به گزارش خبرنگار مهر، «کودتای ۵۳» عنوان مستندی دو ساعته است که به دل تاریخ میرود؛ تاریخ پرمناقشهای که نقش کلیدیاش را محمد مصدق بازی میکند. هنوز بعد از قریب به هفتاد سال رمز و رموز کودتای سال ۱۳۳۲ سر به مهر باقی مانده اما تقی امیرانی کارگردان این اثر سعی دارد پرده از ناگفتههای این تقدیر ۷۰ ساله بردارد.
محمد مصدق سرنوشتی پر فراز و فرود دارد و گرچه در این سالها به تواتر میشد رد پای او را در کتابهای تاریخی و فیلمها دید اما گاهی در همین آثار تا مرحله ناجی بالا رفته و گاهی در نقش یک خیانتکار به حضیض کشانده شده است. وجه تمایز مستند «کودتای ۵۳» اما بی طرفی است؛ موضوعی که در این مستند ۲ ساعته میتوان آن را دریافت.
«پژوهش» اما بارزترین وجه «کودتای ۵۳» است که در تمام مدت دستاولترین اسنادش حیرت مخاطبان را برمیانگیزد.
پیش از این و در سالروز ملی شدن صنعت نفت، در گفتگویی مشروح با تقی امیرانی به مستند «کودتای ۵۳» پرداختیم.
حسام اسلامی مستندساز جوانی که پیش از این مستندهای تحسینشده «متهمین دایره بیستم»، «پروژه ازدواج» و… را ساخته است کار پخش این مستند در ایران را بر عهده دارد که به بهانه پخش این مستند از بسترهای آنلاین با وی به گفتگو نشستیم.
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
* همکاری شما با تقی امیرانی از چه زمانی شروع شد و خواسته این کارگردان از فیلمسازی مثل شما چه بود؟
پیش از این سه فیلم با موضوعاتی مرتبط با کودتا تولید کرده بودم و به همین دلیل از طریق فاطمه احمدی که دوست قدیمی و همکلاسی من بود به تقی امیرانی معرفی شدم. مستند «غرامت» داستان نفت در ایران بود و در بخشی از آن به موضوع کودتا و مصدق پرداخته بودیم.
مستند «محاکمه» درباره محاکمه دکتر مصدق و کودتا بود و آن روزها که این پیشنهاد را دریافت کردم مستند «رزم آرا» را در دست تولید داشتم که در مدت همکاری با آقای امیرانی تولید این مستند هم پایان یافت و اکران شد.
* یعنی به دلیل علاقه به موضوع کودتا به این پروژه ملحق شدید؟
خیر. موضوع کودتا با توجه به تولیداتی که پیش از آن داشتم دیگر برایم جذابیت نداشت اما به دلیل حضور فاطمه احمدی و شناختی که از تقی امیرانی به عنوان فیلمسازی خوشنام و شناخته شده داشتم این همکاری را پذیرفتم. البته وقتی وارد پروژه شدم کمی سردرگم شدم چون تقی امیرانی لیستی بلند بالا داشت که شامل تمامی اتفاقات قبل و بعد از کودتا از ورود متفقین به ایران تا مرگ مصدق میشد.
تعداد زیادی مصاحبه گرفتم که بسیار متنوع بودند از دکتر اسماعیل یزدی که پزشکی بود که سرطان مصدق را تشخیص داده بود تا صحبت با باغ بان باغ انگلیسیها در دهه ۲۰. حتی با فردی گفتگو کردم که جزء لاتهای آن دوران بود و شب کودتا به خانه مصدق رفته و پنکهای از خانه او دزدیده بود که تا همین چند سال پیش هم آن را در خانهاش داشت تعداد زیادی مصاحبه گرفتم که بسیار متنوع بودند از دکتر اسماعیل یزدی که پزشکی بود که سرطان مصدق را تشخیص داده بود تا صحبت با باغ بان باغ انگلیسیها در دهه ۲۰ و این مصاحبهها به مرور بیشتر و بیشتر میشدند. حتی با فردی گفتگو کردم که جزء لاتهای آن دوران بود و شب کودتا به خانه مصدق رفته و پنکهای از خانه او دزدیده بود که تا همین چند سال پیش هم آن را در خانهاش داشت.
آن سالها نگران بودم که تقی چطور میتواند به این قصهها نظم بدهد. جدا از مصاحبه فیلمبرداریهای زنده از مکانهایی مثل قبرستان شهدای سی تیر در ابن بابویه تا هلی شات از خانه مصدق و… را انجام دادم. حتی یک روز تقی تماس گرفت که خبر داری شهرداری قرار است خیابانی را به نام مصدق کنند؟ این سوژه خوبی است و حتماً از آن تصویربرداری کن. پیگیری کردم و تابلوی قدیمی را دوباره نصب کردیم تا بتوانیم صحنه نصب تابلو را بازسازی کنیم. واکنش آدمها به این صحنه هم به قدری جالب بود که خودش میتوانست یک سکانس از فیلم باشد.
* مسلماً در آن زمان هنوز خط داستانی فیلم شکل نگرفته بوده و دلیل این حجم راش همین بوده است؟
هم این موضوع بود و هم اینکه من درگیر پروژه مونتاژ نبودم که بدانم در پروسه تدوین چه اتفاقی رخ میدهد. حتی زمانی که «داربی شر» اضافه شد از من خواستند اطلاعاتی درباره او جمع کنم. من منابع زیادی را جستوجو کردم و چیز زیادی دربارهاش نیافتم و به هیچ وجه فکر نمیکردم قصه داربی شر در این حد میتواند جذاب باشد و در فیلم پررنگ شود.
تجربهای مشابه همین البته در شکل بسیار کوچکتر در مستند «متهمین دایره بیستم» داشتم که با نوجوانانی جذاب رو به رو بودم باید داستانشان گفته میشد اما در نهایت با این قصهها چه باید میکردم. تا زمانی که هسته اصلی قصه مشخص نشده همه داستانها را پیگیری میکنی و حجم راش ها بیشتر و بیشتر میشود. البته تفاوتی که شاید تجربه «متهمین دایره بیستم» را سادهتر کرد مساله دسترسی بود. من تنها به آن نوجوانان و خانواده شان دسترسی داشتم اما پلیس و قوه قضاییه و … در دسترس من نبودند همین موضوع کمک کرد تا با جلب اعتماد گروهی بزهکار فیلم ساخته شود.
اما در «کودتای ۵۳» تقی به واسطه خوشنامی، اعتبار و پشتکارش به تمامی اطلاعات دسترسی پیدا کرده بود و آدمهایی که در فیلمهای دیگر فیلمسازان دوست دارند حتی در حد یک دقیقه با آنها صحبت کنند با تقی امیرانی صحبت کرده بودند. در واقع در محدوده جغرافیایی بسیار بزرگی از آمریکا و اروپا تا ایران اطلاعاتی جمعآوری شده بود و این دسترسی زیاد میتوانست تبدیل به مشکل شود چون تابلویی رنگارنگ مقابل چشمان شماست و انتخاب دشوار.
* گفتید که از چیدمان قصه در اتاق تدوین اطلاعی نداشتید. آیا از حاصل نهایی کار با توجه به متریال های تصویری که خود تهیه کرده بودید، رضایت داشتید؟
فیلم را بسیار دوست دارم و به نظرم یکی از بهترین مستندهای تاریخ سینمای ایران است. این فیلم روایت و ساختار جذابی دارد، موضوع مهمی را مطرح میکند و تولید حرفهای دارد. باید بپذیریم که هرچه در سینمای خودمان انرژی بگذاریم باز هم در بخش تولید فیلم ضعفهایی داریم. ما هیچ گاه نمیتوانیم آهنگساز و تدوینگری در این حد و اندازه در فیلم به کار بگیریم.
متاسفانه تجربه تولید مشترک ما بسیار اندک و فقط چند سالی است که برخی از فیلمها با مشارکتی خارج از ایران ساخته میشوند اما در کشورهای دیگر این موضوع امری رایج است. هر چند در نهایت خیلی از این محصولات مشترک هویتی بومی و متعلق به یک کشور داشته باشند تقی امیرانی علاوه بر عمری که برای ساخت فیلم «کودتای ۵۳» صرف کرده، توانسته با تامین بودجه و استفاده از برخی ارتباطات تیمی حرفهای را دور هم جمع کند. به عنوان مثال ریف فاینز بازیگر فیلم برای حضور در این مستند دستمزدی دریافت نکرده است.
* «کودتای ۵۳» محصول ایران، آمریکا و انگلستان است. با این نکته شما فیلم را تا چه حد متعلق به سینمای مستند ایران میدانید؟
«کودتای ۵۳» تولیدی جهانی دارد ولی متعلق به سینمای ایران است. متاسفانه تجربه تولید مشترک ما بسیار اندک و فقط چند سالی است که برخی از فیلمها با مشارکتی خارج از ایران ساخته میشوند اما در کشورهای دیگر این موضوع امری رایج است. هر چند در نهایت خیلی از این محصولات مشترک هویتی بومی و متعلق به یک کشور داشته باشند.
مثلاً برای فاند یورو ایمیج که یکی از بزرگترین فاندهای اروپاست اگر تهیهکننده درخواست حمایت کند باید اثبات کند این فیلم اروپایی است و بر اساس جدولی مشخص میشود که فیلم متعلق به کجاست؟ در این جدول حضور تدوینگر و فیلمبردار تنها دو امتیاز دارد اما داستان، زبان فیلم، لوکیشنی که قصه در آن رخ میدهد، نویسنده و کارگردان همگی امتیازهایی بالا دارند. مشخص است که «کودتای ۵۳» براساس این معیار فیلمی کاملاً ایرانی است.
* فکر میکنید «کودتای ۵۳» چه میزان از اسرار گفته نشده تاریخ معاصر را روایت کرده است؟
من که تحقیقات بسیاری در این زمینه انجام داده بودم، پیش از این چیزی درباره «داربی شر» و نقشش در کودتا نمیدانستم و مصاحبه ۴۰ سال پیش او که در فیلم بازسازی شده برگی تکاندهنده و جذاب از وقایع کودتاست. فکر میکنم اهمیت «کودتای ۵۳» در این است که برای مخاطب غیرایرانی که از این ماجرا هیچ نمیداند واضح و سرراست قصه روایت میکند و برای مخاطب ایرانی آشنا و مطلع از تاریخ معاصر هم نکات جدید و شنیده نشده فراوان دارد.