مریم نوابینژاد طراح، سوژهپرداز و کارگردان مسابقه «محاکات» که در ایام نوروز ۱۴۰۰ روی آنتن شبکه دو سیما رفت، درباره این برنامه به خبرنگار مهر بیان کرد: خدا را شکر از این برنامه استقبال خوبی شد و بازخوردهای زیادی داشتیم که عدهای بهصورت خانوادگی آن را در تعطیلات دیده بودند.
وی ادامه داد: «محاکات» در ابتدای ماه رمضان دوباره به آنتن برمیگردد و این بار مخاطبان قصههای مردم عادی را میشنوند. در نوروز فکر کردیم مردم بیشتر دوست دارند قصه چهرههای شناخته شده را بشنوند اما در ماه رمضان رویکرد برنامه قصههای مردمی است که به نظرم خیلی هم شنیدنی است و فضای متفاوتی دارد.
خروجی «محاکات» نوروزی؛ یک رمان و یک فیلمنامه
او که پیش از این کارگردانی «هزار داستان» را برعهده داشته است، درباره خروجی «محاکات» عنوان کرد: از دل این قصهها که در نوروز پخش شد دو داستان برای رمان و فیلمنامه به دست آمد و این داستانها به دو تیم سپرده میشود که آنها را به سرانجام برسانند.
نوابینژاد درباره چگونگی انتخاب این داستانها نیز توضیح داد: برای انتخاب قصهای که به این مرحله برسد از دل ۱۳ داستان دو اثر انتخاب شد که توسط رایهایی که داوران در هر برنامه در پاکت میگذاشتند صورت گرفت. در برنامه سه کارشناس ثابت داشتیم و در هر قسمت کارشناس و داور مهمان هم حضور داشت که از مجموعه آرا و امتیازات همه داوران داستان و فیلمنامه نهایی انتخاب شد. برای ماه رمضان هم انتخابها تا چهار اثر افزایش پیدا میکند و براساس ۳۰ شب ۲ اثر برای رمان و ۲ اثر هم برای فیلمنامه انتخاب میشود تا برنامه خروجی هم داشته باشد.
وی درباره ایده این برنامه به مشورت با محمدرضا شهیدیفر اشاره کرد و گفت: من همیشه در گفتگوهایی که با آقای شهیدیفر داشتم فکر میکردم چقدر خوب است که بتوان از دل این قصهها فیلمنامهای نوشته یا فیلمی ساخته شود. خود من سالها در حوزه روزنامهنگاری اجتماعی و در حوزههای ادبی کار کردهام و خیلی وقتها میبینم برخی آثار قابلیت ساخت سینمایی دارند.
نمیخواستم گفتگو با این افراد تقلید از شیوههای همیشگی باشد
طراح و سوژه پرداز «محاکات» اضافه کرد: از طرفی نمیخواستم گفتگو با این افراد تقلید از شیوهای که همیشه یکی نشسته و یکی هم گوش کرده است، باشد. خواستم کاری کنم که به قصه التهاب بدهم و افراد برای شنیدنش کنجکاو شوند. قصههایی که واقعاً جذابیت دارند و فراز و فرودهایشان زیاد است. برای همین این ساختار را در نظر گرفتیم و فکر کردیم فرم خیلی مهم است.
نوابینژاد درباره مدل تعریف کردن قصهها به دور از فضای غم و تلخی که ویژگی برنامه است نیز یادآور شد: در «هزار داستان» و «مکث» که برنامههای قبلی من بودند اگر تلخی هم داشت عاقبت آن خوش بود. بالاخره زندگی بدون بحران درنمیآید و اگر یکی بگوید خیلی موفق است بالاخره باید به ته دره برسد و بعد دوباره بالا بیاید تا این موفقیت دیده شود.
کارگردان «محاکات» درباره اینکه چقدر خودش در روایت قصهها نقش دارد، بیان کرد: من همه قصهها را گوش میکنم و حتی درباره اینکه در بازههای زمانی ۱۰ دقیقهای شرکت کننده چطور قصه خود را شروع کرده و به پایان برساند با او حرف میزنم. سوالات را با منصور ضابطیان مجری برنامه چک میکنم و محورهای کلی قصه هر مهمان را هم به داوران میگویم تا در جریان کلیت ماجرا باشند اما آنها از جزئیات با خیر نیستند تا در حین تعریف قصهها و تحت تاثیر شگفتی خودشان سوال بپرسند.
وی درباره داوران بخش رمضانی برنامه نیز عنوان کرد: رسول نجفیان، امیر شهاب رضویان و فلورا سام سه داور ثابت برنامه هستند اما در کنارش از منتقدان سینمایی، فیلمنامهنویسان و کارگردانان هم بهره گرفتهایم که به صورت گردشی در برنامه حضور دارند.
چند هزار قصه شنیدهام
نوابینژاد درباره اینکه چگونه سوژههایش را پیدا میکند نیز گفت: من در این سالها چند هزار قصه شنیدهام، ۲۰ سال کار خبری کردم و در این سالها پنج دوره «هزار داستان» و ۱۲۰ قسمت «مکث» را ساختهام. راههای مختلفی را برای پیدا کردن این افراد طی میکنم از جستجوهای میدانی در انجمنها و نهادها تا گفتگوهایی که در تاکسی و میان مردم صورت میگیرد و حتی خیلیها خودشان با من تماس میگیرند و از راهی به دنبال افراد مورد نظر هستم که هر یک از این سوژهها یک پروسه دارد. به طور مثال خیلی از برنامهها از روی تیتر خبرها سوژههایشان را پیدا میکنند درحالیکه من خودم دست به جستجو میزنم.
وی که پیش از این سوژههای برنامه «ماه عسل» را معرفی میکرد در پاسخ به اینکه در برنامههایی مثل «هزار داستان» هنوز سایه «ماه عسل» دیده میشد گفت: سایه من بود که روی «ماه عسل» تاثیر گذاشته بود و آنها سوژههایی بود که خود من معرفی میکردم. کاری که در مطبوعات بر عهده داشتم و دو بار جایزه بهترین گزارش جشنواره مطبوعات را گرفتم. من هنوز لیستی را که اولین بار احسان علیخانی برای دعوت از مهمانان داد، دارم در آن لیست همه مسئول و مدیر و همان مهمانان همیشگی بودند و شاید فقط یک نفر بود که در کما رفته بود یا قصه خاصی داشت ولی بعد از آن من مهمانان خاص را به برنامه میآوردم.
نوابینژاد در پایان در پاسخ به اینکه تا چه زمانی به دنبال ساخت برنامه براساس این قصهها خواهد بود، گفت: برخی به من میگویند چرا این قدر قصه اجتماعی روایت میکنی؟ مثل اینکه به یک نقاش بگویند چرا این همه طرح میکشی؟ یا به یک نویسنده بگویند، چرا کتاب مینویسی؟ خب این تخصص من است و اگر این کار در سواد و ذهن و نگاهت نباشد طبیعتاً مثل دیگرانی که ادای این کارها را در میآورند باید ژانرم را عوض میکردم و مثلاً مسابقه اطلاعات عمومی یا استعدادیابی میساختم.