خبرگزاری مهر - فرهنگ و اندیشه- مصطفی وثوقکیا: دنیای امروز، دنیای رسانههاست و جریان مخابره اطلاعات به قدری زیاد شده که اگر رسانهای خودش را به جریان پرسرعت تبادل اخبار و اطلاعات نرساند از یک جریان مهم جریانی جا میماند. با اینکه امروز کار اصلی اطلاع رسانی و مخابره اخبار را شبکهها و رسانههای اجتماعی انجام میدهند اما رسانههای رسمی یک کشور مثل رادیو، تلویزیون، روزنامهها و خبرگزاریها همچنان دارای رسمیت و اعتباری هستند که مورد رجوع بخش عمدهای از مردم هستند. منتها برای باقی ماندن چنین وجههای لازم است بازبینیهایی در قوانین و سیاستگذاریهای کشورمان صورت بگیرد. به همین منظور با محمد خدادی، معاون امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفتگویی انجام دادیم. خدادی در کارنامه خود مسئولیتهای رسانهای متعددی از جمله عضویت در شورای مؤسس و سردبیری روزنامه ایران، مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو مدیرکل اخبار بینالملل و عضویت در شورای خط مشی خبرگزاری جمهوری اسلامی دارد.
*در ابتدا میخواهم درباره برخوردی که با خبرنگار یک روزنامه در حین تهیه گزارش اتفاق افتاد صحبت کنیم. به نظر جنابعالی چگونه میتوان چنین رفتارهایی را کنترل کرد؟
من بعد از اینکه متوجه این موضوع شدم چندین نوبت با آقای دکتر زالی صحبت کردم و ایشان هم بابت این اتفاق عذرخواهی کردند. هویت، وظایف و جایگاه خبرنگار مشخص است و این قشر همیشه هم در همه اتفاقات و حوادث حضور دارند ولی مشابه چنین برخوردهایی مستمر نبوده و در اکثریت قریب به اتفاق موارد همراهی داریم تا اینگونه برخوردها اما یکی از ضعفهایی که ما داریم این است که سازمان نظام خبرنگاری نداریم بنابراین، کارت خبرنگاری هم شاخص مدون و مشخصی ندارد و در نتیجه وقتی در یک موقعیتی کارت خبرنگاری نشان میدهیم هیچ ساز و کاری برایش وجود ندارد و معلوم نیست که میزان دسترسی خبرنگار تا چه حد است. این لایحه چندین بار در مجلس مطرح شد ولی به نتیجه نرسید. با وجود همه اینها برخورد فیزیکی به هیچ وجه قابل توجیه و قابل قبول نیست، به موازات آن سازمان نظام خبرنگاری هم اختلال دارد چون ما حدود ۱۳ هزار رسانه داریم و اگر فقط برای هر رسانه دو کارت صادر شود چگونه میتوان هویت تمام این خبرنگاران را مشخص و تایید کرد.
حدود پنج هزار خبرنگار بیمه شده در صندوق رسانه داریم آیا واقعاً این تعداد خبرنگار آزاد داریم؟ مشکل جریان رسانه در ایران، کمی شدنش است؛ همین موضوع یکی از دلایل و علل ناتوانی ما در حمایت از رسانههاست. حمایت کردن و رسیدگی کردن به هزار یا دوهزار نفر شدنی است ولی رسیدگی به ۳۳ هزار خبرنگار (۲۸ هزار نفر برای اینترنت خبرنگاری ثبتنام کردند) خیلی کار سختی است
*چرا لایحه در مجلس ماند؟
ببینید خیلی از حرفهایی که زده میشود هم ایده آل است و هم خیلی قشنگ ولی امکانپذیر نیست. دوستان رسانهای راجع به لایحه نکاتی را مطرح میکردند که قابل پیاده شدن نبود.
*در دوران کرونا بسیاری از رسانهها اوضاع خوبی نداشتند و حتی برخی از رسانهها تعطیل شدند، معاونت مطبوعاتی چه اقدامات حمایتی در این دوران برای رسانهها انجام داد؟
در مدت کرونا، معاونت مطبوعاتی اقدامات متعددی انجام داد، مهمترین اقدامش، علاوه بر امهال بیمه قرار دادن رسانهها در گروه یک بود علاوه برآن دو وام در اختیار مدیران رسانهها قرار گرفت. از طرفی یارانه مطبوعات غیردولتی ۱۰۰ درصد و به آنها کمک شد.
*در خصوص حمایت صندوق هنر و سایت مشخصی که معاونت مطبوعاتی برای احراز خبرنگاران استفاده میکند به نظر کارشناس مربوطه از فضای خبرنگاری و رسانهای دور است که این باعث مشکلات زیادی برای اهالی رسانه شده است. چرا این اتفاقات میافتد؟
همه رسانههای کشور باید کارمندانشان را بیمه کنند چون یکی از شرایط پرداختن یارانه به رسانههای غیردولتی این است که کارمندانشان را بیمه کرده باشند. در حال حاضر حدود پنج هزار خبرنگار بیمه شده در صندوق رسانه داریم آیا واقعاً این تعداد خبرنگار آزاد داریم؟ مشکل جریان رسانه در ایران، کمی شدنش است؛ همین موضوع یکی از دلایل و علل ناتوانی ما در حمایت از رسانههاست. حمایت کردن و رسیدگی کردن به هزار یا دوهزار نفر شدنی است ولی رسیدگی به ۳۳ هزار خبرنگار (۲۸ هزار نفر برای اینترنت خبرنگاری ثبتنام کردند) خیلی کار سختی است. نزدیک به ۴۰۰ روزنامه سراسری داریم که حدود ۳۰۰ تعداد آن در حال فعالیت است، این درحالیست که کل تیراژ روزنامههای کشور یک میلیون عدد است.
خب شما نباید این عدد رسانهها را واقعی کنید؟
اینکه این جریان کمی را نتوانستیم کیفی کنیم، مقصرش من به عنوان معاون مطبوعاتی هستم. یکی از کارهایی که در دوران مسئولیت بنده اتفاق افتاد، اصلاح شیوه نامه مطبوعاتی بود به این ترتیب که رسانههایی که منتشر میشوند حمایت شوند نه رسانههایی که فقط یک اسم هستند. به همین دلیل هم توانستیم با ۲۰ هزار تن کاغذ به جای ۸۰ هزار تن کاغذ در دو سال حمایت رسانهای داشته باشیم. سالیانه ۴۰ میلیون دلار کاغذ وارد کشور میشود که در این دو سال میبایست ۸۰ میلیون دلار کاغذ وارد میشد؛ ما این دو سال فقط ۲۰ میلیون دلار یعنی حدود ۲۰ هزار تن کاغذ وارد کشور کردیم. البته از ابتدای سال ۱۴۰۰ بحران کاغذ داریم و از این بابت نگران هستم. وزارت صمت و بانک مرکزی باید در این باره مساعدت کنند. رئیس جمهور و وزیر ارشاد هم دستور این مساعدت و تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی را صادر کردهاند.
*البته حرفهایی هم مطرح بود در همین دوسال که برخی رسانههای چاپی کاغذ دولتی که از شما دریافت کردند در بازار آزاد با قیمت بالا فروختند؟
من گزارشی مبنی بر تخلف رسانههای بزرگ در فروش کاغذ دولتی که دریافت کرده بودند ندیدم، اما اگر مستنداتی در این باره وجود داشته باشد حتماً پیگیری میکنیم. در ضمن کاغذی که به رسانهها دادیم همه نیاز آنها نبود و فقط بخشی از مصرف آنها را تامین کردیم. بسیاری از روزنامههای بزرگ خودشان جداگانه کاغذ وارد کردند. واقعیت این است که اقتصاد رسانه باید براساس عرضه و تقاضا باشد نه حمایت دولت، چون حمایت رسانه مثل سرم کمکی و موقت است نه همیشگی اما برخی رسانهها پایه شان شده حمایت دولت. برای همین هم وضعیت رسانههای ما به جای اینکه عمیق باشد خیلی سطحی است و عمر رسانههای ما کوتاه. چون اصلاً فضای عرضه و تقاضا وجود ندارد. چرا؟ چون مهارت برخی از رسانههای ما دچاراختلال است. در زیرساخت و مقررات گذاری برای استفاده از ظرفیت جریان اطلاعات در مدل جدید رسانهها دچار مشکل جدی هستیم و خیلی عقبیم. متاسفانه قوانین ما به روز نشده و هنوز مربوط به دهههای گذشته است. ضمن اینکه بحران کمی شدن رسانهها را داریم و فکر کردیم هرچقدر تعداد رسانهها بیشتر باشد قدرتمندتریم در حالی که قدرت و تاثیر رسانه به محتواست. البته ظاهراً این اتفاق فقط مربوط به فضای رسانه نیست و در همه حوزهها این مشکل وجود دارد، مثلاً من شنیدم حدود ۲۲۰۰ دانشگاه در ایران وجود دارد. دلیلش هم این است که کمی گرایی دغدغه اصلی ما شده است در حالی که در اقتصاد مقاومتی باید دنبال کیفیت باشیم تا کمیت.
سه تا کار را شروع کردیم؛
رسانههایی که سالهای سال فعال نبودند را لغو مجوز کردیم.
هرنوع حمایت از جمله یارانه کاغذ را به سمت رسانههایی بردیم که منتشر میشود و فعالیت دارد.
برای دادن مجوز روزنامه و خبرگزاری محدودیت ایجاد کردیم.
در آینده هم میخواهیم به سمت ساختارسازی برویم. خبرگزاری، یعنی رسانهای برای رسانهها ولی خبرگزاریهای ما عملاً سایتهای بزرگ هستند در حالی که کارکرد خبرگزاری برای این است که رسانههای کوچک از آن سرویس بخرند ولی اینطور نیست چون قانون دسترسی به اطلاعاتمان دچار اختلال است. علاقه ما در رسانه بیشتر از تولید علاقه به نشر و رسانههای ما هم مثل اقتصادمان خام فروش است.مهمترین کارکرد اطلاعات دردنیای امروز، تخصصی شدن است چون انحصار اطلاعات دیگر معنی ندارد.
ما در دگردیسی قرار داریم که یکی از اجزای دگردیسی ساختارهای ماست که هیچ نسبتی با شبکههای اجتماعی ندارند. گذاشتن قاعده برای یکسری موضوعات مثل قاعده برای انتشار اخبار حوادث مهم است ولی اعمال آن مهمتر است. ما همین الان هم قاعدههای بسیاری داریم ولی اعمال بسیاری از آنها امکانپذیر نیست بنابراین باید قواعدی تعیین کنیم که شدنی باشد
*درباره موضوع توزیع آگهیهای دولتی، گاهی گلایههایی میشنویم از روزنامههای غیر دولتی که معتقدند توزیع این آگهیها ناعادلانه است و روزنامههای دولتی تعداد بیشتری آگهی میگیرند، آیا این چنین است؟
اینکه ما بگوییم که آگهیهای تبلیغاتی ناعادلانه توزیع میشود یک حرف کلی است. آگهیهای دولتی شیوه نامهای دارد که روی سایت معاونت مطبوعاتی وجود دارد. سازمان بازرسی کل کشور، در آخرین گزارشی که برای من فرستاده است هیچ گونه انحراف یا خطایی را گزارش نکرده است. اما اگر کسی چنین خطایی را دید میتواند به معاونت گزارش دهد. یکی از اشکالات ما این است که کلیتی را به یک جزء تعمیم میدهیم در حالی که باید مختصات جزء دربیاید بنابراین شما اگر برای این حرفتان سندی داشتید میتوانید ارائه دهید، بنده هم آمادگی پیگیری آن را دارم. سیاست ما تحت هیچ شرایطی معطوف به جریانهای سیاسی راست و چپ یا اصولگرا و اصلاح طلب نبوده است.
*یکی از موضوعاتی که چند وقت پیش مطرح شد موضوع مکانیزه کردن و بروز شدن اطلاعات در معاونت مطبوعاتی بود این کار انجام شد؟
بله در حال حاضر سامانه مکانیزه شدن اطلاعات در معاونت مطبوعاتی فعال است.
*به عنوان سوال پایانی اینکه جامعه رسانهای ما برای پوشش اخبار حوادث پروتکل و قوانین خاصی ندارد و همین موضوع آسیبهای بسیاری به افکار عمومی میزند چون گاهی تصاویر و اخباری از یک حادثه منتشر میشود که صدمه روحی سنگینی به افراد جامعه میزند به نظر شما برای سرو سامان دادن به این موضوع چه باید کرد؟
ما در دهه ۶۰ و ۷۰ مهارت رسانه و برای همه شاخصها تعاریفی داشتیم اما الان دیگر این شاخصها کار نمیکند. چون انقلاب اطلاعات و تحولات لحظهای آنقدر زیاد است که محتوا از آن جامانده است. من سال ۱۳۶۸ خبرنگار ایرنا در دهلی نو بودم سال ۱۳۷۲ که به ایران آمدم و در این چهار سال تنها تحولی که رخ داده بود کار با فکس بود ولی الان چطور؟ چهار ماه پیش کلاب هاس آمده است و چهار ماه دیگر هم دهها اپلیکیشن و رسانه دیگری میآید. در گذشته ایرنا روزی ۱۵۰- ۲۰۰ خبر تولید میکرد اما الان یک شهروند تعداد زیادی خبر میگیرد و میفرستد لذا سرعت تکنولوژی و جاماندن محتوا یک بحران جهانی است. برای کنترل اخبار نیاز به بازخوانی داریم و این بازخوانی هم کار زمانبری است. ما در دگردیسی قرار داریم که یکی از اجزای دگردیسی ساختارهای ماست که هیچ نسبتی با شبکههای اجتماعی ندارند. گذاشتن قاعده برای یکسری موضوعات مثل قاعده برای انتشار اخبار حوادث مهم است ولی اعمال آن مهمتر است. ما همین الان هم قاعدههای بسیاری داریم ولی اعمال بسیاری از آنها امکانپذیر نیست بنابراین باید قواعدی تعیین کنیم که شدنی باشد.