به گزارش خبرگزاری مهر، سومین نشست از سلسله نشستهای «شبهای داستان فارسی» در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان با نقد و بررسی رمان «الفبای لازاروس» و با حضور نویسنده اثر هادی تقیزاده و منتقدان نوید فرخی و بهزاد باباخانی، برگزار شد.
هادی تقی زاده متولد یازدهم فروردین ۱۳۴۹ در مشهد است. این نویسنده در رشتهی هنرهای سنتی و مرمت آثار تاریخی تحصیل کرده است. کار ادبی را با سرودن شعر شروع کرد و نخستین مجموعه داستان او با نام «رساله بازگشت یا انتقام سیمهئون» در سال ۱۳۷۷ منتشر شد. او اکنون عضو شورای سردبیری مجله داستان همشهری است و تا به حال مجموعه داستانهای «شکار فرشتگان»، «فشار آب بر دنیای عحیب دلکو»، «باواریا» و رمانهای «شب بهخیر سلطان»، «گراف گربه» و «الفبای لازاروس» از او منتشر شده است. رمان گراف گربه که به فرانسوی نیز ترجمه شده است در سال ۹۱ و ۹٢ موفق به دریافت جایزههای متعددی نظیر کسب عنوان رمان تحسینشده جایزهی ادبی مهرگان شد.
در ابتدای جلسه نوید فرخی، نویسنده و منتقد ادبی، بخش بنیادین رمان «الفبای لازاروس» را نظریه نسبیت انیشتین شمرد و افزود: از این جهت بخش غالبتر اثر را در ساینس- فیکشن میبینم. هرچند کتاب چندان در حوزهی نظریهی نسبیت تعمق نداشته است. به این دلیل که مجال این کار وجود نداشته است. اما اساس، بنیان و مسیر را این حوزه شکل داده است. عناصر علمی این اثر آنقدری زیاد هست که آن را ساینس- فیکشن بدانیم. در این حال زیرشاخهای از فانتزی نیز وجود دارد به نام ساینس- فانتزی که میتوانیم اثر را به آن سمت نیز بکشانیم. ولی خیلی کمتر چون عوامل علمی در رمان وجود دارد مثل دستگاه آبساز که هر نوع مایعاتی را به آب آشامیدنی تبدیل میکند، یا نظریه انتخاب داروین که عنوان میکند تمامی موجودات براساس موقعیتی که در آن قرار میگیرند و جهشهای ژنتیکی به تدریج خودشان را با فضا سازگار میکنند. بر اساس این نظریه همیشه طبیعت برنده را انتخاب میکند و در رمان راوی بیان میکند مثلاً جنوبیها به خاطر این که در آن منطقه آب وجود نداشته است، دماغ بزرگ داشتند تا در هوای گرم سینهشان نسوزد. روی پوستهایشان زگیلهایی بود که مثل کوهان شتر آب را ذخیره میکرد، یا گوشهایی داشتند که خنکشان میکرد. یا نظریهی ابنفرناس اندولسی برای پرواز کردن کاملاً یک نظریهی علمی است. که گاز سبک را به وسیلهی پارچهای به دام میاندازد و بالا میرود.
مترجم کتاب «شبح عمارت کراچفیلد»، عواملی مثل سربازهای هیبریدی، نارنجکهای اتری، داروی خواب عضلانی، شناور ماندن ماشین روی آب و وجود عنصری به نام ملانما را دلایل بنیان علمی کار دانست و عنوان کرد: بنیان علمی این اثر به شدت قوی است و در عین حال با مسائلی که راجع به خونآشام، جن، دیو و جادو میگوید، مسائلی که با قوانین علمی همخوانی ندارد کار به فانتزی تنه میزند.
در ادامهی جلسه، مدیر نشست، محمدجواد روزگار از نویسنده خواست تا در رابطه با سابقهی ادبیات فانتزی در ایران و این موضوع که چرا نویسندگان ایرانی امروزه کمتر به ژانر فانتزی میپردازند صحبت کند. هادی تقیزاده در پاسخ به این پرسش گفت: این موضوع مستلزم این است که ما به تاریخ تخیل برگردیم و اینکه فانتزی چیست و در ادبیات ما چه جایگاهی داشته است؟ چه ارتباطی بین فانتزی با اساطیر یا داستانهای عامیانهی ما بوده است؟ اینها همه باید بررسی شود تا ما به این نتیجه برسیم که مثلاً یک بخشی از شاهنامهی فردوسی فنتاستیک است، یا هزارویک شب ما فنتاستیک است. در متون ما از کلیله و دمنه بگیر تا کارهای عطار فانتزی وجود دارد. هرچه جلوتر میآییم یک نگاه رئالیستی ادبیات ما را پوشش میدهد و این نگاه با کارگاهها و منادیهایی که داشت تغلیظ میشود. اما نسلهای بعدتر به نوعی به تکرار خود رسیدند و بهخودشان آمدند که جور دیگری هم میشود نوشت. میشود ژنریک به موضاعات نگاه کرد. میشود فانتزی را وارد کار کرد.
سپس بهزاد باباخانی، داستاننویس و منتقد ادبی با اشاره به جنگ پنجم آب در رمان شالودهی اصلی کار را علمی- تخیلی دانست؛ او همچنین اظهار داشت: «رمان را نمیتوان در ژانر خاصی گنجاند. هم میتوانیم بگوییم یک کار علمی-تخیلی است، هم میتوانیم بگوییم یک کار آخرالزمانی است. اما مهمترین مسئلهی کتاب آقای تقیزاده بحث گریز است. گریز از واقعیت. بحث فانتزی است و این مهمترین قضیه است. گریز از مرز. گریز از دیوار. در این گروه نه نفره هرکدام به نحوی میگریزند. یا هدفشان را پیدا میکنند، یا کشته میشوند. بحث گریز از زندگی است. گریز از سرکوب و اختناق.
بهزاد باباخانی، نویسندهی مجموعه داستان «ملاقات با خانم دوبلور» با اشاره به اهمیت رئالیته در فانتزی هادی تقیزاده ادامه داد: درمورد طنز کار بحثهای مختلفی میتواند مطرح شود. طنز کلامی در دیالوگها. در موقعیتها ما طنزهای خیلی جالبی داریم. یکی از مهمترین بحثهای طنز در این کار مبحث پارودی یا نقیضه است. یعنی چه؟ پارودی یعنی یک نگاه طنزآمیزی داشته باشیم به یک مبحث جدی. یا داستانی را بازخوانی طنز بکنیم. پارودی انواع و اقسام دارد. در این کار پارودی لفظی هست. اسامی طنز هست. وقتی شخصیتها وارد بیابانی میشوند که قرار است با شیطان ملاقات کنند، خیلی جالب است. مثلاً تارف پنتی بل خیلی صمیمی است با شیطان و او را یارو صدا میکند. یا در لاسآلاموس آن شهر متروپلیسمانند که اینها بعد از دیوار با آن مواجه میشوند، انگار وارد انتخابات آمریکا میشوند. انگار رقابت بین دونالد ترامپ با برنی سندرز است. مثلاً ترامپ را داش اردک صدا میکند، یا برنی سندرز را برنی پیره صدا میکند. پارودی شکلی هست. پارودی تصویری هست. ولی مهمترین عناصر پارودی به نظرم پارودی تماتیک هست. یعنی این پارودی محتوایی. یکی از فصلهای درخشان این کارکه میشود آن را به عنوان پارودی تماتیک بررسی کرد. فصلی است که هادی تقیزاده به عنوان راوی داستان میگوید من خودم میخواهم یک داستان هزارویک شبی بنویسم.
در پایان جلسه، مدیر نشست، محمدجواد روزگار از نویسنده پرسید نوشتن این رمان چقدر زمان برده است و فرآیند نوشتن نویسنده به چه صورت است؟ هادی تقیزاده عنوان کرد: «الفبای لازاروس» را سه ماهه نوشته است و کارهایش را بازنویسی نمیکند چرا که اعتقاد دارد در هر بازنویسی بخشی از شورانگیزی اثر از بین میرود.
این جلسه که سومین نشست از سلسله نشستهای شبهای داستان فارسی بوده است در گروه تلگرامی باشگاه همشهریان داستان و از طریق ویسچت برگزار شد و فایل صوتی آن در باشگاه همشهریان داستان قابل بارگیری و شنیدن است.