به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در تونس، «القضیه الفلسطینیه بین الکفاح الوطنی و الکفاح الفکری» یا «مسئله فلسطین بین نبرد ملی و جنگ فکری» نوشته دکتر فواد فخفاخ، استاد دانشگاه کارتاژ و متخصص در حوزه ادبیات عرب و تمدن اسلامی و توسط انتشارات: المغاربیه لطباعه و اشهار الکتاب در تونس منتشر شد.
این کتاب در چارچوب پاسخ به معامله قرن نوشته و از یک مقدمه و دو بخش تشکیل شده است:
بخش نخست کتاب خود متشکل از پنج فصل به ترتیب زیر است:
فصل نخست: معرفی و شرح مفاهیمی مانند ملیگرایی، وطن پرستی و...
فصل دوم: اهمیت مسئله فلسطین که آن را به موقعیت جغرافیایی فلسطین که دارای امتیاز راهبردی است مرتبط داشته.
فصل سوم: انگیزه ایجاد مسئله فلسطین که آن را به جریان اصولگرای دینی یهودی و جنبش صهیونیزم مرتبط داشته.
فصل چهارم: مبارزه ملی فلسطین که نویسنده آن را به دو دوره تقسیم کرده است: دوره نخست از آغاز مبارزه در اواخر قرن نوزدهم تا اعلام تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و دوره دوم، از آن تاریخ تا امروز.
فصل پنجم: این دوره به صورت مستقیم به ایجاد راهکارهایی برای مسئله فلسطین مربوط میشود. راهکارهایی که بر چند رکن مبتنی هستند، از جمله تغییر بنیه فرهنگی، فکری و اصولگرایی مسلط بر جامعه یهودی، ایجاد وحدت بین همه گروههای مقاومت فلسطینی، تدوین یک برنامه همه جانبه برای نبرد مسلحانه که همه موازین قدرت در آن رعایت شده باشد، ایجاد یک راهبرد رسانهای جهانی که در آن از همه ابزارها و امکانات ارتباطی استفاده شود. هدف از این راهبرد باید افشای چهره واقعی رژیم صهیونیستی باشد که بر خشونت، تروریسم و تبعیض نژادی مبتنی است.
نویسنده در بخش دوم نیز به موضوع مبارزه فکری میپردازد که خود به دو فصل تقسیم شده است:
فصل نخست، یک فصل مستند در رابطه با ادبیات فلسطین است و فصل دوم، یک فصل تحلیلی و اجرایی است که در آن، اثربخشی برخی از روشهای نقدی نوین مانند روشگرایی و مطالعه در روش ادبیات غسان کنفانی و شعر محمود درویش به بوته آزمون گذاشته شده است. پایان کار این کتاب، یک نتیجهگیری کلی و لیست منابع و مآخذ است.
بررسی نقش ایران در مسئله فلسطین
همچنین در این کتاب تلاش شده است تا به نقش ایران در فعال سازی مسئله فلسطین پرداخته شود، نه به واسطه اشاره به خدمات این کشور به حزب الله در جنوب لبنان اعم از حمایتهای لجستیکی و نظامی، بلکه به واسطه پرداختن به نگاه تهران به این مسئله که اعتراف میکند تا زمانی که ارتجاع عربی وجود دارد و تا زمانی که نفت عربها در دست عربها قرار ندارد، آزاد سازی فلسطین ممکن نیست.
ضمن اینکه در این کتاب تلاش شده است تا راهبرد امپریالیسم آمریکایی که هدف هراس افکنی از جریان شیعی و تبدیل ساختن آن به خطری همیشگی را دنبال میکند، افشا سازد، ضمن اینکه نظام کمونیسم سابق نیز برای توجیه جدا سازی امنیت خلیج فارس از امنیت کشورهای عربی از یک سو و آمریکا برای توجیه حضور دائمی خود در آن منطقه برای غارت منابع و ثروتهای آن تحت عنوان حمایت از کشورهای عربی در برابر خطری که آنها را تهدید میکند، از همین حربه استفاده کردند.
از جمله اموری که اخیراً شاهد آن هستیم، کنارهگیری عمده کشورهای عربی از حمایت از مسئله فلسطین به هر شکلی از اشکال و حرکت شتابان آنها به سوی عادی سازی روابط با رژیم صهیوینستی است، به طوری که در خط مقدم این جنگ، جز خود فلسطینیان باقی نماندند و ایران نیز از طریق حمایتهای غیرمشروط و نامحدود خود از حزب الله در جنوب لبنان به آنها کمک میکند.