خبرگزاری مهر- گروه استانها- اکرم صدیقی، تاریخ، نام، نشان و هویت افراد یک سرزمین است که در مسیر خود با در برداشتن تصمیماتی مؤثر به خلق آیندهای میپردازد که برای نسلهای بعد به میراث میماند.
کنشها و واکنشهای افراد در بازههای مهم زمانی که بعدها به عنوان سرفصلهای درسی در مدارس تدریس میشود تا نسل به نسل از آن مطلع شوند. در تاریخ پر فراز و نشیب ما درباره «ملی شدن صنعت نفت» بارها شنیدهایم و حتی روایتهای مختلف آن را در رسانههای مختلف داخلی و خارجی دیدهایم؛ اما اینکه در محدوده شهر و دیار خودمان (بجنورد) در آن روزگار چه اتفاقاتی افتاد، شاید همگان مطلع نباشیم. متنی که در ادامه میخوانید با توجه به کتاب انقلاب اسلامی در بجنورد، نوشته حسین پایدار و بیژن پروان است که در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است.
اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ در بجنورد دو طیف موافقین و مخالفین ملی شدن صنعت نفت حضور داشتند. مخالفین شامل: خوانین، نماینده بجنورد در مجلس و نهادهای رسمی سیاسی- نظامی بودند. موافقین نیز طرفداران جبهه ملی، حزب ایران و مخصوصاً نقش پررنگ خانواده امامی و شخص «آیتالله سیدحسن امامی» بسیار پر رنگ بود. با سخنرانی «رزمآرا» در مجلس و توهین او به ملت ایران که گفت: «شما قادر نیستید یک لولهنگ (آفتابه) بسازید؛ چگونه ادعای ملی شدن صنعت نفت را دارید؟» و انعکاس این حرف در جراید، تنور مبارزات در بجنورد نیز داغتر شد.
ارتباط مستمر عالم بجنوردی با آیتالله کاشانی
آیت الله سید حسن امامی ارتباطی مستمر با رهبران این مبارزه یعنی، «آیت الله کاشانی» و «دکتر محمد مصدق» داشت. همزمان با گرم شدن این مبارزات، مخالفان ملی شدن نفت نیز بیشتر به میدان آمدند. بازداشت افراد، تهدید، منع ورود مطبوعات به شهر، حمله به دفاتر احزاب، ضرب و شتم هواداران از مهمترین اتفاقات بود؛ مثلاً می توان به بهمن ۱۳۲۹ و دستگیری فردی به نام «حسین رزازان» به جرم گفتن اینکه «در قوچان برای نفت میتینگ دادیم» اشاره کرد.
خوانین وقت و عوامل شاه قصد داشتند به هر طریقی فضای بجنورد را برای مخالفان ملی شدن نفت ناامن کنند. آیتالله حسن امامی و خانوادههای «شرکا» و «کاظمیان» نیز در مورد این تهدیدات تلگرافی برای مصدق ارسال کردند که رونوشتی به آیت الله کاشانی نیز داشت.
در این شرایط بود که خبر آمد، وکیل بجنورد در مجلس یعنی «نصرالله خان شادلو» در جمع یازده نفری قرار داشته که به این قانون رأی منفی دادند! در خرداد ۱۳۳۰ به دعوت خانواده امامی، دو تن از اعضا حزب ایران شاخه خراسان به نامهای، محمودی و قاسمی به بجنورد آمدند تا با برگزاری سخنرانی نسبت به آگاهسازی مردم تلاش کنند.
در یکی از جراید آن روزها درگیری لفظی «اصلان شادلو» و «محمودی» ذکر شده که محمودی درباره گفتگوی شادلوها با کنسول انگلیس در شکارگاه مبنی بر مخالفت با مبارزات علیه ملی شدن صنعت نفت و جلوگیری از ابراز احساسات عمومی سخن میگوید.
توطئه در بشقارداش...
در مرداد ۱۳۳۰ جمعی از سیاسیون بجنورد و میهمانان آیت الله امامی عازم بشقارداش (پارک تفریحی) میشوند تا در آنجا با اعضا موافق ملی شدن صحبتهایی داشته باشند اما چماق داران خان و برخی اعضا خانواده خان، مسلح به سلاح گرم، آنها را مورد هجوم قرار میدهند و ضرب و شتم شدیدی در میگیرد. یکی از مصدومان این حادثه شخص حاج علی اکبر کاظمیان است که شعارهایی در حمایت از ملی شدن سر میداده.
این جریان به قدری زننده بوده که هیأت دولت وارد عمل میشود و نخست وزیر، نمایندگانی برای عیادت مجروحین میفرستد که در مطبوعات انعکاس مییابد.
نقش مؤثر و اصلی حامیان ملی شدن صنعت نفت در بجنورد، خانواده مرحوم امامی و در رأس آنها آیت الله سید حسن امامی امام جمعه، سپس فرزندانشان سیدرضا و سیدعلی بودند. غالب تجمعات که تحت این عناوین شکل میگرفت، بیارتباط با خانواده امامی نبود. مثلاً جلسهای از کسبه بازار و تجار در منزل «عباس قوامی» برگزار میشود که سخنرانی آن را «رضا امامی» بر عهده داشته است.
سید علی امام نقل میکند: همزمان با تشکیل جبهه ملی و حمایت آیت الله کاشانی از آنان، ایشان (آیتالله کاشانی) به منظور آگاهی بخشیدن به مردم از اوضاع سیاسی و حمایت از ملی شدن صنعت نفت، نمایندهای به بجنورد اعزام نمودند که در منزل آیت الله امامی مستقر شد.
فرصتطلبها نیز بودند
شهریور ۱۳۳۰ تلگرافی از سوی جمعی از افراد سرشناس بجنورد مانند اعتصام، هدایت، سپاسی، مسعودیان، اشرافیان، گلچین، جاجرمی، مقدادیان، طوسی، تاتاری، حمیدی، اخوان، عطاران، سعادت، پهلوانلو، رزاز، خوشنویس، شایگان و... به یکی از علمای مشهد در حمایت از ملی شدن صنعت نفت و پشتیبانی از مصدق و پیروی از منویات حضرت آیت الله کاشانی ارسال میشود.
البته به گفته برخی از فعالین، تعدادی فرصت طلب نیز در آنها دیده میشد که تا همین ماه قبل خودشان به دفتر حزب ایران حمله کرده بودند.
در ۷ خرداد ۱۳۳۰ که یکی از روزهای تجلی اراده ملت و مبارزه با استعمار انگلیس بود در بجنورد نیز مبارزان این شهر برای ابراز تنفر و انزجار علیه دولت انگلستان بیانیهای صادر کردند و میتینگی ترتیب دادند. سخنرانان به نمایندگی از
اقشار مختلف مردم شرح مبسوطی از مظالم شرکت سابق نفت ایراد کردند «علیرضا تاتاری» از طرف اتحادیه مسلمین، تنفر و انزجار مسلمانان را از عملیات متجاوزانه انگلیس اعلام داشت و در خاتمه رضا امامی نیز بیانات مؤثری در
زمینه اتحاد، اتفاق و دعوت از مردم برای پشتیبانی از دولت مصدق ایراد کرد.
نصب تابلوی ملی شدن صنعت نفت در بجنورد
در تیرماه ۱۳۳۰ هم اتفاقی دیگر رخ داد که متن آن را روزنامه ایران در شماره ۴۵ خود در دهم تیرماه ۱۳۳۰ به این شرح عنوان کرده: «ملیون بجنورد از چند روز پیش در فکر تهیه تابلوی ملی نفت بودند. دیروز حاضر شد و ملیون شبانه به وسیله آقای رحیم شریفی در مسجد به اطلاع مردم رسانیدند که در ساعت هشت و نیم صبح ۵/۴/۱۳۳۰ برای نصب تابلو اجتماع نمایند. تعداد زیادی که پرچم شیر و خورشید ایران و تابلوی ملی نفت و قرآن مجید و چند شعار بر علیه بیگانگان را میکشیدند از جلوی منزل امام جمعه حرکت و به صورت دمونستراسیون (راهپیمایی) از خیابانها عبور، در میدان خیابان بازار جنب تلفنخانه، عدهای متمرکز و آقای شریفی مطالب مبسوطی از فجایع و مظالم انگلستان بیان فرمودند. سپس با نظم به طرف شعبه نفت جنوب، گوسفندی قربانی و سپس نصب تابلو حاج علی اکبر کاظمیان و رضا امامی به عمل آمده و بعد نصب پرچم، آقای شریفی در زیر پرچم قرار گرفته و سخنرانی جامعی ایراد فرمودن؛ پس از آن، نصب تابلو شرکت نفت ایران به جای تابلو سابق در میان احساسات عمومی صورت گرفت.»
جریانات بعد از ملی شدن صنعت نفت و بحث و جدالهای مختلف تشکیل دولت از سوی مصدق و سپس نزدیکی او به سمت آمریکاییها شروع ایجاد انفکاک در میان طرفداران مصدق و آیتالله کاشانی شد که تمام این مباحث بر شهر بجنورد نیز کم و بیش تأثیراتی داشت.
در خرداد ۱۳۳۲ رضا امامی ترور شد، گفته شد به دست خدمتکارش این اتفاق افتاده که اجیر شده خان بوده. حزب ایران او را هم مسلک خود دانسته و از اعضا فعال در بجنورد ذکر کرده که درصدد ایجاد شعبه در اسفراین نیز بوده او اولین شهید حزب ایران در مبارزه برای آزادی و رهایی مردم ستم دیده بجنورد از قید اسارت و بندگی فئودالهای آن سرزمین است. این متن در شماره ۱۲۵ روزنامه صدای خراسان مورخ ۲۷ خرداد ۱۳۳۲ ذکر شده است. درباره حزب ایران نیز این نکته حائز اهمیت است که پیوستن غیر مسلمان به حزب ممنوع بود. از طریق روزنامه خود یعنی جبهه آزادی، خواستار خلع ید از اشرافیت زمیندار، قطع پیوند دربار و نظامیان و … بود و نیز طرفدار اصلاحات ارضی و… در سیاست خارجی نیز مخالف با امپریالیسم، پایان دادن به مأموریت هیأت نظامی آمریکا، ملی کردن شرکت نفت انگلیس و شیلات تحت اختیار شوروی بود. البته بعدها تشکلات این حزب نیز به جبهه ملی پیوستند.
تبعید مبارزین با استعمار
سید علی امامی درباره جبهه ملی در بجنورد میگوید: «آیتالله کاشانی از جبهه ملی حمایت و آن را تقویت میکرد. ایشان با علمای هر شهری مرتبط میشدند ولو اینکه از نظر دیدگاه اختلاف داشتند. «پور بنده» و پسرانش در بجنورد و برادرم (سید رضا) که از اعضای جبهه ملی بودند و نماینده جبهه ملی در منزل ما مستقر بودند. بنده دو بار آیت الله کاشانی را ملاقات کردم.»
خانواده امامی با وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و شکست ملیون در صحنه داخلی و آشکار شدن تضادهای آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، بالاخره محاکمه و تبعید و زندانی شدن آنان به طور عملی از حمایت جبهه ملی کنار کشیده بودند.