آیا دهه هشتادی‌ها عجیب و غریب هستند؟ آیا وقتی از زبان آنها کمتر سر در می آوریم نباید این پرسش جدی مطرح شود که این نسل با تغییر زبان چه هدفی را دنبال می کند؟

خبرگزاری مهر - گروه جامعه: شاید برای شما هم پیش آمده باشد ناگهان رو به رویتان دختر یا پسری از دهه هشتاد باشد و میانه گفتگو به خودتان بیایید که چیزی حدود ۵۰ درصد محتوای گفتگو را دارید حدس می زنید. آنقدر سرعت به گوش رسیدن کلماتی که خارج از روتین گفتگوی روزانه به گوشتان می‌رسد بالاست که قدرت پردازش هم ندارید. به قول یکی از اهالی توئیتر گاهی شاید فقط کلمات ربط حرف‌های طرف مقابل به گوشتان آشنا بیاید! البته همه دهه هشتادی‌ها که حالا طیف نوجوان را تشکیل می‌دهند اینگونه نیستند ولی تقریباً آنهایی که وارد متوسطه دوم شده‌اند عموماً از واژه‌های غیرفارسی در کلامشان زیاد استفاده می‌کنند و بیشتر این کلمات در دنیای مجازی کاربرد دارد و حالا در مکالمه روزمره هم آنها را گنجانده‌اند! هر چه نباشد این نسلی است که با دنیای مجازی اینستاگرام و تلگرام و توئیتر و حالا هم فضاهای جدید شبکه‌های اجتماعی بزرگ شده است.

گاهی پدر مادرها گلایه می‌کنند که متوجه صحبت فرزندانشان با هم نسل‌هایشان نمی‌شوند. از محتوای چت های آنها سر در نمی‌آوردند و… حتی گاهی برای متوجه شدن برخی محتواهای نوشتاری این نسل باید به مترجمی از همان نسل دسترسی پیدا کرد. آیا این اختلاف نسلی است؟ آیا این میزان تفاوت این نسل با نسل‌های پیش از خود بسیار بیشتر از تفاوت دهه هفتادی‌ها و دهه شصتی ها با نسل‌های قبل از خود نیست؟ حتی این روزها دهه هفتادی‌ها هم کمتر دهه هشتادی‌ها را می‌فهمند. مبنای این میزان شکاف چیست؟ آیا باید آن را به گسست نسلی نسبت داد و آن وقت منتظر پیامدهای اجتماعی و فرهنگی‌اش نشست؟

دهه هشتادی‌ها عجیب و غریبند؟

این یک واقعیت است که دهه هشتادی‌ها دنیای دیگری دارند و به نظر می‌رسد مسیر دیگری را می‌پیمایند و فضای مجازی هم به کنارشان آمده و نوع گفتمانشان را تغییر داده است. این در روزهایی است که طبق گفته و هشدار متخصصان میزان گفتگو در خانواده‌ها پایین آمده است و حالا با شیوع کرونا و دوری نوجوانان از یکدیگر و فضای مدرسه مشکلاتشان، هیجاناتشان و بدخلقی هایشان هم افزایش چشمگیری داشته است.

در این میان هستند متخصصانی در حوزه جامعه شناسی و روان شناسی که می‌گویند این نسل عجیب و غریب نیست و حتی درکشان از مسائل عمیق‌تر از نسل‌های قبلی است و اگر آنها را پای گفتگو بنشانید متوجه این مساله خواهید شد اما آنها هم اعتراف می‌کنند عموم این نسل به دلایل متعدد ترجیح می‌دهند با هم نسلانشان به گفتگو بنشینند.

برزو نیک نژاد از معلمان با سابقه متوسطه در این خصوص به خبرنگار مهر گفت: قطعاً دهه هشتادی‌ها متفاوت هستند. تفاوت نسلی قبلاً شاید هر ده سال بود اما الان یک تفاوت درون خود نسل‌ها هم دیده می‌شود.

چهارچوب‌های فرهنگی اجتماعی این نسل تغییر کرده و زیر بار مسیر نسل‌های قبل نمی‌روند. مثلاً عموماً با درس خواندن مشکل دارند. شاید اگر ما هم بچه امروز بودیم دنبال درس خواندن نمی‌رفتیم و یا خانواده را راضی می‌کردیم که در زندگی مسیری دیگر برویم

وی ادامه داد: چهارچوب‌های فرهنگی اجتماعی این نسل تغییر کرده و زیر بار مسیر نسل‌های قبل نمی‌روند. مثلاً عموماً با درس خواندن مشکل دارند. شاید اگر ما هم بچه امروز بودیم دنبال درس خواندن نمی‌رفتیم و یا خانواده را راضی می‌کردیم که در زندگی مسیری دیگر برویم. این روزها ملاک‌ها و ارزش‌های دهه‌های گذشته که به نسل‌های جدید منتقل می‌شود به سرعت تغییر می‌کند. یک فاصله‌های زائدی هم میان نسل‌ها این دوره وجود دارد.

وی درباره این فاصله‌های زائد بیان کرد: زمانی بود که همانطور که گفتم هر ۱۰ سال یک‌بار مثلاً چهارچوب‌های اجتماعی و… تغییر می‌کرد اما الان شده هر ۴ سال و ۵ سال یک‌بار. اختلاف نظرها در کوتاه‌ترین زمان رخ می‌دهد. همین ارتباط را سخت کرده است. من این را به وضوح در مدرسه به عنوان یک معلم می‌بینم.

این معلم باسابقه و کارشناس مسائل آموزش و پرورش ادامه داد: به خاطر گسترش فضا مجازی و دسترسی گروه‌های مختلف سنی به این فضاست که این مهم رخ داده است. حتی تغییر دیگر این است که فاصله شهرستان‌ها و پایتخت هم کم شده است. زمانی که من از شهرستان به تهران آمدم تفاوت در پوشش و رفتار مردم در تهران را به وضوح می‌دیدم اما الان شما به مراکز شهرها بروید دست کم در ظاهر تفاوتی حس نمی‌کنید. باز هم گسترش فضای مجازی به نظرم دخیل است که باعث شده است اختلاف دیدگاه‌ها حتی در جهان در معرض دید باشد.

وی درباره اینکه برای ارتباط با این نسل تلاش شما به عنوان یک معلم چیست، گفت: ببینید من سعی می‌کنم حداقل علاقه‌ها یا موارد مورد بحث این نسل را بشناسم. من هم می‌دانم فلان خواننده رپ گزینه خوبی نیست اما وقتی سر کلاس درباره‌اش حرف می‌زنند من معلم باید او و موسیقی اش را بشناسم که حرف ما مبنایی داشته باشد. مثلاً این نسل خیلی وقت‌ها می‌گوید فلان کس را ما چه کار داریم رفتار اجتماعی‌اش چکونه هست یا اصلاً خلافکار است، ما موسیقی اش را دوست داریم مثلاً. نسل ما به هیچ وجهه نمی‌تواند شاخص‌های رفتاری یک فرد را مثلاً از لذت بردن از موسیقی آن فرد جدا نگه دارد. من سعی می‌کنم بتوانم وارد گفتگو شوم و بتوانم تأثیری بگذارم.

آیا تغییر زبان دهه هشتادی‌ها مکانیسم دفاعی است؟

احسان محرابی روان شناس و مشاور مدرسه درباره اینکه آیا واقعاً دهه هشتادی‌ها همینقدر متفاوت هستند که درباره اشان گفته می‌شود، گفت: این نسل متفاوت نیست و بیشتر تظاهر به تفاوت می‌کند. البته خود این تظاهر به تفاوت یک آسیب شناسی جدی نیاز دارد. آیا این تفاوت یک نوع مکانیسم دفاعی برای این نسل نیست؟ ببینید یک بخش ماجرا این است که هر نسلی تفاوت با نسل قبلی را درک می‌کند. اشتباهات نسل قبل از خود را درک می‌کند. اما ممکن است مشکل از اینجا باشد که در این دوره اطلاعات به قدری زیاد در دسترس است که قدرت پردازش را از همه می‌گیرد خصوصاً از نوجوان.

وی ادامه داد: والدین بسیاری گلایه دارند که این نسل به ارزش‌های ما احترام نمی‌گذارد. موضوع این است وقتی نوجوان به سمت اینترنت می‌رود و مدام با اشکالات بزرگ در رفتارهای اقتصادی و اجتماعی و… بزرگ‌ترهایش رو به رو می‌شود با خود می‌گوید چرا آنها الگوی من شوند؟ حتی امروزه دانش آموزان نسبت به معلم‌هایشان هم دافعه دارند. نباید این را انکار کنیم. هستند معلمانی که سعی در برقراری ارتباط مؤثر دارند اما چقدر هستند؟ وقتی سر کلاس معلم نتواند با دانش‌آموز ارتباط بگیرد از معنای معلمی دور می‌شود و فقط می‌شود یک منتقل کننده دانش. شاید بخشی از مشکل ما در همین کلاس‌های درس است.

الان نسل جدید دارد برای خودش حتی زبان جدید خلق می‌کند. وقتی این کار را بکند دیگر ما هیچ تسلطی بر او نداریم. در واقع او هم همین را می‌خواهد. می‌خواهد تسلط را از بزرگترها بگیرد؛ وقتی همدل پیدا نمی‌کند به سمت این مکانیسم دفاعی می‌رود. اگر مبنای فهم این نسل را بشناسیم آن‌وقت می‌بینیم او زبانش را تغییر می‌دهد و در قالب زبان رایج قرار می‌گیرد

وی درباره زبان عجیب دهه هشتادی‌ها نیز گفت: الان نسل جدید دارد برای خودش حتی زبان جدید خلق می‌کند. وقتی این کار را بکند دیگر ما هیچ تسلطی بر او نداریم. در واقع او هم همین را می‌خواهد. می‌خواهد تسلط را از بزرگترها بگیرد. به نظرم وقتی همدل پیدا نمی‌کند به سمت این مکانیسم دفاعی می‌رود. اگر مبنای فهم این نسل را بشناسیم آن‌وقت می‌بینیم او زبانش را تغییر می‌دهد و در قالب زبان رایج قرار می‌گیرد. من بارها در این موقعیت قرار گرفته‌ام که مراجع نوجوان ابتدا دافعه دارد و با زبانی عجیب حرف می‌زند و بسیار هم روی دور تند. بعد که همدلی می‌گیرد به گونه‌ای ارتباط برقرار می‌شود که هر جا هم متوجه کلمه‌ای نشوم می‌پرسم و او توضیح می‌دهد و دیگر هم از آن کلمه استفاده نمی‌کند.

محرابی بیان کرد: خیلی خطرناک است اگر با زدن انگ نسل متفاوت آنها را بیشتر از خودمان برانیم. ولی من والدین بسیاری را دیده‌ام که درباره دهه هشتاد یا دهه نود از واژه‌ای شبیه اینکه آنها هیولا هستند استفاده می‌کنند و می‌خندند. بله به واسطه تکنولوژی در دسترس هوش این بچه‌ها با نسل‌های قبل متفاوت است. این نسل قدرت تحلیل دارد ولی گاهی اوقات هم اصرار دارد سطحی رفتار کند. این را هم به عنوان هشدار می‌گویم که برخی اختلالات شخصیت متأسفانه در میان نوجوانان زیاد شده است که نیاز به کالبد شکافی دارد. عموماً هم به تربیت آنها بر می‌گردد یا نظام خانواده و تغییراتی که کرده است. مثل اینکه چند درصد دهه هشتادی‌ها فرزند طلاق هستند؟ آیا کسی در این مورد آماری دارد؟ من یک مراجع نوجوانی داشتم که بسیاری از دوست‌هایش با تک والد زندگی می‌کردند و همین او را دچار تعارض کرده بود. مشکلات اقتصادی و مشکلات والدین رو این بچه‌ها اثر می‌گذارد.

وی درباره اینکه چه توصیه‌ای به والدین دارید نیز گفت: اول اینکه تناقض در تربیت پدر و مادر آسیب جدی به بچه‌ها می‌زند. باید والدین اختلاف نظرشان را حداقل در نوع تربیت و بایدها و نبایدها کنار بگذارند و پیام‌های متناقض به بچه‌ها ندهند. ریشه بسیاری از اختلالات روانی همین پیام‌های متناقض والدین است. اضطراب، افسردگی، پرخاشگری و… از همین جا می‌آید. اینکه والدین محیط خانه را برای فرزندشان امن کنند. اینکه اگر متوجه تغییر رفتاری در او شدند با همدلی و نزدیک شدن به او دلیل آن را کشف کنند. گاهی خیلی دیر والدین به دلایل پی می‌برند. واقعیت این است برای والد یک نوجوان بودن هم باید هشیار بود و هم بسیار منعطف. ما والدین آگاه خیلی کم داریم و رسانه‌ها هم کمتر به این موضوعات می‌پردازند. عملاً در یک فضای بدون آگاهی بخشی همه چیز رها شده است.

وی در پایان گفت: یک دوره من در مدارس یک منطقه برای والدین کارگاه گذاشتم و قبل از آن با بچه‌ها جلسه داشتم برای گفتگو می‌دیدم اصلاً فرقی ندارد بچه‌ها درس خوان هستند نه و یا از خانواده فقیر هستند یا غنی عموماً انگیزه و امید به آینده شغلی شأن پایین بود. با والدین هم که حرف زدم دید می‌گویند بچه‌هایمان ما را درک نمی‌کنند. متوجه نیستند ما خیر و صلاح آنها را می‌خواهیم. به هر حال راه حل درون خانواده و درون جامعه گفتگوست ولی گفتگویی که قرار باشد به یک تفاهمی حداقلی برسد. گاهی در همین شبکه‌های اجتماعی می‌بینیم مبنای گفتگوها این است که هر کسی حرفش را بزند و برود. این گفتگو نیست. همین اتفاق در خانواده هم رخ می‌دهد. در آموزش و پرورش هم متأسفانه روش‌های گفت‌وشنود آموزش داده نمی‌شود.

واقعیت این است که در یک گزارش نمی‌توان همه آنچه زیر پوست دهه هشتاد در حال رخ دادن است را بیان کرد. هنوز هم مشخص نیست آیا این اتفاق یک گسست نسلی است یا همان تفاوت نسلی. حضرت علی (ع) می‌فرماید: (لا تقسروا اولادکم علی اخلاقکم، فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم) فرزندانتان را به اخلاق (آداب) و خوی های خودتان منحصر و مقید مسازید؛ چه آنها برای زمانی جز زمان شما آفریده شده‌اند. (ده گفتار، مرتضی مطهری). شاید پویایی یک جامعه نیز در گرو همین تفاوت‌هاست اما این را هم باید در نظر گرفت با هر میزان تفاوت، مبنای گفتگو نباید قطع شود و باید راهی برای انتقال ارزش‌ها با انعطاف لازم از نسل قدیم به نسل جدید مهیا باشد. در غیر این صورت چیزی که مورد هدف قرار می‌گیرد هویت است.