خبرگزاری مهر، گروه سیاست - زهرا علیدادی، سید مهدی حسینی؛ آیتالله علیرضا اعرافی هم اکنون عضو شورای نگهبان و مدیر حوزههای علمیه سراسر کشور است. او در سال ۱۳۹۳ به امامت جمعه شهر قم انتخاب شد و نامزد انتخابات میان دورهای مجلس خبرگان از استان تهران است.
او با اشاره به وظایف مجلس خبرگان رهبری میگوید: «برای انجام مأموریتهای اصلی مجلس خبرگان رهبری، تعامل خبرگان با جامعه نخبگانی، تودههای مردم و دستگاههای مسئول و درک درست از مسائل جامعه بسیار ضرورت دارد. اگر خبرگان ما یک خبرگان جامع و از اندیشهای کلان برخوردار نباشند، نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند.»
وی میگوید: «همواره قدرت در کشور ما دست به دست شده و بیش از دو سوم دوره نظام جمهوری اسلامی در دست طیفهایی بوده است که الان اعتراضهایی را درباره بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات مطرح میکنند.»
آیتالله اعرافی معتقد است که بدون تردید هم در خارج از کشور و هم در داخل شاهد هستیم که برخی از افراد با اغراض مختلف، تئوری کلان نظام اسلامی را یا نمیپذیرند و یا احیاناً با آن مواجههای دارند. مجلس خبرگان رهبری در دفاع از تئوری کلان نظام جمهوری اسلامی وظیفه سنگینی بر عهده دارد و باید در مقابل کسانی که میخواهند جایگاه رهبری را تضعیف کنند، یک دفاع عقلانی و منطقی داشته باشد.
به اعتقاد اعرافی، «مردم نباید فکر کنند که دوری از صندوق رأی میتواند مشکلات را حل کند و حل مسائل داخلی و بینالمللی ما مبتنی بر مشارکت قوی است و امیدواریم جامعه و به خصوص نسل جوان ما بتوانند به یک تحلیل جامعی برسند و حضور مؤثری در انتخابات از خود نشان دهند.»
مشروح این گفتگو به شرح زیر است:
در ابتدا بفرمائید به پیشنهاد چه کسی در عرصه انتخابات میان دورهای مجلس خبرگان رهبری حضور پیدا کردید؟
بنده با تأکید جامعه مدرسین حوزه علمیه قم وارد صحنه انتخابات شدم. البته به دنبال آن، جامعه روحانیت مبارز تهران و جمعیتهای دیگری هم محبت کردند و با تأکید این بزرگان، بنده در آخرین ساعات ثبتنام احساس تکلیف کردم.
حکم اجتهاد خود را از چه کسی گرفتید و آیا در آزمون فقاهتی شرکت کردید؟
بیش از ۲۵ سال است که بنده مدرس خارج از حوزه هستم و ابواب مختلف فقهی را تدریس کردم. حدود ۵۰ اثر علمی و فقهی از تقریرات درسی خارج از فقه بنده منتشر شده است. همچنین صدها نفر در این درسها در طول این دو، سه دهه حضور داشتند. مجموعه این تحقیقات و کارها در دوره قبل که بنده عضو شورای نگهبان نبودم، بررسی شد و دوستان این این تحقیقات را به عنوان مواردی که میتواند اجتهاد را نشان دهد، بررسی و تأیید کردند.
تعامل مجلس خبرگان با تودههای مردم و دستگاههای مسئول و درک درست از مسائل جامعه بسیار ضرورت دارد زمانی که در اجلاسیههای خبرگان، از برخی وزرا و مسئولان میخواستند گزارش دهند، خیلیها انتقاد میکردند که مگر وظیفه مجلس خبرگان این است که مسئولان اجرایی به آنان پاسخ دهند؟ آیا این کار مبنای قانونی دارد؟
مجلس خبرگان رهبری به صورت مستقیم چند مسئولیت اساسی و جدی دارد که مسئولیتهای رسمی و قانونی تعریف شده برای آن است اما ورود به عرصههای دیگر هم برای انجام این وظایف اصلی لازم است. اگر خبرگان میخواهند در تعیین رهبری و نظارت راهبردی رهبری دخیل باشند، باید افرادی جامع، دارای فقاهت و دید اجتماعی بوده و به مسائل کشور واقف باشند.
بنابراین برای انجام مأموریتهای اصلی مجلس خبرگان رهبری، تعامل خبرگان با جامعه نخبگانی، تودههای مردم و دستگاههای مسئول و درک درست از مسائل جامعه بسیار ضرورت دارد. اگر خبرگان ما یک خبرگان جامع و از اندیشهای کلان برخوردار نباشند، نمیتوانند نقش خود را به خوبی ایفا کنند و این مسئله مستلزم آن است که با دستگاههای مربوطه در ارتباط باشند. گزارش دستگاههای اجرایی به جامعیت خبرگان کمک میکند تا در لحظههای حساس بتوانند نقشهای خود را به خوبی ایفا کنند. از لوازم ایفای نقشهای اصلی خبرگان این است که این ارتباطات برقرار باشد.
ضمن اینکه، در بسیاری از جاها ما رویههایی عقلایی داریم که مدون قانونی نیست. به نظر بنده اینکه یک جمع نخبگانی برآمده از جامعه بزرگ ایران درخواست کنند که گزارشی از اقدامات دستگاههای اجرایی ارائه شود یا اینکه به عنوان یک جامعه نخبگانی مطالبهای را از آنان داشته باشند، این مسئله کاملاً حق آنان است. همان طور که ما میگوئیم حوزه، دانشگاه و نخبگان میتوانند از دولت، مجلس و بخشهای دیگر مطالبهگری کنند، قطعاً این مطالبهگری حق جامعه نخبگانی هم است. البته این مسئله قانون نمیخواهد بلکه یک رویه عقلایی است و یک جمع نخبه میتوانند برای مثال بگویند که در حوزه جمعیت، اشتغال و خانواده چه خبر است. ورود مجلس خبرگان رهبری به این مسائل و پاسخ به مطالبهگری آنان، به خبرگان کمک میکند تا در موقع لازم نقش خود را ایفا کنند. پس آنان در یک رویه عقلایی میتوانند مطالبات خود را از هر مجموعهای مطرح کنند.
پس به نظر شما مجلس خبرگان رهبری میتواند زبان مردم در بیان مطالباتشان باشد؟
نه تنها مجلس خبرگان میتواند این کار را انجام دهد بلکه باید این گونه باشد. بالاخره مجلس خبرگان، یک مجمع بزرگ برآمده از آرای مردم است و هم باید رسالتهای قانونی خود را انجام دهد و هم بر اساس یک تکلیف شرعی از آنان انتظار میرود که به این مسائل ورود پیدا کنند و از سوی دیگر مردم هم این مطالبه را از مجلس خبرگان دارند. زمانی که مردم درگیر مسائل و مشکلات مختلف معیشتی در زندگی خود هستند، انتظارشان از همه مسئولان این است که این مطالبهگری را از دستگاههای ذیربط انجام دهند. همچنین به آن دستگاهها کمک کنند تا مشکلات مردم حل و فصل شود.
مردم باید انتخابات مجلس خبرگان را مهم بدانند و اعضای مجلس خبرگان باید عصاره ملت باشند
البته برخی میگویند این وظیفه مجلس شورای اسلامی است؟
مجلس شورای اسلامی وظایف ریز و درشت قانونی دارد اما مجلس خبرگان رهبری مطابق با قانون چند وظیفه کلان دارد. مابقی اقدامات و کارهای مجلس خبرگان رهبری به میزانی است که خود آنان میخواهند آن وظایف را انجام دهند یا به میزانی است که مردم از آنان توقع دارند تا آنان به عنوان یک جامعه نخبگانی این اقدامات را انجام دهند. علاوه بر این، مجلس خبرگان رهبری طبعاً به دلیل اینکه چند کار بسیار کلیدی در کشور دارد، واقعاً باید یک مجلسی باشد که در آن فقاهت، درک اجتماعی و شناخت جامعی از همه مسائل جاری جامعه وجود داشته باشد و از این جهت است که مردم باید انتخابات مجلس خبرگان را مهم بدانند و اعضای مجلس خبرگان باید عصاره ملت باشند و از جامعیتی به لحاظ دانش، بینش و اندیشه اجتماعی برخوردار باشند.
به نظر شما مجلس خبرگان رهبری در مسائل کلانی مثل FATF که نهادهای کشور با آن درگیر هستند، میتواند اظهار نظر کند؟
از نظر قانونی، مسئولیتی به آنان سپرده نشده است و وظیفهای در این باره بر عهده آنان نیست. این مسائل، مجاری قانونی تعریف شده خاص خود را دارد اما اگر مجلس خبرگان رهبری، دریافت یا تشخیصی دارد، میتواند آن را به شکل اعلام نظر و موضع عرضه کند و مانعی ندارد.
به نظر شما کدام جریانهای فکری و سیاسی به دنبال تضعیف جایگاه رهبری هستند و وظیفه مجلس خبرگان در این خصوص چیست؟
بدون تردید هم در خارج از کشور و هم در داخل شاهد هستیم که برخی از افراد با اغراض مختلف، تئوری کلان نظام اسلامی را یا نمیپذیرند و یا احیاناً با آن مواجههای دارند. مجلس خبرگان رهبری در دفاع از تئوری کلان نظام جمهوری اسلامی وظیفه سنگینی بر عهده دارد. در پرتو انقلاب اسلامی و در چارچوب قانون اساسی، برای اولین بار الگویی از حکمرانی و حکومت ارائه کردیم که در این الگو بسیاری از دوگانههای غیرقابل جمع، جمع شده است. دوگانههایی که ۲۰۰ سال است جهان اسلام در آتش عدم امکان جمع آنها میسوزد و غرب هم نتوانسته اینها را در یک بستر واحدی جمع کند. یکی از این دوگانهها، دوگانه مردم و ارزشهای دینی است. در تئوری ما اینها با هم جمع شده و یک تئوری است که تازه وارد صحنه شده است. تئوریهایی که الان در غرب مبنای حکمرانی سیاسی است، ۳۰۰، ۴۰۰ سال روی آن کار شده است اما تئوری حکمرانی ما هنوز به ۵۰ سال هم نرسیده است و یک الگوی جدیدی است که میخواهد ارزشهای انسانی، دینی و متعالی را در خودش حفظ کند و در عین حال کاملاً متکی بر رأی و قدرت مردم است.
طبعاً برخی از افراد این تئوری را نمیفهمند و برخی افراد هم تحت تأثیر فلسفههای سیاسی، وارداتی و غربی هستند و آن را نمیپذیرند و زمانی که این تئوری امتداد پیدا میکند، گروههایی در مقابل آن قرار میگیرند. به اعتقاد بنده یکی از مسائل مهمی که خبرگان رهبری بر عهده دارند، این است که به صورت دائم درباره این تئوری بیندیشند، آن را تبیین و همچنین از آن دفاع کنند. بخشی از این تئوری، مسئله ولایت فقیه است اما این یک مدل حکومتی است و به عنوان مردم سالاری دینی، ابعاد مختلف دارد و وظیفه نخبگان تحقیق و پژوهش مستمر در این میدان و همچنین تبیین و ترویج این اندیشه است. علاوه بر این، مجلس خبرگان باید در مقابل کسانی که میخواهند به این تئوری لطمه بزنند، یک دفاع عقلانی و منطقی داشته باشد.
جریانهای غربگرای داخلی به دنبال تضعیف جایگاه رهبری هستند و مجلس خبرگان باید در مقابل آنان بایستد مشخصاً کدام جریان فکری و سیاسی بیشتر به دنبال تضعیف جایگاه رهبری هستند؟
جریانهایی که به سمت غرب تمایل دارند و تحت تأثیر اندیشههای غربی هستند. این افراد در موضوعات مختلف، در چارچوب همان تفکرات غربی خود عمل و داوری و به شکلهای تئوری و عملی در مقابل این نظام دموکراسی و مردم سالاری دینی موضع گیری میکنند. مجلس خبرگان رهبری در اینجا مسئولیت مهمی دارد اما فراتر از آن، حوزه و دانشگاه هم در این مقوله مسئولیت مهمی دارند و تا حدی هم به آن عمل کردهاند اما کافی نیست.
بعد از اعلام نظر شورای نگهبان در این دوره از انتخابات، انتقاداتی به شورای نگهبان شد و مقام معظم رهبری هم گلایههایی نسبت به گزارشهایی که در مورد برخی از داوطلبان انتخابات مطرح شده بود، داشتند و فرمودند جبران کنید. همه نگاهها به سمت شورای نگهبان رفت و الان به نوعی بسیاری از افراد، شورای نگهبان را در این قضیه مقصر میدانند. آیا در مسائلی که اخیراً اتفاق افتاد، تقصیری متوجه شورای نگهبان است یا اینکه فرآیندهای قانونی ما نقص دارد؟
جزئیات این مسائل را سخنگو و مجاری رسمی شورای نگهبان مطرح میکنند اما بنده به صورت کلی باید بگویم که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، شورای نگهبان، انتخابات و بحث بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات وجود داشته است. همواره قدرت در کشور ما دست به دست شده است و همه شاهدیم که افرادی آمدند، رفتند و جابه جا شدند و این تصویر که کسی بگوید در بررسی صلاحیت داوطلبان یک مهندسی کلان وجود داشته یا یک طرفه اقدام شده است، واقعیتهای موجود و گذشته خلاف این مسئله را اثبات میکند.
ضمن اینکه، با همین سازوکارهای جاری، گردش قدرت و جابه جاییها انجام شده و اتفاقاً بیش از دو سوم دوره نظام جمهوری اسلامی در دست طیفهایی بوده است که الان در این باره اعتراض میکنند. بنابراین مردم باید به این نکته توجه کنند که این فرآیندهای قانونی، فرآیندهایی بوده که نتایج متفاوتی از آن بیرون آمده است و بر اساس رأی اکثریت اعضای شورای نگهبان، احراز صلاحیت داوطلبان انتخابات انجام میشود. البته در همه جای دنیا این گونه است و مجموعهای وجود دارد که شرایط داوطلبان انتخابات را بررسی و سپس درباره آن رأیگیری میکند. توجه به این مسائل، میتواند خردهگیریها و سوالاتی را که در اذهان برخی از افراد وجود دارد، حل کند.
پس از سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه در صلاحیت برخی از داوطلبان جفاهایی صورت گرفت، عدهای خطاب را شورای نگهبان قرار دادند، این جبران که در فرمایشات رهبری هم بود، باید از سوی کدام نهاد انجام شود؟
تلقی شورای نگهبان همان مواردی بود که در بیانیهای مطرح شد.
مشارکت حداکثری مورد توجه شورای نگهبان است اما اقدامات فراقانونی، کار شورای نگهبان نیست با توجه به اینکه مسئله مشارکت یکی از مطالبات مقام معظم رهبری است، آیا شورای نگهبان در بررسی صلاحیت داوطلبان انتخابات ریاست جمهوری، نگران مشارکت نبود؟
مشارکت حداکثری مورد توجه شورای نگهبان است اما اقدامات فراقانونی، کار شورای نگهبان نیست. زمانی که بحث مشارکت حداکثری مطرح میشود، یک مقدار و در مرزهایی که قابل گذشت و اغماض است، تأثیر میگذارد، اما شورای نگهبان کار فراقانونی نمیکند.
هر فردی که به کشور و آینده ایران علاقه دارد، حتی اگر نقد و اشکالی دارد، نباید فکر کند که دوری از صندوق رأی میتواند مشکلات را حل کند. همه ارکان قدرت ما به صندوقهای رأی مردم اتکا دارد. هم حل مسائل داخلی و هم حل مشکلات ما در جایگاه بیرونی و بینالمللی، مبتنی بر مشارکت قوی است و امیدواریم جامعه و به خصوص نسل جوان ما بتوانند به یک تحلیل جامعی برسند و حضور مؤثری در انتخابات از خود نشان دهند.
ما آمادهایم تا ظرفیت علمی حوزه قم را به کسانی که اطلاع کافی ندارند، نشان دهیم با توجه به اینکه در مناظرههای انتخاباتی شاهد بودیم که یکی از نامزدها مدرک حوزوی یکی از رقبای خود را زیر سوال برد، واکنش شما به عنوان مدیر حوزههای علمیه کشور در این باره چیست؟
صحبت کردن از علوم حوزه هرگز به معنای نفی دستاوردهای علمی بشر و کوچک شمردن دیگر مراکز علمی و دانشگاهی نیست. امام خمینی (ره) به ما آموخت که حوزه و دانشگاه بالهای سعادت کشور هستند و اگر در مسیر درست باشند و همگرایی داشته باشند، راههای سعادت را به روی ملت باز میکنند. برخی سخنانی ناصواب گفتند و باید به اقرارها و اعترافات متفکران غربی مراجعه کنند تا نقش حوزههای علمیه را در رشد و تحول علوم ببینند. گذشتههای حوزههای علمیه، پیشینه ما است.
در روزگاری که حوزه و دانشگاه به مفهوم فعلی وجود نداشت، مدارس علمی و حوزههایی وجود داشتند و همه علوم از جمله فلسفه، کلام، حدیث، تفسیر و نجوم در همین مدارس و حوزهها تدریس میشد و در گذشته تاریخی ما وجود دارد. این افراد باید نامهای بزرگانی چون شیخ بهایی، بوعلی، غیاثالدین، شیخ صدوق، علامه حلی و شیخ کلینی را مرور کنند تا متوجه شوند حوزه علمیه و پایگاه علمی چه معنایی دارد. ما فارغ از این مباحثات، باید مقوله تاریخی و تمدنی خودمان را بشناسیم و اگر کسی آن را نشناسد، جفاست. ما الان آمادهایم که ظرفیت علمی حوزه قم را به کسانی که اطلاع کافی ندارند، نشان دهیم. علاوه بر ورود در حوزههای خاص فقهی و کلامی، هزاران نفر داریم که در رشتههای مختلف علوم انسانی و غیر علوم انسانی در کنار علوم دینی تحصیل کردند و اگر کسی این ظرفیت تاریخی و تمدنی را ببیند، هرگز آن تعابیر و سخنان را نباید مطرح کند.