به گزارش خبرگزاری مهر، دوازدهمین جلسه از سلسله نشستهای مسأله کودکی با عنوان «کودکان و فضاهای شهری» با دبیری رضا تسلیمی طهرانی (جامعهشناسو عضو هیأتعلمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) و با حضور مژگان احمدیه (کارشناس ارشد طراحی فضای سبز و عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان) و علیرضا کرمانی (جامعهشناس و پژوهشگر مطالعات کودکی) برگزار شد.
در ابتدای این برنامه، علیرضا کرمانی جامعهشناسی شهری را یکی از قدیمیترین حوزههای جامعهشناسی خواند و گفت: بحث جامعهشناسی فضا و بحث قدیمیتر از آن، یعنی بحث بومشناسی اجتماعی، از مسائل اجتماعی رایج هستند. در این زمینه میتوانیم مدعی شویم که جامعهشناسی در آمریکا با عنایت به مبحث فضا بود که شروع شد. اصولاً حرکت ما جامعه سنتی به جامعه مدرن، خودبه خود بحث جامعهشناسی فضا را ممکن میکند و هرجا که در جامعهشناسی بحث کردند، بحث تغییرات در فضا همواره مطرح بوده است. حوزه جامعهشناسی شهری یکی از قدیمیترین حوزههای جامعهشناسی بوده و هست. در سالهای اخیر بحث جدیدی به این حوزه وارد شده و آن بحث «حق به شهر»است که افرادی مثل دیوید هاروی به آن پرداختهاند. این مبحث میگوید که در فضای شهری باید به حقوق شهروندان توجه شود و در این میان، حق شهر را در کنار سایر حقوق اولیه انسانی، جزء حق اصلی مطرح کردهاند. اگر ما به فضای شهری خود در تهران توجه کنیم، میبینیم که هیچ کودکی به استقلال در آن دیده نمیشود. کودکان حتی در فضای بازی مثل پارکها هم زیر چتر نگاه نظارتگرایانه والدین هستند.ضمن اینکه پارکها هم از آن حقوق شهروندی کودکان که مبتنی بر ارزشهای کودکانه است، خیلی دور هستند.به نظر میرسد معماران ما بدون توجه به اینکه این شهرها متعلق به کودکان هم هستند،آنها را ساختهاند. گویی در بنیان کردن این شهرها، صرفاً ارزشهای متعلق به بزرگسالان در ذهن آنها وجود داشته است. ما نیز عضو کنوانسیون حقوق هستیم اما لازم است که بپرسیم آیا شهرها در دنیای مدرن حقوق کودکان را مراعات میکنند؟ آیا محیطهای شهری، محیطی آرام و لذتبخش برای کودکان هستند؟ آیا کودکان هم مانند بزرگسالان میتواننداز امکانات شهری برخوردار شوند؟ این سوالات و سوالات دیگر میطلبد که این موضوع رابه افرادی که در مباحث شهری تخصص دارند، درمیان بگذاریم تا جزئیات آن را بفهمیم.
مژگان احمدیه به طرح مباحث خود در ارتباط باحقوق کودک پرداخت و اذعان کرد: پیماننامه حقوق کودک با ۵۴ ماده مصوب ۱۹۸۹ است که ایران هم در سال ۱۳۷۳ به آن پیوسته است. در همه مادههای این اعلامیه، همواره بهرسمیتشناختن حقوق کودک در عرصههای مختلف ذکر و حقوق مساوی کودک به عنوان یکی از اجزای خانواده بشری، یادآوری میشود. زیستشناسان بر این باور هستند که کودکان تا ۱۲ سال، نیاز ویژهای به بازی به معنای وسیع کلمه دارند، اینکه بدون نظارت و کنترل والدین، آزاد و رها باشند و به صورت خودانگیخته در محیطهایی قرار بگیرند که بتوانند آزاد و مستقل و خلاق باشند. از نظر ما، آنچه که در پیماننامه نبود، حقوق کودک بر طبیعت بود. کودک وقتی به دنیا میآید، لوح سفید نیست و دانشی را با خود حمل میکند. او برای توانمندشدن و زندگی مطلوب نیازمند کسب مهارتهای زیادی برای موفقیت در زندگی آینده خود است که در رهایی و فعالیت خودانگیخته در تعامل با طبیعت به دست میآید.
وی با نگاهی گذرا به تاریخچه کودک ادامه داد: انسان قبل از یکجانشینی بسیار آزاد و رها بوده و کودکان هم به عنوان یکی از اعضای خانواده، همراه با آنها در این آزادی و جابهجایی حضور داشتهاند. همین آزادی و خودانگیختگی کودک دلیل دانش بسیار پیچیده او در سن بلوغ بوده است. دانشی که نحوه شکار و زندگی ایمن را به او میآموخته است. اما بعد از یکجانشینی، خانوادهها با این تصور که شاید کودک هم میتواند مانند محصول کشاورزی، باشد، روی آن «برنامهریزی» کردند. به همین دلیل از همین دوران، خانوادهها به سمت پرورش کودک با برنامه خاص، میروند. همین روال ادامه داشته تا اینکه در پایان قرن ۱۹ که بحث ممانعت از کارکودک پیش میآید، یک آزادی نسبی برای آنها رقم میخورد ولی دیری نمیگذرد که دوباره کودکان تحت کنترل درمیآیند. با پیماننامه حقوق کودک، کودک یک موجودیت جدیدی پیدا میکند اما اتفاقی که میافتد این است که والدین، کودکان را به چارچوبهای برنامهریزیشده خود میبرند. ارزشگذاریهایی در این بین درباره آینده شغلی، تحصیلی و ... میشود و تنها چیزی که باید مورد توجه باشد، بحث نشاط و رضایت درکودک است، که مورد غفلت قرار میگیرد و همین مسأله، باعث ایجاد سندروم بیشفعالی در کودکان ما میشود. به همین دلیل است که من همواره قائل به «انسان بازیگوش» هستم. بشر پس از تمام پیشرفتهای حاصله و با حرکت در چارچوب برنامههای خاص، تلاش کرده بازیگوشی را از انسان بگیرد و همین مسأله باعث ایجاد افسردگی در آنها شده است.لذا ما لذت بودنمان را در یک طبیعت متنوع حتی با انسانهای متنوع، نمیبینیم.
عضو انجمن حمایت از حقوق کودکان با اذعان به این مطلب که اکثر برنامهریزیهای والدین در حق کودکان، نتیجه مطلوب را نداشته، عنوان کرد: والدین همواره علاقهمند هستند که کودکان سالم و پرنشاطی داشته باشند و بتوانند در آینده زندگی موفقی برای خود رقم بزنند اما چگونه تعریف کردن این مفاهیم برای ما مسأله است. متأسفانه تمام والدین در این برنامهریزی و کنترلی که برای خوشبخت زیستن کودکان صرف میکنند، اعلام عدم موفقیت میکنند. همچنین بسیاری ازکودکان که به سن نوجوانی میرسند، از آنچه که برای آنها برنامهریزی شده، اعلام نارضایتی میکنند. این درحالیست که بسیاری از کودکانی که آزاد و رها و بدون کنترل بزرگ شدهاند، بسیار از وضعیت و شرایط خود راضی هستند.
کارشناس طراحی فضای سبز، فضای شهری ما را ساختهشده برای ماشینها دانست و خاطر نشان کرد: ما فضاهایی که کودکان در آن بتوانند آزاد و رها بازی کنند، نداریم. همین باعث شده که کودکانی تک در خانههایی کوچک با نظارت شدید والدین پرورش پیدا کنند که نه از تعاملات اجتماعی برخوردارند و نه رشد مناسب حرکتی و نه به لحاظ روانشناختی، حوزه شناخت قویای دارند. کودکانی که طبیعت، گیاهان و درختان را لمس میکنند و با جانوران ارتباط پیدا میکنند، در آینده شهروندان شایستهای خواهند شد. این کودکان هستند که در آینده، پیچیدگیهای طبیعت را درک میکنند وگرنه شهروند شایستهشدن، با ساعتهای طولانی آموزش، امکانپذیر نیست. فضاهای شهری ما مناسب برای کودکان نیستند. کودکان آنقدر ارزش و اهمیت دارند که ما برنامهریزی و طراحی فضاهای شهری خود را برای آنها اختصاص دهیم. لذا باید مجتمعهای مسکونی درمیان فضاهای سبزی ساخته شوند که امکان بازی برای کودکان فراهم شود. ما باید فضاهای باز و سبزی داشته باشیم که کودکان در آنها بتوانند به راحتی فعالیت کنند. کودکان شاید در یک خرابه یا حتی فضای رهاشده و متروکه، خیلی راحتتر بازی کنند و خوشحال باشند. کودک با خاک، شن و ماسه خیلی خوب بازی میکند. به همین دلیل ما در ساخت فضاهای شهری موظفیم. مسئولیت اجتماعی ما حکم میکند که فضاهای ویژهای را برای کودکان بسازیم تا کودکان در آنها آزاد و رها باشند. در اینصورت والدین انرژی کمتری را صرف فرزندان خود خواهند کرد. در این رویهای که گرفته شده کودکان ما چه به لحاظ جسمانی و چه به لحاظ روانی، در وضع مطلوبی نیستند. طبق تحقیقاتی که داشتم، کودکانی که در محیط طبیعی بودند، هم به لحاظ جسمی و هم به لحاظ روحی، افراد بسیارشاد و سلامت و قویای بودند.
احمدیه در پایان به الزامات موجود در ساخت فضاهای کودکان اشاره و گفت: ما باید این امکان را فراهم کنیم که گروههای مختلف فکری در فضای کودکان قرار بگیرند تا بتوانند تعامل اجتماعی داشته باشند. به همین دلیل در طراحی این فضاها چند اصل کلیدی وجود دارد ازجمله اینکه تشویقکننده وفراهمکننده تعاملات اجتماعی باشد، اصل ارتباط با طبیعت را لحاظ کند و اصل یادگیری بازیگونه را ارتقا دهد. از دیدگاه من، ساخت این فضاها خیلی زیاد هم مستلزم صرف هزینه نیست چراکه ممکن است این فضاها، فضاهای رهاشدهای باشند که حتی نیاز به ساختوسازهم نداشته باشند. تعامل رها و خودانگیخته در این فضاها باعث میشود کودکان دارای اعتمادبه نفس بالا و بسیار قابل قبولی باشند. حضور در فضاهای باز، افزایش مهارت مدیریت هیجانی، مهارت مدیریت استرس و توانمندشدن در تصمیمگیریها را سبب میشود و کودکان در نهایت به مهارت حل مسأله نائل میآیند. یکی از مهمترین مهارتهایی که کودکان در این فضا تجربه میکنند، مهارت همدلی، مراقبت و دگرپذیری ست. کودکان دراین بازیها، بسیار بسیار همدلانه برخورد میکنند و همدیگر را میپذیرند. کودکانی که این مهارتها را بیاموزند، در آینده شهروند شایستهای برای جهان خواهند بود.اگر برای ما مهم است که در جهانی پر از صلح زندگی کنیم، باید اساس این صلح را که دگرپذیریست، در کودکان ایجاد کنیم.