حجت‌الاسلام رحیمیان می‌گوید که امام(ره) جواز انتقاد بجا از مسئولان را داده بودند. بعد از ماجرای عزل منتظری انتشار درس‌های نهج البلاغه او در پاسدار اسلام را با نظر امام(ره) متوقف کردیم.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: ماهنامه «پاسدار اسلام» به مدیرمسئولی حجت الاسلام والمسلمین محمدحسن رحیمیان در تازه‌ترین شماره خود (شماره‌های ۴۶۵ و ۴۶۶ ویژه بهمن ۱۳۹۹) به مناسبت چهلمین سال انتشار این نشریه گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام رحیمیان منتشر کرده است. متن این گفت‌وگو را در ادامه خواهید خواند:

نشریه «پاسدار اسلام» از قدیمی‌ترین و پایدارترین نشریات مولود انقلاب اسلامی در طول چهار دهه عمر جمهوری اسلامی محسوب می‌شود. مجله‌ای که با کمترین امکانات و با وجود تنگناهای فراوان، به قدر وسع، تبیین و صیانت از مرزهای عقیدتی اسلام ناب و انقلاب اسلامی را سرلوحه کار خود قرار داده و در این راه بدون اعوجاج، پایدار مانده و از این شماره وارد چهلمین سال انتشار خود می‌شود.

نسل اول انقلاب عموماً با مجله پاسدار اسلام آشنایی دارند و بسیاری از همراهان و مخاطبان مجله هنوز مقالات و مصاحبه‌های مجله را به خصوص در دوران دفاع مقدس و فراز و نشیب‌های مقاطع تاریخی مختلف انقلاب از یاد نبرده و همواره نسبت به مجله ابراز لطف و محبت کرده‌اند. در آستانه چهل‌سالگی مجله «پاسدار اسلام» قصد داریم از این پس و در هر شماره، به انتشار گزیدۀ برخی از مطالب منتشر شده در سال‌های اولیۀ تاسیس مجله، اقدام کنیم، اما قبل از انتشار این موارد، لازم دانستیم پای صحبت پایه‌گذار و مدیر مسئول «پاسدار اسلام» نشسته و مروری بر دوران تاسیس و شکوفایی این مجله داشته باشیم.

از این شماره پاسدار اسلام چهل ساله می‌شود. برای شروع گفت‌وگو از چگونگی تولد مجله بفرمایید. ظاهراً قبل از «پاسدار اسلام»، «پاسدار انقلاب» منتشر می‌شد که پس از مدت کوتاهی متوقف و به «پاسدار اسلام» تبدیل شد. علت این تغییر چه بود؟

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم وَ بِهِ نَستَعین. از ماه‌های اولیه سال ۵۹ مجله «پاسدار انقلاب» در سپاه قم شکل گرفت. زمانی که انقلاب اسلامی نوپا بود، در فضای نشریات، در حوزه مسایل اعتقادی و انقلابی خلاء بزرگی وجود داشت. از سوی دیگر نیاز و عطش جامعه هم در این حوزه به خوبی مشهود بود. در آن زمان امکانات، قابل مقایسه با زمان حاضر نبود. حروفچینی متن مجله با آی بی ام و تیترها عمدتاً با خطاطی اینجانب انجام می‌شدند.

لوگو و آرم پاسدار اسلام و پاسدار انقلاب هم خط خودتان است؟

بله. دفتر مجله در ساختمان سپاه در خیابان صفاییه قم بود. در خلأ مطبوعات مذهبی و فضای ماه‌های اول پیروزی انقلاب، «پاسدار انقلاب» فراتر از توقع درخشید. ارتباط و سابقه آشنایی و دوستی دیرین حقیر با بسیاری از علما و مسئولان کشور، زمینه ممتازی را فراهم کرده بود تا آثار و مقالات بزرگانی از قبیل حضرات آیات مشکینی، نوری همدانی و طاهری خرم آبادی و همچنین مصاحبه‌هایی با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، شهید باهنر، شهید رجایی، آیت‌الله مهدوی‌کنی (در سمت نخست وزیری)، آقای هاشمی‌رفسنجانی، فخرالدین حجازی و… در مجله چاپ شوند. این ویژگی تقریباً منحصر به فرد همراه با برخی خصوصیات دیگر باعث شده بود که هر چند مجله به نام سپاه قم بود، ولی گستره انتشار آن به سرعت سراسری و هر شماره بر تیراژ آن افزوده شد.

یکی دیگر از عناوینی که مورد استقبال مردم قرار گرفت آغاز ثبت و انتشار خاطرات افراد مختلف درباره حضرت امام بود. این خاطرات در قالب مصاحبه‌هایی با بسیاری از شاگردان و همراهان امام و کسانی که در مقاطع زمانی مختلف به نوعی با امام مرتبط بودند انجام و تحت عنوان سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام برای اولین بار در مجله «پاسدار اسلام» منتشر شدند مجله «پاسدار انقلاب» خدمت حضرت امام خمینی (ره) هم تقدیم می‌شد. به یاد دارم در آبان ۵۹ محمدحسین فهمیده تازه شهید شده بود. برای شماره هفتم «پاسدار انقلاب»، یعنی آذر ۵۹ خانواده شهید را در کرج شناسایی و برای اولین بار با آنها مصاحبه کردیم و تصویری از شهید فهمیده را هم روی جلد آن شماره مجله زدیم. طبق معمول مجله خدمت حضرت امام تقدیم شد. ایشان در آن ایام مشغول نوشتن پیام دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بودند و آن جملات معروف را درباره شهید فهمیده در ضمن همان پیام نوشتند.

یادم هست در آبان ۱۳۶۰ هم که تبدیل به آخرین شماره «پاسدار انقلاب» شد، مصاحبه‌ای با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در مقام ریاست جمهوری داشتیم. این مصاحبه دقایقی بعد از مراسم تحلیف ریاست جمهوری انجام شد.

انتشار «پاسدار انقلاب» به چه علت متوقف شد؟

در آن شرایط در فرماندهی سپاه به این تصمیم رسیده بودند که سپاه پاسداران فقط یک مجله سراسری داشته باشد که آن هم در تهران منتشر می‌شد. بنابراین با توجه به آنچه که در سرمقاله شماره ۱۷ «پاسدار انقلاب» هم به آن اشاره کرده بودم و همچنین ظرفیت بی بدیل همکاری و همراهی علمای بزرگ حوزه علمیه قم و استقبال فوق‌العاده جامعه از معارف دینی و مسایل مربوط به انقلاب اسلامی، حقیر تصمیم گرفتم راه پاسداری از انقلاب را در بزرگراه پاسداری از اسلام ادامه دهم. لذا به فاصله یک ماه، اولین شماره «پاسدار اسلام» را در دی ماه ۱۳۶۰ منتشر کردیم.

«پاسدار اسلام» را چگونه و با چه امکانات و پشتوانه‌ای و با همکاری کدام نویسندگان آغاز کردید؟

در اول کار، ساختمان محقری را در خیابان دورشهر اجاره کردیم. چند صباحی در آنجا کار را با چند نفر از دوستان شروع کردیم و خیلی زود با نظر مرحوم آقای منتظری به دفتر تبلیغات اسلامی منتقل شدیم و دفتر مجله در ساختمان صفاییه روبروی مدرسه امیرالمومنین (ع) مستقر شد. اولین شماره «پاسدار اسلام» با مقالات و گفتارهایی از آیت‌الله فاضل‌لنکرانی، آیت‌الله مشکینی، آیت‌الله شهید بهشتی، آیت‌الله جوادی‌آملی، آیت‌الله طاهری خرم‌آبادی، آیت‌الله قدیری، آیت‌الله رسولی‌محلاتی و مصاحبه مفصلی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی منتشرشد. همچنین جدیدترین استفتائات از امام خمینی (ره) را هم داشتیم. «پاسدار اسلام» در میان سایر مطبوعات جایگاه یگانه و منحصر به فردی پیدا کرد و تیراژ آن طی مدت کوتاهی بالغ بر صد هزار نسخه شد و مشترکین آن به حدود ۲۰ هزار تن رسیدند که صدها مورد آنها در خارج از کشور بودند. حدود ۸ هزار نسخه هم برای توزیع در جبهه‌های جنگ خریداری و توزیع می‌شد. گفته می‌شد که هر نسخه مجله آن قدر در سنگرها دست به دست و خوانده می‌شود تا اوراق می‌شود. از نسخه‌هایی هم که به خارج می‌رفتند، بازتاب و منتخب مقالات و مطالب «پاسدار اسلام» را در نشریات تشکل‌های اسلامی و دانشجویی که معمولاً نسخه‌ای از آنها برای دفتر امام ارسال می‌شد، شاهد بودیم.

آن موقع شما در دفتر حضرت امام در جماران مسئولیت داشتید، ولی دفتر و مرکز مجله در قم بود. چگونه امور «پاسدار اسلام» را انجام می‌دادید؟

در اوایل کار، آخر هر هفته برای انجام امور مجله به قم می‌رفتم تا اینکه حضرت امام متوجه شدند. البته در همان ایام یکی از دوستان حضرت امام به نام آقای سید کمال شیرازی و قبل از آن هم مرحوم آقای املایی از اصحاب امام در نجف در مسیر قم تصادف و فوت کرده بودند. حضرت امام به بنده فرمودند شما هر هفته به قم نروید، خطر دارد. کارهایتان را در همین جا انجام دهید. از آن به بعد ترددم به قم کمتر شد و برخی از کارها را تلفنی با همکاران دفتر مجله در قم هماهنگ و پیگیری می‌کردم؛ ولی عمده کارهای مربوط به مدیریت و نهایی کردن مطالب تا صفحه‌بندی و آماده شدن برای چاپ را در تهران و در حاشیه کارهای دفتر امام انجام می‌دادم.

درباره نقش پیشتازانه مجله در انتشار برخی از آثار حضرت امام و ثبت خاطرات افراد راجع به ایشان توضیح بیشتری را بیان بفرمائید. ظاهراً قبل از تأسیس مؤسسه حفظ و نشر آثار حضرت امام، برخی از استفتائات، نامه‌ها و دستنوشته‌های معظم له برای نخستین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شدند؟

از جذاب‌ترین عناوین مجله در دهه ۶۰، چاپ جدیدترین استفتائات از حضرت امام بود که عمدتاً ناظر به مسائل روز و نیاز مردم بودند. فرآیند پاسخ به استفتائات هم این‌گونه بود که هیئت استفتاء حضرت امام در قم که عبارت بودند از حضرات آقایان قدیری، خاتم یزدی، سیدجعفر کریمی و راستی جواب استفتائات را بر اساس نظرات امام مرقوم می‌کردند و آن را برای ملاحظه حضرت امام و مهر شدن به جماران می‌فرستادند. استفتائات معمولاً یکی دو روز نزد امام می‌ماند و ایشان بعضی اصلاحات را روی آنها انجام می‌دادند و سپس توسط بنده و آقای رسولی مهر و به قم برگشت داده می‌شد.

به ذهن حقیر رسید که گزیده‌ای از این استفتائات را برای استفاده عموم مردم در «پاسدار اسلام» چاپ کنیم. لذا با تأیید حاج احمد آقا، برخی از استفتائات را انتخاب و در مجله منتشر می‌کردیم. برای چاپ استفتائات لازم بود از سئوال‌ها و جواب‌ها تصویربرداری شود، ولی تا آن موقع در دفتر امام دستگاه فتوکپی نداشتیم. به همین جهت برای اولین بار یک دستگاه فتوکپی خریدیم و از آن زمان به بعد از کلیه استفتائات و به تبع آن سایر مکتوباتی که با مهر و امضای حضرت امام (ره) از دفتر خارج می‌شدند، یک نسخه کپی‌برداری می‌شد. نتیجه این اقدام آرشیو هزاران استفتاء بود که منتخبی از آن در «پاسدار اسلام» منتشر شد. بعدها با پیگیری مرحوم آقای فاکر چند جلد استفتائات حضرت امام توسط انتشارات جامعه مدرسین با بهره‌گیری از این مجموعه چاپ شد. مهم‌تر اینکه مجموعه تصویربرداری شده، بخشی از دستمایه اولیه شکل‌گیری دفتر نشر آثار شد.

یکی دیگر از عناوینی که مورد استقبال مردم قرار گرفت و گل کرد، آغاز ثبت و انتشار خاطرات افراد مختلف درباره حضرت امام بود. این خاطرات در قالب مصاحبه‌های حقیر با بسیاری از شاگردان و همراهان امام و کسانی که در مقاطع زمانی مختلف به نوعی با امام مرتبط بودند انجام و تحت عنوان سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام، از دهه ۶۰ و در زمان حیات امام برای اولین بار در مجله «پاسدار اسلام» منتشر شدند. شاید بتوان گفت سنگ بنای بخش زیادی از آنچه بعدها به عنوان خاطرات امام در کتاب‌ها و نشریات و دیگر رسانه‌ها مطرح شد؛ همین خاطراتی بودند که در دهه ۶۰ و ۷۰ در «پاسدار اسلام» تهیه و چاپ شدند.

لازم می‌دانم یاد فرزند بزرگوار حضرت امام مرحوم حاج احمد آقا را گرامی بدارم. ایشان لطف خاصی به «پاسدار اسلام» داشتند و واقعاً در این زمینه همراهی کردند؛ از جمله برای سالگرد مرحوم آیت‌الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی برای اولین بار مفاتیح شخصی حضرت امام در نجف اشرف را که ایشان در اول آن با خط خود آن جملات معروف را درباره حاج‌آقا مصطفی نوشته بودند، در اختیار بنده قرار دادند تا بتوانیم برای اولین بار به همراه تصویر حاج‌آقا مصطفی روی جلد پاسدار اسلام چاپ کنیم.

در مورد دیگر دستنوشته و نامه تاریخی حضرت امام برای کتابخانه وزیری یزد است که از قدیمی‌ترین اسناد جالب و مهم مربوط به حضرت امام است و حاج احمدآقا آن را به بنده دادند تا برای اولین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شود.

با آنکه حاج احمد آقا اهل مصاحبه نبودند، ولی مصاحبه جالبی را با «پاسدار اسلام» انجام دادند. هم چنین عکس‌هایی منتشر نشده‌ای از امام را به طور امانی به اینجانب دادند که بعد از چاپ در مجله، به ایشان برگرداندم.

یکی از مصاحبه‌هایی که در آن سال‌ها خیلی بازتاب داشت، مصاحبه با آیت‌الله پسندیده، برادر بزرگ‌تر امام خمینی بود. لطفاً در این خصوص هم توضیحاتی بفرمایید.

شرایطی پیش آمد که تصمیم گرفتیم با مرحوم آقای پسندیده درباره خاندان و اجداد حضرت امام گفت‌وگوی مبسوطی را ترتیب دهیم. با شرایط خاص و سن بالای ۹۰ سال آقای پسندیده، راضی کردن ایشان برای مصاحبه با «پاسدار اسلام» کار راحتی نبود و غیر از مرحوم حاج احمد آقا از عهده کسی بر نمی‌آمد. حاج احمد آقا بالاخره ایشان را راضی کردند و خودشان هم در جلسه اول مصاحبه حضور یافتند و سر صحبت را باز کردند. آن مصاحبه حدود ۱۰ جلسه به طول انجامید و بخشی از آن را با امکانات آن زمان به صورت ویدئویی هم ضبط کردیم.

حضرت امام هم این مصاحبه را دیده بودند؟

بله. تا مدتی معمولاً یک نسخه از عموم روزنامه‌ها و مجلاتی را که به دفتر امام ارسال می‌شدند، روزانه خدمت معظم له می‌بردیم. یک روز امام فرمودند من که فرصت مطالعه این همه را ندارم. برای من نیاورید. بنده عرض کردم اگر اجازه بفرمایید «پاسدار اسلام» را تبرکاً خدمتتان بیاورم و تا آخرین شماره مجله دردوران حیات امام، یعنی شماره اردیبهشت سال ۱۳۶۸ مجله را خدمت حضرتشان تقدیم می‌کردم. یک بار برخلاف معمول که مجله در اولین روز انتشار خدمت امام ارائه می‌شد، در آن روز تقدیم نشد. در آن زمان، انتشار شماره جدید «پاسدار اسلام» همراه با فهرست عناوین و نویسندگان از شبکه یک تلویزیون اعلام می‌شد. حضرت امام با اطلاع از انتشار مجله، همان شب مجله را مطالبه کردند که خدمتشان ارسال شد. دلیل این پیگیری ایشان هم این بود که مصاحبه مرحوم آقای پسندیده در چند شماره پی در پی «پاسدار اسلام» چاپ می‌شد که مورد توجه حضرت امام قرار گرفته بود.

در یکی از سرمقاله‌ها از وزارت خارجه انتقاد نسبتاً تندی کرده بودم. موضوع هم مربوط به قضیه سلمان رشدی بود که در پاکستان و برخی دیگر از کشورهای اسلامی مطرح و تظاهرات شده بود و با تأخیر به جمهوری اسلامی و حضرت امام انعکاس یافته بود. انتقاد ما این بود که چرا در انتقال ماجرا کوتاهی کرده بودند حاج احمد آقا برای اینجانب نقل کرد که با اینکه امام از قدرت حافظه آقای پسندیده خبر داشتند، در عین حال از حافظه فوق‌العاده برادرشان در سنین بالای ۹۰ سال و ذکر جزئیات و اسامی افراد و عناوین و القاب آنها اظهار شگفتی کرده بودند. از آنجا که حضرت امام مجموع مصاحبه مزبور را خوانده بودند و هیچ گونه تعریض و تذکری هم در باره مطالب آنکه عمدتاً مربوط به خاندان امام بود، نداشتند؛ می‌توان گفت که محتوای این مصاحبه تفصیلی به نوعی مورد تأیید امام بود. البته آنچه در «پاسدار اسلام» چاپ شد حدود یک دهم آن مصاحبه بود و بقیه در قالب یک کتاب در سال‌های بعد منتشر شد. انگیزه انجام مصاحبه داستان مفصلی دارد که گمان می‌کنم اجمال آن را در کتاب، «در سایه آفتاب» نوشته‌ام.

یکی دیگر از آثار و نامه‌های امام که نخستین بار در «پاسدار اسلام» رسانه‌ای شد، نامه معروف و صریح حضرت امام علیه نهضت آزادی است. ماجرای آن نامه چه بود؟

چند ماه پس از رحلت حضرت امام این نامه برای اولین بار در «پاسدار اسلام» منتشر شد. موضوع نامه هم مربوط بود به نامه مورخ بهمن سال ۶۶ وزیر وقت کشور به امام در آستانه انتخابات مجلس سوم. او در این نامه نظر امام را درباره نهضت آزادی و صلاحیت یا عدم صلاحیت آنها برای ورود به عرصه انتخابات پرسیده بود. حضرت امام هم در پاسخ به آقای محتشمی، خیلی صریح نظرشان را درباره ماهیت این گروه مکتوب می‌کنند و آن جملات معروف را می‌نویسند: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد، از ضرر گروهک‌های دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است.»

امام درباره صلاحیت فعالیت نهضت به عنوان یک حزب سیاسی نوشته بودند: «باید با نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن به سبب آنکه موجب گمراهی بسیاری از کسانی می‌شوند که از مقاصد شوم آنان بی اطلاع هستند، برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند.» بعدها رئیس نهضت آزادی انتساب این نامه به امام را نفی و از مجله و آقای محتشمی شکایت کرد و تلویحاً مدعی شد که نامه به خط احمد آقاست و نه امام. پس از شکایت حاج احمد آقا و پیگیری قضایی و کارشناسی، اصالت نامه و دستخط حضرت امام رسماً تأیید و آن شخص هم محکوم شد.

در سال‌هایی که هم در محضر حضرت امام بودید و هم مسئولیت «پاسدار اسلام» را داشتید، در باره مجله تذکر یا نکته‌ای از حضرت امام دریافت نکردید؟

در یکی از سرمقاله‌ها از وزارت خارجه انتقاد نسبتاً تندی کرده بودم. موضوع هم مربوط به قضیه سلمان رشدی بود که در پاکستان و برخی دیگر از کشورهای اسلامی مطرح و تظاهرات شده بود و با تأخیر به جمهوری اسلامی و حضرت امام انعکاس یافته بود. انتقاد ما این بود که چرا در انتقال ماجرا کوتاهی کرده بودند. چندی بعد مرحوم حاج احمد آقا گفت آقای ولایتی در ملاقات با امام از این انتقاد گلایه کرده است. لذا بنده منتظر عتاب یا تذکری از سوی امام بودم، ولی هرگز راجع به این موضوع سخنی به من نگفتند. گمان می‌کنم این رفتار حضرت امام، جواز یا تأیید ایشان از انتقاد بجا از مسئولان بود.

آخرین مطلبی هم که از حضرت امام راجع به «پاسدار اسلام» به یاد دارم مربوط به هفته‌های آخر عمر شریفشان، یعنی بعد از انتشار نامه فروردین ۶۸ درباره عزل آقای منتظری است. در جلسه‌ای که با بعضی از همکاران مجله داشتیم، در باره این موضوع بحث شد که آیا شرح نهج‌البلاغه آقای منتظری را که چند سالی بود در مجله چاپ می‌شد ادامه بدهیم یا نه؟ به استناد نامه حضرت امام جواب منفی بود، اما به استناد نامه ۸/۱/۶۸ جواب مثبت بود. سرانجام در جلسه به جمع‌بندی مشترکی نرسیدیم. بنده گفتم فردا صبح خودم از حضرت امام کسب تکلیف می‌کنم و بحث تمام شد.

فردا صبح بعد از انجام کارهای یومیه در محضر حضرت امام، عرض کردم: «آقا سال‌هاست که درس نهج‌البلاغه آقای منتظری در مجله «پاسدار اسلام» چاپ می‌شود. این مطالب صرفاً علمی هستند. آیا با توجه به نامه ۸/۱/۶۸ می‌توانیم ادامه دهیم؟ حضرت امام قبل از آنکه جمله تمام شود، با قاطعیت فرمودند: «این کار را نکنید.» و به این ترتیب ادامه آن درس‌ها برای همیشه منتفی شد.

در سال‌های اخیر بسیاری از مطالب و مصاحبه‌های مجله با علمای تراز اول و مراجع عظام تقلید بازتاب وسیعی در فضای رسانه‌ای و افکار عمومی داشته‌اند. مصاحبه گرفتن با بزرگانی که اصولاً اهل مصاحبه نیستند و راضی کردن آنها به گفتگو از عهده هر کسی برنمی‌آید. مانند مصاحبه با آیت‌الله انصاری‌شیرازی، یا آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی‌تهرانی که بازخورد زیادی هم داشت و به نظر می‌رسد که این مصاحبه‌های تاریخی میلیون‌ها بار از طریق سایت‌های مختلف مورد بازدید قرار گرفته‌اند. در این خصوص هم اگر نکته و خاطره‌ای دارید، شنیدنش خالی از لطف نیست.

الیته این را از بزرگواری و اخلاص آن اعاظم و لطفشان به بنده کمترین می‌دانم. ما در مجله «پاسدار اسلام» سعی کردیم تا از این سرمایه در راه تحکیم مبانی اسلام و نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه، به خصوص برای نسل هائی که دوران مبارزه و فراز و فرودهای انقلاب را ندیده‌اند و یا به یاد ندارند، بهره بگیریم.

آیت‌الله حاج مرتضی تهرانی فرمودند: صحبت‌ها و مواضع و کارهای آیت‌الله خامنه‌ای در حد یک انسان عادی نیست و نمی‌تواند بدون تأیید الهی باشد. ده مرجع تقلید، یک سوم آنچه را که ایشان انجام می‌دهند، نمی‌توانند انجام دهند. ایشان ذخیره الهی است برای تاریخ اسلام برای حسن ختام خاطره مصاحبه با مرحوم آیت‌الله حاج‌آقا مرتضی تهرانی را عرض می‌کنم. حاج‌آقا مرتضی تهرانی، عارف سالک و از قدیمی‌ترین شاگردان ممتاز و از یاران و دوستان صمیمی حضرت امام بودند. اینجانب هم مدتی افتخار شاگردی ایشان را در نجف اشرف داشتم. سال‌های طولانی تلاش کردم که با ایشان درباره امام گفت‌وگو کنم و خاطرات ویژه ایشان را از حضرت امام، مخصوصاً مقاطعی که با امام زندگی کرده بودند، ثبت کنم؛ اما ایشان به رغم عشقی که به امام و لطفی که به این شاگرد کمینه داشتند، بر اساس شیوه ثابت زندگی خود که هرگز اهل مصاحبه و مطرح شدن در رسانه‌ها نبودند درخواست مصرانه حقیر را نمی‌پذیرفتند. تا اینکه در شب جمعه ۲۷/۹/۹۴ که در خدمتشان بودم، در اثنای صحبت جملات عجیبی را با این مضمون بیان کردند: «صحبت‌ها و مواضع و کارهای آیت‌الله خامنه‌ای در حد یک انسان عادی نیست و نمی‌تواند بدون تأیید الهی باشد. ده مرجع تقلید، یک سوم آنچه را که ایشان انجام می‌دهند، نمی‌توانند انجام دهند. ایشان ذخیره الهی است برای تاریخ اسلام.»

اینجانب با سابقه‌ای که از حاج‌آقا مرتضی داشتم با اینکه در مخیله‌ام هم نمی گنجید که جواب مثبت بدهند عرض کردم آیا موافقید تا آنچه را درباره آیت‌الله خامنه‌ای فرمودید، برای عموم هم بیان شود؟ و ایشان بدون تأمل پاسخ مثبت دادند و با آنکه نوبت عمل چشم داشتند، بلافاصله فرصتی را تعیین کردند و آن مصاحبه تاریخی انجام شد.

و سخن آخر؟

در اینجا یاد همه مراجع بزرگوار، علما و اساتیدی را که در قالب مقاله، درس و مصاحبه با «پاسداراسلام» همکاری داشتند و دارند گرامی می‌دارم و از همه آنها تشکر می‌کنم. از همکاران قدیمی نیز که سال‌هاست اکثر آنها بازنشسته شده‌اند: آقایان شیخ حسن بیات، یوسفی، محمدبیگی، سید مصطفی حسینی، سید جواد مهری، سید مرتضی مهری، فرح‌آبادی، یزدیان، حضوری، حامد، مرحوم نوریان و آقای حدادی که تقریباً ۴۰ سال است کار لیتوگرافی و فیلم و زینک مجله را انجام می‌دهند صمیمانه قدردانی کنم.

در دو دهه اخیر مجله با کمترین نفرات و کمترین امکانات به هر شکل ممکن به راه خود ادامه داده و از طریق نمایندگان، اشتراک‌های پستی و پایگاه‌های اینترنتی در اختیار مخاطبان قرار گرفته است. هرچند در این سال‌ها سایت‌ها و فضاهای مجازی تا حد زیادی جای نشریات کاغذی را گرفته‌اند، اما در بین انبوه کانال‌ها و روزنامه‌ها و مجلات رنگارنگ و پرزرق برق، «پاسدار اسلام» همراهان و مخاطبان خود را همچنان حفظ کرده است. امیدواریم بتوانیم خدمتی هر چند کوچک در مسیر رضایت خداوند و حضرت ولی‌عصر «اروحنا فداه» ارائه کنیم.