خبرگزاری مهر -گروه هنر-زهرا منصوری: اکران به معنای عام را ندارند، اما از اساسیترین مقولات برای آماردهی مدیران سینمایی هستند، درآمدشان از محل جوایز جشنواره و گاهی فروش حق پخش است، بچههای فیلم کوتاه را میگویم که در چند سال اخیر به گواه بسیاری از کارشناسان سینما توانستهاند پیشرفت درخوری در حوزه فیلمسازی داشته باشند هرچند هنوز به لحاظ محتوایی مانند سینمای بلند برای رسیدن به قله راه بسیار دارند.
فیلم کوتاه نه از منظر موفقیتهای بینالمللی که از جهت مصون ماندن از ترکشهای بحران کرونا نیز قابل بررسی است؛ این را بچههای فیلم کوتاه میگویند که در یک سال گذشته کرونا از رهگذر بسترهای آنلاین برای آنها مخاطبانی را نیز به همراه آورده است هرچند نمیتوان آسیبهای کرونا به تمام مشاغل را انکار کرد اما فیلم کوتاه با هر مشقتی توانسته خود را از این تنگنا برهاند.
با دو نفر از کارگردانان فیلم کوتاه که در سال گذشته موفقیتهای داخلی و خارجی را به ارمغان آوردهاند و همچنین یک نفر از کارگردانان فیلم کوتاه که در حال حاضر فیلمش روی پرده است به گفتگو نشستیم.
مهدیار ماندگار کارگردان فیلم کوتاه «اسب سفید بالدار» و مریم اسمی خانی کارگردان «وضعیت اورژانسی» از جمله این کارگردانان هستند. حسین ترک جوش نیز این روزها «انبار» را روی پرده دارد.
شرح بیشتر از این گفتگو را در زیر بخوانید:
* در یک مرور کلی بهنظر میرسد آن اندازه که سینمای بلند از بحران کرونا در ابعاد مختلف، متضرر شد و آسیب دید، دو حوزه سینمای مستند و کوتاه، آسیب ندیدند، راه خود را در یکسال گذشته طی کردند، حیاتشان را در پلتفرمهای اینترنتی ادامه دادند و در مجموع شرایط متفاوتی نسبت به سینمای بلند داشتند. برای شروع بهعنوان فعالان حوزه سینمای کوتاه بفرمایید چقدر این تصویر که از بیرون بهنظر میرسد، مطابق واقعیت است؟ وضعیت سینمای کوتاه در سایه بحران کرونا چگونه بود؟
مهیار ماندگار: واقعیت این است که «سینمای کوتاه» از اساس و در شرایط عادی هم سودی نداشته که بخواهد در شرایط بحرانی متضرر شود! بهتعبیری سینمای بلند تازه دارد شرایط سینمای کوتاه را تجربه میکند!
مریم اسمیخانی: ما اساساً چیزی برای از دست دادن نداشتیم (میخندد)!
ترکجوش: اگر برای فیلم کوتاه تبلیغ مناسب شود و فرهنگسازی صورت بگیرد، حتی معتقدم فروش فیلم کوتاه میتواند از سینمای بلند هم سبقت بگیرد. چراکه بچههایی که امروز در سینمای کوتاه فعال هستند، از خیلی از فعالان سینمای بلند و حرفهای امروز پیشتر هستند ماندگار: شرایط ما در یکسال گذشته همان بود که بود؛ همان بودجه کم، همان حسابوکتاب شخصی، بدون بازگشت سرمایه. این شرایط مختص سینمای کوتاه در ایران هم نیست و همه جای دنیا همین است. از این منظر کرونا تأثیری بر سینمای کوتاه نداشت. حتی از منظر مخاطب شاید شرایط را کمی بهتر هم کرد چرا که مردم به پلتفرمهای آنلاین رو آوردند و بیشترین مخاطب فیلم کوتاه هم در همین پلتفرمها است.
حسین ترکجوش: همین امروز فیلم خود من در حال اکران است. انتظارمان هم این بود که مردم استقبال حداقلی از فیلمها خواهند داشت ولی در سه هفتهای که از اکران فیلم گذشت، نشد آنچه انتظار داشتیم. رقمی که در گیشه ثبت شده واقعاً رقم خوبی نیست. قصه اصلی هم این است که ما فرهنگسازی درستی برای فیلم کوتاه نکردهایم. موسسه «هنروتجربه» که بانی این حوزه است باید برای اکران فیلم کوتاه فرهنگسازی کند. باید کمک کند تا مردم با فضای فیلم کوتاه آشنا شوند. اگر برای فیلم کوتاه تبلیغ مناسب شود و فرهنگسازی صورت بگیرد، حتی معتقدم فروش فیلم کوتاه میتواند از سینمای بلند هم سبقت بگیرد. چراکه بچههایی که امروز در سینمای کوتاه فعال هستند، از خیلی از فعالان سینمای بلند و حرفهای امروز پیشتر هستند.
* اما همین امروز و در فضای پلتفرمها دسترسی مردم به فیلم کوتاه بسیار بیشتر شده و بهنظر میرسد بیش از شرایط اکران عمومی از فیلمها استقبال میشود.
ترکجوش: بعید میدانم اینگونه باشد. من خیلی در میان مردم میروم تا سوژههایی برای کارهایم پیدا کنم. وقتی درباره فیلم کوتاه با مردم صحبت میکنم، خیلی شناختی ندارند و مشکل همان فرهنگسازیای است که به آن اشاره کردم. هنوز آن اتفاقی که باید، رخ نداده است. همین امروز به پردیس سینمایی چارسو بروید و ببینید فیلمهای کوتاه چقدر مخاطب دارند...
* این شرایط برای فیلمهای بلند هم هست، بهرغم اینکه پیشینه طولانیتری نسبت به فیلم کوتاه دارند.
ترکجوش: بله واقعاً شرایط فیلم کوتاه امروز خیلی بهتر از حتی چهار سال قبل است اما هنوز اتفاقی که باید رخ نداده است. در شرایط کرونایی میتوانیم روی اکران پردهای و مجازی بهصورت موازی سرمایهگذاری کنیم. اگر هر دو حوزه همزمان پیش برود به نظرم به نتایجی بهتری میرسیم..
ماندگار: البته اکران فیزیکی و یا پردهای فیلم کوتاه، فکر میکنم در هیچ جای جهان وجود ندارد. اینگونه نیست که بگوییم در ایران فرهنگسازی نشده است. در اروپا هم شرایط سینمای کوتاه همین است.
اسمیخانی: واقعیت این است که مخاطب عادت به تماشای فیلم کوتاه ندارد...
ترکجوش: چه ایرادی دارد ما از دیگران در این حوزه سبقت بگیریم. ما فرهنگسازی کنیم.
اسمیخانی: اتفاقاً فعال شدن پلتفرمها باعث استقبال بیشتر مخاطب از فیلمهای کوتاه هم شده است. اما اینکه مخاطب بهجایی برسد که به نیت تماشای فیلم کوتاه بلیت تهیه کند و به سینما برود، بعید میدانم حالا حالاها امکان تحقق داشته باشد.
* میتوانیم بگوییم کرونا هر چند به ضرر سینمای بلند بود اما باعث بیشتر شدن مخاطب سینمای کوتاه شد؟
اسمیخانی: به تعبیری بله. البته درستتر این است که بگوییم کرونا شرایط سینمای بلند و کوتاه را یکسان کرد. یعنی محدود شدن فضا اکران فیلمهای بلند، سینمای بلند را شبیه سینمای کوتاه کرده است. اگر امروز سایتهای مانند «هاشور» و «وودیو» به فیلم کوتاه اختصاص دارد، سینمای بلند هم ناگزیر سراغ سایتهایی مانند «فیلیمو» و «نماوا» رفته است. دیگر این طور نیست که من بخواهم دست خانوادهام را بگیرم و به سینما ببرم. همانطور که یک فیلم بلند را میتوان در خانه پخش کرد، یک فیلم کوتاه را هم میتوان. فیلم کوتاه و فیلم بلند در هر حال مخاطب خاص خود را دارند.
اسمیخانی: نکته اینجاست که مخاطب فیلم کوتاه زمانی برای یک فیلم وقت میگذارد که بداند فیلم خوب میبیند. واقعیت هم این است که باید بپذیریم فیلم کوتاه خوب، در حال حاضر کم است. همین سال ۹۹ از میان صد و خردهای فیلم کوتاه تولیدشده، شاید چهار، پنج فیلم را میتوان تماشا کرد افرادی مثل من شاید همزمان مخاطب فیلم کوتاه و بلند باشند اما برخی افرادی بیشتر به فیلم کوتاه علاقهمندند و برخی دیگر فقط فیلم بلند میبینند، هر چیزی هم باشد تماشا میکنند. نکته اینجاست که مخاطب فیلم کوتاه زمانی برای یک فیلم وقت میگذارد که بداند فیلم خوب میبیند. واقعیت هم این است که باید بپذیریم فیلم کوتاه خوب، در حال حاضر کم است. همین سال ۹۹ از میان صد و خردهای فیلم کوتاه تولیدشده، شاید چهار، پنج فیلم را میتوان تماشا کرد که از آنها حال خوب گرفت و فکر آدم به آنها مشغول شود. از این دست تولیدات خیلی کم شده است و عرصه سینمای کوتاه تبدیل به حوزهای شده است که حالا عدهای بیایند و تجربهای بکنند و سریع بروند سراغ ساخت فیلم بلند تا بهزعم خودشان، وارد سینما شوند!
ماندگار: من خودم همواره عاشق سینمای کوتاه بوده، هستم و خواهم بود. زمانی هم اگر فیلم بلند بسازم، بازهم ساخت فیلم کوتاه را رها نمیکنم. اما باید بدانیم سینما به معنای هنری که مخاطب آن را دنبال میکند و امروز تاریخی برای خود دارد، ناظر به سینمای بلند است. نمیتوانم توقع داشته باشم سینمای کوتاه مخاطب زیادی داشته باشد. البته که خوب است بهخصوص در حوزه پلتفرمها مخاطبان سینمای کوتاه بیشتر شود، اما از منظر اکران عمومی و نمایش فیلم کوتاه بر پرده خارج از فضای جشنوارهها، شخصاً از همین شرایط امروز هم راضیام و فکر میکنم مسیر خوبی را تا امروز طی کردهایم. همین که «هنروتجربه» در هر فصل سهماهه چند فیلم کوتاه را اکران میکند، اتفاق بسیار خوبی است. طبیعتاً فضای اکران آنلاین، جای پیشرفت بسیار بیشتری برای فیلم کوتاه دارد.
* با توجه به اینکه فعلاً پایانی برای بحران کرونا متصور نیستیم، احتمالاً این فرآیند ادامه هم خواهد داشت و مردم بیشتر و بیشتر با «فیلم کوتاه» آشنا میشوند...
ماندگار: موافقم. همین امروز هم تا حدودی این اتفاق رخ داده است. این اتفاق به سینمای بلند آسیب زد و آنچه تحت عنوان «مرگ سینما» برخی مطرح میکردند، گویی کمی سریعتر اتفاق افتاد. دیگر ارزش فیلم دیدن در سینما، ابهت سابق را ندارد و آدمها بهراحتی در خانه فیلم میبینند. اکران آنلاین، همان قدرتی که سابق بر این متعلق به تلویزیون بود را از آن خود کرده است.
اسمیخانی: در فرآیند تولید هم بیشتر سراغ سریالسازی رفتهایم و شاهدیم کمتر فیلم سینمایی در این شرایط کلید میخورد.
* برخلاف سینمای بلند، سینمای کوتاه کمتر هم در معرض آسیب از سوی معضل «قاچاق» است و راحتتر از بستر عرضه اینترنتی میتواند استفاده کند.
اسمیخانی: بله چون فیلمهای کوتاه کمتر شناختهشدهاند و شاید جذابیتی برای سارقان نداشته باشد. طبیعتاً کسی که «شنای پروانه» را قاچاق میکند، میخواهد از عرضه غیرمجاز آن پولی به دست آورد، اما بهترین فیلمهای کوتاهی که همین امسال ساخته شده است هم برای کسی شناخته شده نیست که فردی انگیزه سرقت آنها را داشته باشد.
* این استدلال درست است که حتی اگر یک فیلم کوتاه قاچاق هم شود، صاحب اثر چندان ناراحت نمیشود و بیشتر ترجیح میدهد فیلمش گستردهتر دیده شود؟
ماندگار: این نگاه هست اما بالاخره ماجرای مالی برای ما هم موضوعیت دارد. اگر بخواهیم حرفهای نگاه کنیم، بالاخره برای یک فیلم کوتاه هم هزینه شده است و در کنار عرضه فستیوالی و کسب جوایز، در نهایت باید روی فروشش هم حساب کند. بهخصوص که امکان عرضه بینالمللی امتیاز پخش فیلمهای کوتاه وجود دارد و از این ظرفیت میتوان استفاده کرد. هنوز سازوکارهایی مانند نمایش فیلم کوتاه در برخی مدارس در خارج از کشور وجود دارد که بهازای آن مبلغی هم پرداخت میشود و همین ظرفیتها میتواند منجر به بازگشت مالی برای یک فیلم کوتاه شود.
* البته که اینها مربوط به خارج از کشور است و در ایران بعید میدانم چنین فرصتهایی وجود داشته باشد!
ماندگار: بله اینها مربوط به خارج از کشور است. در ایران برای فیلم کوتاه سه راه وجود دارد. یکی حضور در جشنواره، یکی اکران در «هنروتجربه» و دیگری عرضه در ویاودیها.
اسمیخانی: اکران در «هنروتجربه» چقدر بازگشت مالی دارد؟
ماندگار: فیلم آقای ترکجوش (انبار) در حال اکران است...
ترکجوش: بله، اما بعید میدانم بازگشت مالی آنچنانی داشته باشد. در سه هفته حدود دو میلیون تومان فیلم ما فروش داشت. از دیگر دوستانی هم که فیلمشان در این گروه اکران شده، وقتی پرسوجو کردم، غالباً میگویند، بد نبوده اما رضایت آنچنانی هم ندارند.
ماندگار: بله فیلم قبلی من هم با نام «آسمان آبی، زمین پاک» در باکس قبلی «هنروتجربه» اکران شد اما هنوز وارد جزییات حسابوکتاب مالیاش نشدهایم. نمیدانم دقیقاً چه فروشی داشته اما مبلغی نمیشود چون همان رقم گیشه هم بیش ۶ فیلم تقسیم میشود و فرمولهایی دارد که سر آخر خیلی خیلی کم میشود.
اسمیخانی: سال ۹۳ یا ۹۴ بهعنوان یکی از اولین فیلمهای کوتاهی که در «هنروتجربه» اکران شد، من هم فیلمی را داشتم اما هیچ تماسی بعد از آن با من گرفته نشد و خودم هم پیگیری نکردم. آنقدر که همه میگفتند کسی نمیرود فیلمها را ببیند، انگیزهای برای پیگیری نداشتم. اما جالب اینکه آنها هم با من تماس نگرفتند! حتی اگر ۵۰۰ هزار تومان هم فیلمم فروش داشت، طبیعتاً باید تماس میگرفتند که بیا پولت را بگیر! البته میدانستم هم که کسی به سینما نمیرود.
* وقتی تا این میزان از عدم بازگشت مالی در اکران ناامید هستید، چرا در تمام این سالها بچههای فیلم کوتاه همواره این مطالبه را داشتهاند که آثارشان اکران شود؟
اسمیخانی: بالاخره علاقهمند هستند فیلم خود را روی پرده ببینند و فیلمشان روی پرده، دیده شود. فیلم کوتاه بالاخره همان «سینما» است، در تایم و زمان کوتاهتر، بهخصوص امروز که فیلمهای کوتاه ما کاملاً حرفهای و با تجهیزات و عوامل حرفهای تولید میشود. قطعاً روی پرده اتفاق بهتری برای «فیلم» میافتد. برای خود فیلمساز هم جادوی نمایش در سالن سینما حائز اهمیت است.
* یعنی اصلاً بحث اقتصادی و درآمد حاصل از اکران مطرح نیست؟
اسمیخانی: تا امروز که درآمدی نداشته است. حتی قبل از کرونا هم اکران در «هنروتجربه» بازگشت مالی آنچنانی برای فیلمهای کوتاه نداشت. تجربهام میگوید تنها چیزی که میتواند برای فیلم کوتاه بازگشت مالی داشته باشد، کسب جایزه از جشنوارهها است.
ماندگار: ترتیب مراحل عرضه هم مهم است. طبیعتاً اول باید فیلم را به جشنواره ارائه کنیم چون اگر اکران اینترنتی یا پردهای شده باشد، در جشنوارهها پذیرفته نمیشود. بعد میشود اکران پردهای چون در صورت عرضه اینترنتی، شانس اکران پردهای را از دست میدهید و مرحله آخر میشود عرضه آنلاین.
* آقای ترکجوش شما که همین روزها فیلم «انبار» را روی پرده دارید، از چه وجهی اکران بر روی پرده برایتان حائز اهمیت بود؟
ترکجوش: حتماً بخشی از آن دیده شدن فیلم و صحبت درباره آن است. فیلمساز راهی را پیدا میکند تا از طریق انتشار اخبار مرتبط با فیلم کوتاهش، به سمت سینما بلند برود. از نظر مالی اما هیچ سود خاصی ندارد.
ماندگار: خاطرم هست خانم نغمه ثمینی زمانی در یکی از کلاسهایشان میگفتند که زمانی همه شبیه کیارستمی میساختند تا اینکه فرهادی آمد شبیه خودش ساخت و آنقدر ساخت تا دیگران شروع کردند شبیه او بسازند. میگفتند شما سعی کنید فیلمسازی باشید که شبیه خودتان فیلم میسازید * در بحران کرونا، شاهد بودیم که بچههای حوزه مستند خیلی سریع وارد میدان شدند و حتی خودشان را با شرایط وفق دادند تا درباره این سوژه تولید داشته باشند. در سینما کوتاه اما شاهد این واکنش سریع نبودیم و کمتر فیلمی متناسب با این سوژه در سالی که گذشت تولید شد. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
اسمیخانی: لزومش چه بود؟
* بالاخره وقتی پدیدهای با این سطح از دربرگیری جهانی و اهمیت، زندگی ما را تحت تأثیر قرار میدهد، سینمای کوتاه میتواند نسبت به آن واکنشی داشته باشد. بهخصوص که برخی نهادها فراخوان حمایت از آثار مرتبط با این سوژه را منتشر کردند اما بازهم خروجی درخوری در این یکسال شاهد نبودیم.
اسمیخانی: شخصاً معتقدم سوژه «کرونا» آنچنان دراماتیک نیست که فیلمساز بخواهد سراغش برود. بهترین فیلمها درباره چنین پدیدهای، مثلاً شیوع یک ویروس ناشناخته، پیش از این ساخته شده است. خیلی از قبلترها چنین بحرانی در سینما روایت شده است. چرا باید درباره موضوعی که تا این اندازه بد است، علاقه داشته باشم فیلمی بسازم؟ شما اگر میخواستید درباره «کرونا» فیلم بسازید سراغ چه سوژهای میرفتید؟ چه حرف تازهای درباره این بحران مطرح کرد که مردم از آن بیاطلاع باشند؟
ماندگار: این سوژه تاریخ انقضا دارد.
ترکجوش: قطعاً ۵ سال دیگر که خبری از کرونا نیست، کسی دلش نمیخواهد فیلمی درباره کرونا ببیند. مگر آنکه مستند باشد. شخصاً ترجیح میدهم سراغ قصهای نروم که تاریخ انقضا داشته باشد. همین امروز هم تعدادی فیلم با موضوع کرونا ساخته شده است و برای آن جشنواره هم برگزار کردند، اما چه کسی حاضر است این فیلمها را ببیند؟
* درباره تأثیر کرونا بر فرآیند تولید و ساخت فیلم کوتاه هم کمی توضیح میدهید، بهخصوص که این بحران در سینمای بلند مشکلات بسیاری را بههمراه داشت.
اسمیخانی: خودم پروژهای را در ایام کرونا در دست نداشتم اما با توجه به مشاهداتم از پروژههای دیگر میدانم هزینههای تولید بسیار بالا رفته است. مثلاً بازیگران سرویسهای تکنفره میخواهند. وقتی قرار است فاصله اجتماعی رعایت شود، طبیعتاً سرویس عوامل باید مراعاتهای خاص خود را داشته باشد. این تنها یک نمونه است از افزایش هزینهها. شرایط بهگونهای است که با یک مورد مشکوک به ابتلا، همه برنامهریزیها به هم میریزد!
ماندگار: من در همین شرایط تجربه ساخت یک فیلم جمعوجور ۵ دقیقهای را داشتم. واقعیت این است که خیلی به من چسبید این تجربه چون به دلیل کرونا خیلی گروه تولید کوچک بود. خیلی خوش گذشت (میخندد) و تنها سختیاش ماجرا ماسک بود!
ترکجوش: ما هم تجربه ساخت فیلم کوتاهی را تا همین هفته پیش داشتیم که برخلاف آقای ماندگار، خیلی پروژه پرجمعیت و شلوغی هم بود. در لوکیشنی در خارج از تهران کار کردیم. در یک روستا بود و واقعاً هم استرس داشتیم که از طریق بچههای گروه ما کرونا نگیرند! هزینه تولید بسیار بالا رفته است.
* اگر بخواهیم از منظر محتوایی مرور بر تولیدات سینمای کوتاه داشته باشیم، به نظر میرسد در قیاس با سینمای بلند، برخی موجهای با تأخیر به سینمای کوتاه هم سرایت میکند. مدتی فیلمهای روشنفکرانه و جشنوارهپسند تعدادشان زیاد میشود و زمانی دیگر فیلمهای واقعگرای اجتماعی. این نسبت میان سینمای کوتاه و بلند را چقدر درست میدانید؟
ماندگار: واقعیت این است که این اتفاق رخ داده است. خاطرم هست خانم نغمه ثمینی زمانی در یکی از کلاسهایشان میگفتند که زمانی همه شبیه کیارستمی میساختند تا اینکه فرهادی آمد شبیه خودش ساخت و آنقدر ساخت تا دیگران شروع کردند شبیه او بسازند. میگفتند شما سعی کنید فیلمسازی باشید که شبیه خودتان فیلم میسازید. امروز در سینمای کوتاه شاهد این موجسازی هستیم. بعد از آن فضای رئالیسم اجتماعی که اشاره کردید در سینمای کوتاه هم مد شد و از سینمای بلند به کوتاه سرایت کرد، احساسم این است که شرایط دارد متفاوت میشود. شاهد تولیدات فانتزیتری هستیم و آنها که شاید جرئت نداشتند، حالا وارد این عرصه میشوند. این جریانی است که نمونهاش در سینمای بلند نیست که بگوییم متأثر از آن است. امسال هرچند اشاره کردند که فیلم خوب کم بود، اما چند فیلم واقعاً شخصی دیدم که به نظرم این اتفاق خوبی است.
اسمیخانی: همیشه عدهای پیرو هستند و کارشان حتی اگر معماری هم باشند، از کار دیگری پیروی میکنند. این ویژگی ربطی به فیلمسازی و سینما ندارد. در فضای سینما هم این ویژگی فیلم کوتاه و بلند نمیشناسد. در سینمای بلند ما چند نمونه مشابه فرهادی داشتیم؟ در همه کشورهای دیگر هم بعید میدانم بیش از ۴، ۵ سینماگر داشته باشیم که خودشان باشند و زبان خودشان را داشته باشند.
ترکجوش: سینمای بلند و کوتاه معمولاً وامدار یکدیگرند. عدهای هستند که ترجیح میدهند شبیه به فیلمسازی که فیلمش جایزه گرفته فیلم بسازند و در جریان سینمای کوتاه بیشتر شاهد این اتفاق هستیم اما اگر فیلمساز برای خود امضا داشته باشد، اتفاق بهتری رخ میدهد.
ماندگار: ناظر به همان مباحثی که درباره بازگشت سرمایه در سینمای کوتاه مطرح کردیم، باید بدانیم فیلم کوتاه بهنوعی فرصتی برای تست کردن سینمای یک فیلمساز است. فیلم بلند است که بهعنوان کالا قابل عرضه است و کسی میتواند روی یک فیلمساز سرمایهگذاری کند تا بازگشت سرمایه اتفاق بیفتد. این اتفاق در سینمای کوتاه رخ نمیدهد. به همین دلیل ساخت فیلم کوتاه تبدیل به یک ریسک میشود. یک فیلمساز در شرایط اقتصادی فعلی باید ۵۰ میلیون تومان جور کند تا فیلمی بسازد. برای همین شاید سراغ تجربههای موفق دیگران میرود که بتواند تضمینی برای موفقیتش داشته باشد. این میزان از جشنوارهگرایی و نیاز به جوایز جشنوارهای فکر میکنم، ناشی از همین شرایط است.
اسمیخانی: در این سالها من هم عضو هیئت انتخاب بودهام و هم داور در جشنوارههای مختلف. واقعاً هیچ تماسی گرفته نمیشود و این سلیقه داوران است که تعیینکننده است. بچههای فیلم کوتاه وقتی در شرایط داوری و انتخاب قرار میگیرند، بهشدت اخلاقی عمل میکنند. شاید در سینمای بلند این شرایط باشد، بنده بیاطلاعم اما در سینمای کوتاه اینگونه نیست. * فیلم خود شما چقدر هزینه داشت؟
ماندگار: ما قبل از شرایط کرونایی «اسب سفید بالدار» را ساختیم و با وجود اینکه کسی دستمزد نگرفت و دانشجویی کار جمع شد، چیزی در حدود ۷۰ تا ۸۰ میلیون تومان هزینه شد. جالب اینکه وقتی فیلم فانتزی میخواستم بسازم، به هر کس میگفتم، اول میگفتند جشنوارهها از ایران فلان فیلم را قبول میکنند، بعد هم میگفتند فیلم فانتزی را خودشان نمونههای بهترش را دارند! نمیدانم این چه استدلالی است! همین فضا ریسک ساخت فیلم کوتاه را بسیار بالا میبرد و واقعاً برای انجام این کار اذیت شدیم.
اسمیخانی: این همان بهایی است که باید برای داشتن سینمای خودش، باید بپردازد. همین که ایستادگی کنی و بگویی کاری که همه میگویند، نمیشود را انجام دهی. آنهایی که میخواهند این بها را نپردازند، سراغ کارهای تجربه شده میروند.
* سینمای کوتاه در این سالها به لحاظ تکنیکی واقعاً پیشرفت کرده است اما چرا در محتوای آثار شاهد این پیشرفت و بهروز بودن نیستیم؟ شاهد سوژههای دمده، قدیمی و تکراری هستیم که مدام دارد تکرار میشود...
اسمیخانی: در سینمای بلند هم این معضل را داریم. من کسی هستم که هر فیلمی که عرضه آنلاین هم میشود میبینم و واقعیت این است که در یکسال گذشته حتی یک فیلم خوب هم ندیدهام. اتفاقاً در میان فیلمهای کوتاه چند کار خیلی خوب دیدم اما در فیلمهای بلند واقعاً فیلم خوب و متفاوت نبود. البته اینگونه نیست که فیلمسازان تصمیم بگیرند فیلم بد بسازند، همه میخواهند بهترین فیلمشان را بسازند اما در شرایط تولید به چیزهایی تن میدهند که حاصلش این آثار میشود. ما در همین جشنواره فیلم کوتاه تهران فیلمهای خوبی را شاهد بودیم اما مثلاً فلان فیلم که به تعبیر شما ایده دمدهای هم دارد، از سوی جشنواره برگزیده میشود و همین اتفاق باعث میشود فیلمهای خوب دیگر دیده نشوند. اینجا دیگر ایراد به بچههای فیلم کوتاه برنمیگردد.
ترکجوش: حتی برخی از کارهای خوب از سوی جشنوارهها پذیرفته هم نمیشوند. فیلم «انبار» خود من از سوی جشنواره فیلم کوتاه رد شد اما بعد که جایزههای بینالمللی گرفت، مورد توجه قرار گرفته است. لابیگریهایی میشود و تماس فیلمسازان با دبیر جشنواره و داوران این شرایط را بهوجود میآورد....
ماندگار: من این مسئله را قبول ندارم.
اسمیخانی: بله من هم قبول ندارم. در این سالها من هم عضو هیئت انتخاب بودهام و هم داور در جشنوارههای مختلف. واقعاً هیچ تماسی گرفته نمیشود و این سلیقه داوران است که تعیینکننده است. بچههای فیلم کوتاه وقتی در شرایط داوری و انتخاب قرار میگیرند، بهشدت اخلاقی عمل میکنند. شاید در سینمای بلند این شرایط باشد، بنده بیاطلاعم اما در سینمای کوتاه اینگونه نیست.
ترکجوش: ولی در همین جشنواره فیلم کوتاه تهران، از یک ماه پیش از برگزاری من میدانستم که فیلمم انتخاب نمیشود. هنوز داوران معرفی نشده بودند که من از طریقی مطلع شدم.
اسمیخانی: شاید خبر درز کند اما با تماس نمیتوان روی نظرشان تأثیر گذاشت. به سلیقه و رویکرد اعضا برمیگردد. سیاستهای جمعی در جشنوارههای مختلف تغییر میکند اما معتقدم فیلم خوب بالاخره دیده میشود.
ماندگار: این سلیقه و سیاست در بسیاری از جشنوارههای دنیا هم وجود دارد اما مسئله این است که در جشنواره فیلم کوتاه تهران این سلیقه، از دورهای به دوره دیگر تغییر میکند.
* اجازه دهید کمی درباره فیلمهایتان هم صحبت کنیم. جناب ماندگار فیلم «اسب سفید بالدار» در عین اینکه زبان بینالمللی دارد، چیزی را در اعماق وجود آدم تحت تأثیر قرار میدهد که برای مخاطب آشناست. کمی درباره فضای فانتزی فیلم و نگاهی که نسبت به «دوست داشتن» در آن دارید، توضیح دهید.
ماندگار: رسیدن به این فضا حاصل ترکیبی از تجربیات من است. من معلمی داشتم که بسیار روی من تأثیر گذاشت و باعث شد تغییر رشته بدهم و سراغ سینما بیایم. آن معلم جوک ابزوردی را درباره یک اسب سفید بالدار تعریف میکرد که برای یافتن کار وارد شهری میشود و چون کسی به او کار نمیدهد، بال میزند و میرود. این ایده سالها در ذهنم بود و آن جوک را برای همه تعریف میکردم. زمانی تصمیم گرفتم همین ایده را تبدیل به فیلم کنم و در آن مقطع عدهای از نزدیکان و عزیزانم قصد مهاجرت داشتند. این دو فضا با هم ترکیب شد و به ایده داستانی این فیلم رسیدم. فضا هم خواستیم لازمان و لامکان باشد، در عین حال کمی ایرانی هم باشد، همزمان فانتزی هم داشته باشد. ترکیبش شد چنین فضایی.
* واکنش مخاطبان خارجی به فیلم چگونه است؟
ماندگار: تا امروز فقط واکنش مخاطبان خارجی را در جشنواره برلین به فیلم دیدهام چون در رویدادهای دیگر به دلیل کرونا امکان حضور نداشتم. در آن جشنواره واکنشها جالب بود و جالبتر از همه هم واکنش ایرانیهای حاضر در برلین به فیلم بود. خیلیها تحتتأثیر قرار گرفتند بهخصوص آنها که سالها در آنجا بودند و حس بازگشت و طرد شدن را درک میکردند. نگاه اروپاییها اما بیشتر ناظر به این بود که مثلاً اسب نماد چیست؟ هرچه به سمت شرق میآییم واکنشها درونیتر میشود، مثلاً در ازمیر درباره متن ترکی یکی از شعرها از من سؤال میکردند. بهترین بازخوردها را اما در ایران گرفتم.
* خانم اسمیخانی شما کمی درباره «وضعیت اورژانسی» بگویید. بهخصوص که فیلم این سؤال در ذهن مخاطب ایجاد میکند که یک کودک تا چه اندازه میتواند متأثر از اطراف خود باشد.
اسمیخانی: من یک نگاه شخصی به بچهها دارم که از «بچه داشتن» نمیآید بلکه از «بچه بودن» من میآید. ما به اشتباه فکر میکنیم که بچهها نمیفهمند و متوجه نمیشوند اما واقعیت این است که بچهای که همین امروز متولد میشود، با تکنولوژی امروز متولد میشود. تکنولوژیای که من در سن ۴۰ سالگی با آن مواجه شدهام. به همین دلیل غالباً در نظر نمیگیریم که یک بچه در حالت عادی میتواند خیلی از ما مدرنتر باشد. فکر میکنیم میتوانیم واقعیتها را به بچهها وارونه نشان دهیم، چون خودمان در دوران کودکی غالباً به دلیل بچه بودنمان سرکوب شدهایم.
بعدها به دوران «فرزندسالاری» رسیدیم و دانستیم که بچهها نباید سرکوب شوند. امروز ما با نسلی مواجهیم که احساس میکنیم عجیباند اما فقط سرکوب نشدهاند، اجازه دارند حرف بزنند، فکر کنند و تصمیم بگیرند. به همین دلیل احساس میکنیم رفتارهای عجیبوغریبی از آنها میبینیم.
من تجربههایی در کودکی داشتم که بهنوعی میتوانم بگویم، دختربچه فیلم «وضعیت اورژانسی» بهنوعی همان دوران دختربچگی خودم است. چیزهایی را در اطرافم میدیدم و نسبت به آنها برنامهریزی میکردم که دیگران احساس میکردند از یک دختربچه برنمیآید. چون چنین نگاهی به بچهها دارم، همین ویژگی باعث جذابیت فیلم برای مخاطب شده است.
* آقای ترکجوش شما درباره «انبار» بگویید که بخشی از داستان آن درباره مصائب مهاجرت است. چه شد که سراغ این فضا رفتید؟
ترکجوش: من دو فیلمم درباره مهاجرت است. یکی همین «انبار» و دیگری فیلم «ناجی» که بهتازگی آن را ساختهام. کلاً معتقدم مهاجرت پدیده خوبی نیست. چرا واقعاً یک کشور باید به شرایطی برسد که افراد آن کشور تصمیم به ترک خاک خود بگیرند. همواره این معضل در ذهن من وجود داشته است. وقتی به یک کارگاه و یا انبار ضایعات کاغذ که لوکیشن فیلمم بود میرفتم، وقتی لابهلای این آدمها مینشستم حرفهای هر کدامشان برایم حکم یک فیلمنامه را داشت.
دغدغهام در این زمینه پررنگتر شد که بتوانم این حرفها را در قالب فیلم به تصویر بکشم. این دو فیلم را درباره مهاجران افغان ساختم و شاید دیگر نسازم، مگر اینکه داستان جدیدی به ذهنم برسد. کلیت ماجرا این است که مهاجرت اتفاق خوبی برای هیچکس نیست.