قم- یک پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به دستور منصور دوانقی برای کشتن وصی امام صادق(ع) گفت: امام برای حفظ جان امام کاظم(ع) ۵ نفر از جمله منصور و والی مدینه و فرزندش را بعنوان وصی معرفی کردند.

حجت الاسلام حصیری خراسانی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه دوران زندگی امام کاظم (علیه السلام) یکی از مهمترین دوره‌های تاریخ اسلام و شیعه و دوره‌ای پر فراز و نشیب و همراه با آزمایشات و ابتلائات برای شیعیان بود گفت: پس از شهادت امام صادق علیه السلام به دستور منصور دوانیقی، منصور دستور می‌دهد هر کس که امام به عنوان وصی مشخص و معین نموده است، باید کشته شود و به این وسیله قصد داشت نسل امامت را منقرض کند، اما با ذکاوتی که امام صادق (علیه السلام) در این زمینه داشتند، پنج نفر را به عنوان وصی خود تعیین نمودند که عبارت از منصور دوانیقی، ابن سلیمان والی مدینه، حمیده همسر حضرت، عبدالله افطح و امام کاظم (علیه السلام) بودند که با این وصیت هوشمندانه که ناشی از علم امامت بود، توطئه شوم منصور دوانیقی خنثی شد.

این پژوهشگر تاریخ اسلام با اشاره به اینکه به واسطه این وصیت، جان امام کاظم (علیه السلام) حفظ شد ولی از طرفی شبهاتی برای جانشینی ایشان در بین شیعیان پیش آمد افزود: امر امامت برای بعضی از شیعیانی که شناخت و معرفت کافی نسبت به امام نداشتند مشتبه شد، زیرا امام کاظم (علیه السلام) به عنوان امام، مشخصاً معرفی نشده بود و در میان افراد وصی امام صادق (علیه السلام) مخفی بود

وی در ادامه افزود: نَقل است که جناب ابوحمزه ثمالی در مسجد کوفه بود که خبر شهادت امام صادق (علیه السلام) را به او دادند؛ بلافاصله از ناقل خبر سوال کرد: چه کسی وصی امام صادق (علیه السلام) است؟ او جواب داد: به ۵ نفر وصیت شده است؛ ابوحمزه ثمالی لبخندی زد که به معنای تمجید از ذکاوت امام صادق (علیه السلام) بود.

حصیری درباره تشخیص وصی اصلی و استدلال بزرگان برای شناسایی امام کاظم (ع) گفت: ابوحمزه این‌طور استدلال کرد که در بین این افراد، همسر امام هست و زن نمی‌تواند امام شود، منصور و والی مدینه هم از ظالمین و فاسقین و فاجرین دوران خودشان هستند و قطعاً صلاحیت امامت را ندارند، نفر بعد هم عبدالله افطح است امام باید در خلقت، سالم باشد ولی عبدالله افطح به صورت مادرزادی معلولیتی در قسمت پا داشت پس تنها کسی که در این افراد باقی می‌ماند موسی بن جعفر (علیه السلام) است.

وی افزود: ابوحمزه ثمالی قبل از شهادت امام صادق (علیه السلام) شرایط امام معصوم (علیه السلام) را از ایشان دریافت کرده و می‌دانست که امام جامعه چه شرایطی باید داشته باشد و لذا تصمیم‌گیری در این برهه حساس زمانی را به خوبی انجام می‌دهد.

حجت الاسلام حصیری خراسانی با اشاره به اینکه شروع امامت موسی بن جعفر (علیه السلام)، همزمان با ایجاد برخی از فرقه‌ها در میان مذهب تشیع می‌شود، افزود: در حالی که هر روز بر حجم شبهه‌ها افزوده می‌شد، برخی افراد با مطامع دنیوی شروع به فرقه سازی در بین شیعیان می‌کنند. عده‌ای «جریان اسماعیلیه» را در مقابل امامت امام کاظم (علیه السلام) به راه انداختند و مدعی شدند امامِ بعد از امام صادق (علیه السلام)، اسماعیل فرزند ایشان است.

وی افزود: اسماعیل قبل از شهادت امام صادق (علیه السلام) به مرگ طبیعی از دنیا رفته بود و مردم مدینه شاهد خاکسپاری او بودند و حتی حضرت در زمان خاکسپاری او بر فوت و دفن او شاهد گرفتند ولی با این حال عده‌ای شروع به تبلیغ امامت اسماعیل کردند و در جواب افرادی که می‌گفتند اسماعیل از دنیا رفته‌اند جواب می‌دادند که ایشان از دنیا نرفته و او مهدی موعود بوده و مانند حضرت عیسی عروج کرده است!

این استاد حوزه علمیه قم ضمن بیان این مطلب که «فرقه فطحیه» نیز یکی از فتنه‌هایی بود که در زمان امامت امام کاظم (علیه السلام) به وجود آمد، افزود: عده‌ای از شیعیان بواسطه عدم شناخت صحیح شرایط امامت، تابع عبدالله افطح شدند و به این مطلب استدلال کردند که ایشان جز کسانی بوده است که به عنوان وصی امام صادق (علیه السلام) معرفی شده است و خود عبدالله افطح نیز به این مسئله دامن زد و در برهه‌ای از زمان، ادعای امامت کرد و در نتیجه فرقه‌ای به نام فطحیه به وجود آمد. زمانی که برخی از شیعیان برای پرداخت وجوهات شرعیه و سوالاتی در مورد زکات و موضوعات فقهی به دیدار عبدالله افطح رفتند او را قادر به پاسخ گویی به سوالات خود ندیدند و در حالی که ناامیدانه در حال بازگشت بودند، خادم امام کاظم (علیه السلام) با آنها برخورد کرد و گفت: اگر به دنبال سوالات خود هستید به خانه امام من بیاید و حضرت به سوالات آنان پاسخ دادند.

وی افزود: در آن زمان به قدری شبهات شیعیان زیاد بود که حتی خیلی از اصحاب خاص نیز در مورد امام بعد از امام صادق (علیه السلام) قطعیت نداشتند و در مورد امام بعد از ایشان و مصداق امام حاضر شبهه داشتند.

پژوهشگر حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه فتنه دیگری که در زمان امام کاظم (علیه السلام) گسترش پیدا کرد، فتنه غالیان بود، افزود: غالیان افرادی بودند که در مورد مقام معصومین (علیهم السلام) غلوّ می‌کردند و - العیاذ بالله - مقام الوهیت و خدایی برای ائمه اطهار (علیهم السلام) قائل بودند. این افراد مکرراً توسط امام صادق (علیه السلام) مورد لعن و نفرین علنی بودند و حضرت، افرادی مثل محمد بن بشیر را که از سران غالیان بود مکرر لعنت نموده‌اند.

این استاد حوزه علمیه قم با بیان اینکه فتنه‌های مختلف در دوره امامت امام کاظم (علیه السلام) باعث می‌شد که این دوران، روزگاری سخت برای حضرت و شیعیان خالص باشد گفت: علاوه بر همه مشکلات و فتنه‌هایی که در زمان امامت حضرت ایجاد شد، به واسطه آزادی نسبی که شیعیان از زمان امام صادق (علیه السلام) و در اوایل حکومت عباسی پیدا کردند، از رفاه نسبی و گشایش در امورات اقتصادی برخوردار شدند و این امر موجب شد تا بعضی از شیعیان دچار دنیا زدگی و رفاه طلبی شدند تا آنجا که منجر به بروز انحرافاتی در آنها شد و در مقابل امام خودشان ایستادند و ایشان را انکار کردند.

حجت الاسلام حصیری خراسانی با اشاره به مدت ۳۵ ساله امامت امام کاظم (علیه السلام) و هم عصر بودن با چند نفر از خلفای عباسی افزود: امام کاظم (علیه السلام) ۱۰ سال معاصر منصور دوانیقی، ۱۰ سال معاصر مهدی عباسی، ۱ سال معاصر با هادی عباسی و حدود ۱۴ سال هم معاصر با هارون الرشید بودند و از دیگر فتنه‌های آن دوران، دسترسی خلفای عباسی به احادیث مربوط به شرایط و قیام حضرت حجت (عج) بود که از آن برای انحراف جریان مهدویت و ادعای میراث داری این جریان سو استفاده کردند. در گام اول نام فرزندانشان را از القاب حضرت حجت (عج) انتخاب می‌کردند به عنوان مثال نام منصور و همچنین نام هادی و مهدی از القاب حضرت حجت (عج) است و در گام بعدی اقدام به انجام اعمالی می‌کردند که تداعی گر منجی بودن آنان باشد.

پژوهشگر حوزه علمیه قم با بیان اینکه امام کاظم (علیه السلام) در دهه پایانی عمر شریفشان با هارون الرشید هم عصر بودند، گفت: هارون الرشید شخصی بسیار زیرک بود و در عین حالی که مانند بقیه حاکمین عصر خود، شخصی ظالم و خبیث بود اما تفاوتی با بقیه خلفای اموی و عباسی داشت از جهت توجه به علم و اهل علم بود و در ظاهر به اهل علم بها می‌داد و از طرفی بسیار اهل رعایت ظواهر اسلامی و ظاهر الصلاح بود و سعی می‌کرد چهره موجه و مشروعی از خود در بین جامعه اسلامی آن روز ارائه دهد لذا برخی از مورخین، هارون الرشید را به معاویه زمان تشبیه می‌کنند. هارون الرشید در برهه‌ای از زمان به جهت آنکه نظر شیعیان را به سمت خود متوجه سازد، به حضرت پیشنهاد داد که فدک را به ایشان برگرداند و از امام کاظم (علیه السلام) درخواست کرد که حدود فدک را برای ایشان مشخص نماید. حضرت با زیرکی محدوده کل قلمرو حکومت اسلامی در آن دوره را به عنوان محدوده فدک تعیین کرد. هارون الرشید تعجب کرد و جواب داد این محدوده، کل محدوده خلافت اسلامی است. حضرت فرمودند: «الله اعلم حیث یجعل رسالته»، شما حقی در خلافت نداشتید و در حقیقت، حکومت حق ما بوده است و قلمرو حکومت اسلامی از آن ماست. امام کاظم (علیه السلام) با وجود تقیه شدیدی که در زمان ایشان وجود داشت، لحظه‌ای از مبارزه با خلفای عباسی غافل نشدند.

حجت الاسلام حصیری خراسانی با اشاره به اینکه بنا به نَقل روایات، امام کاظم (علیه السلام) مصائب را به جان خرید تا بلا از جان شیعیان دور باشد و به همین دلیل بنا بر نقل مشهور قریب ۱۴ سال از عمر شریفشان را در زندان بودند، افزود: در حالی که از طرف شیعیان در سراسر بلاد اسلامی وجوهات بسیاری به حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) می‌رسید اما ایشان در امورات زندگی بسیار دقت می‌کردند و کمترین استفاده‌ای از این وجوهات نمی‌کردند و آن را در بین شیعیان نیازمند تقسیم می‌کردند. در منزل حضرت به گونه‌ای فقر خودنمایی می‌کرد که در بین دختران حضرت، به تعداد همه افراد چادر و حجاب وجود نداشت و برای اقامه نماز به نوبت از چادر و حجاب استفاده می‌نمودند.

استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه زندانی نمودن امام کاظم (علیه السلام) از جانب هارون الرشید و قطع ارتباط حضرت با شیعیان، باعث شکل گیری ساختار اولیه شبکه وکالت شد، افزود: وکلایی از سوی حضرت در شهرهای مختلف حضور داشتند که وظیفه پاسخگویی به سوالات و مراجعات مردم و جمع آوری وجوهات شرعیه را بر عهده داشتند. در حالی که دسترسی مردم به امام محدود شد، ایجاد شبکه‌های وکالت، ارتباط بین امام (علیه السلام) به واسطه حضور وکلا و علما حفظ شد ضمن اینکه ایجاد این شبکه وکالت، یکی از موارد بسیار مهم در آماده سازی شیعیان برای عصر غیبت، چه غیبت صغری و چه غیبت کبری بود.

پژوهشگر حوزه علمیه قم در پایان افزود: اطرافیان هارون الرشید با سخن چینی و بدگویی از امام کاظم (علیه السلام) در نزد وی و با بیان اینکه حضرت به واسطه وجوهاتی که به دستشان می‌رسد مشغول توطئه علیه حکومت هستند، هارون الرشید را بر قتل امام تحریک و تحریص کردند و امام هفتم شیعیان بعد از سال‌ها زندان و شکنجه، به دست سندی بن شاهک یهودی به شهادت رسیدند.