خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: مسئله توسعه تولید در کشور بویژه در زمینه کالاهای استراتژیک همیشه مورد توجه علما و مصلحان اجتماعی در قرن اخیر بوده است؛ ریشه این توجه را میتوان در روزهای آغازین نهضت بیداری ایرانیان و روشنگریهای بزرگانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی و سیدجمال واعظ جستوجو کرد.
پیشرفت کشور در حوزه صنعت و رونق تولید، باعث ایجاد ثروت پایدار در کشور و در نتیجه عدم وابستگی میشد. علما به خوبی دریافته بودند که وابستگی اقتصادی وابستگی سیاسی را نیز به همراه آورده و پس از این دو وابستگی فرهنگی نیز بهناچار پیش خواهد آمد. رجوع به متنهای به جای مانده از خطابهها و وعظهای عمومی روحانیون از آن دوران به بعد، دغدغه جدی آنها در زمینه مسائل تولید و ضرورت نهادینه سازی مصرف کالاهای داخلی در اجتماع را نشان میدهد. آنها حتی در مجالس روضه خوانی و ذکر مصیبت نیز مردم را نسبت به این مسائل آگاه کرده و هشدارهای لازم را ارائه میکردند.
یکی از این علما که چنین ویژگیهایی داشت و بیم آن میرود که نامش از اذهان پاک شود، مرحوم آیتالله حاج شیخ محمد باقر زند کرمانی، از علمای برجسته اصفهان در قرن چهاردهم هجری است. در این گزارش به روایتهایی از او پیرامون تولید ملی میپردازیم.
زندگی آیتالله زند کرمانی
آیتالله شیخ محمدباقر زند کرمانی به سال ۱۳۱۲ قمری (۱۲۷۳ شمسی) در کرمان به دنیا آمد. نسب او به صادق خان زند (برادر کریمخان زند) میرسد. پدرش در شیوع و گسترش اپیدمی وبا به سال ۱۳۲۰ قمری درگذشت.
شروع تحصیلات ابتدایی آیت الله زند کرمانی مقارن با پیروزی انقلاب مشروطیت بود. وی پس از پایان دوره مکتبخانه، تحصیلات علوم روز و علوم شرعی را در کرمان آغاز کرد و پس از فراغت از آن به مدرسه انگلیسیها پیوست تا زبان انگلیسی را بیاموزد و دانش خود در علوم جدید – از جمله فیزیک و شیمی – را قویتر کند. همچنین در همین دوران تحقیقات پیرامون ادیان مختلف را آغاز کرد و بویژه با ارباب کیخسرو شاهرخ (بانی کتابخانه مجلس و نماینده زرتشتیان در یازده دوره مجلس شورای ملی) مباحثاتی داشت.
آیت الله زند کرمانی در مواعظ خود همواره تاریخ معاصر ایران را مورد بحث قرار میداد. نهضت تنباکو را به خوبی برای مردم تفسیر کرد و از همان به مسئله غارت نفت ایران پرداخت و در نهایت نیز رسالهای با عنوان «تاریخ مختصر نفت در دنیا» نوشت پس از آن برای تکمیل دروس شرعی به حوزه علمیه اصفهان رفت و در درس فقه آیت الله محمدحسین فشارکی و درس اصول آیات محمدصادق آل صدر و سید علی نجف آبادی حاضر شد. همچنین در این حوزه در حلقه شاگردان آیتالله حاج میر محمد صادق مدرس خاتون آبادی (پدربزرگ مادری آیتالله شهید بهشتی) نیز قرار گرفت. آیت الله فشارکی که به این شاگرد و طلبه خود علاقه ویژه داشت و دانشش را میستود، اجازه اجتهاد او را امضا کرد.
مدتی را نیز به نجف اشرف مهاجرت، ولی طولی نکشید که به سفارش آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (که از او نیز اجازه اجتهاد گرفته بود) به شهر قم هجرت کرد و در کنار امام خمینی (ره) هفت سال در محضر آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به تحصیل پرداخت و از اصحاب خاص او شد. محضر آیتالله موسس آنقدر برای آیتالله زند کرمانی جذاب و مفید بود که بعدها در تحسین آن دوره گفت که اگر آیتالله حایری نبود من یک کافر استدلالی میشدم.
آیتالله زند کرمانی پس از کسب درجات عالیه علم به مسافرتهای به مشهد مقدس نیز اقدام کرد، اما در نهایت در اصفهان ساکن شد و مسجد جامع اصفهان را که در دوران اختناق رضاشاهی بسته شده بود و صرفاً سیاحان و گردشگران از آن بازدید میکردند، احیا کرد و به ادای فریضه نماز جماعت در این مسجد مشغول شد.
او همچنین مدرسه ذوالفقار در بازار اصفهان را مرمت و احیا کرد و در آنجا به تدریس پرداخت و در مدرسه مشهور صدر نیز کرسی تدریس فقه و تفسیر قرآن را برپا کرد. آیتالله زند کرمانی اهتمام ویژهای نیز نسبت به برگزاری نماز عید سعید فطر داشت. هر ساله در روز عید فطر از مسجد جامع اصفهان به سمت تخت فولاد حرکت کرده و با خواندن تکبیرات و تهلیلات مردم را به این شعائر اسلامی ترغیب میکرد و خود خطبهها را میخواند.
روایت کردهاند که منبرهای آیتالله زند کرمانی همیشه پرطرفدار بوده است. یک دلیل گرمی منبرهایش احاطه او به دانشهای روز دنیا بود. در تاریخ ثبت است که به دعوت دکتر حسابی در کنگرهای درباره اتم شناسی حضور پیدا کرد. ایدهاش این بود که مسلمان باید دین و دانش را کنار هم داشته باشد و تنها راه رستگاری در این است. به همین دلیل نیز انجمنی را به نام دین و دانش پایهریزی کرده بود. حتی نقل است برای اینکه میکروب را به مردم بشناساند، میکروسکوپی را فراهم کرد.
ویژگی دوم او تسلط کاملش به زبان انگلیسی بود و به همین دلیل از مسائل روز دنیا آگاهی داشت. یک بار نیز در جلسهای در دانشگاه تهران سخنرانی مهمی را به مناسبت ملی شدن صنعت نفت به زبان انگلیسی ایراد کرد. اهتمام ویژه او به مسائل اجتماعی و همچنین امر به معروف و نهی از منکر بود و مواعظ خود به مردم را با مسائل اجتماعی در میآمیخت و آنان را نسبت به مسائل روز آگاه میکرد. همچنین قدمهایی عملی نیز برای بهبود شرایط مردم برداشت. از جمله این اقدامات او میتوان به تاسیس و راه اندازی بیمارستان عسکریه در اصفهان اشاره کرد.
در باب علت درگذشت آیتالله کرمانی نیز نوشتهاند که در اواخر عمر مبتلا به دیابت شده بود و در آخرین روزهای زندگی خود برای معالجه به کشور آلمان و شهر هامبورگ رفت، اما درمان سودی نبخشید و ایشان در ماه جمادی الثانی سال ۱۳۸۹ قمری برابر با نوزدهم شهریور ۱۳۴۸ شمسی در ۷۸ سالگی چشم از جهان فرو بست.
پیکر او را از آلمان به اصفهان منتقل و پس از تشییع جنازهای باشکوه در «تخت فولاد» محلی که اکنون به نام خود او به تکیه زند کرمانی مشهور شده، به خاک سپردند. وصیت کرده بود که هیچ بارگاه و قبهای برای مقبرهاش نسازند، بنابراین مزار ایشان تنها بر سکویی وسط تکیه قرار دارد. موقعیت جغرافیایی فعلی تکیه زند کرمانی در مجموعه تخت فولاد از جنوب به تکیه زرگرها و از شمال به مجموعه «باغ طوبی» یا تکیه صیرفیان میرسد.
آثار آیتالله زند کرمانی و رسالهاش درباره تاریخچه نفت
اشاره شد که آیتالله زند کرمانی نسبت به اجتماع و مسائل اجتماعی دین بسیار حساس بود و نسبت به ضرورت عدم وابستگی و رونق تولید در داخل کشور بسیار موعظه و تلاش عملی کرد.
او جامعه را به خوبی میشناخت و حال مردم را درک میکرد. درباره رویدادهای زمانه خود ساکت نبود و موضع گیریهای سفت و سخت و روشنی نسبت به رخدادها داشت و از آنها تحلیلهای مفیدی را در منبرهایش ارائه میداد. پس از پانزده خرداد ۱۳۴۲ از نخستین علمایی بود که اطلاعیهای صادر و از نهضت مردم و روحانیون حمایت کرد و به دفاع علنی از حضرت امام خمینی (ره) پرداخت.
نقل است که در سالی شب آخر دهه اول محرم وقتی زمان ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) فرا رسید، مرحوم زند کرمانی دست در جیب بغل خود کردند و یک بسته دارو شامل مقداری قرص بیرون آورده و گفتند: امشب میخواهم مصیبت خود شما را برای خودتان بخوانم تا شما به حال خودتان گریه کنید. امام حسین (ع) نیازی به گریه شما ندارد او در مواعظ خود همواره تاریخ معاصر ایران را مورد بحث قرار میداد. نهضت تنباکو را به خوبی برای مردم تفسیر کرد و از همان به مسئله غارت نفت ایران پرداخت و در نهایت نیز رسالهای با عنوان «تاریخ مختصر نفت در دنیا» نوشت. این رساله پس از انقلاب در ضمیمه کتاب «تعامل دین و سیاست» اثر موسی نجفی تجدید چاپ شد.
از دیگر تالیفات او کتاب «امارةالولایه» یا نشانههای ولایت است که در اصفهان منتشر شد. پس از انقلاب نیز این کتاب با مقدمهای به قلم مرتضی هاشمی توسط انتشارات حجت تجدید چاپ شد.
دیگر کتاب او که اتفاقاً نخستین چاپش پس از پیروزی انقلاب در اواخر سال گذشته (۱۳۹۹) در دسترس مخاطبان قرار گرفت «رفع النزاع من البین فی الصلح المقصود منه الفرار عن الفین» نام دارد. این کتاب با ترجمهای از حسین حلبیان اصفهانی با شمارگان هزار نسخه، ۹۰ صفحه و بهای ۱۲,۵۰۰ تومان از سوی انتشارات چتر دانش منتشر شد.
«فقه استدلالی در احکام آبها»، «اثبات الامامه عن طریق اهل السنه و الجماعه»، «رساله در نژاد شناسی» و «الفیوضات الامعه فی حال الکتب الاربعه، نبده فی کتاب قرب الاسناد» از دیگر تالیفات آیتالله زند کرمانی است که پس از انقلاب هنوز چاپ منقحی از آنها انجام نشده است.
منابعی درباره زندگی آیتالله زند کرمانی
درباره زندگی، آثار و اندیشههای این عالم وارسته کتابی با عنوان «فطرت بیدار زمان: شرح حال و اندیشههای مرحوم حضرت آیهالله شیخ محمدباقر زند کرمانی» به قلم محمدزاهد نجفی توسط انتشارات عطر عترت منتشر شده است. در این کتاب روایتهای جذاب و حیرت انگیزی از زندگی این عالم فقیه و مجتهد جامع الشرایط درج شده و اهتمام او را بویژه در زمینه عدم وابستگی و ضرورت توجه به تولید ملی میرساند.
همچنین کتاب «یادمان حضرت آیه الله حاج شیخ محمدباقر زند کرمانی» نیز به کوشش رضا طلایی منتشر شده، اما ناشر و تاریخ چاپ آن معلوم نیست.
در برخی از کتابهای دیگر از جمله «تخت فولاد اصفهان» نوشته سید احمد عقیلی (انتشارات کانون پژوهش)، «نام آوران علم و اجتهاد کرمان از قاجاریه تا پهلوی» نوشته مجید نیک پور (انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)، «سیری در تاریخ تخت فولاد» نوشته سید مصلح الفین مهدوی (انتشارات انجمن کتابخانههای عمومی اصفهان و… نیز میتوان روایتهایی از زندگی و اندیشههای آیتالله زند کرمانی را مطالعه کرد.
امام حسین نیازی به گریه شما ندارد
نقل است که در سالی شب آخر دهه اول محرم وقتی زمان ذکر مصیبت حضرت سیدالشهدا (ع) فرا رسید، مرحوم زند کرمانی دست در جیب بغل خود کردند و یک بسته دارو شامل مقداری قرص بیرون آورده و گفتند: امشب میخواهم مصیبت خود شما را برای خودتان بخوانم تا شما به حال خودتان گریه کنید. امام حسین (ع) نیازی به گریه شما ندارد.
آن گاه بستههای دارو را به مردم نشان داد و گفت: مصیبت شما این است که اگر این دارو از کشورهای بیگانه و استعمارگر که احتمالاً دشمن شما هستند به کشور شما نرسد، روحانی شهر شما خواهد مرد. من مریض هستم و فقط به این داروها میتوانم زنده بمانم. در اواخر جنگ جهانی دوم، شکسته شدن عینک بنده، من را چهل روز خانه نشین کرد، چرا که کشتی آلمانی که باید شیشههای عینک وارد ایران میکرد در محاصره بود.
جنس وطنی بخرید تا صنعت کشورتان رشد کند
همچنین روزی نیز راجع به تولید داخلی و خودکفایی مملکت به حاضران گفت: یک مهندس آلمانی در شرکتی در ایران ماموریتی داشت، پولی به کارگر زیر دست خود داد و گفت: یک چاقو برایم بخر. آن کارگر وقتی چاقو را آورد، مهندس نگاهی به آن کرد و گفت: نمیخواهم و بهتر از این را برایم تهیه کن.
این مسئله دو سه بار تکرار شد و هر بار آن مهندس چاقوی تهیه شده را نپذیرفت. دفعه چهارم از کارگر پرسید: من از کجا هستم؟ پاسخ داد از آلمان. گفت: من چاقوی آلمانی میخواهم. آن آلمانی اینقدر به فکر وطنش بود که در کشور بیگانه، یک تومان که برای خرید میدهد، میخواهد همان پول هم به آلمان برسد. چرا شما جنس خارجی میخرید؟ جنس وطنی بخرید تا صنعت در مملکت خودتان رشد کند.