خبرگزاری مهر - گروه هنر- آزاده فضلی: موزه هنرهای معاصر تهران پس از بازسازی و مرمتی که نزدیک به ۳ سال به درازا کشید، روز ۹ بهمن ماه ۹۹ بازگشایی مجدد شد. در سال جدید و تا پیش از تعطیلی تمام موزهها در شرایط قرمز کرونایی دو نمایشگاه «ارمغان» و «عکس مفهومی» با نمایش آثاری از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران، در فضای گالریهای این موزه برقرار بود.
«موزه هنرهای معاصر تهران» یکی از مراکز خبرساز در حوزه هنرهای تجسمی طی سالهای اخیر بوده است که علاوهبر فعالیتها، گاه رکود و تعطیلی آن هم در ویترین رسانهها بازتابی خبری و حاشیهساز پیدا کرده است. بازتابهایی که گاه در فضای مجازی ضریب پیدا کرد و ابعاد غیرطبیعی نیز به خود گرفت.
برای اطلاع از برنامههای جدید موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۴۰۰ و چشمانداز آینده این موزه، با احسان آقایی که از ۱۹ دی ماه سال ۹۷ به ریاست موزه هنرهای معاصر تهران منصوب شد، گفتگویی مشروح داشتیم که در ادامه آن را میخوانید.
* سال ۱۳۹۹ علیرغم اینکه سالی پر فراز و نشیب برای هنرهای تجسمی به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی برخی فعالیتها و به تعویق افتادن کار مرمت و بازسازی موزه بود، سالی بود که مرمت موزه هنرهای معاصر تهران به پایان رسید و این موزه پس از زمانی طولانی به بهرهبرداری مجدد رسید. البته پیش از بازگشایی با حواشی مواجه شد که تأثیراتی نیز بر روند بازگشایی داشت. لطفاً در مورد اتفاقاتی که در سال گذشته با آن مواجه شدید، صحبت کنید.
سال ۹۹ برای ما جدای از بحث مرمت، سال زمینهسازی برای برنامههای جدید موزه بود و بیشتر زمان ما به برنامهریزی گذشت. مرمت، زمان و فرصت مناسبی برای من و همکارانم بود تا در چند حوزه فعالیت کنیم؛ اول حوزه پژوهش بود. از آنجایی که آثار گنجینه، سالها مورد بررسی و مطالعه قرار نگرفته بود، در این دوره فرصت خوبی فراهم شد تا شناسنامه آثار و اسناد خریداری شده مورد بررسی قرار گیرد؛ آن آثاری که خارجیاند، با نمونههای خارجی تطبیق داده شوند و آنهایی که ایرانیاند نحوه خریدشان مورد بررسی قرار بگیرد و ایراداتی در تکنیک و عنوان وجود داشت که برطرف شود.
پژوهش آثار گنجینه، بخش مهمی بود که به استثنا دورهای کوتاه، عملاً مغفول مانده بود چراکه اغلب تیم قبل از انقلاب متشکل از کارشناسان غیرایرانی بودند و با وقوع انقلاب اسلامی، از کشور خارج شدند و افراد جایگزین آنان علیرغم اینکه نیروهای خوبی بودند اما برای فعالیتهای موزهای آموزش ندیده بودند. بنابراین به تدریج آن چیزی که کارکرد و شرح وظایف موزهای به حساب میآمد به تدریج از بین رفت و فعالیتهای موزه به صورت پروژهای به افراد متخصص بیرونی سپرد شد. برای مثال در دوره مدیریت آقای سمیعآذر از استاد روئین پاکباز دعوت به کار شد و روی بخش خارجی کار شود.
این دعوتها مقطعی بود و مطالعات عموماً نیز روی آثار شناخته شده انجام شد. از این رو کتابهایی که در دورههای مختلف منتشر شده است ایراداتی در مورد آثار دارند. روزگار مرمت، فرصت مناسبی فراهم کرد بحث مهمی بود؛ اینکه موزه هنرهای معاصر تهران چگونه میتواند با رویکردی جدید، از علاقمندان خودش پذیرایی کند.
* بانک اطلاعاتی که روی سایت موزه هنرهای معاصر تهران فعال شد، در دسترس است؟ نحوه و انتشار جزئیاتی از اطلاعات آثار موجود در موزه روی سایت از جنبه امنیتی مشکلی برای آثار ایجاد نمیکند؟
بانک اطلاعاتی آثار در سایت موزه هنرهای معاصر تهران موجود است اما سایت دیگری که حرفهای باشد و قابلیتهای جدیدی برای موزه به همراه داشته باشد در دست انجام است که احتمالاً برای اواخر فصل بهار در دسترس قرار خواهد گرفت.
ما الان در کشور موزههایی داریم که مخازن با ارزشی دارند و اطلاعات آنها در دسترس عموم قرار گرفته است. این موضوعی که شما مطرح کردید، عملاً تأثیرگذار نیست و نمیتوان اطلاعات را به بهانه اینکه ممکن است آثار به خطر بیفتند، در اختیار مردم قرار نداد چون امروز با دنیایی مواجه هستیم که پژوهشگران با همین اطلاعات پژوهش خود را شروع و تمام میکنند همه موزهها در جهان، اطلاعاتی از آثار و بخشی از شناسنامه آن را در اختیار مخاطب قرار میدهند که ما هم با همین رویکرد عکس، عنوان، تکنیک، ابعاد و اطلاعات عام را روی سایت قرار دادهایم اما اطلاعاتی چون سند خرید، مرمتها، محل نگهداری در گنجینه، جزئیاتی از حضور در چند نمایشگاه و وضعیت امانتدهی اثر از جمله اطلاعاتی است که در اختیار عموم قرار نمیگیرد. البته ما الان در کشور موزههایی داریم که مخازن با ارزشی دارند و اطلاعات آنها در دسترس عموم قرار گرفته است. این موضوعی که شما مطرح کردید، عملاً تأثیرگذار نیست و نمیتوان اطلاعات را به بهانه اینکه ممکن است آثار به خطر بیفتند، در اختیار مردم قرار نداد چون امروز با دنیایی مواجه هستیم که پژوهشگران با همین اطلاعات پژوهش خود را شروع و تمام میکنند. سیستم امنیتی موزه هنرهای معاصر نیز سیستم قدرتمندی است و به راحتی نمیتوان به آن نفوذ کرد.
* فعالیتهای پژوهشی در موزه در چه مرحلهای قرار دارد و کار پژوهش روی چه تعداد از آثار به پایان رسیده است؟ تعداد پژوهشگران فعال در موزه را نیز بفرمائید.
پژوهش موردی نیست که برایش انتها قائل شویم اما اگر منظورتان این است که آیا روی تک تک آثار موزه کار شده است، خیر. ما هنوز در این زمینه کار داریم چراکه بخش عمده گنجینه موزه، بخشی است که مردم از آن اطلاعات ندارند و همچنین آثاری که اطلاعات کمی از آنها در دسترس است که این بخشها نیاز به پژوهش بیشتر و عمیقتری دارند. اما در هر حال، برای رسیدن به فضای نهایی و مطلوب در بخش مطالعات روی آثار، یک سال و نیم الی دو سال زمان نیاز داریم.
در حوزه پژوهش داخل موزه ۵ نفر فعال هستند. همچنین پژوهشگران مهمان هم هستند که از خارج موزه در بخشهایی که نیازمند آنها هستیم به مجموعه اضافه میشوند.
* در جریان تغییر هویت بصری موزه هنرهای معاصر تهران و برگزاری نشست خبری با این عنوان، حواشی بسیاری پیش آمد و اظهارنظرهای فراوانی در فضای مجازی و حقیقی شد. این حواشی سبب شد تا هویت بصری و نشان جدیدی که رضا عابدینی طراحی کرده بود، تغییر نکند. الان که مدتی از این حواشی گذشته، آیا لازم نمیدانید توضیحی درباره هویت بصری و نشان موزه بدهید؟
بررسی هویت بصری موزه هنرهای معاصر تهران چندین بعد دارد؛ اول بعد هنری است که اصلاً به آن پرداخته نشد، یعنی اظهارنظرهایی که میدیدم و میخواندم حتی یک خط توضیح درباره ابعاد هنری این کار وجود نداشت! بنابراین خیلی نمیتوان درباره بازتابهای هنری این موضوع صحبت کرد و بهتر است در فرصتی مقتضی که آقای رضا عابدینی نیز حضور داشته باشد، در مورد آن صحبت شود.
در ایام اعتراض به تغییر هویت بصری موزه نزدیک ۱۰ هزار نفر به فالوورهای صفحه موزه هنرهای معاصر اضافه شد! خیلی از این افراد اصلاً نمیدانستند نشان موزه بعد از انقلاب اسلامی طراحی شده است! اینکه روی ناآگاهی، جریانی ساخته شود به نظرم در نهایت به یک کنسرواتیسم یا محافظهکاری ختم شود که جلوی هر تغییری را میگیرد بُعد دیگر، اجتماعی بود که من این بعد اجتماعی موضوع را پررنگ دیدم؛ برای مردم در کشور نارضایتیهایی وجود دارد که بخش عمده آن به مسائل اقتصادی، سیاسی، کرونا و … بر میگردد و به همین دلیل کوچکترین مسألهای سبب رخدادی بزرگ و بحرانی بزرگ در شبکههای اجتماعی میشود. این بحران بزرگ اجتماعی نیز، عموماً با بحران بزرگتری رفع میشود.
به نظر من این موضوع نیاز به بررسی روانشناسان و جامعهشناسان اجتماعی دارد که به چه علت وضعیت روانی جامعه به این شکل درآمده که اینقدر سریع و بدون اطلاع واکنش نشان میدهند. این واکنشها از سوی سه دسته افراد بروز داده شد؛ اول، افراد دلسوز موزه هنرهای معاصر بودند و بدون عکسالعملی در فضای مجازی، با من تماس گرفتند. دوم، هنرمندانی که هم دلسوز موزه بودند ولی شاید واکنشهای آنها را بتوان نوعی واکنشی هیجانی دانست. سوم، دوستان جوانی که بدون آشنایی با موضوع به توهین پرداختند. بنابراین من فکر میکنم به زوایای اتفاقی که رخ داد، پرداخته نشد.
آقای عابدینی به عنوان طراحی که سالها سابقه دارد و در دنیا جز گرافیستهای شناخته شده است و در زمره هنرمندانی است که به گرافیک دنیا، افزودهاند. به دلیل صراحت لهجهای و عملکردی که طی سالها داشته است، اختلافاتی بین او و دیگر دوستان به وجود آمده و مخالف و منتقد نیز کم ندارد. بنابراین شاید بخشی از این اعتراضات به ناراحتیهای گذشته بر میگردد که زمینه بروز پیدا کرد و من این حواشی را تک علتی نمیبینم چون مسائل اجتماعی تک علتی نیستند و مسألهای که پیش آمد، صرفاً مسألهای نیست که به نشان موزه برخورد کرده باشد و تمام عواملی که ذکر کردم، دست به دست هم داد تا چنین اتفاقی بیفتد.
در ایام اعتراض به تغییر هویت بصری موزه نزدیک ۱۰ هزار نفر به فالوورهای صفحه موزه هنرهای معاصر اضافه شد! خیلی از این افراد اصلاً نمیدانستند نشان موزه بعد از انقلاب اسلامی طراحی شده است! اینکه روی ناآگاهی، جریانی ساخته شود به نظرم در نهایت به یک کنسرواتیسم یا محافظهکاری ختم شود که جلوی هر تغییری را میگیرد. این مساله را الان در کشور احساس میکنم که همه در برابر تغییر مقاومت میکنند. شرایط الان عادی نیست و افراد بدون آگاهی اظهارنظر میکنند و بر نظر نادرست خودشان نیز پایدارند. این دست افراد در فضای مجازی کم نیستند و اجازه هر اظهارنظری را به خود میدهند.
افرادی وجود دارند که درِ باغ سبزی به جوانان این مملکت نشان میدهند که انگار قبل از انقلاب، ایران کشوری چون سوئیس بوده و الان نیست! واقعیت این است که انسان تا زمانی که از درسِ تجربه پیشینیان خود را استفاده نکند، دچار تجربههای تکراری خواهد شد. این اتفاق به لحاظ روانشناختی باعث میشود هر چیزی که احساس میشود متعلق به آنور است خوب است و هر چه متعلق به اینطرف است، بد است. برای مثال آقای کامران دیبا از لوگوی موزه که نشانی از معماری موزه است، تعریف کرده بود که باید هم تعریف کند چون علاقه بسیاری به بادگیر دارد. مگر نشان یا لوگوی همه موزهها در جهان از معماری نشأت گرفته است؟ و اینکه معمار عموماً با طراح گرافیک تفاوت دارد.
نشان موزه یکی از قدرتمندترین نشانهای پس از انقلاب اسلامی است و در این موضوع هیچ شکی نیست اما بحث این است که موزه باید طوری پویا باشد که نیازهای آینده خودش را تا سالهای سال برطرف کند. لوگوی کنونی، علیرغم زیبایی، امکان پویایی را به موزه نمیدهد. به عنوان کسی که در دوره لیسانس جامعهشناسی خواندم، آن چیزی که باید مورد بررسی قرار گیرد، بررسی شرایط روحی مردم در چنین مواقعی است و این مساله را بیش از آنکه هنری ببینم، اجتماعی میبینم.
* با توجه به استفاده از همان لوگوی قدیمی در موزه، لوگو و هویت بصری که توسط رضا عابدینی طراحی شده است، چه میشود؟
لوگو و طراحیهای هویت بصری که آقای عابدینی کار کرده است، در موزه نگاه میداریم و فکر میکنم سالهای آینده خوانشهایی متفاوت در فضایی معقول از آن خواهد شد.
* در مورد برنامههای سال ۱۴۰۰ موزه هنرهای معاصر تهران صحبت کنید. آیا با همان شیوه قبلی در برگزاری نمایشگاهها مواجه خواهیم بود؟
با توجه به اینکه موزه ۳۲ ماه برای مرمت تعطیل بود، برنامههایی برای سال جدید طراحی کردیم که در چند بخش است؛ بخش نمایشگاهی، برنامههای سینمایی و برنامههای معماری و برنامههای «نیو مدیا» مثل هنرهای جدید است. امیدوارم سال آینده شرایط به گونهای باشد که بتوانیم همه این برنامهها را اجرا کنیم و فکر میکنم مخاطبان موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۴۰۰، سالی جذاب سپری کنند.
موزه در حوزه نمایشگاهی، دو رویکرد جدید دارد؛ رویکرد اول این است که آثار گنجینه که کمتر دیده شدهاند به نمایش بگذارد مثل نمایشگاه «عکسهای مفهومی». رویکرد دوم، برپایی نمایشگاههای آرشیوی پژوهشی است. از این به بعد موزه هنرهای معاصر تهران هر دو این نمایشگاهها را همزمان برگزار خواهد کرد. نمایشگاه بعدی موزه، نمایشگاه «نهان بر عیان» است که رویکردی به نقاشی ایران طی قرون متمادی دارد؛ اینکه نقاشی چه تحولاتی داشته و چه مبانی حکمی و فلسفی پشت نقاشی ایرانی از قرن هشتم به بعد بوده است.
* بنابراین نمایشگاههای آرشیوی پژوهشی، شامل آثاری هستند که خارج از موزه به نمایش در میآیند؟
در اصل، پژوهش روی آثار معمولاً خارج از موزه انجام میشود، برای مثال همین نمایشگاه «نهان بر عیان» یک سال و نیم است که روی آن کار شده است. پروپوزال اولیه توسط موزه تأیید شده و کار توسط یک کیوریتور به نمایشگاه میرسد.
* عموماً تا پیش از این روالی بر نمایشگاههای موزه هنرهای معاصر حاکم بود که علاوه بر کیوریتورهای ایرانی، از کیوریتورهای خارجی نیز استفاده میشد. آیا در رویکرد جدید موزه در برپایی نمایشگاه نیز از کیوریتورهای خارجی استفاده خواهد شد؟
باید ببینیم کیوریتورهای خارجی چه کاری میتواند انجام دهد که کیوریتور ایرانی نمیتواند انجام دهد. به نظر من این موضوع از آن نکاتی است که خوانش اجتماعی دارد و ما از اواخر دوره قاجار به بعد، عدم اعتماد به نفس در برابر چشم رنگیها داریم. الان وضعیت به گونهای شده که زیباییشناسی مبتنی بر فرهنگ ایرانی تبدیل به زیباییشناسی وارداتی شده است! و این کار دستگاه تبلیغاتی غرب است که تأثیرگذار هم بوده است.
به جرأت به شما میگویم که کیوریتورهای ایرانی الان در دنیا در موزههای خارجی در حال کار هستند و چیزی از کیوریتورهای خارجی کم ندارند. جرمانو چلانت کیوریتور ایتالیایی که سال گذشته درگذشت، صدمین نمایشگاه عمرش را در موزه هنرهای معاصر تهران کیوریت کرد. وی برای کیوریتوری نمایشگاه «در جستجوی گمشده» تلفیقی از آثار گنجینه موزه با آثاری از فریده لاشایی که در سال ۱۳۹۴ در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، به تهران آمد و به نظر چندان نمایشگاه خوبی به لحاظ کیوریت نبود چراکه وی آشنایی چندانی با هنرمندان ایرانی نداشت. کیوریتور در واقع باید با ارائه نگرشی جدید و از طریق انتخاب آثار، اشیا یا متون در کنار هم، امکان خوانش جدیدی به مخاطب ارائه دهد و برای این منظور باید اطلاعات کافی درباره هنرمند، بستر اجتماعی شکلدهنده او و بستر سیاسی و فرهنگی زمانه وی را کاملاً بشناسد. به طوری که وقتی مخاطب تماشای نمایشگاه را به اتمام رساند، از یک رهیافت جدید برخوردار شود. بنابراین من معتقدم کیوریتورهای ایرانی در حد و اندازههای کیوریتورهای خارجی هستند و اگر موزه به کیوریتوری برسد که بتواند خوانش متفاوتی را ایجاد کند، از او بهره میگیرد.
اگر جشنواره «تجسمی فجر» یا «هنر مقاومت» بتوانند محتوای ویژهای را به نمایش بگذارند در موزه هنرهای معاصر جای خواهند داشت. به اعتقاد من نمایشگاه هنر مقاومت، جز جذابترین نمایشگاهها میتواند باشد که به شکل ارائه آنها بر میگردد؛ به نظر من به هنرمندان انقلابی ایران جفا شده است که شاید به نحوه ارائه آثار آنها بر میگردد و جنبه هنری آثار آنها معمولاً مغفول مانده است * از این پس، نمایشگاههای موزه به چه روالی تعیین میشوند؟
اینکه موزه ۲ نمایشگاه داشته باشد که همزمان به آثار گنجینه بپردازد، به نظرم آرزوی خیلی از علاقمندان به موزه بوده است چون در شرایط عادی موزه ۴ نمایشگاه در طول سال میتواند برگزار کند. با توجه به گستره آثار گنجینه و گستره فعالیتهایی که در سال انجام میشود، موزه برای وقت دادن به یک فعالیت، باید سالها زمان بگذرد تا بتواند به آن وقت بدهد اما برخی فعالیتها هستند که به لحاظ متریال و کانسپت مناسب فضای موزه نیستند. با شرایط الان که ۲ نمایشگاه در گالریهای موزه دارد مخاطب میتواند تعداد بیشتری آثار را ببیند و با رویکردهای متفاوتی نیز مواجه میشود. مضاف بر اینکه نمایشگاههای موزه باید تعاملگرا باشند و مخاطب را به خود جذب کنند.
* علاوه بر برنامههای روتین موزه، آیا موزه در آینده باز هم میزبان جشنوارههایی نظیر جشنواره تجسمی فجر یا هنر مقاومت خواهد شد؟
در دوره مدیریت آقای دکتر شالویی بود که به این نتیجه رسیدیم نمایشگاههایی که شأن موزه را تحت تأثیر قرار میدهد در موزه برگزار نشود و از همان دوره یعنی سالهای ۸۸ و ۸۹ بود که برگزاری جشنوارهها، بینالها و نمایشگاهها در موزه ممنوع شد. البته تغییر مدیریت و رویکردها بعدها موزه را مجدداً میزبان بینالها و جشنوارهها کرد.
آنچه که الان در برنامههای موزه قرار دارد برپایی برنامهها و نمایشگاههایی با محتواهایی است که تشخص موزهای را حفظ میکنند، بنابراین برای من عناوین مهم نیست و کانسپت یا مفهومی که یک نمایشگاه ارائه میکند، مهم است. پس اگر جشنواره «تجسمی فجر» یا «هنر مقاومت» بتوانند محتوا و مفهوم ویژهای را به نمایش بگذارند در موزه هنرهای معاصر جای خواهند داشت. اتفاقاً به اعتقاد من نمایشگاه هنر مقاومت، جز جذابترین نمایشگاهها میتواند باشد که به شکل ارائه آنها بر میگردد؛ به نظر من به هنرمندان انقلابی ایران جفا شده است که شاید به نحوه ارائه آثار آنها بر میگردد و جنبه هنری آثار آنها معمولاً مغفول مانده است.
* یکی از بخشهای موزه هنرهای معاصر تهران که پیش از این بسیار مورد توجه قرار داشت، سینماتک موزه بود که به نمایش فیلمهای مختلف میپرداخت که البته با گذشت زمان از محبوبیت آن کاسته شد و سینماتک بیشتر به محلی برای برپایی جلسات و گردهماییها بدل شده بود. در بازگشایی مجدد موزه، برای سینماتک چه برنامهریزی صورت گرفته است؟
فعالیت دوره جدید «سینماتک» موزه هنرهای معاصر تهران از اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ آغاز میشود. قصدمان این است که سینماتک کارش را با نگاهی جدید آغاز کند، چراکه اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، سینماتک موزه تنها سینماتک کشور به حساب میآمد و همچنین فیلمهای تاریخ سینما و کلاسیک در دسترس همگان نبود اما در حال حاضر تعداد سینماتکها (علیرغم اینکه فضای استاندارد موزه هنرهای معاصر را ندارند) افزایش یافته و فیلمها نیز در دسترس همگان است بنابراین قصد داریم که سینماتک صرفاً به پخش فیلم نپردازد. در دور جدید برنامههای سینماتک، برنامههای کیوریتیال در سینماتک ترتیب خواهیم داد یعنی روی پروژههای مختلف از دیدگاههای متفاوت میپردازد. برای مثال مقوله جرمشناسی در سینمای ایران یا حقوق در سینمای جهان از جمله موضوعاتی است که به آنها خواهیم پرداخت و در واقع مفهومهایی که بتواند آدمها را جذب کند تا یک پکیج را ببینند.
هر کدام از این پروژههای سینمایی که معمولاً در حداقل یک ماه انجام میشود کیوریتور مجزا خواهد داشت، با این هدف که از گرایشها و نگاههای مختلف در سینماتک حضور داشته باشند. حتی ممکن است یک هفته فیلم را برگزار کنیم که بخشی به فیلمهای ایرانی میپردازد و بخش دیگری به فیلمهای خارجی.