رضا شیبانی معتقد است همه حر‎ف‎‌هایی که درباره شعر برای شعر و شعرِ غیر سیاسی گفته می‌شوند، دروغ‌ هستند و این حرف‌ها برای خام‌کردن طرفداران انقلاب اسلامی زده می‌شوند.

خبرگزاری مهر- فرهنگ و اندیشه- جواد شیخ الاسلامی: رضا شیبانی ازجمله شاعران جوان شعر انقلاب اسلامی است که در جلسات شعر شهرستان ادب و محفل شعرخوانی در حضور رهبر انقلاب حضور پیدا کرده و از طرف پیشکسوتان این‌حوزه مورد تشویق قرار گرفته است. در روزهای گذشته، فرصتی پیش آمد تا با این‌شاعر آتیه‌دار گپ و گفتی درباره شعر فارسی، شهرستان ادب، شعر سیاسی و غیرسیاسی و ... گفتگو کنیم.

مشروح متن گفتگو با این‌شاعر در ادامه می‌آید؛

جناب شیبانی با شما حرف بسیار داریم و فکر می‌کنیم شما هم نکات فراوانی برای گفتن داشته باشید، چرا که مبارزه بی‌امان در پاسداشت شعر و ادبیات ایرانی در تبریز را پشت سر گذاشته‌اید. با این سوال شروع می‌کنم که ارزیابی شما از نفس تأسیس شهرستان ادب و فعالیت ده ساله اخیر این موسسه چگونه است؟

من فکر می‌‏کنم حضور شهرستان ادب تفاوت خیلی زیادی را رقم زده است و فضای شعر را وارد دوره جدیدی کرده است. قبل از شهرستان ادب خط‎‌کشی‌‏هایی در شعر ما موجود بود که عملا بعضی از بچه‌‎های ادبیات انقلاب را منزوی کرده بودند. حتی نهادهای دولتی و جایی مثل حوزه هنری هم به سمت یک نوع روشن‌فکربازی و پشیمانی از گذشته انقلابی رفته بودند. شهرستان ادب به جریان شعر انقلاب شخصیت داد و این‌پروپاگاندای روشنفکری که «شعر برای شعر»، «هنر برای هنر» «ادبیات برای ادبیات» و فلان و بهمان را ترویج و تبلیغ می‌کرد، به انزوا کشاند. این شاعران و نویسندگان ظاهراً یک همچین چیزی می‌‎گفتند اما خودشان در باطن سیاسی‌‏ترین و دارای اغراض سیاسی بودند.

خب شهرستان ادب این پروپاگاندا را شکست و به بچه‌های شعر انقلاب و شاعران وطندوست شخصیت و اعتماد به نفس داد تا پای عقیده خودشان بایستند. ببینید، اصلاً شعر همچنان که از ریشه معنایی آن برمی‏‌آید درآمیخته با شعور است. شما نمی‌توانید شعور کسی را فارغ از عقیده‌اش تصور کنید. همه این حر‎ف‎‌هایی که درباره شعر برای شعر و شعرِ غیر سیاسی می‌شنوید دروغ‌‏هایی بیش نیست. این حرف‌ها را می‌‎گویند تا بچه‌‏های انقلاب را خام کنند و حرفی از عقیده خودشان نزنند و خودشان را به دست فراموش بسپارند. بله، آن چیزی که در غرب نوشته می‌‎شود و اسمش poem است یا Art است، چه دیگر اسامی که دارند، اینها می‌‎توانند فارغ از شعور باشند ولی ما نمی‌توانیم. در هنر غرب اگر رنگی به روی یک تابلویی بپاشی و اسمش را سبک جدید بگذاری، مثلا خلق هنر کرده‌ای و هنرمند هستی.

احیانا اطلاعی از ریشه‌های این کلمات و معنای لغوی آنها دارید؟

من به لحاظ زبان‌شناسی نمی‌‎دانم کلمات poem یا art چه ریشه معنایی دارند اما واقعیت امر این است که هنر غرب یک هنر خیلی سطحی‏‌تر از هنری است که در جهان اسلام و مکتب شرقی، مکتب شرقی که مکتبی توحیدی است، داریم. هنر ایران یک هنر اشراقی است، هنری است که حاصل فهم و شعور و عقیده و مجاهده است. شما مثلاً شعر سبک عراقی را نگاه کنید؛ شاید شاعری که این غزل سبک عراقی را نوشته آن را در ده دقیقه نوشته است، اما پشت این شعر سال‌ها و دهه‌‎ها کسب کمالات معنوی و یک تاریخ از معرفت و زیبایی‌شناسی وجود دارد. شعرای ما غالباً مفسر قرآن بوده‌اند، فقیه بوده‌اند. شما مثلاً حافظ که شناسنامه شعر ما ماست را ببینید. حافظ چه کسی است؟ حافظ، فردوسی، عطار، سعدی، مولانا و... آدم‌هایی بودند که حکیم بودند. در غرب یک آدم یک‌لاقبا هم می‌‎تواند بیاید ًو مثلا ادعای بزرگ شاعری بکند.

در ادبیات ما این‌طور نیست. در ادبیات ما هنر و شعر پشتوانه عقیدتی دارند. هیچ وقت این دروغ را باور نکردند که هنر جدا از سیاست است، شعر جدا از سیاست است. اگر در شعر و هنر آنها بتوان شعر را از سیاست و اجتماع و انسانیت و توجه به مسائل انسانی و سیاسی جدا کرد و نسکافه خوردن در یک بعدازظهر پاییزی را تبدیل به یک شعر فاخر کرد، این در شعر شدنی نیست. عقیده ما و واقعیات جامعه از شعر ما جدا نمی‌‏شود. شعر ما یک شعر هپروتی نیست، یک شعری نیست که در فضا سیر کند. به نظر من یکی از موفقیت‌‏های شهرستان ادب، یا این طور توصیف کنم، یکی از دلایل گرایش من به دوستان شهرستان ادب همین بود که مسئله را فراموش نکردند و این بود که شهرستان ادب فراموش‌خانه ادبی نبود. جایی بود که متوجه به واقعیات و نیازهای جامعه و مردم ما بود.

همه این حر‎ف‎‌هایی که درباره شعر برای شعر و شعرِ غیر سیاسی می‌شنوید دروغ‌‏هایی بیش نیست. این حرف‌ها را می‌‎گویند تا بچه‌‏های انقلاب را خام کنند و حرفی از عقیده خودشان نزنند و خودشان را به دست فراموش بسپارندبعضی هنرمندان و موسسات با این توجیه که دیگران را جذب کنند، عملا خودشان جذب آن تفکر شدند. اما شهرستان ادب در این سال‌ها با حفظ اصالت و رسالت خودش، توانسته با رنگین‌کمانی از چهره‌ها در برنامه‌های خودش تعامل و همکاری داشته باشد و ایران و اسلام و انقلاب را محور پیوندها و ارتباطات خودش قرار بدهد، نه تمایلات جناحی و زودگذر. این تصمیم درست چقدر بر موفقیت شهرستان ادب تاثیر گذاشته است؟

ابتدا ما باید تعریف درست از اندیشه و فرهنگ انقلاب داشته باشیم. جناج اصطلاح‌طلب و اصول‌گرا که همه‏‌شان سوءاستفاده‌‏های ابزاری از انقلاب و اندیشه‌‎های انقلاب دارند. شما کجا با اندیشه واقعی انقلاب اسلامی حرف زدید و مردم از شما گریزان شدند؟ هیچ جا. اگر واقعاً حرف انقلاب را بزنید، حرف مردم را بزنید، که حرف انقلاب هم همان حرف مردم است، چرا نسبت به ما گارد بگیرند؟ شما بیا ببین انقلاب چه می‎‌گوید؟ انقلاب می‌‎گوید اسلامیت مردم، ایرانیت مردم. انقلاب ما این‌هاست.

شما بیا و این‌ها را بگو و همچون سیاست‌مدارها سیاست‌بازی نکن. چرا مردم از شما فاصله بگیرند؟ مردم هم با شما تعامل می‏‌کنند. اگر ما اندیشه درست انقلاب، اسلام و جمهوری اسلامی را مدنظر داشته باشیم، نه این جناح‌هایی که هر کدام سر بخشی از مردم کلاه گذاشتند و مردم از آنها ناراضی هستند، مردم با شما همراه خواهند بود. و من فکر می‌کنم شهرستان ادب در چنین مسیری حرکت کرد که توانست با سلایق و چهره‌های گوناگون و متنوعی کار کند.

یکی از حوزه‌های فعالیت شهرستان ادب تأسیس و حمایت از انجمن‌های استانی بوده است که خود شما هم مدتی در انجمن شعرآورد به نمایندگی از شهرستان ادب در تبریز فعال بودید و امروز هم دوستان شما کار را ادامه می‌دهند. درباره انجمنهای استانی شهرستان ادب و دامنه تاثیر و لزوم حمایت و تقویت آنها در دهه دوم فعالیت شهرستان ادب چه نظری دارید؟

به عنوان کسی که به نمایندگی از شهرستان ادب در تبریز و منطقه شمال غرب کشور کار کردم، معتقدم که نقطه قوت شهرستان همین جریان‌سازی بود. جریان‌سازی و برکشیدن جریان شعر ملی و میهنی و انقلابی ما به لطف دوستان شهرستان شامل حال بچه‌‎های شمال غرب کشور شده و ما در چند سالی که جلسات «شعرآورد» را داشتیم خیلی چیزها را در تبریز احیاء کردیم. مثلاً ما در برابر امواجی که مثلاً می‌‎خواستند زبان فارسی را بیگانه‌انگاری کنند و شاعران آذربایجان را با این تهاجم فرهنگی مورد هجوم و انحراف قرار دهند، ایستادیم و بچه‌‎های تبریزی ایستادند. به پشتوانه و کمک‎‌های شهرستان ادب فضایی ایجاد شد که تعداد زیادی شاعر خیلی خوب زبان فارسی از آذربایجان به استان و کشور معرفی شدند. شاید اهمیت و اثر این کارها را بهتر از هر کس دیگری در مجموعه شهرستان ادب من درک می‌‏کنم که اثرات مثبت مؤسسه شهرستان ادب و کارهای بزرگی که در تبریز اتفاق افتاده را دیده‌ام. همه اینها از خدمات مؤسسه شهرستان ادب است.

وضعیت بودجه فرهنگ کشور در چندسال گذشته بحرانی بوده و بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی با اخلال مواجه شده است. با اینهمه اگر در دهه فعالیت شهرستان ادب مشکلات اقتصادی کشور و حوزه فرهنگ حل شود، چه پیشنهادی برای توسعه فعالیت‌های شهرستان ادب در زمینه شعر شهرستان‌های کشور، به خصوص تبریز، دارید؟

نسل به نسل بچه‏‌ها بزرگ می‏‌شوند و نیازمند آموزش و پرورش و حمایت فرهنگی هستند. آنهایی که ده سال پیش در سن نوجوانی و جوانی بودند و با تأسیس شهرستان ادب مورد حمایت قرار گرفتند، الآن شاعران خوبی هستند. آنهایی که الآن تازه دارند به مدرسه میروند و شاید الفبا را یاد می‌‏گیرند، چندسال دیگر نیازمند کشف استعداد و حمایت و آموزش هستند و اگر شهرستان ادب این بچه‌ها را جذب خودش نکند، به سمت دیگر جریان‌های فرهنگی مخرب خواهند رفت و در زمین تفکرات رقیب و دشمن بازی خواهند کرد. اگر این ده‌ها و صدها هزار پسر و دختر ایرانی که امروز به دبستان و راهنمایی میروند، جذب جایی مثل شهرستان ادب بشوند، ما ده تا شاعر و نویسنده بزرگ به دهه آینده هنر معرفی خواهیم کرد که قلب‌شان برای ایران و انقلاب و اسلام بتپد، اما اگر جذب دیگر گروهها و محافلی شوند که نسبتی با ایران و انقلاب اسلامی ندارند، به یک نویسنده و چهره مخرب فرهنگی تبدیل خواهند شد. به همین دلیل من به دوستان شهرستان ادب پیشنهاد می‌کنم این چرخه کشف و رشد و حمایت از استعدادها را به هیچ‌وجه متوقف نکنند و هرسال به شکل بهتر و در ابعاد بیشتری آن را ادامه بدهند.

جریان قوم‌‎گرا فقط دشمن زبان فارسی نیست، دشمن زبان مردم آذربایجان هم هست، دشمن ادبیات ترکی آذربایجانی و تاریخ شعر و ادبیات ترکی آذربایجانی هم هست. مردم بدانند، مردم آشنا بشوند که دشمن و جریانات پانترکیسم هم به دنبال برانداختن زبان فارسی و هم به دنبال برانداختن، استحاله و هضم ترکی آذربایجانی که یک زبان ایرانی است، می‌باشد

پس شما استمرار فعالیت‌های موفق شهرستان ادب مثل اردوهای آفتابگردان‌ها را در ابعاد وسیع‌تر مهم می‌دانید.

بله. خیلی قوی‌‏تر، باید خیلی قوی‌‏تر کار کنند. دنیای امروز توجهش به سرمایه‎‌گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی بلندمدت است و برای آن برنامه و تشکیلات و نرم‌افزار و فن‌آوری و... دارند، اما ما داریم پس‌رفت می‌‎کنیم و سست‌تر می‌‎شویم. غرب یک پلتفرم اینستاگرام را پنج سال پیش منتشر کرد. آیا اینستاگرام در ابتدای انتشار به این گستردگی تأثیرگذار بود؟ نه. روی آن کار کردند، سرمایه‌‎گذاری کردند و آنقدر بر کیفیتش افزودند که امروز حتی بر روی ادبیات و شعر من هم تأثیر می‎گذارند. یعنی وقتی که من می‌خواهم شعری از خودم در اینستاگرام منتشر کنم یا پستی ب‎گذارم، خودبه‌خود مواظب کلماتی که استفاده می‌کنم هستم تا اینستاگرام رسپکت نکند! آنها با این دقت و ظرافت و در جهت سیاست‌‎گذاری‌های خودشان به ادبیات ما جهت‌دهی می‎‌کنند. کلماتی که استفاده می‌‎کنیم، عکسی که ارسال می‌‎کنیم و حرفی که داریم را مدیریت می‌کنند، اما ما هنوز اندر خم یک کوچه‏‌ایم و در این مسأله مانده‌ایم که بودجه فلان جلسه ادبی را از کجا فراهم کنیم. به نظر من اگر خودمان را جمع و جور نکنیم، این دشمن می‎‌آید و مزرعه ما را درو می‎‌کند.

در میان بحث‌ها نکاتی را درباره صف‌بندی‌ها علیه زبان و ادبیات فارسی در تبریز گفتید. این صف‌بندی چقدر جدی است و لزوم توجه شهرستان ادب به شعر شهرستان‌‎های مختلف کشور و فعالیت مستمر و جدی در شهرهای مختلف چقدر احساس می‌شود؟

اجازه بدهید من سئوال شما را یک اصلاح کوچکی انجام بدهم. این نکته را حتماً در این مصاحبه منعکس کنید که این جریان قوم‌‎گرا فقط دشمن زبان فارسی نیست، دشمن زبان مردم آذربایجان هم هست، دشمن ادبیات ترکی آذربایجانی و تاریخ شعر و ادبیات ترکی آذربایجانی هم هست. مردم بدانند، مردم آشنا بشوند که دشمن و جریانات پانترکیسم هم به دنبال برانداختن زبان فارسی و هم به دنبال برانداختن، استحاله و هضم ترکی آذربایجانی که یک زبان ایرانی است، می‌باشد. زبان و ادبیات ترکی آذربایجانی یک میراث ایرانی و اسلامی است که در ترکی مهندسی شده است، اما ریشه آن از ایران و اسلام است. این جریان می‌خواهد این زبان ترکی که ما داریم و نسل به نسل با آن صحبت می‌‏کنیم و یک زبانِ دارای میراث مشترک با زبان فارسی است را از بین ببرند و بعد آن زبان ترکی که مهندسی کرده‌اند و کلمات فارسی و عربی و قرآنی را از الفبای آن حذف کرده‌اند و به یک زبان بی‌هویت و بی‌اصالت تبدیل کرده‌اند را بیاورند و به عنوان زبان مادری به مردم آذربایجان غالب کنند و بگویند که اولاً زبان شما زبان خالص نبود و ثانیاً فارسی هم زبان بیگانه است که این هر دوتا حرف‌شان تحریف تاریخ است. بدانید، جریان تحریف تاریخ در آذربایجان یک جریان قدرتمندی است که متکی به سرویس‏‌های اطلاعاتی خارجی است.

این چیزی است که درحال رقم خوردن است. در سخنرانی اخیر بیستم بهمن حضرت آقا هم اشاره شد و به جریان تحریف تاریخ تأکید شد. ایشان فرمودند که بعضی می‌‎خواهند تاریخ ایران و آذربایجان را تحریف کنند. این جریان به شدت تشدید شده است و من بر اساس چیزی که در آذربایجان رصد می‏‌کنم به شما می‌گویم که یکی از ابعاد و یکی از جبهه‌‏های اصلی جریان تحریف تاریخ، در حوزه ادبیات درحال فعالیت است. به این نحو که در روز روشن شخصیت‏‌های ادبیات آذربایجان و ایران را غلط روایت می‌‏کنند و آن طور که میخواهند تحریف می‌کنند. تنها پادزهر این قضیه جلسات ادبی صحیح، محافل ادبی جدی و پویا، نشر کتاب‌‏های درست از اندیشمندان مهین‌دوست و معتقد به ایران و است. ما باید تاریخ، تاریخ ادبیات، تاریخ سیاست و تاریخ فرهنگ و هنر در آذربایجان را درست انعکاس بدهیم وگرنه جریان تحریفِ وابسته به سرویس‌های اطلاعاتی و جاسوسی خارجی هویت و اصالت و تاریخ مردم آذربایجان را تحریف میکند و ما را هم در حوزه فرهنگ و ادبیات و هم در حوزه مسائل سیاسی و امنیتی با مشکل مواجه می‌کند.

به نظر من با توجه به هجمه و فعالیت سنگین این جریان‌ها، هرچقدر که ما با هجمه گسترده‏‌تری در برابر اینها بایستیم باز هم کم است، چرا که حجم فعالیت‌ها و تحریفات آن جریان بسیار زیاد و قوی است و مستلزم توجه و عنایت جدی شهرستان ادب به تبریز و دیگر شهرهای کشور است.

یکی از ابعاد و یکی از جبهه‌‏های اصلی جریان تحریف تاریخ، در حوزه ادبیات درحال فعالیت است. به این نحو که در روز روشن شخصیت‏‌های ادبیات آذربایجان و ایران را غلط روایت می‌‏کنند و آن طور که میخواهند تحریف می‌کنند. تنها پادزهر این قضیه جلسات ادبی صحیح، محافل ادبی جدی و پویا، نشر کتاب‌‏های درست از اندیشمندان مهین‌دوست و معتقد به ایران و است

امیدواریم در کنار شهرستان ادب دیگر نهادهای فرهنگی هم به این مسائل توجه و برای آنها برنامه داشته باشند. این حجم از کار نیاز به یک هم‌افزایی ملی دارد.

من امیدی به ادارات عریض و طویل دولتی ندارم. به نظر من در تبریز و آذربایجان هم تنها همان مکتب فکری شهرستان ادب که مدل کار کردن بسیجی‌‏وار است می‌‏تواند کارساز باشد. بچه‌‏هایی در تبریز هستند که دارند بدون هیچ چشم‌داشتی در صفحه اینستاگرام خودشان فعالیت می‌کنند و مقابل این جریان تحریف مقاومت می‌کنند. بدون اینکه وابسته به جایی و یا کارمند اداره‌‏ای باشند، یکی پزشک است، یکی مهندس است، یکی معلم است، هرکدام احساس وظیفه می‎‌کنند روزی دو ساعت وقت می‌گذارند و در اینستاگرام و فضای مجازی مطلب می‏نویسد و به شبهات پاسه می‌دهند. جالب است به شما بگویم اسنادی از ویکی‌لیکس منتشر شده که نشان میدهد که فلان اقا که اسم خودش را شاعر گذاشته، کارمند سفارت آمریکا است و روزی دویست دلار از سرویس‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا حقوق میگیرد تا در تبریز مشکل درست کند و مردم و جوانان را به جان هم بیندازد و تاریخ و ادبیات و فرهنگ و هنر مرد تبریز و آذربایجان را تحریف کند و مقدمه‌ساز شورش و تجزیه و ... باشد.

بسیار عجیب است و عجیب‌تر اینکه کمتر کسی حتی از شاعران و نویسندگان شاخص ما در مرکز کشور از وجود این بحران و جنگ جدی اطلاع دارند! یعنی این مقابله تا این حد جدی است؟

بله. در این وضعیت است که یک عده از بچه‏‌ها با دست خالی احساس وظیفه کرده‌اند و به میدان آمده‌اند. این افراد باید ساماندهی بشوند و مورد حمایت جدی هسته عاقله نظام فرهنگی ما قرار بگیرند.تنها راه مقابله با این ویروس‌‏ها که به نظر من همه جا هم هستند و در خوزستان و سیستان و بلوچستان هم فعالیت می‌کنند، تقویت شاعران و نویسندگان و جوانانی است که با دغدغه دفاع از میراث مشترک همه ایرانیان در تاریخ و فرهنگ و هنر و ادبیات به میدان آمده‌اند و با کمترین امکانات و حمایت درحال تلاش‌اند. انشاالله شهرستان ادب به صورت جدی از این بچه‌ها حمایت کند و برنامه‌ها و پاتوق‌های شهرستانی خودش را با قوت بیشتر برقرار کند. چنانکه اگر فردوسی شعار هنر برای هنر می‌داد و شاهنامه را خلق نمی‌کرد ایرانی برای ما باقی نمی‌ماند، این بچه‌ها هم در ادامه مسیر فردوسی هستند و باید به آنها یاری رساند.