رضا رزم کارگردان فیلم سینمایی «مکالمات» که این روزها در گروه سینمایی «هنر و تجربه» در حال اکران است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره فضا و مضمون این فیلم سینمایی گفت: در مورد فضای فیلم یا بهتر است بگویم مضمون آن، همه چیز در همان سکانس ابتدایی فیلم بیان شده است، تقابل بین جهان بیرون و درون؛ جهان ذهن و عین، تقابل جهان بیرون از خانه یا سرپناه و جهان ناامن جامعه. این تقابل در ابتدا، با ناآگاهی و زندگی دوستی شروع میشود. از جهان کودکانه و نگاه پذیرنده ذهن شناسنده جهان، اما زمانی که فرد، آگاهی را به عنوان یک عنصر تعیینکننده در زندگی انتخاب میکند، تاکید میکنم، انتخاب میکند، تازه در ابتدای بحران قرار میگیرد، این بحران از درون شروع میشود و کمکم به بیرون منتشر میشود و در همین راستا تقابلها پررنگتر میشود و سلیقه عوض میشود.
وی ادامه داد: فیلم با جملهای از گوته آغاز میشود: «چیست که دشوار میتوان پنهانش کرد؟» و خود گوته در جواب کوتاه و کاملتری میگوید: «آتش». آتش همان چیزی است که انسان غریزهمند کاری به کارش ندارد. میتواند به آرامی از کنارش بگذرد، ولی امان از وقتی که به راز آتش پی ببرید، دیگر هیچگاه مثل پیش از آن زندگیتان نخواهید بود.
این کارگردان جوان تاکید کرد: آتش تنها چیزی است که از پدر بیژن (کاراکتر اصلی فیلم) به او رسیده است، برایش آگاهی آورده و مشکل ساز شده است. بیژن به این نقطه رسیده که فقط آتش، آتش را میفهمد، همانطور که آدمهای نزدیک به پدرش (مادر و عمو) نتوانستند راز خودسوزی پدرش را بفهمند. بیژن خود را از هر آنچه میتواند آلودهاش کند دور میکند و به تنهایی میرود. تنها ارتباط با بیرون از سرپناه، گوشی تلفنی است که در هر مرحله از فیلم تبدیل به کاراکتر آن طرف ارتباط میشود، نمایندگان جهانی که بیژن از آن گریزان است و امتداد دهنده جهان پیش از آگاهیاش است.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود توضیح داد: زمانی که موضوعی مسئلهام میشود، فکر میکنم که باید کاری در قبالش انجام بدهم، گاهی با یک نوشته پنهانی کوتاه مسئله حل میشود، گاهی با دوستی در موردش حرف میزنم و گاهی روی کاغذ و بوم میآید، اما در مورد درام این فرق میکند، انگار مسائل فرق میکنند. باید اول ساخته شود و بعد در مورد آن توضیح داده شود، این در تمام کارهایی که انجام دادم مشترک است، بعد که برمیگردم و نگاهی به قبل میاندازم، میبینم که همه تم مشترکی دارند، یک مرکز ثابت، نقطهای که مرا به آن چیزی که الان هستم، تبدیل کرده است.
رزم با اشاره به هدف و انگیزه ساخت این فیلم سینمایی گفت: اولین انگیزه فکر میکنم، برای تمام کسانی که فعالیت هنری دارند، «خلق» است، بیرون ریختن جهان ذهنی خالق در ظرفی دیگر و انتقال آن به مخاطب. در ابتدا فرقی ندارد که چه ظرفی انتخاب شود و چه میخواهد گفته شود، اول به این فکر میشود که میخواهید چیزی بگویید و به دست کسان دیگری برسانید. بعداً مدیوم و ظرف مورد نظر توسط هنرمند انتخاب میشود و به دنبال آن به بحث زیبایی شناسی در هنر پرداخته میشود. همین زیباییشناسی و هنری دیدن فرآیند خلق اثر هنری است که آن را لذت بخش میکند و خب این لذت در فیلمهایی که تولید دوستانهتر و کمتر وابسته به سرمایه باشد، بیشتر است، و تقریباً در کلیت آثاری که ما در «هنر و تجربه» شاهدشان هستیم دیده میشود.
وی تاکید کرد: هر اثری، به نظر من، بسته به تجربه زیسته افراد مختلف، ابعاد و گوشههای مختلفی به خود میگیرد، این تجربه زیسته جایگاه ما را در رویارویی با جهان تعیین میکند، به ما دیدگاه میدهد و رفتارمان را شکل میدهد. این رفتار در برخورد و مواجههمان با هنر نیز دیده خواهد شد، در جایگاه هنرمند شکل و سبک کارمان را و در جایگاه مخاطب سلیقهمان را و جنس محصول هنریای که مصرف میکنیم. اینها برآمده از تجربه زیستهمان است.
کارگردان نمایش «خط سفید ارتفاع» توضیح داد: خوبی کار هنری در این است که هیچ اجباری برای انجام دادن آن وجود ندارد، مگر اینکه بخواهی شغلت باشد و با آن پول در آوری، که خب در چنین شرایطی فاکتورهای مالی و تجاری وارد اثر میشود و چیز دیگری تولید میشود که هنر نیست و یا در تولید کاری شرکت میکنید که دوستش ندارید و فقط احتیاجاتت را برآورده میکند.
رزم با اشاره به بازگشت سرمایه و درآمدزایی از سینما گفت: شغل من در حال حاضر طراحی صحنه و لباس است و گاهی از فروش نقاشیهایم مسایل مالیام را تا حدودی برطرف میکنم، اگر بگویم که فیدبک مالی اثر برایم مهم نیست، دروغ گفتهام، مخصوصاً زمانی که بخواهی فیلم بسازید. فیلم ساختن، هرچند با یک پروداکشن محدود و جمع و جور، نیاز به سرمایه دارد و پرداخت دستمزد به عوامل و این یعنی جذب سرمایه و راضی کردن سرمایهدار، راضی کردن سرمایهدار یعنی برگشت پول با سود بسیار بیشتر، آن وقت وارد کردن فاکتورهای تجاری، تا آخر که خب فیلمی که میخواستید بسازید، تبدیل میشود به چیز دیگری، در واقع فیلم هنری به سرمایه گذار و حامی هنری نیاز دارد.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره فعالیتهای آیندهاش بیان کرد: ایدههایی برای ساختن دارم، که در صورت آماده شدن شرایط حتماً به آنها خواهم پرداخت.
رزم در پایان درباره اینکه چه موضوعاتی در تولید فیلم دغدغهاش هست، گفت: بیشتر مسائل اگزیستانس و هویتی انسانی است که برای من در خلق اثر اهمیت دارد، مواجهه انسان با مسایلی که نتوانسته برایشان جوابی پیدا کند. اینها شاید از درگیری با فضای بیکران فکری و فلسفیای که در تئاتر با آن مواجه بودهام ناشی بشود. فضای چند هزار سالهای که هنوز دغدغهی هنرمند است و بعد همانطور که گفتم تربیت و پرورش در این فضا، همین دغدغه در ادبیات (شعر، داستان) و نقاشی و تئاتر و فیلم هم برای من وجود دارد.