به گزارش خبرگزاری مهر، حسن بلخاری رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، غلامعلی حداد عادل رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، حسین معصومی همدانی عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، اصغر دادبه عضو هیأت مدیره انجمن و سید علی آل داوود عضو هیأت علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی سخنرانی کردند.
حسن بلخاری در ابتدای این برنامه طی سخنانی گفت: در میان آثاری که مرحوم اسماعیل سعادت، ترجمه و تألیف نموده اثری نیز با عنوان تفسیر قرآنی و زبان عرفانی اثر «پل نویا» وجود دارد. متفکّر عربیالاصل فرانسوی و یکی از شاگردان ماسینیون و هانری کربن. این ترجمه از زبان فرانسه صورت گرفته و الحق مرحوم سعادت به دلیل تسلط کامل به زبان فرانسه و نیز اطلاعاتی وسیع از عرفان و اندیشه اسلامی، ترجمه بسیار خوب و عالمانهای ارائه کرده به ویژه که این کتاب سخن بدیعی در باب تأثیر قرآن بر شکلگیری ادبیات عرفانی صوفیان دارد یعنی تأثیرگذاری تفاسیر اولیه جهان اسلام (و نه خود متن قرآن) در تکوین ادبیات صوفیانه تمدن اسلامی. دقیقاً از این رو که در متن این تفاسیر با نوعی تلفیق تجربههای شخصی مفسران با معانی آیات مواجهیم. امری که اثری شگرف در تمدن اسلامی بر جای گذاشت.
او ادامه داد: مهمترین حرف نویا در اثر فوقالذکر این است که واژگان و معانی صوفیه، ریشه در قرآن و تفسیر قرآن دارند. او این معنای گفتهشده توسط امثال ماسینیون را در این کتاب محققانه مورد بحث قرار داده و متمایز از روش استادان خود اثبات نموده است.
اما نکته جالب اینکه در ذهن و زبان نویا، تفسیر قرآن (و تکرار میکنم نه خود متن قرآن) منبعی دقیقتر برای ادراک مفاهیم قرآن است فلذا به اندازۀ خود کتاب میتواند منبعی برای شناخت حقایق قرآنی باشد.
رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: نویا با بررسی دقیق و محققانه برخی تفاسیر کمتر شناخته شدهِ قرن دوم هجری (همچون تفسیر مُقاتل بن سلیمان و امام جعفر صادق «ع») اثبات میکند در این تفاسیر برای نخسین بار با تفسیر چندوجهی، نمادین و رمزی قرآن مواجه میشویم تفسیری که بنا به تجربه روحانی شخص و به اعتبار آن صورت گرفته و لاجرم در تداوم و توسیع خود، زبانی از اشارات به وجود میآورد که میتوانسته پردازندۀ ادبیات صوفیانه باشد.
وی بحث بسیار مهم مقامات و احوال در حوزه عرفان را متخذ از بیانات و تفسیر امام جعفر صادق (ع) میداند. نویا شرح میدهد چرا به جای رجوع به قرآن، تفاسیر قرآنی را مبنای تحلیل و استناجات خود در اثبات تأثیر قرآن بر ظهور ادبیات صوفیانه قرار داده است. یعنی به جای آنکه بنا به سنّت رایج و غالب به خود متن پناه برد، تفاسیر متن را محور قرار داده است.
استاد دانشگاه تهران در پایان گفت: قصد من تنها اشاره به یکی از کارهای مؤثر و عمیق مرحوم سعادت در ترجمه آثاری از این دست به زبان فارسی بود. به روح بلند او سلام و درود میفرستم و از خداوند متعال غفران و رضوان الهی برای روان پاکش طلب میکنم.
در ادامه غلامعلی حداد عادل به ایراد سخن پرداخت و گفت: مرحوم استاد سعادت مردی به غایت نجیب و محترم، آرام و بی هیاهو، پیگیر و بی افاده بود. همچنین مردی پر فایده، مؤدب، متین، کم گوی و گزیده گوی بود. در جلسات شورای فرهنگستان زبان و ادب فارسی جز به ضرورت سخن نمیگفت. خیر خواه و مهربان بود، چنان که همگان از دست و زبانش آسوده بودند. هیچ گاه سخنی دال بر خودستایی از او شنیده نشد. با آنکه صاحب فضل و فضیلت بود به هیچ وجه اهل اظهار فضل و خودنمایی نبود و در داوریها و اظهارنظرها سعی میکرد شرط انصاف را رعایت کند.
او در ادامه سخنان خود گفت: استاد سعادت، دانشمندی ادیب و سخن شناس بوده و بر زبان و ادب فارسی تسلط داشت و از معدود کسانی بود که هم با ادب قدیم و هم با ادبیات معاصر انس و آشنایی داشت. متون اصلی نظم و نثر فارسی را به خوبی خوانده بود و چون در جوانی محیط اجتماعی و سیاسی و پر تلاطم دهههای بیست به بعد را تجربه کرده و با مجلات مهمی چون مجله «سخن» همکاری کرده بود، با ادبیات معاصر و شعر نو به خوبی آشنایی داشت.
رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تأکید کرد: در یک کلام او هم آگاه از گذشته بود و هم آشنا با جریانهای ادبی معاصر، همچنین آن مرحوم با فرهنگ و فلسفه غربی هم آشنایی داشت و گواه این سخن، ترجمههای اوست که محدود به حوزه ادبیات نیستند. ترجمههای مرحوم سعادت از آثار ارسطو، میراث ارجمندی است که ایشان برای اهل فلسفه به جا گذاشته است. همچنین ایشان در حوزه کلام و عرفان اسلامی و ادبیات جهان نیز آثار ارجمند و مهمی را ترجمه کردهاند.
حداد عادل ادامه داد: زبان و ادبیات، کمال اول سعادت بود. او صاحب قلمی در حد اعلای فصاحت و بلاغت بود. نثر فارسی او ساده و در عین حال دلنشین و روان بود، از این رو مطالعه ترجمههای او خواننده را خسته نمیکند. نثر فارسی سعادت را باید گواه روشن رشد نثر فارسی و تحول آن در یکصد سال اخیر از پیچیده به ساده دانست.
او در پایان سخنان خود گفت: مرحوم سعادت نه باستان گرایی میکند و نه به ابتذال نثر عوامانه میافتد. هنر سعادت در عالم زبان و ادبیات به ترجمه محدود نیست. همچنین خدمت بزرگ دیگر او، ویراستاری است و او را باید از استادان بزرگ ویراستاری در ایران دانست.
سومین سخنران این برنامه حسین معصومی همدانی بود. او در ابتدای سخنان خود گفت: آشنایی من با مرحوم سعادت به قبل از انقلاب برمی گردد و در حقیقت رابطه ما باهم دیرینه بود. او از هر دقیقه وقتش استفاده میکرد و البته زندگی اش هم نظم فوق العاده ای داشت. عمده فعالیت او قبل از انقلاب ترجمه متون ادبی بود اما بعد از انقلاب بیشتر به ترجمه متون تاریخ فلسفه و فرهنگ اسلامی و آثار ارسطو تمایل پیدا کرد. شیوه او در ترجمه، پایبندی به متن و هنرش در ترجمه جملات بلند، منحصر به فرد بود.
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی افزود: سعادت از مهمترین و بزرگترین ویراستاران ایران به شمار میرفت، البته یکی مهمترین کارهای ایشان ویرایشِ ترجمه کتاب «حیات مردان نامی» اثر «پلوتارک» است. اگر ترجمه این کتاب را با آثار دیگر همان مترجم مقایسه کنیم به مهارت سعادت در ویراستاری او پی می بریم.
او افزود: همچنین او در دو دهه از عمرش، عمده وقت فراغت خود را به ترجمه متون فلسفی گذراند. که محصول این فعالیتها ترجمه چند عنوان کتاب از «ارسطو» ست. از آنجا که آن مرحوم زبان یونانی نمیدانست، بر ترجمه از زبانهای فرانسه و انگلیسی متکی بود. او در ترجمه کتاب تاریخ فلسفه امیل بریه از شیوه دکتر مهدوی پیروی کرد و کار بزرگ دیگر او، دانشنامه ادب فارسی است که در ۶ جلد منتشر شده است.
در ادامه این نشست اصغر دادبه سخنرانی کرد. او در ابتدا گفت: درباره هر کسی میتوان دو پرسش مطرح کرد: ۱- کیست؟ ۲- چه میداند؟ درباره کیستی مرحوم سعادت باید گفت که او دانشمندی کوشا، باشرف، صادق و صمیمی و همواره در یک جهت بود. همچنین در پاسخ به اینکه چه میداند؟ باید گفت: در حوزههای علوم انسانی بسیار چیزها میدانست و خوب میدانست.
او فلسفه، ادبیات، شعر، حکمت و ویراستاری میدانست. اما در این میان، یک ویژگی بسیار مهم داشت که در بعضی از فرنگ رفتگان و زبان دانان ما نیست، او زبان انگلیسی و فرانسه را به خوبی میدانست و با زبان عربی هم آشنایی خوبی داشت؛ اما یک ویژگی دیگر هم داشت که پاسخ به دو سوال بالا را روشنتر میکند و آن عبارت است از فارسی دانی و ادبیات دانی این استاد فقید.
عضو هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ادامه داد: بسیاری از افراد وقتی مینویسند یا ترجمه میکنند به سختی میتوان فهمید که سخن آنان از چیست و بعد گناه را به گردن زبان مبدأ میاندازند؛ اما مرحوم سعادت میگفت وقتی میخواهم بنویسم، جملاتی از گلستان و ابیاتی از بوستان سعدی میخوانم و آماده نوشتن میشوم؛ البته این سخن به آن معنا نیست که او مانند سعدی شعر میگوید، بلکه در حقیقت سخن سعدی پشتوانه سخن اوست.
دادبه تأکید کرد: وقتی شما متون درجه اول را خواندید و خوب یاد گرفتید؛ این امر ناخوداگاه به شما کمک میکند و پشت سر شما میایستد تا خوب بنویسید.
استاد بازنشسته دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه سخنان خود گفت: مرحوم سعادت، فارسی را خوب میدانست و ادب فارسی را هم خوب خوانده بود؛ نکته مهم اینکه ادب فارسی داری یک بعد هنری است و خیلی در تربیت افرادی که دراین باره تحصیل و پژوهش میکنند، مؤثر است.
این نوع تربیت است که شخصیت را با لطافت و درایت میسازد و چنین شخصیتی در حقیقت، آمادگی پذیرش نعمت عقل را خواهد داشت. مرحوم سعادت هم، چنین تربیت شده بود چون زبان و ادب فارسی را به خوبی میدانست.
او در پایان سخنان خود گفت: وقتی به ترجمه آثاری که به همت مرحوم سعادت منتشر شدهاند مینگریم، با نثری شیوا و زیبا و مفاهیمی درجه یک مواجه میشویم.
در پایان این برنامه نیز سیدعلی آل داوود به ایراد سخن پرداخت و گفت: نخستین تلاشهای علمی مرحوم سعادت، انتشار و تدوین نشریاتی برای دانش آموزان بود و در ادامه احسان یار شاطر او را به بنگاه ترجمه و نشر کتاب دعوت کرد. در همان زمان مؤسسه انتشارات فرانکلین آغاز به کار کرده بود و مرحوم سعادت با این مؤسسه هم همکاری میکرد.
او افزود: بعد از انقلاب و با تشکیل مرکز نشر دانشگاهی توسط دکتر نصرالله پور جوادی، از استاد سعادت برای همکاری دعوت به عمل آمد و او کارهای مختلفی در آنجا انجام داد که از جمله آنها ویراستاری مجله نشر دانش و انتشار مجله علمی معارف بود.
عضو هیأت علمی مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی ادامه داد: وقتی بنده که در مجله نشر دانش مقاله مینوشتم، با مرحوم سعادت مراودات زیادی داشتم. او انسانی کم حرف بود و تا از نزدیک با ایشان رابطه نداشتید، متوجه نمی شدید که چه فرد متواضع و بزرگی است، او حتی در نقد مقالات دیگران نیز لحن نامناسبی به کار نمیبرد.
آل داوود در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مرحوم استاد سعادت در اواخر دهه هفتاد به منظور عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به این مجموعه دعوت شد، از اینرو همکاری اش با مرکز نشر دانشگاهی کاهش پیدا کرد. مرحوم استاد عبدالحمید آیتی نیز در آن دوره از مدیریت دانشنامه زبان و ادب فارسی کنار رفت و مرحوم سعادت، مسئولیت دانشنامه را به عهده گرفت.
او ادامه داد: مرحوم استاد سعادت بر کیفیت مقالات دانشنامه تأکید داشت و توصیه میکرد مقالات باید بی عیب باشند، به همین دلیل بخش عمدهای از مقالات قبلی، کنار گذاشته شد و کار دانشنامه از نو آغاز گردید. شش جلد از دانشنامه در زمان حیات ایشان منتشر شد و از حسن تصادف، این تنها دانشنامه جدیای است که از حرف «الف» تا «ی» آن به اتمام رسیده است.
درپایان این برنامه نیز لوح سپاس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی خطاب به خانواده مرحوم استاد اسماعیل سعادت قرائت و به خانواده این استاد فقید اهدا شد.