خبرگزاری مهر، گروه بین الملل - مریم خرمائی: جو بایدن رئیس جمهور دموکرات آمریکا ادعا میکند که برای محکم کردن نخ پیوند میان ساکنان دو سوی اقیانوس اطلس آمده و میخواهد با اتکا به حمایت فراآتلانتیکی، جایگاه واشنگتن را در رهبری جهان احیا و از موضع قدرت، دنیا را اداره کند!
این ادعا را نه یک بار، بلکه ظرف پنج ماهی که در کاخ سفید بوده، بارها و بارها تکرار کرده است و حتی میگوید قرار است چالشهای برخاسته از جانب چین و روسیه را با اتکا به ائتلافی از متحدان اروپایی حل و فصل کند که از چشم اندازی مشابه واشنگتن به مسائل امنیتی جهان نگاه میکنند.
روند جاسوسی آمریکا از اتحادیه اروپا در بازه زمانی ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ رخ داد حال آنکه بایدن در آن دوره معاون ریاست جمهوری آمریکا بود
اما از یک هفته پیش، در حالی که بایدن در تدارک دیدار با ولادیمیر پوتین، همتای روس است تا به قول خودش با چماق روابط فراآتلانتیکی، او را از بابت قدرت نمایی در صحنه بین الملل تنبیه کند؛ خبری نقل قول محافل سیاسی است که چهره اعتماد اروپا به آمریکا را خدشه دار کرد و در عین حال، رؤیای عظمت اتحادیه اروپا را فروریخت.
میگویند آژانس امنیتی ایالات متحده از طریق کابلهای ارتباطی دانمارک از آنگلا مرکل صدراعظم آلمان و دیگر مقامات ارشد اروپایی جاسوسی کرده است.
روند جاسوسی از سال ۲۰۱۲ آغاز و ادعا میشود که در ۲۰۱۴ خاتمه یافته است. اما حتی پایان پروژه جاسوسی نیز از اهمیت نقش جو بایدن که در آن بازه زمانی، معاون ریاست جمهوری آمریکا بود نمی کاهد و سرپوشی بر این واقعیت نیست که دولتهای دموکرات آمریکا به رغم ادعای تحکیم رابطه فراآتلانتیکی، بنا را بر بی اعتمادی به متحدان گذاشته اند و از جاسوسی به عنوان ابزاری برای حفظ سلطه بر جهان استفاده میکنند.
به باور برخی کارشناسان، ممکن است هدف آمریکاییها از این اقدام، کسب اطلاعات جدید در مورد ناتو و یا بررسی احتمال نفوذ چین و روسیه در پیکره سازمان پیمان آتلانتیک شمالی باشد؛ یا حتی کشف حفرههای اطلاعاتی شرکای اروپایی. از منظر رقابتی هم احتمال دارد که این شنودها جنبه صنعتی تجاری و یا رقابتهای اقتصادی داشته باشد و صرفاً نباید به آن با دید امنیتی و نظامی نگاه کرد.
اما، بیش از آنکه موضوع جاسوسی آمریکا از متحدان اروپایی سوال برانگیز باشد؛ آنچه ذهن را به خود مشغول میکند؛ این است که چرا دانمارک در مقام یکی از اعضای اتحادیه اروپا، به همسایگان و شرکای خود خیانت کرد؟
دانمارک؛ عضو نیم بند اتحادیه اروپا
در نخستین بخش از پاسخ به این سوال، باید به شکل حضور دانمارک در اتحادیه اروپا در مقام یک عضو مردد اشاره کرد؛ آن هم از آن بابت که به طور نیم بند در این اتحادیه مشارکت دارد چراکه پیمان ماستریخت را (که به ایجاد اتحادیه منجر شد) به شرط مستثنی شدن از چهار قاعده پذیرفت که مهمترین این استثنائات در حوزه دفاعی است. دانمارک تنها عضو اتحادیه اروپا است که از مشارکت در سیاست دفاعی-نظامی اتحادیه اروپا صرف نظر کرد.
به این ترتیب، دانمارک در آن دسته از تصمیم گیری های سیاسی اتحادیه اروپا که به حوزه نظامی مربوط است مشارکت نخواهد داشت که این شامل عدم اعزام و جابجایی نیرو تحت رهبری اتحادیه اروپا نیز هست.
دیگر معافیتهای دانمارک در تابعیت از اتحادیه اروپا عبارتند از عدم عضویت در حوزه پولی یورو، اعمال برخی محدودیتها در حق شهروندی از جمله اینکه شهروندی ملی بر شهروندی اتحادیه اروپا مقدم است، برخی محدودیتها در باب همکاریهای قضائی و پلیسی.
در واقع، اصل التزام به ناتو را باید دلیل عضویت نیم بند دانمارک در اتحادیه اروپا تعبیر کرد و اینکه چرا دولت کپنهاگ از مشارکت در سیاست دفاعی-نظامی اتحادیه اروپا، امتناع میکند اما در توضیح مهمترین معافیت که در حوزه تصمیم گیری های دفاعی است، باید گفت که سیاست نظامی دانمارک به موقعیت ژئوپلیتیکی آن به عنوان کشوری بستگی دارد که عضو اروپای غربی است و در عین حال در محدوده آرکتیک (محیط پیرامونی قطب شمال) واقع شده است.
دانمارک که در همراهی با «انگلیس، نروژ، هلند، ایسلند و بلژیک» عضو بال شمالی ناتو است؛ به پیمان آتلانتیک شمالی به عنوان سنگ زیربنای سیاست امنیتی-نظامی خود نگاه میکند و از جمله کشورهایی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی، چه در حوزه آرکتیک و چه در حوزه اروپا، در پروژه مهار روسیه سهیم بوده است. به همین دلیل نیز هست که طی سالهای اخیر، به دنبال تقویت توان سایبری، تزریق منابع بیشتر به سرویس اطلاعات نظامی و همچنین حضور نظامی گستردهتر در قطب شمال است.
در واقع، اصل التزام به ناتو را باید دلیل عضویت نیم بند دانمارک در اتحادیه اروپا تعبیر کرد و اینکه چرا دولت کپنهاگ از مشارکت در سیاست دفاعی-نظامی اتحادیه اروپا، امتناع میکند.
فراموش نکنیم دو مورد از کشورهای متعلق به بال شمالی ناتو (انگلیس و نروژ) عضو اتحادیه اروپا نیستند حال آنکه غلظت احساسات ضد اتحادیه در هلند و دانمارک هم که عضوی از این بلوک سیاسی-اقتصادی هستند؛ زیاد است.
همانطور که پیشتر در گزارشی با عنوان «تقسیم قدرت در چارچوب ناتو» اشاره کردیم؛ یکی از سیاستهای آمریکا و حتی انگلستان (به عنوان کشوری که تا یک سال پیش عضو اتحادیه اروپا بود) همواره این بوده است که اتحادیه اروپا نباید یک نهاد نظامی قوی شود زیرا در این صورت در برابر سیاستهای کلان آمریکا قد علم میکند. در واقع، این ایده همواره به گونهای نانوشته وجود داشته است. آمریکا همیشه مراقب حرکتهای اتحادیه اروپا به ویژه آلمان بوده و حتی گاهی بلند پروازیهای فرانسه را هم قابل قبول نمی دانسته. به بیان دیگر، درست است که ناتو (پیمان آتلانتیک شمالی) در تعریف رسمی برای حفظ امنیت اتحادیه اروپا ایجاد شده است؛ اما حقیقت امر آن است که ناتو چتری است برای ممانعت از آنکه کشورهای عضو اتحادیه به ویژه آلمان و فرانسه هیچگاه ارادهای برای تبدیل شدن به قدرت برتر نظامی در سطح جهانی پیدا نکنند. این اتحادیه همیشه باید ذیل پکیجی حرکت کند که ناتو و مشخصاً آمریکا برایش تعریف کرده است و اگر اروپا زمانی بخواهد از این اصل تخطی کند، معادلات امنیتی جهان را به گونهای دیگر تجربه خواهیم کرد.
دانمارک و مخالفت با ارتش اروپایی
تا وقتی که انگلیس عضوی از اتحادیه اروپا بود؛ میتوانست برای تحمیل نظرات خود بر بروکسل، روی کمک دانمارک حساب ویژه باز کند. آنها در حوزههای نظامی، تجارت آزاد، بودجه و بازار مالی یورو منافع مشترک داشتند حال آنکه هر دو کشور همزمان، با لحاظ کردن برخی شروط، در تاریخ اول ژانویه ۱۹۷۳ به اتحادیه اروپا پیوستند.
در دسامبر ۲۰۱۷ نیز، وقتی اعضای اتحادیه اروپا با امضای پسکو (توافق همکاری ساختارمند دائمی) سنگ زیربنای ایجاد یک ارتش واحد اروپایی را گذاشتند؛ دانمارک در همراهی با انگلیس و سه کشور دیگر از تن دادن به این پیمان خودداری کرد.
دانمارک یکی از معدود کشورهای اتحادیه بود که به پیمان پسکو رأی منفی داد چرا که مدعی است اروپا نباید به دنبال رقابت با ناتو باشد
بعدها در نشست وزرای دفاع اتحادیه در سال ۲۰۲۰، در واکنش به اظهارات امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه که خواستار اتحاد نظامی در برابر چالشهای آمریکا، چین و روسیه شده بود؛ دولت کپنهاگ به صراحت اعلام کرد «هرگز چنین نخواهد شد که دانمارک در برابر آمریکا از خود دفاع کند چراکه آمریکا سنگ زیربنای آزادی ماست».
انگلستان نیز که در آن برهه در آستانه خروج از اتحادیه بود؛ هشدار داد که اروپا هرگز نباید به دنبال ایجاد تشکل نظامی باشد که به رقیبی برای ناتو تبدیل شود. به همین دلیل است که واشنگتن با احتیاط به تلاش اروپاییها در راستای عینیت بخشیدن به ایده ارتش واحد اروپایی نگاه میکند تا از باقی ماندن آنها زیر چتر حمایتی ناتو، اطمینان حاصل کند.
به عبارت دیگر، مادامی که اتحاد نظامی اروپا در راستای تکمیل ناتو باشد و نه ابزاری برای تضعیف فعالیتها و الزامات قید شده از سوی پیمان آتلانتیک شمالی، تلاش برای تقویت آن بلامانع خواهد بود.
اروپاییها هم به این فهم رسیده اند که هنوز برای آنکه ماهیت خود را جدا از چارچوب ناتو تعریف کنند؛ بسیار زود است. به همین دلیل است که طبق برخی ادعاها، اتحادیه اروپا قصد دارد به آمریکا، نروژ و کانادا اجازه همکاری در پیمان پسکو را بدهد. آنها این مشارکت را به بهانه غلبه بر کندی روند جابجایی نیرو در سطح قاره سبز انجام میدهند. شاید با جدی شدن این همکاری، دانمارک هم به معافیت از مشارکت خود در سیاستهای نظامی-دفاعی اتحادیه اروپا پایان دهد.
دانمارک و الگوبرداری از برگزیت
سستی رابطه کپنهاگ-بروکسل به مواردی که پیشتر ذکر شد؛ خلاصه نمیشود و بعد از انگلیس، کشور دانمارک اصلی ترین گزینه برای ترک اتحادیه اروپا است. حتی چندی پیش، نماینده دانمارک در پارلمان اروپا به روزنامه اکسپرس انگلیس گفته بود که دانمارک تا ۲۰۲۶ درباره خروج از اتحادیه رأی گیری خواهد کرد. حتی گفته میشود که موفقیت انگلیس در طرح واکسیناسیون علیه کرونا، میتواند کشورهایی را که به اتحادیه بدبین هستند، برای خروج از آن ترغیب کند. انتقادهای دانمارک و اتریش از راهبرد اتحادیه درباره واکسن کرونا شاهدی بر این ادعا است.
اینگونه به نظر میآید که به رغم اروپایی بودن؛ کشورهای عضو بال شمالی ناتو، دست کم در حوزههای نظامی، هویتی وابسته به آمریکا دارند و چنانچه لازم باشد از چوب گذاشتن لای چرخ اتحادیه اروپا ابایی ندارند.