مسئولان برگزاری و داوران نخستین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی، باید باورهای شخصی را به کناری می‌گذاشتند و کتاب‌ها را صرفاً در جهت تعهد نویسنده به حقیقت و تاریخ داوری می‌کردند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه – محمد آسیابانی: نخستین دوره از جایزه کتاب «تاریخ انقلاب اسلامی» با دبیری موسی حقانی دیروز شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۹ با برگزاری مراسم اختتامیه و معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. این جایزه با همکاری موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و پژوهشکده تاریخ معاصر طراحی و به سامان رسید.

تمامی آثار منتشر شده در بازه زمانی ۱۳۵۷ – ۱۳۹۷ می‌توانستند در این جایزه شرکت کنند. آثار در دو بخش مورد داوری قرار گرفتند: آثار مربوط به بازه زمانی ۱۳۵۷ – ۱۳۹۵ در قالب تشویقی رقابتی و آثار مربوط به سال‌های ۱۳۹۶۱۳۹۷ در قالب ضوابط رقابتی این جشنواره.

تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی ایران در این سال‌ها مسیر متفاوتی را از قبل می‌پیماید. فعالیت برخی از تاریخ‌نگاران انقلاب که ویژگی اصلی‌شان بروز بودن و آشنایی کامل با تازه‌ترین دستاوردهای علوم انسانی در حوزه تاریخ است، باعث تولید متن‌هایی ماندگار شده است، متن‌های که توانایی جذب عموم مخاطبان را داشته و دارند.

فعالیت همین طیف از مورخان انقلاب باعث شده تا نسل جدید مواجهه‌ای مستقیم و رها از باورها و عقاید ایدئولوژیک مورخان، با تاریخ انقلاب داشته باشند و همین نکته علاقه آنها را به تاریخ انقلاب بیشتر کرده است. هرچند که هنوز هم راه‌های نرفته بسیاری وجود دارد، اما بویژه در یک دهه اخیر درباره اکثر موضوعات مرتبط با انقلاب متن‌ها و روایت‌های مهمی منتشر شده که جهانی‌اند و از نظر علمی چیزی از متن‌های تولید شده در معتبرترین نهادهای دانشگاهی در سطح جهان، کم ندارند.

این متن‌ها یک کارکرد ویژه دیگر هم داشته و آن بستن دهان جریان‌های ضدانقلاب بوده است. این جریان‌ها که روزهای پیش از پختگی تاریخ‌نگاری انقلاب، هر دروغی را که به دهانشان می‌آمد، به انقلاب و نیروهای انقلابی نسبت می‌دادند، در مواجهه با این متون که بر اساس اسناد معتبر تولید شده‌اند، چیزی برای گفتن نداشته و ندارند و برای فرار از مخمصه دوباره به اصالت خودشان که همان فحاشی است بازگشته‌اند. دیگر با این متون کسی توجهی به دروغ‌های آنها نخواهد کرد.

بهترین مثال برای این جریان کتاب «نقاشی قهوه خانه» اثر محسن کاظمی است. محسن کاظمی در این کتاب خود و باورهایش را به کناری گذاشته و سعی کرده تاریخی بدون غرض را ارائه کند. او در این کتاب به طور مستقیم هیچ تعریف و تمجیدی از جمهوری اسلامی ایران نمی‌کند و به طور مستقیم هم نمی‌گوید که نظام در ماجرای ترور میکونوس دستی نداشته است، اما مخاطب با مطالعه آن به حقانیت نظام و دخالت نداشتن در این ترور پی خواهد برد. اسناد معتبر متعدد که با هوشمندی و دقت علمی بسیار در این کتاب به مخاطب ارائه می‌شوند، جای هیچ‌گونه شک و شبهه‌ای را نخواهد گذاشت. چنین متنی قطعاً کارکرد بیشتری خواهد داشت تا هزاران متنی که صرفاً تعریف و تمجید هستند. چنین متنی در جهت تبلیغ نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران در سطح جهان موثر عمل خواهد کرد.

بنابراین ضرورت داشت که برای حمایت این تاریخ‌نگاران و قدردانی از زحمات آنها و همچنین ایجاد علاقه و انگیزه برای تاریخ‌نگاران جوان، جایزه و جشنواره‌ای مخصوص تاریخ‌نگاران انقلاب برگزار شود. ضرورتاً چنین جایزه‌ای باید در درجه نخست تعهدش به تاریخ و «حقیقت تاریخ» باشد. ضرورتاً باید مسئولان برگزاری و داوران کتاب‌ها را صرفاً در جهت تعهد نویسنده به حقیقت و تاریخ داوری کنند. اما به نظر می‌رسد که در نخستین جایزه کتاب «تاریخ انقلاب اسلامی» چنین اتفاقی رخ نداده است. بسیاری از منابع معتبر با وجود شرکت داده شدن در این جایزه از کسب عناوین باز مانده و برخی متون که رویکرد خاصی نداشته‌اند و صرفاً پیاده سازی خاطراتند، عناوین برگزیده را به خود اختصاص داده‌اند.

یکی از مهم‌ترین این متون «خاطرات عزت شاهی» است که با تاریخ‌نگاری محسن کاظمی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. این کتاب به چاپ‌های متعدد رسیده است. عمده منابع و پژوهش‌هایی که پس از این کتاب منتشر شده‌اند، به آن ارجاع داده‌اند. سکانس‌های بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های مرتبط با وقایع انقلاب که پس از این کتاب ساخته شده‌اند، برداشت مستقیم از این کتابند. عموم منتقدان، اساتید دانشگاه و تاریخ‌نگاران این کتاب و روش تدوین و تاریخ‌نگاری آن را ستوده‌اند، اما این کتاب در بین برگزیده‌های نخستین جایزه کتاب تاریخ انقلاب اسلامی هیچ جایی نداشته است.

کتاب دیگری که جای آن خالی است «نقاشی قهوه خانه» است. این کتاب نخستین روایت داخلی از ماجرای ترور میکونوس است و بسیاری آن را ستوده‌اند. برخی از اساتید فن نیز به طور واضح بیان کرده‌اند که با این کتاب (یعنی نقاشی قهوه خانه) می‌توان گفت که جریان تاریخ‌نگاری انقلاب به پختگی و کمال خود رسیده است. «نقاشی قهوه خانه» جوایز معتبری چون جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران، جایزه جلال و… را نیز به خود اختصاص داد و حتی منتقدان جمهوری اسلامی ایران نیز نتوانستند به ساختار و محتوای آن ایرادی وارد کنند. برخی از بزرگان نیز اشاره کرده‌اند که رویکرد روایی نویسنده کتاب «نقاشی قهوه خانه» باید در دانشکده‌های تاریخ تدریس شود.

نادیده گرفتن چنین کتابی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ داوران محترم ماجرای میکونوس را جزو تاریخ انقلاب نمی‌دانند یا اینکه تاریخ‌نگار کتاب «نقاشی قهوه خانه» همسو با عقاید ایدئولوژیک‌شان نبوده است؟

از دیگر کتاب‌های معتبر نادیده گرفته شده می‌توان به «خاطرات احمد احمد» و «خاطرات مرضیه حدیدچی دباغ» اشاره کرد. این منابع که جملگی آنها با تلاش و قلم محسن کاظمی به سامان رسیده از جمله اثرگذارترین منابع تاریخ انقلابند و بسیار مورد رجوع مخاطبان و پژوهشگران. کاش که داوری‌های این جایزه معتبر سمت و سوی دیگری به خود می‌گرفت. چگونه است که عموم بزرگان عرصه تاریخ و منتقدان برجسته از این منابع تمجید کرده‌اند، اما داوران این جایزه ارزش‌های این منابع را ندیده‌اند؟ هرچند که این کتاب‌ها آنقدر معتبر و قابل احترامند که نادیده گرفتن آنها در یک جایزه چیزی از ارزش‌هایشان کم نکند.