خبرگزاری مهر -گروه هنر-عطیه مؤذن: «هفت روز سیما» عنوان بسته خبری-تحلیلی ویژهای است که در پایان هر هفته به بازخوانی اهم تحولات خبری مرتبط با متن و حاشیه تولیدات صداوسیما و اتفاقات پیرامونی آن در طول هفته میپردازد.
در این بسته خبری هفتگی تلاش کردیم در کنار خبرهای رسمی فعالیت برنامهسازان و مدیران سیما، نیمنگاهی به حواشی رسانهای و حتی شایعاتی که بهرغم غیررسمی بودن میتوانستند در اخبار مرتبط با سیما تأثیرگذار باشند هم داشته باشیم.
امروز پنجشنبه دوم اردیبهشت ماه میتوانید با شماره ۷۸ بسته خبری «هفت روز سیما» در مرور متن و حاشیه اتفاقات تلویزیون و خارج از تلویزیون در هفتهای که گذشت، با ما همراه شوید.
چهره هفته؛ حجتالاسلام قرائتی
روحانیون زیادی منبرهایشان را به تلویزیون آوردهاند چند صباحی به شهرت رسیدهاند و طرفدار پیدا کردهاند و بعد رفتهاند و حتی مخاطب نامشان را هم نمیداند. حجتالاسلام قرائتی اما نه به عنوان معدود که تنها روحانی است که به عمر انقلاب در تلویزیون برنامه داشته و حرف زده و منبرش را حفظ کرده است. از سال ۵۸ تاکنون همیشه بوده است و رکوردار عنوان طولانیترین برنامه تلویزیونی است. برنامهای که هنوز هم مخاطب دارد و در همین اوضاع کرونایی مردم با ماسک و با حفظ فاصله اجتماعی پای او و حرفهایش مینشینند و مخاطبان منزل هم بعد از شنیدن ۴۰ سال هنوز قصهها و شوخیها و بداههها و سخنرانیهایش برایشان شنیدنی است.
حضور روحانیون در تلویزیون اگرچه در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران میبایست امری طبیعی تلقی شود است و حتی در این سالها با یک استقبال همیشگی مواجه می شده است اما با حاشیهها و چالشهایی هم مواجه بوده و اینگونه نبوده که همیشه روحانیون به راحتی منبرهایشان را به این جعبه جادویی منتقل کنند و به راحتی هم اقبال و جذابیت کسب کنند. اتفاقاً برعکس گاه حتی اگر یک روحانی خواسته است پیشتاز و پیشرو و خلاقه عمل کنند اول از همه از طرف هم صنفان خود بازخوردهای منفی گرفته است.
قرائتی البته در همه این سالها فقط یک شیوه را حفظ کرده است پای تخته سیاهش نوشته و با مردم حرف زده و به شیوه یک معلم سعی کرده به مخاطبانش آموزش دهد. معلمی که مردم را شاگردهایش نمیداند که قرار است ساعتی پای کلاس درس او بنشینند، بلکه در همه این سالها با مهارتی غریزی، آنها را به مشارکت طلبیده است و بارها با گفتن یک واژه «بگید» کلاس درس خود را تعاملی کرده است.
او در این سالها همچنان لهجه کاشانی خود را هم حفظ کرده است و از معدود روحانیونی است که امضای خودش را در آموزش دارد. آموزشهایی که سعی کرده است ویژگی مهمش بیان عامیانه برای مردم باشد و در این بیان از مثالها و داستانها و ضرب المثلهای بسیار استفاده کرده است. قرائتی برخلاف آنچه که از کلاس تفسیر انتظار میرود، هیچ گاه کلاسهایش را جدی و خشک برگزار نکرده و حتی با طنازیهایی هم همراه کرده است. شوخیهایی که گاهی اتفاقاً از خودش شروع شده است و مثلاً از نقطه ضعفهایش گفته مثل اینکه «من به درد روضه خواندن نمیخوردم» و بعد حرفهای دیگرش را بیان کرده و به موضوعات مهم اخلاق و دین و حرفهای جدی ترش پرداخته است.
در سالهای اخیر روحانیون مختلفی به تلویزیون آمدهاند. دو سه سالی است حجتالاسلام محمد برمایی برنامه رمضانی شبکه یک را اجرا میکند. امسال حجتالاسلام سرلک نیز یکی از برنامههای زمان افطار شبکه پنج را میزبانی میکند و اینها نشان میدهد حضور روحانیون در قاب و در جایگاههای مختلف ایده جذابی بوده است. با این حال عمر و زمان ماندگاری ایدههاست که نشان میدهد چقدر با مخاطب همراه بودهاند و به دلشان نشسته است و قرائتی از سالهای ۶۰ تا امروز هنوز یکی از چهرههایی است که توانسته خود را در بحث و درسهایش به روز نگه دارد حتی اگر با کمی طمانینه و تامل بیشتر به سمت تخته سیاهش گام بردارد و به دهه ۸۰ زندگیاش نزدیک شده باشد باز هم مخاطبش را حفظ کرده است.
حاشیه هفته؛ چالش ۱۸ میلیاردی گلزار!
دستمزد ۱۸ میلیاردی محمدرضا گلزار برای اجرای یک مسابقه جنجال زیادی در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به پا کرد. رقم این دستمزد ابتدا توسط پوریا ذوالفقاری از منتقدان سینما و تلویزیون اعلام شد و به فاصلهای نزدیک مورد توجه رسانهها قرار گرفت، او همچنین اعلام کرده بود که گلزار این ۱۸ میلیارد را همان ابتدا دریافت کرده است.
این رقم ۱۸ میلیاردی از این حیث جنجالی و حاشیهای بود که گلزار آن را بابت اجرای مسابقهای دریافت کرده است که مخاطب چندانی ندارد و به نوعی یک کپی دست چندم است.
محمدرضا گلزار مسابقهای با نام «برنده باش» در تلویزیون داشت که ایده آن از مسابقه «میلیونر شو» گرفته شده بود و در حدود یک سال روی آنتن رفت. این مسابقه سپس به دلیل مشکلات شرعی و ابهام درباره منبع مالی آن، که از طریق مراجع تقلید محل اشکال بود متوقف شد. این مسابقه البته به خاطر جوایز صد میلیونی آنکه به شرکت کنندگان اهدا شد و همچنین دلایل دیگر توانست جزو مسابقهها و برنامههای پربیننده تلویزیون باشد
همین اقبال مخاطب به این مسابقه باعث شد که این روزها یک بار دیگر تولید این مسابقه در دستور کار قرار بگیرد و «برنده باش» با کمترین تغییری در ساختار در شبکه خانگی و در وی او دیها عرضه شود و عنوان مسابقه «هفت خان» را پیدا کند.
دستمزد محمدرضا گلزار پیش از این در تلویزیون هم با حاشیهها و جنجالهای زیادی مواجه شده بود و خبر دستمزد ۵۰ میلیونی او برای هر قسمت از برنامه «برنده باش» هیچ گاه به شکل شفاف و مستقیم پاسخ داده نشد. گلزار البته در شبکه خانگی به دریافت دستمزدهای بالا معروف است دستمزدهایی که با تواناییهای او چه در اجرا و چه بازیگری ارتباطی ندارد و فقط به بالا رفتن نجومی دستمزدها منجر شده است!
نکته هفته؛ تثبیت یک برند برای «زندگی پس از زندگی»
این دومین فصل از برنامه «زندگی پس از زندگی» است که امسال همزمان با ماه مبارک رمضان از شبکه چهار سیما پخش شده است. فصل نخست این برنامه سال گذشته در رمضان پخش شد و همان زمان نوید یک برنامه تلویزیونی با حال و هوای رمضانی اما در سبک و امضای متفاوت خود را میداد.
«زندگی پس از زندگی» ماجرای کسانی است که به نوعی مرگ و جدایی روح از بدن را حتی در کسری از ثانیه تجربه کردهاند. برنامهای که قرار نیست فقط به قدسی بودن و معنوی بودن چنین اتفاقی اشاره کند بلکه مجری که خود محقق و نویسنده در زمینه تجربه مرگ است در طول برنامه سعی دارد به شکل علمی، منطقی و تحلیلی به زوایای مختلفی از این اتفاق بپردازد.
در طول برنامه آیتمهای مختلفی هم پخش میشود و مجری با کارشناسان ایرانی و به ویژه کارشناسانی از ادیان مختلف و در کشورهای مختلف اروپایی، آمریکایی و… گفتگو میکند. گفتگوهایی که به صورت مجازی و اسکایپی انجام شده است و تهیه کننده برنامه از چند ماه پیش درگیر تدارک این گفتگوها بوده است.
این برنامه که امسال به فصل دوم رسیده مخاطبان خود را هم پیدا کرده است آن هم در شبکه کمتر دیده شده چهار که معمولاً به شبکهای کم مخاطب شهرت دارد و معمولاً هم گفته میشود رویکردهای این شبکه به دنبال مخاطب بالا نیست. با این حال تولید برنامههایی که میتواند ذائقه مخاطبش را در هر فضایی و با هر ماموریتی تشخیص دهد میتواند درجه مخاطبان یک شبکه را هم ارتقا دهد.
نقطه قوت این برنامه در بخش تحقیقی و علمی آن است و اینکه سعی دارد در حوزههای مختلفی افرادی را که به نوعی با مرگ دست و پنجه نرم کردهاند نشان دهد و به واسطه این تحقیقات اطلاعاتی را هم برای مخاطبان ارائه دهد.
«زندگی پس از زندگی» میتواند با عنوان برند و برنامه شاخص شبکه چهار تثبیت شود و باید بتواند حمایت همه جانبه را در راستای ادامه این مسیر دریافت کند.
اتفاق هفته؛ تلاش یک تنه «پورنگ» برای کودکان
داریوش فرضیایی یا عمو پورنگ نوروز امسال با یک مجموعه جدید به میان مخاطبانش در شبکه دو سیما بازگشت. او که پیش از این مجموعه «بچه محل» را در چند فصل بازی کرده بود این بار با مجموعه نمایشی «کلبه عمو پورنگ» بازگشت، مجموعهای که این روزها در ایام ماه مبارک رمضان هم هرروزه قبل از برنامههای افطار روی آنتن میرود.
این مجموعه، شاید جدیترین اثر تولید شده تلویزیون برای کودکان باشد جدی از این حیث که مخاطب کودک خود را جدی میگیرد و مطابق با نیازهای او، آنچه که باید در سن مورد نظر یاد بگیرد و از همه مهمتری شادی و سرگرمیای که انتظار میرود جذبش کند، برنامه سازی میکند.
تیم سازندهای مجموعه نمایشی از تهیه کننده و کارگردان تا نویسنده و خود داریوش فرضیایی سالهاست که با هم کار میکنند و هم به نیازهای این حوزه تسلط دارند و هم به یک درک مشترک رسیدهاند. نکتهای که در برنامههای روتین که برای کودکان تولید میشود کمتر به چشم میخورد و در آنها همچنان یک عمو و خاله با یک یا دو شخصیت عروسکی سعی دارند برنامهای را به شکل روزانه تولید کرده و به آنتن برسانند.
تولیدات حوزه کودک و نوجوان البته سالهاست که با انتقادهای مختلف روان شناسان، جامعه شناسان و حتی برنامه سازان و فعالان تلویزیونی این حوزه نسبت به تلویزیون مواجه است با این حال کمتر تاثیری در رویه تلویزیون شاهد بودهایم و هنوز فاصله زیادی تا دهه ۶۰ و ۷۰ دوران طلایی خلق مجموعههای نمایشی برای کودک و نوجوان وجود دارد.
در چنین فضایی تیم سازنده «کلبه عمو پورنگ» سالهاست که سعی کردهاند این جای خالی را پر کنند. این مجموعه از بازیگران متعددی در ساختار نمایشی خود استفاده کرده است و همچون سریهای قبل موسیقی و فضای مفرح نقش مهمی در آن دارد. در هر قسمت از برنامه هم پورنگ با لباسی از اقوام مختلف ایرانی ظاهر میشود تا قصه اش را با یکی از این قومیتها همراه کند.
پیشنهاد هفته؛ قصههای متفاوت افطار در کنار «ماه عسلی ها»
از زمانیکه «ماه عسل» به پایان رسید برنامههای مختلف تلویزیونی با رویکرد دعوت از مردم عادی به عنوان مهمانان اصلی برنامههای تلویزیونی و شنیدن قصههایشان به تم اصلی برنامههای افطار تلویزیون تبدیل شد. آن چنان که بسیاری از رسانهها که «ماه عسل» در سالهای اخیر با نقدهای تند و تیزشان هم مواجه بود از جای خالی این برنامه تلویزیونی سخن گفتند. برنامهای که اما حالا میتوان گفت در مطلوبترین نقطه ممکن به پایان رسیده است و تلویزیون حالا باید به فکر ساختارها و قالبهای متفاوتتری از برنامه سازی و گفتگو باشد.
با این حال در میان همین برنامههای گفتگومحور افطار که به قصههای زندگی مردم عادی میپردازد یک برنامه با رویکرد ویژهتری سراغ مردم عادی رفته است. برنامه «رفیق» در شبکه امید که امسال با رویکرد مهاجرت از افراد مختلف با شغلهای متعدد دعوت کرده است.
مجری یا میزبان این برنامه هم جایگاه متفاوتتری دارد او برنا خورشیدی اهل ترکیه است که خودش به ایران مهاجرت کرده است و با مهمانانی گفتگو میکند که هر یک سالهای زیادی از عمر خود را به یکی از کشورهای دنیا مهاجرت کردهاند اما در نهایت وطن خود ایران را به عنوان کشور و مقصد زندگی برگزیدهاند. یک نکته ویژه این برنامه این است که قرار نیست به سبک برنامههای تلویزیونی صرفاً به تجربههای منفی و سختیهای زندگی این افراد در غربت بپردازد و این سختیها را دلیلی بر انتخاب کشورشان بدانند و اتفاقاً مهمانان هر دو طرف جذابیتها و آسیبهای زندگی در کشورهای مختلف را شرح میدهند.
مثلاً در یکی از قسمتها یک متخصص زیبایی حتی به معنویت کسانی که با آنها در غربت زندگی میکرده است اشاره میکند و قرار نیست صرفاً بازتابی از سیاه نمایی نسبت به غرب باشد. حتی در یکی از قسمتها در کنار مهمانانی که ایران را ترجیح دادهاند فردی دعوت میشود که هنوز هم ساکن یکی از کشورهای غربی است. فرد خیری که به آمریکا مهاجرت کرده است و هر از گاهی به ایران سفر میکند و در خلال خیلی از نکاتی که نسبت به مهاجرت میگوید، توضیح میدهد که چرا در آنجا بهتر میتواند کار فرهنگیاش را انجام دهد.
مجموعه «رفیق» به تهیه کنندگی محمدحسین حیدری از سری برنامههای قبل افطار است که هر روز ساعت ۱۹ روی آنتن شبکه امید میرود.