محسن اسلامزاده کارگردان مستند «قصر قند» که در حال حاضر به صورت اینترنتی در حال اکران است، در گفتگو با خبرنگار مهر درباره تولید آن گفت: مستند «قصر قند» محصول سال ۹۵ است. زمانی که ما از طریق شبکه افق مطلع شدیم یکی از تروریستهای مشهور که حدود ۲۵ سال تحت تعقیب بوده، وارد مرزهای ایران شده و قرار است عملیاتی برای دستگیری و یا کشته شدن او اجرا شود، از من پرسیدند حاضری برای ثبت این عملیات به بلوچستان بروی که من استقبال کردم و خیلی سریع هم تیم را جمع کردیم.
وی ادامه داد: این مستند روایت یک عملیات پیچیده اطلاعاتی است که در قالب آن جلیل قنبرزهی که از سال ۷۱ تحت تعقیب نیروهای امنیتی بود، به درک واصل شد. این تروریست ۱.۵ تن مواد منفجره همراه خود به ایران آورده و قرار بود کارگاه تولید کمربند انتحاری در کشور راهاندازی و ماشینهای بمبگذاری را تجهیز کند. هدفگذاریاش هم انفجار این مواد در مناطق سنینشین و شیعهنشین بود تا به بهانه آن جنگهای طایفهای به راه بیفتند. اتفاقی که الحمدالله رخ نداد و از آن پیشگیری شد.
این مستندساز درباره روایت «قصر قند» از این عملیات توضیح داد: این مستند در گرمای ۶۰ درجه در بلوچستان تولید شد. دوربینهای ما از ساعت ۹ و ۱۰ صبح به بعد بهطور کامل خاموش میشد و ناگزیر بخشهایی از مستند با دوربین موبایل ثبت شده است. ما چند روز در بیابان شاهد سربازانی بودیم که با دهان روزه این عملیات را به سرانجام رساندند. مسئول هدایت هلیکوپتر در آن عملیات میگفت من از پایگاه چابهار بلند میشدم، میآمدم و بعد از یکی دو ساعت عملیات، مجدد بازمیگشتم، یک سطل آب روی سرم خالی میکردند تا خنک شوم و دوباره با هلیکوپتر مسلحشده به میدان میآمدم.
وی ادامه داد: این خلبان هلی کوپتر میگفت در روز اصلی عملیات از ۱۰ صبح تا ۵ عصر این برنامه ادامه داشته تا نیروهای کمکی خودشان را رسانده بودند. ۴ روز تعقیب و گریز در بیابان اتفاق میافتد و ردزنهای بلوچ را به کمک گرفته بودند تا رد این گروه را در آن بیابان پیدا کنند. نهایتاً هم از همین طریق توانسته بودند باغ نخل خرمای متروکهای که در آن مخفی شده بودند، این گروه تروریست را غافلگیر کنند.
اسلامزاده درباره متفاوتترین تجربه خود در فرآیند ساخت مستند «قصر قند» هم گفت: من سفر به بلوچستان زیاد داشتهام اما ارتفاعات منطقه قصر قند و نیکشهر را تا آن زمان ندیده بودم، به خصوص در آن فصل گرما. گرمای بسیار وحشتناکی را در آن منطقه تجربه کردیم. شبها که در بیابان میخوابیدیم، دمای هوا در حدود ۵۰ درجه بود. خاطرم هست چفیهای را خیس کرده بودم و همانطور در خواب هم با آن خودم را باد میزدم تا صبح! ساعت ۹ صبح سه دوربین ما از شدت گرما، هنگ کرد. خودم هم به مرز تشنج رسیده بودم چون چنین گرمایی را تا آن زمان تجربه نکرده بودم.
این مستندساز در پایان درباره تازهترین فعالیتهای خود بیان کرد: این روزها مشغول نهایی کردن مجموعه مستند «سرطان اجتماع» هستم که با نام تلویزیونی «به نام قانون» قرار است پخش شود و انشاءالله در اوایل تابستان از آنتن شبکه مستند پخش خواهد شد.