خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه- جواد شیخالاسلامی: هادی حکیمیان نویسنده ساکن یزد که است که آثارش با اقبال خوبی مواجه شده است. رمان نوجوان «خواب پلنگ» نوشتۀ وی اثر تقدیری نوزدهمین جشنواره شهید حبیب غنیپور شده است. اغلب داستانهای بلندش (به استثنای برج ناز) و حتی داستانهای کوتاهش تاریخی هستند. هادی حکیمیان از شاگردان جلال توکلی ـنویسندهـ در یزد است و از سال 1379 در جلسههای حوزههنری یزد شرکت کرده است. همچنین در زمینۀ داستاننویسی با واحد ادبیات حوزههنری یزد، کارگاه قصه و رمان حوزههنری تهران همکاری داشته است.
«گلانارها را باد خواهد برد» اولین کتاب وی است که در سال 1384 با حمایت حوزههنری استان یزد به چاپ رسید. «برج قحطی» از سوی انتشارات شهرستانادب و در سال ۱۳۹۴ منتشر شد و درنهایت مورد پسند داوران جایزۀ جلالآلاحمد قرار گرفت. «تنگۀ زاغ» را کانون پروش فکری کودکان در سال1395 به بازار نشر فرستاد. «باغ خرمالو» هم در 1396 به همت مؤسسۀ فرهنگیهنری شهرستانادب منتشر شد. «سرو بلند گوراب» و «باد سرخ» در سوره مهر و «خواب پلنگ» «برج ناز» و «پست طهران» را شهرستان ادب منتشر کرده است.
این گفتوگو به بهانه ده سالگی موسسه فرهنگی شهرستان ادب انجام شده است.
شما نقش و تاثیر شهرستان ادب در حوزه فرهنگ و به خصوص ادبیات داستانی چطور ارزیابی میکنید؟
عملکرد شهرستان ادب که در این ده سال معلوم است. استعدادهایی که شناسایی کرده، آنها را معرفی کرده، کتابهایی که چاپ کرده و کارهای آموزشی که انجام داده برای اهالی ادب مشخص است. بعد از اینکه دستگاههای فرهنگی ما مثل مثل ارشاد و حوزه هنری به مرور جنبه اداری پیدا کردند و از ساحت فرهنگ و ادبیات فاصله گرفتند، شهرستان ادب آمد و این خلأ را پر کرد. حوزه هنری در دهه اول انقلاب نقش مهمی در کشف استعدادها به خصوص چهرههای شهرستانی و پرورش آنها برعهده داشت، با این نقش همانطور که گفتم این نقش به مرور کمرنگ شد. تنها جایی که در ده سال اخیر توانست این وظیفه و رسالتی که بر زمین مانده بود را با به نحو بهتر و دقیقتر انجام دهد، شهرستان ادب بود. هنر انقلاب شاخصهای مشخص و فرازمندی دارد و خوشبختانه شهرستان ادب توانست با اتکا و رعایت همان شاخصها خدمت بسیار خوبی به ادب و هنر و فرهنگ انقلاب اسلامی داشته باشد. امیدوارم در دهه دوم و سوم بسیار موفقتر از دهه اول بتواند اهداف و برنامههای خود را دنبال کند.
آقای حکیمیان، شما نویسندهای ساکن یزد و درواقع مقیم شهری غیر از پایتخت هستید که اتفاقاً این بسیار خوب است و ما واقعاً از این اتفاق خوشحالیم. سوالی که دارم این است: به نظر شما شهرستان ادب چقدر توانسته عدالت آموزشی و عدالت فرهنگی را همچنان که از نامش، یعنی «شهرستان» ادب، هم برمیآید در فعالیتهای خود برقرار کند؟ آیا توانسته از ادبیات ما مرکززدایی کند و ظرفیتهایی که در شهرستانهای مختلف وجود دارد را فعال کند؟
بله. ببینید، شهرستان ادب بدون اینکه بودجه خاصی داشته باشد، و بدون اینکه کسی رسالتی بر عهده آنها گذاشته باشد، خودشان احساس مسئولیت کردند، این کار را شروع کردند و خود را نسبت به بچههای ادبیات در شهرستانهای کشور مسئول دانستند و به آنها خدمترسانی کردند. واقعا این مدیران جوان خودشان احساس مسئولیت کردند که باید بیایند و کار بکنند و بدون حمایت و چشمداشت به کمک دیگران این کار را به بهترین نحو به ثمر رساندند. از نشانهای توجه شهرستان ادب به شهرستانها یکی همین که در شهر دورافتاده یزد نسبت به مرکز جلسات شعر دارد و شاعران و نویسندگان جوان شهرستان ادب را میشناسند. حتی بچه هایی که نمیتوانند کتاب خود را در شهرستان خودشان چاپ بکنند، شهرستان ادب از آنها حمایت میکند و این کار را برای آنها انجام میدهد. به نظرم شهرستان ادب توانسته رسالت خودش در این باب را انجام بدهد و با توجه کردن به ادبیات بومی و دوری از مرکزگرایی تنوع خوبی به ادبیات داستانی ما بدهد.
فکر میکنید شهرستان ادب در ادامه را باید بر چه مسیری حرکت کند تا بیش از پیش به اهدافی کهه دارد دست پیدا کند؟
آدم باید واقعنگر باشد. وقتی که شهرستان ادب آمد و این فعالیتها را انجام داد، خیلی از دستگاههای فرهنگی کشور شهرستان ادب را به عنوان رقیب خودشان میدانستند. یعنی بعضاً نه تنها کمکی نمیکردند که گاهی چوب هم لای چرخ مجموعه میگذاشتند. چون بالاخره تشکیلاتهای بزرگ و تجاری دارند و با وجود شهرستان ادب احساس خطر میکنند. مثلا فقط یک اداره کل ارشاد در یک استان، با تعدادی کارمند ناکارآمد، سالانه چهار پنج میلیارد فقط بودجه فرهنگی دارد. چه کاری انجام میدهند؟ هیچی! بنابراین اینکه ما توقع داشته باشیم این مجموعهها بیایند و به شهرستان ادب کمک بکنند، من بعید میدانم! همین که چوب لای چرخ نگذارند خوب است. شهرستان ادب استحقاق و استقلال خودش را نشان داده و شاید بدون کمک گرفتن از دیگر نهادها هم بتواند به خوبی وظایف خودش را به سرانجام برساند. فقط من به این دوستان پیشنهاد میکنم یک جشنواره تولیدات از آثار خودشان برگزار بکنند تا آثارشان بیشتر دیده شود. خیلی از نهادها مثل صداوسیما و نیز دیگر ناشران همین کار را میکنند و برای آثار خودشان جشنواره تولیدات برگزار میکنند. به نظرم شهرستان ادب میتواند این کار را انجام بدهد. یکی دیگر از مشکلاتی که شهرستان ادب دارد این است که کتابفروشی ندارد. کتابهای شهرستان ادب در تهران و مراکز استانها هست، اما توسط دیگران فروخته میشود. اگر شهرستان ادب بتواند کتابفروشیهای مستقلی برای خودش داشته باشد، هم در تهران و هم در مراکز استانها، اتفاق خوبی است. چون این کتابفروشیها با اتکا به شهرستان ادب تبدیل به یک پاتوق فرهنگی میشوند که بچههای شاعر و داستاننویس را در شهرهای مختلف گرد هم میآورد.
شهرستان ادب به خاطر تأکیدی که بر ادبیات تألیفی و تربیت نیرو داشته است تا امروز هیچ جایزه و جشنوارهای برگزار نکرده است. همچنین شاید به دلیل احساس تبعیضی که ممکن است برگزاری جشنوارهها به وجود بیاورند، شهرستان ادب تا به حال به این سمت نرفته است. توجیه و دلیل شما برای این پیشنهاد چیست؟
جشنواره به هرحال عامل مهمی است. یعنی به خصوص برای جوانهایی که وارد این عرصه میشوند خیلی مهم است که دیده شوند. ما نباید منتظر باشیم یک شاعر و نویسنده جوان برود در فلان جشنواره برگزیده شود یا لوح تقدیری به او بدهند تا او خوشحال بشود. همانوطور که گفتم نهادهای مختلفی چنین جشنوارههایی برگزار میکنند و لزوما از لحاظ مادی هم چندان گران نیستند. بلکه برای جنبه تبلیغاتی که دارد فقط لوح تقدیر و نشان برگزیدگی را تقدیم میکنند. جشنواره داخلی هزینهای هم ندارد. این جشنواره کمک میکند یک نهاد بتواند فعالیت دورهای خودش را بررسی کند و برای تقدیر از مولفانش برنامهای تدارک ببیند. شهرستان ادب هم میتواند ببیند در طول یک دوره یک ساله یا چندساله در حوزه شعر و داستان و موسیقی و پژوهش و ... چه کار کرده است. از این نظر به نظرم برگزاری جشنواره داخلی خوب است. شهرستان ادب با توجه به جایگاهی که دارد، هم میتواند جشنواره تولیدات برگزار کند و هم جشنوارههای شعر و داستان در کل کشور.
امیدواریم با تجمیع پیشنهادات اتفاقات بهتری برای فعالیتهای شهرستان ادب رقم بخورد. اگر نکته دیگری دارید خوشحال میشویم بشنویم.
نه. فقط از مدیران و مسئولین مؤسسه شهرستان ادب، آقای مؤدب، آقای داوودی، آقای سیار، آقای عزتی پاک و همه بچههایی که برای تعالی این موسسه زحمت کشیدند تشکر میکنم. به نظر من بد نیست اگر خود این دوستان در مصاحبههایی که دارند مشکلاتی که در این راه داشتند را بگویند. به نظر من اگر اینها گفته شود، دیگران پی میبرند که یک جریان ادبی موفق چطور در کشور ما شکل میگیرد و متحمل چه سختیها و مشکلاتی میشود. همچنین قدر این عزیزان بیشتر از قبل شناخته خواهد شد.