به گزارش خبرگزاری مهر، وطن امروز نوشت: ۱۶ روز دیگر با برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، هشتمین رئیسجمهوری اسلامی ایران انتخاب خواهد شد. شاید قیاس همین زمان کوتاه با مدت زمامداری ۴ یا ۸ ساله منتخب نهایی انتخابات برای پی بردن به اهمیت دقایق و ثانیههای روزهای آتی کفایت کند. کشوری که در طول ۸ سال گذشته با ریاست جمهوری حسن روحانی شرایطی استثنایی را از سر گذرانده است اکنون در آستانه یک امکان بزرگ برای ایجاد تغییر در سرنوشت خود است، از همین رو شاید کمتر دورهای را در تاریخ ۴۳ساله اخیر بتوان به خاطر آورد که جامعه در یک دوراهی مهم قرار گرفته باشد. با این اوصاف اما نگاهی به فضای عمومی و نخبگانی کشور حکایت از مخاطراتی دارد که در صورت جدی گرفته نشدن میتواند به تثبیت شرایط موجود یا حداقل تضعیف شرایط برای تغییر موقعیت کشور منتهی شود.رنج حاصل از مدیریت جریان غربگرا و انباشت نارضایتی عمومی هر قدر به سرخوردگی بخشی از اقشار جامعه ختم شده است مقدمات شرایطی را نیز فراهم کرده تا جریان انقلابی با انفعال و عدم انسجام در صحنه انتخابات ریاست جمهوری حاضر شود. فارغ از نتایج نظرسنجیها و گمانهزنیها پیرامون سرانجام انتخابات، قطعی دانستن پیروزی جریان انقلاب در این صحنه میتواند به مشکلات عدیدهای ختم شود.
انتخابات ۲۸خرداد با استناد به دلایل عدیده در شرایطی متفاوت از انتخاباتهای پیشین برگزار میشود و از همین رو میتواند شرایط منتخب نهایی نیز در نخستین روز تشکیل دولت متفاوت از روسای جمهور پیشین رقم بخورد، البته این تنها ممیزه انتخابات این دوره نیست و شرایط موجود میتواند نهایتا فرد منتخب را در بستری متفاوت تعیین کند. در چنین شرایطی اگر نیروهای انقلابی پیشاپیش خود را بهعنوان پیروز نهایی انتخابات به حساب بیاورند ممکن است بار دیگر با تجربه آشنای انتخابات۹۲ روبهرو شوند.با تمام این اوصاف مهمترین مخاطرات ناشی از این فرض خوشبینانه را میتوان در ۳ گزاره خلاصه کرد.
در شرایطی که سرخوردگی جامعه عملا فضای انتخاباتی را کمشورتر از ادوار پیشین کرده و بخش بزرگی از جامعه درباره رای دادن دچار تردید شده است، پیروز قطعی فرض کردن خود در میدان رقابتهای انتخاباتی انگیزه بدنه انقلابی را تضعیف میکند. بدنهای که بهعنوان مهمترین سرمایه جریان انقلاب به حساب میآید و در هفتههای پیش رو باید جلودار ارتباط با افکارعمومی باشد با مشاهده انفعال نخبگان جریان انقلابی با انگیزه و توان کمتری با جامعه مواجه میشود.
در فضایی که یک جریان خود را پیشاپیش پیروز میدان قلمداد کند لاجرم سراغ برجسته کردن اختلافات درونی خود میرود. چنین فضایی ضمن تضعیف انسجام گروهی، موجب چند پاره شدن نیروهای میانجی شده و فرصت ارتباط صحیح با جامعه را از آنان دریغ میکند. شکلگیری یک دولت انقلابی قوی آنقدر هدف بزرگی به حساب میآید که اختلافات موجود و طبیعی میان نیروهای مختلف جریان انقلاب را از اولویت خارج کند.
در شرایط مذکور حتی اگر فرض پیروزی قطعی نیز محقق شود دولت منتخب بخشی از رای بالقوه خود را از دست خواهد داد، چرا که درصد قابل توجهی از آرا همواره در جریان رقابتها و طرح ایدهها کسب میشود. دل خوش کردن به رای حداقلی تثبیت شده و غفلت از آرای بالقوه به تضعیف انتخابات و منتخب آن منتهی میشود. در شرایطی که خشم اجتماعی از مدیریت و عملکرد دولت مستقر در حداکثریترین سطح خود قرار دارد عدم ارتباط با آحاد سرخورده جامعه اشتباه بزرگی است. در این میان البته نباید از این مساله غافل بود که در صورت کاهش نرخ مشارکت عمومی، جریان رقیب نیز این امکان را به دست میآورد تا به رغم سرخوردگی بدنه اجتماعیاش با بسیج کردن بخش قلیلی از بدنه تبدیل به یکی از قطبهای انتخابات شود.
چشمان باز بسته در کمین
جریان انقلابی باید هوشیاری خود را در مواجهه با رقبای انتخاباتی حفظ کند. یقینا دولت و جریان اصلاحطلب عزم راسخی برای ماندگاری در پاستور دارند و هرقدر که در روزهای گذشته بیشتر از عدم مشارکت در انتخابات خبر دادهاند خیز بلندتری نیز برای حمایت از کاندیداهای خود برداشتهاند. آنها بخوبی از پاشنه آشیل خود در مواجهه با افکارعمومی خبر دارند و میدانند هرقدر صورت مساله انتخابات به سمت عملکرد دولت برود امکان پاسخگویی کمتری دارند و عمده تلاششان را بر ایجاد دوقطبی حول مسائل فرهنگی و اجتماعی گذاشتهاند. برای نمونه مهمترین کاندیدای این جریان در یکی از برنامههای تلویزیونی در پاسخ به این سوال که چه برنامهای برای رفع مشکل اشتغال جوانان دارد به تکرار ادعاهایی پیرامون سرکوب زنان پرداخت! چنین رویههایی در روزهای آینده نیز یقینا از سوی این جریان تکرار خواهد شد تا با فعال کردن شکافهای اجتماعی و فرهنگی و اخذ مواضع رادیکال بتوانند بدنه خود را فعال کنند.در این فضا هر قدر جریان انقلابی باید با هوشیاری رفتار و سناریوهای رقیب خود را تحت نظر قرار دهد، متقابلا باید از تبدیل شدن رقبا به یک قطب انتخابات ممانعت کند. بدین معنا که واکنش بیش از اندازه و برخورد محاسبه نشده با کاندیداهای همسو با دولت میتواند به ضریببخشی نسبت به مواضع نهایی آنها منتهی شود و برای آنها این امکان را فراهم میآورد تا با مانور روی سرفصلهای اجتماعی و فرهنگی موضوع مباحثات را تغییر دهند.
مشارکت و پیروزی در سایه فرمول میانه
همانطور که پیش از این نیز مورد اشاره قرار گرفت قدرت منتخب نهایی این انتخابات متاثر از میزان آرایی است که در روز انتخابات کسب میکند. بر همین اساس افزایش مشارکت عمومی به توفیق دولت آینده در جریان مدیریت اجراییاش ختم میشود. مضاف بر اینها همانطور که رهبر حکیم انقلاب نیز در دیدار اخیر دانشجویان اشاره داشتند، «مشارکت حداکثری» اولویت اصلی در انتخابات پیش رو است و بیتوجهی به این مساله نمیتواند برای جریان انقلابی پذیرفتنی باشد.بر همین اساس کاندیداهای انقلابی باید تمام اهتمام خود را بر افزایش مشارکت عمومی بگذارند و این مشارکت را بهعنوان پیششرط اقتدار ملی و دولت آتی به حساب آورند. با این حال در حاشیه این رویکرد باید نسبت به تحرکات و سناریوهای جریان رقیب خود نیز آگاهی حداکثری داشته باشند و مانع آن شوند که این مشارکت در ذیل دوقطبیهای کاذب حل شود. یقینا کاندیداهای همسو با دولت در هفتههای باقیمانده تمام اهتمام خود را بر این میگذارند تا با تبدیل کردن کاندیداهای انقلابی به قطبهایی نامطلوب و نمادهایی از مخالفت با آزادیهای اجتماعی برای خود وجهه و رای کسب کنند. در چنین فضایی آنها نیز چشم خود را به آرایی دوختهاند که در صورت دوام گرفتن این دوقطبی در لحظات آخر به صندوقهایشان سرازیر میشود.با علم به چنین فضایی نیروهای انقلابی باید ضمن ارائه برنامهها، وعدهها و روشن کردن افق مدیریتی خود برای افکار عمومی و به حداکثر رساندن مشارکت ممکن و کسب آرای مردم وارد بازی رقبا نشوند. شکاف موجود میان وضعیت فعلی جامعه و وعدههای انتخاباتی سال۹۶ بخوبی موید این نکته است که غلبه فضای هیجانی و مانور روی دوقطبیهای کاذب میتواند چه سرانجام و خسارتهای جبرانناپذیری برای کشور به همراه داشته باشد. تبیین همین مساله برای افکارعمومی و جلوگیری از قطبیسازی جامعه مهمترین پادتنی است که در برابر سناریوی غربگرایان باید لحاظ شود.اختصارا راهکار افزایش مشارکت عمومی و پیروزی را باید در «فرمول میانه» پیدا کرد. بدین معنا که در عین تلاش برای افزایش مشارکت مانع تبدیل شدن این ظرفیت به بستری برای قطبیسازی جامعه شد. تبدیل کردن میدان رقابتها به فضایی برای «نه گفتن» به مدیریت فعلی کشور و مقدمهچینی برای تغییرات حداکثری همان نقطهای است که غربگرایان نسبت به آن واهمه دارند. عقلانیت در مدیریت فضا و ارائه صحیح راهکارها و وعدههای انتخاباتی ضمن افزایش مشارکت عمومی میتواند زمینهساز روی کار آمدن مقتدرانه یک دولت انقلابی نیز باشد.