موسیقی تیتراژ «بچه‌های کوه‌های آلپ» گرچه برگرفته از موسیقی متن یک اثر ایرانی به آهنگسازی مجید انتظامی بود، اما در زمان پخش خود تبدیل به یکی از شناسنامه‌های هنری آثار تلویزیونی دهه شصت شد.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است، که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب شده پیش روی مخاطبان قرار می‌دهد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس با یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه در این روزها بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، بازخوانی از ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره سازی کند. خاطره سازی که پس از واکاوی و انتشار آن در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی تا در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را ببریم به سال‌هایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود.

«خاطره‌بازی با تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که به‌صورت هفتگی می‌توانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.

نوستالژی «بچه‌های کوه آلپ» و نوای سنتور ایرانی

در پنجمین گام از این روایت‌های رسانه‌ای، موسیقی تیتراژ (انتخابی) برای انیمیشن «بچه‌های کوه آلپ» انتخاب شده که در سال ۱۹۸۳ بر اساس داستان «جواهرهای برف» نوشته نویسنده‌ای انگلیسی به نام پاتریشیا سنت جان تولید و مدتی بعد توسط یک شرکت انیمیشن سازی ژاپنی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. یک سریال کارتونی که پس از تولید در کشور ژاپن تبدیل به یکی از پرمخاطب‌ترین و خاطره‌سازترین کارتون‌های دهه ۶۰ تلویزیون شد.

براساس اطلاعات پراکنده موجود درباره این اثر، این انیمیشن با نام اصلی «داستان آلپ: آنت من» در سال ١٩٨٣ توسط یک شرکت انیمیشن سازی ژاپنی به نام «نیپون» تولید شده که آهنگسازی آن به عهده هنرمندی ژاپنی به نام هیروسه ریوهه بود. داستان این انیمیشن نوستالژیک پیرامون زندگی آنت دختر نوجوانی است که برادری کوچک به نام دنی دارد. آنها با پدرشان در مزرعه‌ای در دامنه‌های آلپ زندگی می‌کنند و مادرشان بعد از به دنیا آوردن دنی کوچولو می‌میرد. در همسایگی آن‌ها لوسین با خانواده‌اش زندگی می‌کند که با آنت خیلی صمیمی است، تا اینکه طی حادثه‌ای دلخراش دنی کوچولو از پرتگاهی می‌افتد و فلج می‌شود. مقصر لوسین است و با این اتفاق تمام دوستی بین او و آنت به نفرت تبدیل می‌شود.

مجموعه «بچه‌های کوه‌های آلپ» همانند دیگر کارتون‌های دیگر تلویزیون فضای چندان شاد و مفرحی نداشت، اما نمی‌دانیم چه اعجاز و سحری در آن نهفته بود که با وجود همین فضای غم‌انگیز و وهم زده که سرشار از گریه و اتفاقات تلخ بود، اما برایمان خاطرات شیرین و ماندنی که بر جای گذاشته که درصد زیادی از این خاطره سازی مرهون موسیقی‌های تولید شده و بعضاً انتخاب شده‌ای بود که برای تیتراژ ابتدایی یا انتهایی این آثار در نظر گرفته شده بود.

انیمیشن «بچه‌های کوه آلپ» هم جزو همین آثار است که گرچه نسخه اصلی موسیقی تیتراژ آن همانی نبود که به گوش مخاطبان آن سال‌ها رسید، اما آنچنان خاطره ساز شد که خیلی‌ها تا سال‌ها فکر می‌کردند مربوط به سازندگان ژاپنی آن بوده، غافل از اینکه موسیقی تیتراژ ابتدایی اثر، ساخته آهنگساز ماندگار و معتبری چون مجید انتظامی بود که براساس سیاستگذاری آن دوران بر موسیقی اصلی متن سریال ساخته هیروسه ریوهه گذاشته شد. یک موسیقی از یک انیمیشن محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نام «زال و سیمرغ» که انتظامی در آن به عنوان آهنگساز حضور داشته و در آن سال‌ها هم هیچ‌کس سراغی از آن نمی‌گرفت. گو اینکه همین موسیقی ناب و جذاب بود که برای بینندگان و مخاطبانش مهم بود و البته اگر هم نام آهنگسازش از درجه اهمیتی برخوردار بود، جستجوگر و ابزار چندانی در کار نبود که کسی بخواهد پیگیر ماجرا باشد. موضوعی که در مقاطعی از زمان هم موجب بروز دلگیری‌ها و ناراحتی‌هایی از سوی مجید انتظامی هم شد.

مجموعه «بچه‌های کوه‌های آلپ» همانند دیگر کارتون‌های دیگر تلویزیون فضای چندان شاد و مفرحی نداشت، اما نمی‌دانیم چه اعجاز و سحری در آن نهفته بود که با وجود همین فضای غم‌انگیز و وهم زده که سرشار از گریه و اتفاقات تلخ بود، اما برایمان خاطرات شیرین و ماندنی که بر جای گذاشته است بر اساس آنچه در برخی گفتگوها و گزارش‌های رسانه‌ای تاکنون منتشر شده، گفته می‌شود به دلیل آنکه در موسیقی اصلی این انیمیشن از صدای خواننده زن استفاده شده بود و استفاده از صدای بانوان خواننده در رسانه ملی نیز با محدودیت مواجه است، تصمیم گرفته می‌شود تا از موسیقی انیمیشن «زال و سیمرغ» ساخته علی اکبر صادقی به آهنگسازی مجید انتظامی برای تیتراژ این کارتون استفاده شود، اثری که مالکیت آن بر عهده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بوده و در یک پروسه زمانی نیز موجب ایجاد اختلاف‌های حقوقی زیادی میان سازمان صدا و سیما و کانون نیز شده بود. یک موسیقی با حال و هوای ایرانی که نوازندگی سنتور آن بر عهده اردوان کامکار بود و آنچنان در آن دوران روی موسیقی تیتراژ این مجموعه نشسته بود، که بسیاری از بینندگان تا سال‌ها فکر می‌کنند که این موسیقی، ملودی اورجینال تیتراژ بوده و با آن خاطره سازی کردند.

مجید انتظامی در یکی از معدود گفتگوهایش با رسانه‌ها درباره موسیقی تیتراژ بچه‌های مدرسه آلپ و نحوه تولید موسیقی انیمیشن «زال و سیمرغ» در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان گفته بود: «در سال ۱۳۵۳ پروژه «صدای دیگر» را با کانون انجام دادم. در آن زمان آقای روشن روان، شهبازیان و اسماعیل تهرانی با کانون کار می‌کردند. تا اینکه یک روز آقایی (علی اکبر صادقی) که کارگردان مستند انیمیشن «زال و سیمرغ» بود، گفت خیلی مایل هستم که روی این کار موسیقی کار کنید. اولین بار یک تصویر به من داد که بر اساس آن موسیقی بسازم و من این کار را کردم. خیلی هم خوب روی فیلم نشسته بود. داستان در مورد زال و سیمرغ بود که سیمرغ، زال را بزرگ می‌کند و زال برای خودش یلی می‌شود. آقای صادقی تمام مدتی که در استودیو بودم، پابه‌پای من در استودیو بود و برایم غذا می‌خرید و از من مواظبت می‌کرد. ما خانوادگی موسیقی ضبط می‌کردیم. آذر و گلنوش و سروش می‌آمدند و همه به استودیو می‌رفتیم تا کارم تمام شود، به خصوص زمانی که موشک باران بود همه با هم بودیم. مدتی گذشت. گلنوش بچه‌های آلپ را در تلویزیون تماشا می‌کرد و خیلی دوست داشت. من هم با هدفون موسیقی کار می‌کردم و صدای تلویزیون را نمی‌شنیدم. یک بار که فیلم شروع شد، برای ریختن چای بلند شدم و موسیقی [زال و سیمرغ را روی تیتراژ مجموعه] را شنیدم و تعجب کردم که چطور از تلویزیون پخش می‌شود. حتی کار به جایی رسید که کانون از تلویزیون شکایت کرد. نمی‌دانم چه کسی آن را به آرشیو تلویزیون برده بود.

انتظامی در بخش دیگری از این گفتگو بود که به نکته جالب‌تری نیز اشاره کرده و گفته بود: «اتفاقا دو قسمت از این موسیقی [زال و سیمرغ] استفاده شد؛ یک قسمت را که ترومپت‌ها می‌زدند، روی انیمیشن مارکوپولو گذاشته بودند و یک قسمت هم که روی بچه‌های آلپ گذاشته بودند. همه جا هم می‌شنیدم که از این موسیقی تعریف می‌شد و نامی از من برده نمی‌شد، من هم نمی‌توانستم بگویم موسیقی متعلق به من است. به هر کسی هم می‌گفتم می‌خندید. این موسیقی در این سریال جا افتاد به نام بچه‌های آلپ و هنوز کسی آن را به اسم زال و سیمرغ نمی‌شناسد. این بخش از موسیقی مربوط به صحنه‌ای بود که زال متولد شد و به خاطر اینکه سفید است، می‌گویند در فلان کوه بگذارید و نشان می‌دهد که اسب سوارها تاخت می‌کنند و صدای پای اسب‌هاست و ویلنسل ناله این بچه است که سعی کردم هم ریتم فیلم را حفظ کنم و هم غم را نشان دهم که روی کارتن هم به خوبی نشسته بود به ویژه جایی که بچه‌ها در حال دویدن بودند. چند نسل با این موسیقی بزرگ شدند بدون اینکه بدانند مربوط به چه کسی است.»

برچسب‌ها