خبرگزاری مهر _ گروه جامعه؛ حبیب الله متحدین از کارشناسان سابق سازمان میراث فرهنگی در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داد نوشت: آثار میراث فرهنگی ایران، همانند معماری، باغ سازی، شهرسازی، آبرسانی و.. گنجی شایگان است که از پیشینیان به ما ارث رسیده است و شناسنامهای از عقل تاریخی ایرانی است، اینکه همواره خبرگان بصیر شعارشان این است که استواری آینده منوط به حفظ و درس گیری از آثار گذشته است، اشاره به همان عقل تاریخی ایرانی دارد، مادامی که قوانین میراث فرهنگی به عنوان قوانین بالادست تصویب میشود، بیانگر اهمیت ارزشهای والای علمی آثار فرهنگی دارد، که آینه، فرهنگ، تمدن، تاریخ، هنر، اقتصاد، سلامت، بوم شناسی، آمایش منطقه، محیط زیست و.... است.
چند دهه از انقلاب اسلامی ایران میگذرد، هنوز مسئولین میراث فرهنگی ما، درکی از گنجینههای علمی و نجات بخش میراث تمدن ساز ایران اسلامی، در ساخت پروژههای معاصر از جمله بناهای مختلف اقامتی ندارد، در حالی که هدف از تجمیع چهار سازمان (میراث فرهنگی، ایرانگردی و جهانگردی، صنایع دستی، و سازمان مراکز) تنها تجمیع احکام اداری آنها نبوده، بلکه به کار گیری و تجمیع ارزشهای والای علمی چهار سازمان بوده، لذا قبل از صدور مجوز احداث بناهای اقامتی از وزارتخانه میراث فرهنگی رعایت موارد ذیل ضرورت دارد، نقشه بناهای اقامتی میبایست بر اساس مبانی و اصول معماری ایرانی احداث و با صنایع دستی تجهیز شود، نکته بعدی این است که تمام محوطه بناهای اقامتی جدید الاحداث از هندسه باغ ایرانی که یک اثر فاخر فرهنگی و از ارزش درون مرزی و برون مرزی والایی برخوردار بوده و مجهز به سود دهی و اقتصاد است، مصوب، مدیریت و نظارت شود.
اما چرا در این سالها از جانب سازمان میراث فرهنگی سابق حتی بعد از تشکیل وزارتخانه، این اهداف مهم که امنیت فرهنگی تمدنی، زیست بوم و رونق تولید ما در آن نهفته است تعطیل مانده است؟!، چرا بر اساس شعار مقدس استقلال و آمایش منطقه در سیاست گذاریهای محلی؛ استانی و ملی در حوزه معماری و شهرسازی، باغ سازی؛ سازمان میراث فرهنگی پیشگام در الگودهی ارزشهای علمی فرهنگی به شورای عالی معماری و شهرسازی نبوده است؟! چرا نباید در هنگام ساخت میدان شهدا و تاریخی مشهد مقدس پیشنهاد الگوگیری از اصول و مبانی معماری میدان نقش جهان اصفهان برای پایتخت معنوی ایران، ارائه نشده است؟
چرا در چهار راه ولیعصر تهران، مهمترین چهار راه پایتخت جمهوری اسلامی ایران، در کنار یک اثر ثبتی تئاتر شهر بنایی به شکل سفره ماهی تحت عنوان مسجد اجرا شود؟!آیا همه این ناهنجاریهای گسترده فرهنگی خبر از میراث ستیزی و انتحار تمدنی ندارد؛ ضمن اینکه آمایش هر منطقه از طریق الهام گیری از مواریث فرهنگی همان منطقه استمرار زندگی حال و آینده جامعه امکان پذیر میشود.
معماران حکیم و مسلمان ایران با رعایت فتوت نامه که منصوب است به امام جعفر صادق (ع)،آثار حیات بخش و تمدن سازی را آفریده که هر اثر تاریخی به عنوان یک دانشگاه جامع علمی کاربردی مسیر حرکت را برای استمرار آبادانی شهرها را در همه دورانها ارائه دادهاند.
نسخه طلایی که ایرانیان برای استمرار آبادانی اقلیم در آثار خود، به ما نشان دادهاند و حیات، مرگ اقلیم ما بدان وابسته است و آن حفظ رطوبت پایدار در اقلیم گرم ایران است. متأسفانه این نسخه در این وزراتخانه اصلاً درک نشده، درحالیکه شیشه عمر زیست بوم ماست. عبور و زیر پا گذاشتن اصول و مبانی معماری میراث فرهنگی در ساخت وسازهای معاصر، انبوهی از بحرانها را فراروی جامعه گذاشته است.
مهمترین آن افزایش گرما و محو سامانههای بارشی است، اگر در معماری گذشته ما از مصالح بوم آورد. همانند آجر؛ کاشی و کاهگل در شهرهای گرم ایران از جمله یزد، طبس، و کاشان و...... برای پوششهای بیرونی بناها، استفاده میکردند، به دلیل حفظ و استمرار رطوبت پایدار بوده که ستون حیات اقلیم ایران و منشأ امنیت ملی ما را تضمین می کرده اما متأسفانه امروزه بدلیل بی توجهی و قصور از مبانی علمی و اساسی در این وزارتخانه، منجر به مهاجرتهای اقلیمی گسترده شده است، انتحار علمی، فرهنگی و اقلیمی، وقتی تشدید میشود، که هر معاونت این وزارتخانه به صورت، جزیرهای و بدون درک ارزشهای حیاتی سایر معاونتها کار خود را انجام میدهد، لذا حتی از ضرورت تجهیز نمودن ادارات زیرمجموعه خود در سراسر ایران با صنایع دستی درک نشده، چگونه میتواند نقشه راه برای سایر ادارات دیگر باشد. وقتی در استفاده از مصالح بوم آورد درجهت حفظ رطوبت در احداث بناهای اقامتی خود درکی ندارند، چگونه انتظار ارائه راهکاری به شورای عالی معماری و شهرسازی و سایر سیاست گذاران دولتی از جمله صنایع حرارتی باشد تا از مرگ رطوبت و اقلیم بکاهد، یا اصلاح الگوی تولید را به سایر دوایر دولتی پیشنهاد دهد.
اگر معماران گذشته ما فاخرترین قشر جامعه و نام حکیم بر آنان اطلاق می شده بدلیل بصیرت آنان در خلق آثار فرهنگی بوده، آنان چون یک رهبر الهی در راستای تربیت جامعه با ساخت میدان نقش جهان هنجار سازی کردهاند، ونیز مانند یک طبیب آگاه در راستای شعار پیشگیری قبل از درمان، احداث حمامهای ایرانی را خلق کردند و هم در جایگاه یک فرمانده نظامی قلعه حسن خان را در گیلان ساختند هم مانند یک اقلیم شناس از انرژی باد آسیا بهای بادی در خواف و از انرژی آب آسیا بهای آبی را در شهر دزفول آفریدند، هم در گرمای سوزان یزد و طبس. کاشان و.. اقلیمی مفرح را تحت عنوان خانههای ایرانی آفریدند که همان عقل تاریخی است که امروزه این درک آثار بایگانی شده و فاجعه بارتر اینکه چهار نعل به ساخت انواع پروژههای غیر بومی که در جنگ با طبیعت و حیات ایران است اقدام میشود؟!
مقام معظم رهبری ساخت و ساز امروز جامعه را از عنوان معماری وحشی نام بردهاند،، متأسفانه امروزه هم شاهد بی اعتنایی به ارزشهای علمی و حیاتی این آثار فرهنگی در گوشه گوشههای ایران اسلامی هستیم در حالی که این آثار معماری و بافتهای تاریخی اثری است فرهنگی که سرمایههای معنوی و مادی کشور را تشکیل میدهد و باید با تمام توان حفظ شود.
میراث فرهنگی؛ معنایی است جهانی؛ ملک اختصاصی کسی نیست تعلق به فرد، خانواده، گروه، محله، یا شهر معینی ندارد، چه رسد به طراح، استاد، شهردار، بساز بفروش و.... که کلنگ تخریب بر سر آن فرود آورد. بنا و بافت تاریخی، قبل از هر چیز محترم است، احترامی که نباید و نمیتواند وجهالمصالحه هیچ گونه بازده مادی و بهرهوری اقتصادی شود اما متأسفانه میشود. اشکال از کجاست؟
در حالی که مسئولیت قانونی حفظ و حراست آثار فرهنگی که یک مقصد ارز آور در صنعت بدون دود گردشگری است بعهده وزارت میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری است، متأسفانه افرادی این جایگاه بسیار مهم ملی و فراملی را تسخیر کردهاند که نه تخصصی دارند و از طرفی نیروهای متعهد به وظایف سازمانی را به طرق مختلف حذف میکنند تا سهل تر تخریب آثار میراث فرهنگی عملیاتی شود، بررسی میزان حذف نیروهای بصیر و نیز تخریب مواریث فرهنگی در سطح کشور توسط این وزارتخانه، سندی گویا بر ترک فعل وظایف آنهاست، تا هرگز درس گیری از این آثار، در گام دوم و در راستای تمدن سازی ایران اسلامی محقق نشود.