خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: ۱. شخصیتهای فرهنگی و هنری که در راه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس شهید شدند، آنقدر زیاد نداشتیم، البته این نکته را با ملاحظه فرهنگ و هنر مصطلح میگویم وگرنه همه شهدا، هنرمند بودند. «وسعتی که لفظ هنر در کلام قدسی حضرت امام یافته است، بسا بیشتر از آن است که از لفظ هنر به معنای اصطلاحی آن دریافت میشود.» (رستاخیز جان، نشر ساقی، ص ۱۵۲) و اینکه امام خمینی (ره) در پیام خود به مناسبت شهادت دکتر چمران فرمود: شهادت هنر مردان خداست.(صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۲۶) پس با این حساب، همه شهدای انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، مدافعان حرم و امنیت و سلامت، هنرمندانی واقعی بودند و برای حفظ فرهنگ و گفتمان انقلاب اسلامی و اسلام ناب و اعتلای کلمه توحید به شهادت رسیدند. اما بحث روی فرهنگ و هنر مصطلح است. شهدایی چون صادق گنجی و محمدعلی رحیمی و حسین علمالهدی و فلاحتپور و… شهدای شاخص فرهنگی و هنری ما هستند، اما تمایز شهید آوینی با آنها، جامعیت، گستردگی و اثرگذاری و افق دید کلان و مسأله شناسی / موضوع شناسی ایشان در حوزه فرهنگ و هنر و رسانه گفتمان انقلاب اسلامی بود.
۲. شهید آوینی یک سیاستگذار و نظریهپرداز فرهنگی و رسانهای برای انقلاب اسلامی بود. ما شهدایی در این تراز نداشتیم یا واقعاً خیلی خیلی کم داشتیم. شهادت آوینی هم یک موج و جریان فرهنگی بزرگی در سطح کشور ایجاد کرد و از جهاتی توانست گفتمان انقلاب اسلامی را در حوزه فرهنگ و هنر بیمه کند و تا حدی آن را از آسیبهای پیش روی جریانات متجدّد و متحجّر و تهاجم فرهنگ و هنری لیبرالی که جامه دین و انقلاب به تن کرده بود، حفاظت کند. اثرگذاری شهید آوینی، پس از شهادت او، شاید بیش از زمان حیات او بوده باشد و میتوان ادعا کرد که غالب فعالان فرهنگی و هنری پس از او، به نوعی از او، اندیشهها، آثار و حتی قلم او متأثر شدند یا حتی برخی دنباله روی او شدند. این هم نکته مهمی است که کمتر شهیدی مثل آوینی، بعد از خودش اینقدر توانسته باشد در عرصه فرهنگ و هنر انقلاب اثرگذار باشد؛ خصوصاً در دوره و زمانهای که جریان لیبرال سرمایه داری با سرعت داشتند به سوی غربگرایی و توسعه غربی میرفتند و کمتر کسی جلودار آنها بود و قلم و آثار و بالخصوص شهادت او، سرعت پیشرفتشان را در غربی سازی نظام اسلامی کاهش داد و جامعه انقلابی و دلسوزان و دلبستگان انقلاب را بیدار کرد. حق این بود که مجموعه کتابهای «شهید فرهنگ» ادامه یابد و محدود و منحصر به شهید آوینی نشود ولی باید اذعان کرد که شهید آوینی سلسله جُنبان اصلی این جریان حداقل در سه دهه اخیر است.
۳. نکات جذابی در زندگی و اندیشه شهید آوینی وجود دارد ولی برای نگارنده، یک نکته جذاب در زندگی او، سیر تحولات زندگی اوست که آن مهمتر از بقیه موارد است و اینکه انقلاب اسلامی و امام خمینی چه تأثیر عظیمی بر انسانهای آزاده و جستجوگران حقیقت در دهههای چهل و پنجاه و شصت گذاشته است و تحولاتی از این دست در انسانهای آن دوره، که کم نبودند، بیانگر عظمت اندیشه و روح امام خمینی (ره) است که جامعه و جهانی را شیفته خود کرده است. خود شهید آوینی میگوید: «من از راه طی شده با شما سخن میگویم.» شهید آوینی ذوب در امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی بود و اگر هم به چیزی پرداخته (مثل جهاد سازندگی، مستندسازی، مرکز مطالعات دینی هنر، روزنامهنگاری و نظریه پردازی فرهنگی و هنری و…) به خاطر تعلّق خاطری است که به امام و انقلاب و در واقع، حقیقت و تحقق اسلام ناب در دوره معاصر داشته است و هر فکر و ایده و جریان و مرکزی که بخواهد شهید آوینی را در غیر از این منظومه و محیط معرفی و تبیین بکند، در حق او خیانت کرده و لُبّ اندیشه و رویکرد و عمل شهید آوینی را دریافت نکرده است. شهید آوینی شارح آثار و رویکرد امام در عرصه فرهنگ و اجتماع بود و اگر بگوییم او یکی از بهترین شارحان آثار عرفانی امام است، سخن به گزافه نگفتهایم.
۴. شهید آوینی حاوی ویژگیهایی بود که در کمتر اهالی فرهنگ و هنر و رسانه به این جامعیت و گستردگی و عمق وجود دارد. او فردی مشترّع و متعبد است ولی ظاهرگرا و خشک مقدس و متحجّر نیست. او روح تعالیم و شریعت اسلامی را دریافته بود. او مؤمن به معنای واقعی بود. اهل ریا و نفاق و تظاهر نبود. در آثارش، با فطرت و وجدان پاک آدمی سخن میگفت. رُک و صریح بود. ملاحظه کار و محافظهکار نبود. دنبال کسب منافع مادی و سیاسی و پُست و مقام نبود. اهل فکر و تأمل است ولی اهل فکری نیست که عملگریز باشد. او در عرصه عمل حضور مییابد و تجربیات عملی او، دریچههای جدیدی پیش روی مخاطبان و علاقمندان وی میگشاید. از سویی عملگرایی صرف نبوده و در کنار کار و فعالیت میدانی، اهل تفکر و تأمل بود و فرصتی برای اندیشیدن و تأمل قائل بود. او از یک سو، یک متفکر است و از یک سو، مجاهد و اهل عمل و کار. پُرشور و باانگیزه است ولی در کنارش فوق العاده فهمیده و با درک عمیق. به معنای واقعی، روشنفکر است اما روشنفکربازی درنمیآورد. اهل ادا و اصول نبود. پایبند به یک سری اصول اخلاقی و اسلامی و انسانی بود که در موضعگیریها و نوشتارها و آثارش موج میزند. گرچه فردی خودساخته و منزوی و ساکت بود ولی از دیگر سو، قائل به کار جمعی و گروهی است و به تربیت نیروها و هنرمندان جوان میپرداخت و حتی در اواخر عمر بابرکش، برای طلاب حوزههای علمیه قم وقت میگذاشت و رفت و آمدش به قم زیاد شده بود.
۵. اهل گفتگو و مباحثه بود و گفتگو و مباحثه را برای کشف حقیقت میخواست و مفید میدانست و به اذعان برخی دوستان و همکاران، بیشتر میشنید و فکر میکرد. قائل به گفتگو و بحث برای گفتگو و بحث قائل نبود و گفتگوها و مباحثههای بیفایده را ترک میکرد. برای آدمهای مُغرض و وابسته، اعتبار و اعتقادی قائل نبود و منتقد و مخالف شدید این دسته افراد بود. برای او، شناخت و شناساندن حقیقت و مهمتر از آن دو، پیروی از حقیقت مهم بود و زندگی اش در مسیر کشف این حقایق و پیروی از حقایق و فطرت و وجدان پاک انسانی بود. او جستجوگر حقیقت بود و از پذیرفتن حقایق و انتقادهای بجا، ابایی نداشت.
۶. شهید آوینی، فلسفه و عرفان خوانده بود ولی فردی منزوی و بیتفاوت و صلح کل نشد. فلسفه و عرفان خواندن او را فردی منزوی و گوشهگیر و بیانگیزه به تغییر و تحولات اجتماعی نکرد. او پیوند حماسه و عرفان بود و این حماسه و جهاد و عرفان در آثار و متن گفتارهای مجموعه «روایت فتح» مشهود است. چه بسا بتوان گفت عرفان او جهادی بوده است و فطرتها وجدانهای پاک را مخاطب اصلی امام و انقلاب میدانست. سالم و ساده زیست بود و دنبال تجمّل و اشرافیت نبود. به تعبیر برخی دوستان و همکاران، در سالهای آخر حیات خود، خیلی اجتماعی و حتی سیاسی شده بود و اختلافات طبقاتی و شکاف اجتماعی که خصوصاً پس از پایان جنگ تحمیلی در جامعه بروز و ظهور مییافت، او را میآزُرد و عصبانی میکرد. در نوشتارها و یادداشتهای انتقادی اش از مسائل اجتماعی و سیاسی کلان کشور غافل نبود و همواره خطر جریان لیبرال سرمایه داری دینی را گوشزد میکرد. آوینی منتقدی جسور بود و واقعاً جسارت میخواست در دوره جذابیت جریان روشنفکری غربگرا و اوج و اقتدار و محبوبیت آقای هاشمی رفسنجانی و دولتش، منتقد افکار و اقدامات آنها در عرصه اقتصادی و فرهنگی و هنری و حتی سیاسی باشید.
۷. شاید بتوان گفت کلان پروژه شهید آوینی از سال ۱۳۶۵ تا پایان حیات مبارک و موثرشان، تقابل با لیبرالیسم فرهنگی و هنری و اقتصادی از یک سو و تلاش برای فعال کردن نیروهای انقلابی در این تقابل بوده است. به تعبیر شهریار زرشناس: «او جلوی تهاجم فرهنگی ایستاد و میخواست مجله «سوره» را یک تنه جلوی تهاجم فرهنگی قرار دهد.» آوینی خیلی زودتر از دیگران دریافت که جریان خزنده و نهانکاری تلاش دارد که در فرهنگ و هنر و اندیشه، جامعه و مسئولان نظام را به سمت لیبرالیسم و سرمایه داری سوق بدهد و یک پوشش و ظاهر دینی را هم به صورت حداقلی رعایت کند. لذا تمام تلاشهای او این بود که حتی الامکان، جلوی این تهاجم گسترده فکری و فرهنگی و هنری جریان لیبرال و غربگرا بایستد و انقلابیون و جریانات ارزشی جامعه را متوجه این خطر اساسی و سهمگین بکند؛ خطری که دست کمی از جنگ تحمیلی و نظامی عراق نداشت و پیامدهایش خیلی وحشتناکتر و ماندگارتر بود. شهید آوینی معتقد است که «بسیار ساده انگارانه است اگر همه تلاشهای مُزوّرانه ای را که در این سه چهار ساله بعد از اتمام جنگ در داخل و خارج از کشور، در تقابل با انقلاب اسلامی و فرهنگ آن در عرصات مختلف فرهنگی انجام گرفته است، به «تبادل فرهنگی» تعبیر کنیم.» (رستاخیز جان، ص ۷۶)
شهید آوینی معتقد بود که نظام فرهنگی ما در برابر لیبرال ژورنالیستهای داخلی و پاسبانان فرهنگ غرب در داخل کشور، «منفعل» و «مرعوب» است و این «خودباختگی»، ضعفی است که به آنان جرأت تهاجم می بخشد. (رستاخیز جان، ص ۱۰۴) لذا او تلاش داشت که نیروهای انقلابی و ارزشی را از انفعال و مرعوبیت و خودباختگی در بیاورد و به آنها در این مبارزه، احساس هویت و اعتماد نفس بدهد. او با توجه به باور عمیقش به اسلام ناب و انقلاب اسلامی و مایههای علمی و فلسفی و وسعت مطالعات و بینش انقلابی و خلوصی که داشت، در عرصههای مختلف فرهنگی و هنری قلم میزد تا نشان دهد انقلاب اسلامی و اسلام ناب در حوزههای مختلف، حرف برای گفتن دارد و مقهور و مرعوب نگاههای متعارف و پُرزَرق و برق غربی و شرقی و نهیلیستی نیست و فراتر از آن، انقلاب اسلامی به عنوان نماینده تفکر اسلام ناب در دوره معاصر، همچون عصای موسی (ع)، سحر ساحران این دوره و مدرنیته را خواهد بلعید.
۸. اهمیت آوینی را باید در گشودن افقهای جدید در عرصه فرهنگ و هنر انقلاب دانست و اینکه توانسته بوده نگاه انقلاب اسلامی را در این عرصهها به خوبی تبیین کند و تأملاتی ارزشمندی در حوزه استفاده از تکنولوژی و توسعه از خود به یادگار گذاشت. اگرچه رویکرد او در برخی حوزهها، سلبی بوده ولی تأملات مهمی در عرصه ایجابی هم فراروی مخاطبان و رهروان و علاقمندان انقلاب اسلامی بیان کرد که اگر حیات مادی ایشان ادامه مییافت، میتوانستیم آثار و دیدگاههای ایجابی بیشتری از او شاهد باشیم. آوینی در دهه آخر حیات این دنیایی خود، افق دید فعالان فرهنگی و هنری جبهه فرهنگی انقلاب را بالا برد و آنها را سطحینگری نگاه قشری از یک سو و نگاههای التقاطی و ارادتی پرهیز میداد. او درصدد گشودن نگاه و جریان جدیدی در حوزه فرهنگ و هنر انقلاب بود که این امر تا حدودی پس از شهادت ایشان بروز و ظهور یافت و مجموعهای از یک سری فعالیتهای فرهنگی و هنری و رسانهای انقلابی را در برخی همراهان و ارادتمندان و شاگردان فکری و حتی مریدان او دید.
۹. یکی از نکاتی که کمتر در زندگی و سیره شهید آوینی بررسی شده است به نظرم رویکرد و تجربه تربیتی اوست؛ خصوصاً تربیت هنرمند برای انقلاب اسلامی. شهید آوینی رویکرد خاصی در تربیت هنرمند داشته است و به صورت ویژه روی آگاهیبخشی و گشودن افقهای جدید برای مخاطبان و همراهان نظر داشت و خروجی او تربیت نیروهای جهادی بوده است. اگر پیامد تربیتی برخی از صاحبنظران و مربیان را تربیت فردی یا تربیت اجتماعی یا افرادی منزوی و گوشهگیر بدانیم، پیامد تربیتی او تربیت افرادی جهادی و فعال بوده است. او بسان مرادش امام (ره)، مخاطبان آثارش را افرادی جهادی و پویا بار میآورد و اهل گوشهنشینی و انزوا نخواهد بود. اگر قائل به سبک و شیوه تربیتی برخی فعالان و اساتید، به تربیتهای فلسفی، تربیتهای اجتماعی، تربیتهای فردی، تربیتهای گوشهگیرانه و انزوایی باشیم، شیوه تربیتی او، تربیت جهادی و انقلابی است. او مرگ آگاه بود و مرگ آگاهی نیز از مؤلفههای مهم تربیت جهادی و انقلابی او بوده است.
۱۰. یکی از تأملات جدی شهید آوینی این است که صحنههای مبارزه و جهاد محل مناسبی برای «رشد» و ماهیت اسلام و انقلاب اسلامی یک «مبارزه دائمی» است. او در مقاله «جنگ در آئینه نقاشی» مینویسد: «جنگ تحمیلی پایان گرفت، اما مبارزه پایان نگرفته است و علیرغم توهم بسیاری از آنان که در انتظار پایان جنگ بودند، مبارزه آن گاه پایان خواهد گرفت که انقلاب اسلامی از ماهیت اسلامی خویش دور شود… حقیقت اسلام ظاهر نخواهد شد مگر در کشاکش مبارزه.» شهید آوینی معتقد بود که «انسان در مبارزه میان حق و باطل به کمال میرسد.» (رستاخیز جان، ص ۱۴۲) «جنگ ممکن است که باشد یا نباشد، اما مبارزه تمامی ندارد. تحقق اسلام در جهان و برقراری عدالت در گرو مبارزه حق و باطل است.» (رستاخیز جان، ص ۱۴۳)
۱۱. نکات مغفول و کمتر کار شده ای در زندگی و آثار شهید آوینی وجود دارد و ضرورت دارد محققان و علاقمندان به بررسی بیشتر تأثیرات و آثار شهید آوینی بپردازند. باب تأمل و نقد و بررسی و اندیشهورزی درباره اندیشهها و آثار او باز هست و باید باز باشد تا بتوانیم به نگاههای عمیق و عمیقتری دست یابیم. برای نمونه، به نظر نگارنده، بعد از رهبران انقلاب اسلامی، هیچکس مانند شهید آوینی به ادبیات انقلاب اسلامی اعتبار و عمق نبخشیده است. نقش و جایگاه او در قوام و تثبیت و دورنمای هنر و ادبیات و گفتمان ادبی و هنری انقلاب اسلامی، کم نظیر است. اصطلاحات و مفاهیمی که او وارد ادبیات انقلاب اسلامی کرد، جای تحقیقات مفصلی دارد. نکته مغفول دیگر در آثار و رویکرد شهید آوینی، بحث «آخر الزمان» است و توجه او به این مسأله آخرالزمان بحث خیلی مهمی برای همه جوامع به ویژه جوامع دین باور و پیروان ادیان ابراهیمی است و این مسأله میتوانست و میتواند زمینه گفتگو و همکاری و هماندیشی با پیروان ادیان ابراهیمی به ویژه مسیحیت فراهم کند اگرچه نادر طالبزاده و حسین بهزاد، از تأثیرپذیری از شهید آوینی در ساخت فیلم «بشارت منجی» میگویند ولی این مسأله جای تأملات بیشتری دارد و میتواند دریچه جدیدی از تعاملات بینالمللی با انسانهای آزاده و عدالتطلب باز نماید.
۱۲. اگرچه همه آثار شهید آوینی را خواند تا بتوان به منظومه فکری او دست یافت ولی سه کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، «رستاخیر جان» و «حلزونهای خانه به دوش» را به صورت ویژه به همه مخاطبان پیشنهاد میکنم. اگر به دنبال یک متن و نثر ادبی فاخر و عرفانی جهادی هستند کتاب ماندگار «فتح خون» را بخوانند و اگر به دنبال دیدگاههای ایشان درباره حکومت اسلامی و وظایف آن هستند کتاب «حکومت فرزانگان» را مطالعه کنند. سینماگران و فیلم دوستان هم مجموعه سه جلدی «آینه جادو». البته خواندن آثار خود شهید آوینی بر آثار شارحان و شاگردان و همراهان او اولویت دارد و نباید آثار خود شهید آوینی را فراموش کرد. اگرچه گفتارها و گفتگوهای منتشر نشده زیادی از شهید آوینی وجود دارد ولی الآن یک مشکل جدی، بدفهمی از آثار و دیدگاهها و زندگی و فعالیتهای اوست. اگرچه از خطر مصادره به مطلوب کردن او و یا ارائه لیبرال از زندگی و اندیشه آوینی هم نباید غافل شد، لذا مطالعه آثار مستقیم او اولویت دارد. از طرفی از خانواده محترم و همراهان و متولیان فعلی و سابق نشر آثار ایشان میخواهیم که هر چه سریعتر گفتارها و گفتگوهای منتشر نشده او را منتشر کنند تا جامعه بیش از این، از آثار و خدمات و زاویه دید بدیع و ارزشمند و انقلابی او در عرصه فرهنگ و هنر و رسانه محروم نماند.
باید اذعان کرد که آوینی همه حرفها را در حوزه فرهنگ و هنر نزده و راهها و افقهای ناگشوده زیادی پیش روی علاقمندان انقلاب اسلامی وجود دارد ولی نگاه و زاویه دیدی و چراغ روشنی را به دست ما داده است که در این وانفسای دوران مدرن و هجوم وسوسههای شیطانی و لذاتهای گوناگون، بتوانیم راه را از چاه بشناسیم و طی طریق کنیم.
۱۳. یکی از حسرتهای نگارنده این است که ما در معرفی شهید آوینی به جامعه و حتی جامعه هنری و جامعه جهانی ضعیف عمل کردیم و حتی بگوییم ناتوان بودیم. آوینی به جامعه فرهنگی و هنری بین الملل معرفی نشده است. نگاه شهید آوینی به زندگی، حماسه، عرفان، جنگ، فطرت، هنر، رسانه، سینما، دین، آخرالزمان و… جذابیتهای زیادی دارد و اگر به درستی و هنرمندانه معرفی شود، مورد اقبال واقع خواهد شد. متأسفانه برخی بدفهمیها، برخی تنگ نظریها و برخی حسادتها باعث شده است که شهید آوینی، آن طوری که حقاش بود، شناخته نشد ولی معتقدم اخلاص و نیت پاک شهید، باعث میشود آثار و نگاه او فراگیر شود و تلاش بدفهمان و تنگ نظران و حسودان به نتیجه مطلوب نخواهد رسید و آثار او فراگیر و عالَمگیر خواهد شد. ان شاءالله. و جامعه فرهنگی و هنری چه در ایران و چه غیر ایران در آینده، قدر امثال او را بهتر و بیشتر خواهند دانست. شهید آوینی با خدا معامله کرده بود و کسی که با خدا معامله کرده باشد، خداوند او را مشهور و محبوب همگان میکند مانند شهید ابراهیم هادی؛ شهیدی که تا پنج شش سال، خواصی از دوستان و نزدیکان او را میشناختند ولی الآن یکی از شاخصترین و مشهورترین شهدای دفاع مقدس ماست.
متأسفانه ما در معرفی بین المللی شخصیت و اندیشههای شهید آوینی و دیگر شخصیتهای ممتاز انقلاب اسلامی کوتاهی کردیم مثل خیلی از حوزههای دیگر. غالب آثار هنری و ادبی و فکری و کتابهای ما برای مخاطبان داخلی است و برنامهای جدی برای مخاطبان بین المللی نداریم. شخصیت آوینی آنقدر جذاب و گیراست که افراد معمولی و فرهیختگان میتوانند از تحول زندگی او متذکر و متنبّه شوند و هم اینکه آثار هنری و مستندهای زیادی از او بر جای مانده است که میتواند محل بحث و گفتگو در فضاهای هنری و مستندسازی دنیا باشد و هم اینکه تأملات نظری او درباره فرهنگ و اندیشه امام و انقلاب و شهدا میتواند جانهای تشنه بسیاری را در جهان غرب و عرب سیراب کند.
تأملات غرب شناسی و نگاههای بین المللی او و همچنین حضورش در بوسنی، پاکستان، لبنان و… هم برای اهل نظر قابل اعتناست، لذا اگر میخواستیم ۱۰ شخصیت برتر و ممتاز را به عنوان تربیت شدگان مکتب امام و انقلاب در دنیا معرفی کنیم که انقلاب و امام چنین افرادی را ساخته اند و کسانی که میخواهند ثمرات وجودی امام و انقلاب را بشناسند به این ده شخصیت و آثارشان توجه کنند، شهید آوینی قطعاً یکی از آن گزینهها بود که همه وجودش مملو از عشق و باور به امام و انقلاب بود. آثار مکتوب و تصویری آوینی میتوانست و میتواند و می باید به زبانهای معتبر و پرمخاطب بین المللی ترجمه شود تا همچون امام و انقلاب، پیش برنده و افق گشا باشد.
* یاسر عسگری مدیر انتشارات راه یار و تدوینگر کتاب «شهید فرهنگ»