسیر از شکل گیری دنیای غرب را وبر در کتاب «اخلاق پروتستانی و روح سرمایهداری» کرده است که با بسط نظر وبر درباب سرمایه داری به دیگر ساحات می توان ریشه های مذهبی را در تمدن غربی مشاهده کرد.
کچویان تصریح کرد: ما در همه انقلابات این روحیه حماسی و مذهبی را می بینیم حتی در انقلابات مارکسیستی مثلا در انقلابات مارکسیستی می بینیم که می زنند و مشروب فروشیها یا روسپی خانه ها را تخریب می کنند خب چرا این اتفاق می افتد ؟ چرا این روحیه حماسی در انقلابات حضور دارد و این نیروی حماسی از کجا می آید ؟ از نظر کچویان انقلابات ماهیتی دینی و مذهبی دارند بدین معنا که دریچه های آسمان در لحظه انقلابات گشوده می شود و معنایی جدید در جهان خلق می شود. فقط خداوند است که معنای جدید را لق می کند و البته شیاطین البته شیاطین و جنیان معانی را خلق نی کنند بلکه در میانه راه استراق سمع می کنند؛ «وما تنزلت به الشیـطین انهم عن السمع لمعزولون .»(شعراء ۲۱۲) فهم انقلاب اسلامی نیز این گونه است . ما در انقلاب اسلامی نیز شاهد حرکت های حماسی هستیم مانند خود حاج قاسم یا وقایع جنگ و بسیاری موارد دیگر در انقلاب اسلامی ما شاهد میل متفاوت زیستن هستیم میل یا طلب چیز دیگر و برای این خواست هزینه می دهیم تا زمانی که هزینه دادن و طلب متفاوت ما پابرجا باشد انقلاب نیز زنده خواهد بود .البته این میل خود را در همه جا نشان می دهد در انتخابات ۱۴۰۰ در برجام در قضیه ۲۰۳۰ و تک تک وقایع کشور . شما در کمتر انقلابی در جهان می بینید که میل به زیست متفاوت تا این حد تداوم پیدا کند برای مثال در انقلاب اکتبر روسیه میل به ززیست متفاوت در میانه مردم به کل فراموش شد و همه چیز به دولت اهاله داده شد به نظر تنها انقلابی که قابل مقایسه با انقلاب اسلامی است انقلاب فرانسه می باشد البته انقلاب فرانسه هم فقط انقلابی در حومه پاریس بود نه همچون انقلابی همه طبقاتی در ایران .