به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی و معرفی کتاب «شهر فرنگ تا لاله زار» خاطرات محمد قهرمانی از اتفاقات قبل انقلاب که توسط تینا محمدحسینی گردآوری شده در سالن اجتماعات خبرگزاری مهر معرفی و رونمایی شد. در ابتدای این نشست تینا محمدحسینی نویسنده معرفی کوتاهی از این کتاب ارائه داد و گفت: بنده رشته تحصیلی ام ادبیات پایداری و مرتبط با جنگ و دفاع مقدس است و همیشه خیلی دوست داشتم در حوزه تاریخ شفاهی داستان نویسی کنم.
حضور ذهن و حافظه قوی محمد قهرمانی در بیان خاطرات
وی افزود: در سال ۱۳۹۸ با حاج آقا فخرزاده در حوزه هنری آشنا شدم و ایشان پیشنهاد انجام این پروژه را به بنده دادند و ملاقاتهایی را با آقای قهرمانی انجام دادم. با برگزاری جلسات متعددی پروژه تکمیل و به آقای قهرمانی تحویل داده شد. ایشان هم مطالب را بررسی کردند و نتیجه کتاب «شهر فرنگ تا لاله زار» شد که امروز رونمایی میشود.
محمدحسینی تصریح کرد: در این کتاب خاطرات ۴۰ سال از زندگی محمد قهرمانی بیان شده که همه خاطرات برآمده از ذهن ایشان است. یکی از سختیهای کار خاطرهنویسی این است که راوی حضور ذهن برای بیان جزئیات ندارد اما آقای قهرمانی راوی موثقی بودند و تلاش کردند که همه خاطرات و تاریخها درست ذکر شود.
تدوین خاطره نگاری میتواند به هنر کمک بسیاری کند
سعید فخرزاده پژوهشگر تاریخ شفاهی سخنران دیگر این مراسم، گفت: سالها پیش آقای قهرمانی رئیس تبلیغات سپاه بودند که بنده هم در آنجا کار میکردم. البته در کتاب شهر فرنگ تا لاله زار سهم آن دوران خیلی کم است و خیلی از خاطرات ایشان در آن مسئولیت نیامده است. اگر آقای قهرمانی میخواست تمام خاطرات را ذکر کند، کتاب چندین جلد میشد. معمولاً راوی وقتی خاطرهای را تعریف میکند چون خودش پیش زمینه ذهنی راجع به آن دارد، فکر میکند خیلی از بخشهای آن را نگوید. کار کسی که آن خاطرات را روایت میکند این است که آن خاطرات را طوری بیان کند که مخاطبی که اطلاعاتی راجع به آن ندارد و ذهنش خالی است، برایش قابل درک شود.
وی افزود: سیر زندگی آقای قهرمانی خیلی شبیه زندگی من است. هر دو با هم همسن هستیم و هر دو در ملایر به دنیا آمدیم. سختیهای زندگیمان هم شبیه هم بوده است. تمام خاطرات آقای قهرمانی در این کتاب از جبهه و جنگ است نه کوچه و خیابان. دلیلش هم این است که ایشان همه عمر خود را در جبهه بودند. اما متأسفانه بعد از دوران جنگ، خاطرات خود را قطع میکنند و وارد حوزههای دیگر میشوند. بنده از ایشان میخواهم که اندازه تمام آدمهایی که در جنگ حضور داشتند، خاطراتشان را برای نسل جدید بیان کنند. چون لازم است تمام حوادث و اتفاقات آن دوران بیان و به یک پدیده از زوایای مختلفی پرداخته شود.
فخرزاده درپایان خاطرنشان کرد: بسیاری از فیلمهایی که ساخته میشود به خاطر نبودن اطلاعات موثق، غیر واقعی است و اصلاً به واقعیت نزدیک نیست. تدوین کتابهای این چنینی میتواند به حوزه هنر کمک بسیاری بکند.
روایت دقیق جزئیات اتفاقات سالهای قبل انقلاب
احمد شجاعیان از دوستان محمد قهرمانی هم در ادامه این مراسم گفت: بنده فقط فرصت کردم خاطرات تا قبل از انقلاب ایشان در این کتاب را مطالعه کنم اما تا همین جا هم دیدم که جزئیات تا سال ۱۳۵۷ را خیلی دقیق نوشتند. البته اگر قرار بود بنده این کتاب را بنویسم حتماً طور دیگری مینوشتم. دلیلش هم واضح است. ایشان از منظری دیگر به موضوع نگاه کردند. به عنوان مثال آقای قهرمانی دوران زندان نداشتند اما بنده چنین دورانی را تجربه کردم.
وی افزود: آقای قهرمانی به دلیل علاقهای که در دوره کودکی به حوزه سینما داشتند و پدرشان هم دستی در این حوزه داشتند، بعد از جنگ گرایش به فعالیت در حوزه سینمایی پیدا کردند. امیدوارم مجلدات سایر خاطرات ایشان هم منتشر شود.
ضرورت آوردن نام سر ویراستار روی جلد کتاب
حسین شاهمرادی مدیر عامل انتشارات امیرکبیر دیگر سخنران این مراسم گفت: یکی از مسائل مهمی که این سالها درگیر آن هستیم، بحث محتوای کتابهاست؛ از این منظر که بسیاری از کتابها فقط نام کتاب دارند ولی از نظر محتوایی هیچ ارزشی ندارند ولی کتاب آقای قهرمانی اینگونه نیست. نکته دیگر که مربوط به کتاب است اینکه بهتر بود که بر روی این کتاب نام آقای فخرزاده و قاسمی پور به عنوان سر ویراستار میآمد. چون این افراد وظیفه تکوین اثر را برعهده داشتند.
وی افزود: بسیاری از ناشران معتبر دنیا چنین قانونی دارند که نام سر ویراستار هم در کنار نویسنده اثر ذکر میشود و بعضاً از نام نویسنده مهمتر است. اما در نشر ما هنوز این موضوع جدی گرفته نمیشود. یکی دیگر از مشکلات روایتهای جنگ در کشور ما این است که زبانش متناسب با سنین پایین و نسل جوان امروز نیست و این خاطرات برای آنها قابل درک نیست.
جابجایی نوستالژی توسط رسانههای معاند
محسن مهدیان معاون خبر خبرگزاری فارس، دیگر میهمان این نشست بود. وی گفت: در چند سال گذشته نظام شاهنشاهی به شیوههای مختلف پاستوریزه شد و برخلاف آنکه ما فکر میکردیم ملت ما به خاطرات قبل از انقلاب برنمی گردند، در سالهای اخیر شاهد آن بودیم که رسانههای مختلف تلاش کردند که اتفاقات سیاه رژیم پهلوی از ذهن مردم ما برود و یک تصویر مظلومانه و قابل قبول در ذهن مردم شکل بگیرد. آنها از روشی با عنوان نوستالژی سازی برای جامعه استفاده میکنند که بگویند رژیم پهلوی آنقدرها هم بد نیست. در واقع ما در رسانههای معاند بحث جابجایی نوستالژی را داریم که تاکنون در کارشان موفق هم بودهاند.
مهدیان اظهار داشت: کاری که در این کتاب انجام شده، این است که تلاش کرده حافظه تاریخی ملت را روشن نگه دارد و به یاد بیاورد که دوران طاغوت چه ابعادی داشته است.
وی افزود: یکی از نقاط مثبت این اثر این است که مخاطب در این کتاب احساس همذات پنداری میکند و اصطلاحاً به تجربه نیابتی میرسد و به متن و آن روزها نزدیک میشود. توصیفهای اثر هم حس خوب به آدم میدهد و هم حس بد. به کمک توصیف به همراه تحریک امیال مخاطب نوعی اقناع شکل میگیرد. امیدوارم انتشار چنین آثاری با این مدل روایت ادامه پیدا کند.
فردای بهتری پیش روی ماست
محمد قاسمیپور مدیر دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری گفت: در دهه ۸۰ با فعالیتهای آقای قهرمانی آشنا شدم و از همان سال تجربهنگاری و خاطرهنگاری برایم جذاب بود. حدود ۱۶-۱۵ سال توفیق دیدار با ایشان را نداشتم تا اینکه از طریق آقای فخرزاده متوجه شدم که ایشان چنین دغدغهای دارند و بسیار خوشحال شدم. متأسفانه برای ورود به چنین موضوعاتی کمتر افرادی دست به کار شدهاند اما امیدوارم با انتشار این کتاب، تمرکز بیشتری در عرصه تجربهنگاری صورت بگیرد و آقای قهرمانی هم به همین یک جلد اکتفا نکنند و با نگاه تخصصیتری به کارشان ادامه دهند.
وی افزود: کتاب «شهر فرنگ تا لالهزار» مولود فرهنگی و فرزند معنوی ایشان است. ما منتظریم که آقای قهرمانی خاطرات دهه ۸۰ و ۹۰ هم با جزئیات روایت کنند. در این میان از حوصله، همت و صبوری خانم محمد حسینی هم نباید غافل بود. بنده به عنوان ناظر شاهد پیگیریهای مستمر ایشان بودم و به نظرم گزینه خوبی برای عرصه تاریخ شفاهی هستند و من خیلی به ایشان امید دارم.
قاسمی ادامه داد: اگر ما خاطرات و تجربیات نسلهای پیشین در عرصه حیات فرهنگی و اجتماعی پنج دهه اخیر را خوب ثبت و ضبط کنیم، فردای بهتری پیشروی ما است.
در تلاشیم به تیراژ میلیونی انتشار کتاب برسیم
محمد شجاعیان مدیرعامل خبرگزاری مهر در ادامه این مراسم گفت: در معرفی آقای قهرمانی ساحت هیئتی بودن ایشان را هم نباید از یاد ببریم. ایشان هیئت رزمندگان اسلامی و بسیاری از هیئتهای محلی را راهاندازی کردهاند.
وی افزود: رسانههای ما رسالت جدی در عرصه کتاب و فرهنگ دارند. کشور ما در عین غنایی که دارد، خلاءهایی جدی در حوزه فرهنگ و کتاب دارد که باعث شده بخش عمدهای از سرمایههایمان را چون روایتشان نکردیم با از دست دادنشان، خاطرات این عزیزان هم از بین میرود. لازم است رسانهها در این عرصه کارهای جدی انجام دهند. ما در آینده برای چنین کاری چند هدفگذاری در نظر گرفتهایم و قرار است که تلاش کنیم کتابهای اینچنینی به تیراژ میلیونی برسند تا جریان محتوا تکمیل شود.
با بخشهای مختلف کتاب اشک ریختم
فریبا شایگان همسر محمد قهرمانی گفت: بنده این کتاب را از این منظر میبینم که در راستای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و شناخت گذشته است و تلاش کرده که دروغها جای واقعیت را نگیرد. هدف اصلی همسر من، نشان دادن واقعیتهای قبل از انقلاب است تا مردم آن دوران را خیلی پاک و منزه نبینند.
وی افزود: بنده با اینکه وضعیت خانوادگی و حریم خصوصی افراد در یک کتاب بیاید، مخالفم ولی ایشان تأکید داشتند که در کتاب بسیاری از این موقعیتها را بیان کنند و بعد از انتشار که کتاب را خواندم، با بخشهای مختلف آن گریه کردم و تازه با وجوه مختلف شخصیتی ایشان آشنا شدم. خوشبختانه آقای قهرمانی حافظه خوبی دارند و اسامی خیلی خوب یادشان میماند به همین دلیل کتاب را خیلی دقیق روایت کردند. تأکید اصلی ایشان این است مطرح کند که ما بدانیم در چه شرایطی زندگی میکردیم و امروز چگونه به این نقطه رسیدیم.
به جوانان افغانستانی اعتماد کنید
محمد سرور رجایی شاعر و روزنامهنگار افغانستانی گفت: بنده وقتی روی جلد این کتاب را دیدم، یاد و خاطره دوری در سال ۱۳۶۶ افتادم. در آن سال در لالهزار و همان سینمایی که عکسش روی جلد است، بنده رفته بودم تا فیلم «دلم برای پسرم تنگ شده» را ببینم که وسطهای فیلم دو پلیس به سالن سینما آمدند و من فکر کردم آمدهاند تا من را بگیرند اما خوشبختانه ماجرا از این قرار نبود. خلاصه این خاطره با دیدن جلد کتاب آقای قهرمانی بعد از ۳۴ سال برای من زنده شد و یقیناً در محتوای کتاب هم خاطرات بسیار دیگری برای مردم ایران زنده خواهد شد.
وی افزود: امیدوارم که همکاریهای مشترک میان نویسندگان و هنرمندان ایران و افغانستان افزایش یابد. جوانان افغانستانی توانمندی بسیاری دارند که در عرصههای مختلف فیلم بسازند و قلم بزنند؛ فقط باید به آنها اعتماد شود.
جوانان بدانند امنیت امروزمان جای شکر دارد
محمد قهرمانی، راوی خاطرات کتاب «شهر فرنگ تا لالهزار» در پایان این مراسم گفت: رهبری یکبار مطرح کردند که قیاس شاهنشاهی رژیم پهلوی با جمهوری انقلاب اسلامی یک قیاس ناکامل است. بنده هم همیشه دوست داشتم دورانی که بر من گذشته را بیان کنم. سال ۱۳۸۹-۱۳۸۸ بود که در مؤسسه شهید آوینی با آقای فخرزاده در خصوص موضوع تبلیغات جنگ، گپ و گفتی داشتیم. در همانجا قرار شد که چنین اتفاقی رقم بخورد و حدود ۲۰ جلسه گپ و گفتهای ما طول کشید.
وی با تأکید بر اینکه این اثر شامل دغدغههای واقعی خودش است، افزود: بنده بسیاری از کتابهای حوزه انقلاب را مطالعه و سعی کردم که خاطراتی را در این اثر بیان کنم که برای همه قابل فهم باشد. خوشبختانه در همین مدت کوتاهی که کتاب منتشر شده، بازخوردهای خوبی از آن گرفتهام. تمام خاطراتی هم که در این اثر بیان کردم، برآمده از حافظهام بوده و از قبل هیچگونه یادداشت یا ثبت و ضبطی وجود نداشته است.
قهرمانی ادامه داد: بنده با نوشتن این کتاب، فتح بابی را آغاز کردم تا افراد دیگری مثل آقای شجاعیان این کار را ادامه دهند. همانطور که همسرم هم اشاره کرد انگیزه اصلی من این بود که دوران قبل از انقلاب را به نسلهای جدید معرفی کنم چون گمان میکنم درباره دوران بعد از انقلاب به اندازه کافی نوشته شده است. اینکه ما هیئت رزمندگان اسلامی را راهاندازی کردیم یا مؤسسه شهید آوینی را بنا گذاشتیم و مسجد ساختیم و … برای نسل امروز خیلی جذابیت ندارد اما در دوران قبل انقلاب اتفاقات خاصی میافتاد که به تصویر کشیدن آنها میتواند برای مخاطب جذاب باشد.
این فعال فرهنگی در پایان گفت: لازم است که همنسلان بنده فجایع دوران پهلوی را به خوبی بازگو کنند و به ماجرا و وقایع قبل انقلاب به صورت مفصل بپردازند تا جوانان امروز بدانند که امنیت فعلی جای شکرگزاری دارد. در چاپهای بعدی حتماً اصلاحاتی خواهم داشت. مثلاً یکسری از اسامی و تاریخها باید اصلاح و یکسری موضوعات هم که اهمیتی ندارد، حذف شود. خاطرات همسرم خانم شایگان به مراتب از خاطرات بنده جذابتر است و امیدوارم به زودی خاطرات ایشان کتاب شود.
در پایان این مراسم، از کتاب «شهرفرنگ تا لاله زار» با حضور سخنرانان جلسه رونمایی شد.