مونا اسکندری در گفت و گو با خبرنگار مهر اظهار کرد: شهید سلگی از کسانی بودند که قبل از انقلاب سابقه مبارزاتی داشتند و چون خاستگاه ایشان، خانوادهی مذهبی و روستایی بود و به لحاظ تقید و تدین بسیار استخوان دار و مقید بودند و همین امر باعث شده بود که حق را از باطل شناسایی کنند.
وی با بیان اینکه این شهید به عنوان مبارزی انقلابی در صحنه حضور داشتند و در تظاهرات و راهپیماییهای همدان و تهران شرکت میکردند و گاهی هم به خاطر علاقه مندی به امام و شناخت حق با افراد و گروههای متفاوت هم منازعه کرده بودند و بالاخره درگیری پیش آمده بود، ادامه داد: با شروع جنگ، این کارگر و نقاش ساختمان، لباس سپاه به تن میکنند و از پاسداران انقلاب اسلامی میشوند و از همان ابتدای جنگ در صحنه حضور پیدا میکنند.
نویسنده حوزه ادبیات دفاع مقدس ادامه داد: در طی عملیاتهای زیادی که در آن به عنوان فرمانده گردان حضرت ابوالفضل (ع) لشکر انصارالحسین، هشت بار مجروح میشوند و بار آخر از ناحیه ۲ پا جراحت سختی برمیدارند و هر ۲ پا قطع میشود، به علت شکستگی و سوختگی و عدم درمان در کشور و محدودیت ابزار پزشکی، به همراه مجروحین دیگر به آلمان اعزام میشوند.
اسکندری با اشاره به سوءقصد به جان شهید سلگی در آلمان، ادامه داد: در آلمان هم از دست منافقین در امان نمیمانند که سوءقصد آنان بی نتیجه میماند، وقتی از آلمان بر میگردند، عملیات مرصاد رخ میدهد و منافقین از کرمانشاه عبور میکنند و به تنگه مرصاد میرسند، نیروهای همدانی از اولین نیروهایی بودند که در صحنه حاضر بودند و شهید سلگی از فاتحان گمنام این عملیات محسوب میشود.
وی با بیان اینکه ایشان با وجود اینکه تازه پاهایشان ترمیم شده بود و زخمهای محل قطع پاها پوست نازکی گرفته بود و هنوز بخیهها التیام پیدا نکرده بوده، با پروتز و عصا در صحنه حاضر میشوند، افزود: روایت حاج میرزا با دوپای خونین روایت رزمندگانی است که در آن منطقه بودهاند، وقتی که حرکت برای ایشان ناممکن شد روی برانکارد نشستند و از نیروهایشان خواستند که او را به بلندیها ببرند تا بتوانند نیروهایشان را سازماندهی کنند و با دید مستقیم از حرکات دشمن بتوانند خوب راهنمایی کنند.
اسکندری گفت: بعد از جنگ هم ایشان رزمشان تمام نشد با مسئولیتهایی که گرفتند مثل فرماندهی سپاه نهاوند و مسئول بنیاد شهید نهاوند و… در جبههای دیگر به عنوان سرباز وطن مشغول به کار شدند.
نویسنده کتاب زنی از تبار الوند با اشاره به ایثار و از خودگذشتگی های همسر فداکار این فرمانده دفاع مقدس، افزود: در این میان همسر ایشان را میبینیم که بسیار به هم دیگر علاقه مند بودند و عشق در زندگیشان جاری و ساری بود.
اسکندری ادامه داد: وقتی که ایشان پنج بچه داشتند همسرشان با وجود نبود همسر و شرایط سخت زندگی در بمباران و با تحمل رنج شهادت پدر و برادرشان، بچهها را بزرگ میکردند و دم بر نمیآوردند و اعتراضی نمیکردند تا همسرشان در صحنه مسئولیت خودش بتواند خوب عمل کند.
وی با بیان اینکه این عشق یکطرفه نبود، بلکه حاج آقا این علاقه مندی را نسبت به همسرشان داشتند، اضافه کرد: با وجود مشغلههای فراوان وقتی که از منطقه برمیگشتند خیلی مقید بودند به این موضوع که حتماً سر سفره خودشان و با خانواده غذا بخورند و جایی نمیماندند و همیشه این سفره تا موقعی که خودشان بودند، برقرار و گرم و صمیمی بود و بچهها دورشان بودند و در آن زمان کوتاهی که جبهه نبودند و پیش خانواده بودند بسیار باکیفیت عمل میکردند.
اسکندری با اشاره به تاکید حاج میرزا سلگی بر نماز اول وقت، افزود: یکی از ویژگیهای حاج میرزا سلگی نماز اول وقتشان بود که ترک نمیشد و من میدیدم که وقتی اذان میدادند، ایشان وضو میگرفتند یا به مسجد میرفتند و اگر منزل بودند، آن ۲ پای مصنوعی را در میآوردند و رو به قبله مینشستند و شروع میکردند نماز خواندن که نمازهای طولانی و با ذکر که این هیبت نماز ایشان خیلی گیرا بود.
وی افزود: بعد هم که از خانواده میشنیدم که حاج آقا نماز شب و تحجد شبانهاشان را از زمان جنگ داشتند و خودشان این را احساس میکردند کلیدش وصل به رفقا و دوستان شهیدشان، در تحجد شبانه و نماز شبها است.
این فعال اجتماعی با اشاره به ساده زیستی این جانباز و مجاهد برجسته دفاع مقدس، اضافه کرد: شهید سلگی بسیار بسیار ساده زیست بودند، گاهی موقعها ممکن است کسی چیزی نداشته باشد، اما به آن کم هم تعلق خاطر داشته باشد و یا ببینیم کسی بسیار ثروتمند و متمکن است، اما هیچ تعلقی ندارد و این تعلق در دین ما مهم است.
اسکندری گفت: حاج آقا این تعلق فکری و دلی را نسبت به این موضوعات نداشتند ضمن اینکه همیشه در منزلشان روی مهمان باز بود و دائم منزلشان مهمان میآمد، بعد از اینکه کتاب آب هرگز نمیمیرد را رهبر معظم انقلاب مطالعه کردند و در جمع مسئولین توصیه کردند که من خودم نمیتونم اگر من جای شماها بودم میرفتم همدان و ایشان را میدیدم ولی شما برید این آقا رو ببینید، واقعاً منزل ایشان پر از مهمان شده بود.
وی حضور اجتماعی در کنار همسر را از دیگر برجستگیهای جاج میرزا سلگی برشمرد و افزود: همسر ایشان پا به پای ایشان حرکت میکردند و پذیرایی از مهمان را داشتند و در فعالیتهای اجتماعی که حاج آقا حضور داشتند خانم هم همراه ایشان بودند، در راهپیماییها و مراسمات مختلف و… این هماهنگی و هم فکری بودن و هم سنگر بودن به نظر من رمز موفقیت این خانواده بود.
نویسنده ادبیات دفاع مقدس با بیان اینکه اقای سلگی احترام ویژه ای برای خانواده شهدا قائل بود، افزود: همسر ایشان چون هم برادرشان و پدرشان شهید شدند یعنی خواهر شهید و فرزند شهید هستند، احترام خاصی پیش حاج آقا داشتند و حاج آقا توجه ویژه ای نسبت به ایشان داشتند، مثلاً بدون خانمشان میوه میل نمیکردند. حتماً باید با هم میوه را نصف میکردند یا وقتی پروین خانم بیرون میرفتند یا بهدلایلی مثل سفر، زن و شوهر از هم جدا میماندند، پیامهای عاشقانه و پر از محبت ایشان، نشان از عمق علاقهمندی این زوج را میداد.
اسکندری در بیان علاقه خاص حاج میرزا به شهدا، ادامه داد: شما اگر منزل شهید سلگی تشریف ببرید و هر کسی هم که در این مدت منزل ایشان رفته میداند که دیوار اتاق پذیرایی حاج آقا سلگی مملو از عکسهای شهدایی عزیزی هستند که یا با حاج آقا همراه بودند یا از نیروهای حاج آقا بودند یا نسبت فامیلی داشتند یا اینکه از شهدای شاخص کشور ما هستند و وسط اینها هم عکس رهبر عزیزمان و امام راحل است.
وی تبعیت از ولی فقیه را ویژگی کم نظیر این فرمانده دوران دفاع مقدس برشمرد و گفت: ایشان همان طور که سرباز امام راحل بودند بعد از فوت امام هم سرباز مقام معظم رهبری شدند خیلی گوش به فرمان ایشان بودند و سخنرانی هاشان را گوش میکردند و توی حرف هاشان هم این را عنوان میکردند، یعنی من گاهی اوقات فکر میکردم آقای شهید سلگی که سواد دانشگاهی ندارند ولی چقدر در سخنان خود از آیات قرآن استفاده میکنند، چقدر تسلط دارند به آیات و احادیث و صحبتهای مقام معظم رهبری و این نشان میداد که فهم، درک، شعور و کمالات از کلاس درس و مدرک نمیآید، بلکه از علاقه مندی و پشت کار ایشان برمی آمد، همچنین نشان میداد که مطالعه قرآن دارند و به احادیث اشراف دارند و در جای خودشان از آنها استفاده میکنند
وی تلاش برای رفع مشکلات مردم و حضور مؤثر اجتماعی حاج میرزا را بسیار مهم و اثرگذار دانست و اضافه کرد: یکی از اتفاقات که روزانه در خانواده شهید سلگی میافتاد این بود که مردم مختلف از هر قشری برای رفع مشکلات خودشان به منزل شهید سلگی میآمدند و ایشان با روی خوش و با تواضع با آنها تعامل میکردند.
این نویسنده دفاع مقدس ادامه داد: ممکن بود تا ساعت ۹ شب ایشان جلسه داشتند و خسته میآمدند منزل و مواجه میشدند با تعدادی خانم یا آقا که ایستادند و برای رفع مشکلاتشان دست به دامان آقای سلگی شدهاند و ایشان بدون اینکه اظهار ناراحتی و خستگی کنند، ساعتها روی پا میایستادند و با آنها صحبت میکردند و قول مساعدت میدادند و بعد گوشی را برمیداشتند و شروع میکردند به دوستان و مسئولین زنگ میزدند و موضوع را مطرح میکردند و راه و چاهی پیدا میکردند که این موضوع حل شود، در حالی که در خصوص نزدیکان خود چنین نبود.
اسکندری با تاکید بر دوری این رزمنده دوران جهاد و حماسه از سیاسی کاری، گفت: همان قدر که حاج آقا در مسائل سیاسی دقت داشتند این دلسوزی را من در ایشان به عنوان پدر خطاب میکنم پدر این دلسوزی را نسبت به مسائل کشور احساس میکردند نه چپ برای ایشان مهم بود نه راست؛ نه اصولگرا نه اصلاح طلب و حتی میدیدند اگر کسی حق است و در سمت موافق نظرات ایشان صحبت میکند حق را به او میدادند.
وی با اشاره به همراهی با خانواده میرزا سلگی در یک سفر توسط وی، اضافه کرد: من در یک سفری که با ایشان و همسرشان همراه بودم، در این موضوعات صحبت میکردم دیدم چقدر ایشان آدم روشنی هستند نسبت به این موضوع و تعصبی روی افراد و یا جناحها ندارند، نه به کسی باج میدادند نه از کسی باج خواهی میکردند.
نویسنده کتاب اشک جمعه با اشاره به اعتراضات مردم در موضوع گران شدن بنزین، اظهار کرد: در مورد گرانیهای بنزین که ۲ سال پیش مردم تجمع کرده بودند، حاج آقا مثل یک رزمنده به گود و وسط مردم میرود.
وی افزود: مردم خشمگین و معترض هستند و ممکن است آسیبی به ایشان برسد، اما حاج میرزا با آن ۲ پای قطع شده و با عصا شروع میکنند با مردم صحبت کردن و آنها را آرام کردند که شما بچههای من هستید و ما هم ناراحتیم ولی این راهش نیست و شروع میکنند به آرام کردن مردم که حتی نیروهای امنیتی و نیروهای نظامی از این موضوع نگران میشوند که نکند الان بلایی سر ایشان بیاد، ولی ایشان بی باکانه و شجاعانه وسط جمع میروند و شروع میکنند با معترضین نه به عنوان دشمن بلکه به عنوان پدر با فرزندانش صحبت میکند.
اسکندری افزود: شهید سلگی با کتاب آب هرگز نمی میرد برای کسانی که ایشان را نمیشناختند، شناخته شد و برای کسانی که ایشان را میشناختن بیشتر شناسانده شد که واقعاً باید دست مریزاد بگوییم به نویسنده توانای این کتاب جناب آقای حمید حسام و لطف کردند و همت گذاشتند این کتاب را نوشتند و چه کار خطیری را انجام دادند.
این فعال فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه برای شناساندن جانفشانی و سبک زندگی خاص این مجاهد خستگی ناپذیر وظیفه داریم، ادامه داد: شهید سلگی ۱۴ فروردین ماه سال ۹۹ بر اثر بیماری و عوارض مجروحیتهای پی در پی و جسمی از دنیا رفتند و به خاطر شرایط کرونایی و اوضاع وخیم کشور تشییع صورت نگرفت و چه بسا اگر در شرایط عادی تشییع صورت میگرفت یک تشییع میلیونی برای ایشان اتفاق میافتاد به لحاظ محبوبیت ایشان در بین مردم و در کشور هم چنین که بزرگانی از سراسر کشور حضور پیدا کردند در مراسم یادبود مجازی ایشان جناب آقای محسن رضایی و دیگران و ایشان شبانه به خاک سپرده شد برای اینکه مردم به زحمت نیفتند و دچار بیماری نشوند.
وی افزود: ما این افراد را نباید از یاد ببریم و من فکر میکنم که کتاب آب هرگز نمی میرد کتابی باشد که همگان را با روحیه این شهید آشنا کند و قطعاً مخاطبین لذت خواهند برد، انشاءالله کتاب عشق هرگز نمی میرد هم به زودی روانه بازار و روایت نیمه دیگه ای از کتاب آب هرگز نمی میرد میشود.