بحران کرونا در سینمای ایران در حالی به مرز دوسالگی نزدیک می‌شود که در این بازه زمانی تنها ۶ فیلم موفق به عبور فروش خود از مرز یک میلیارد تومان شده‌اند؛ میلیاردی‌هایی که هیچ یک برنده نیستند!

خبرگزاری مهر - گروه هنر- زهرا منصوری: ما هنوز نه واکسیناسیون سراسری را به اتمام رسانده‌ایم و نه جشن پایان کرونا گرفته‌ایم. هنوز شهرهایمان به لطف کووید ۱۹ رنگی است! هنوز کمیت مدیریت بحران‌مان در این میدان می‌لنگد و آمار کشته‌ها دیگر برایمان وحشت‌آور یا دست‌کم تعجب‌آور نیست. ما به معنای واقعی رها شده در غبار بلاتکلیفی و سردرگم در میان اما و اگرها برسر واکسن‌هایی هستیم که هنوز بابتش «عزیز» از دست می‌دهیم.

ما هنوز راه بسیار داریم تا پایان کابوس کرونا و هنوز باید کج‌دار و مریز و حتی خیلی وقت‌ها «مریض» با این ویروس کنار بیاییم؛ این مقدمه کرونایی را برای این نوشتم که از شرایط کرونایی سینما بگویم. در این روزهایی که تقریباً همه مشاغل به روال سابق خود بازگشته و فعالیت‌های خود را با هر تمهیدی از سر گرفته‌اند، سینما هم‌چنان وضعیتش همان است که در اسفند سال ۹۸ بود!

حرفه‌ای که دو سالی است محصور در گرداب کروناست و رهایی ندارد. که حتی میان‌برهای گاه و بیگاه هم آن را نجات نداده است، موضوع «مخاطب» اما مشکل امروز و دیروز و یک سال و دو سال سینما نیست، این مسأله قدمتی دو دهه‌ای دارد که حالا کرونا به آن ضریب داده است.

باشگاه میلیاردی‌ها؛ افتخار دیروزی‌ها و افسوس امروزی‌ها!

اواخر دهه ۹۰ اما طلیعه‌ای در فروش استثنایی فیلم‌های سینمایی بود که نه فقط فیلم‌های کمدی بلکه فیلم‌های اجتماعی هم در صدر آمار فروش قرار گرفتند. پیش‌تر از آن اما «آتش بس» ساخته تهمینه میلانی نخستین فیلمی بود که فروش میلیارد تومانی را در تاریخ سینمای ایران در سال ۸۵ تجربه کرد و واژه «باشگاه میلیاردی‌ها» را به ادبیات رسانه‌های سینمایی وارد کرد. گرچه تماشای دنباله همین فیلم با عنوان «آتش بس ۲» در سال‌های بعد یأس مخاطبان را به همراه داشت اما از حلاوت فروش یک میلیارد و پانصد میلیون تومانی «آتش بس» در آن سال‌ها نکاست، فروشی که فاصله زیادی با دیگر فیلم‌های اکران شده در آن سال‌ها داشت.

حالا همه این فروش‌های ۳۰ و ۴۰ میلیاردی فیلم‌ها در گیشه خاطره‌ای محو را در ذهن‌مان تداعی می‌کنند و در آستانه سده ۱۴۰۰ گویی باز هم عقب‌گردی به گذشته داریم؛ رسیدن به رقمی یک میلیاردی در گیشه حالا همان‌قدر برایمان تعجب‌آور است که در سال‌های میانی دهه ۸۰ بود! «آتش بس» توانست رکورد پرفروش‌ترین فیلم بعد از انقلاب سینمای ایران را که در اختیار «مارمولک» بود، بشکند، فروشی که رقمی باورنکردنی بود و بیشتر به یک رؤیا می‌ماند.

پیوستن به «باشگاه میلیاردی‌ها» در سال‌های بعد ارزش‌افزوده‌ای برای فیلم‌ها محسوب می‌شد و تیم تبلیغاتی فیلم‌ها با اتکا به آن می‌توانستند بر مدار تبلیغات بچرخند و مخاطب جذب کنند اما به موازات افزایش هزینه‌های ساخت آثار سینمایی، از دست رفتن ارزش پول ملی و البته اضافه شدن فیلم‌های بیشتر به این جرگه، دیگر یک حربه تبلیغاتی نبود، در سال‌های پایانی دهه ۹۰ فیلم‌هایی با فروش ۳۰ و ۴۰ میلیاردی بودند که صاحبانشان با اعلام رقم عایدی، می‌توانستند بر زنجیره مخاطبانشان بیفزایند و تضمینی برای افزایش طول مدت ماندنشان بر پرده سینما باشند.

حالا همه این فروش‌های ۳۰ و ۴۰ میلیارد تومانی فیلم‌ها در گیشه خاطره‌ای محو را در ذهن‌مان تداعی می‌کنند و در آستانه سده ۱۴۰۰ گویی باز هم عقب‌گردی به گذشته داریم؛ رسیدن به رقمی یک میلیاردی در گیشه حالا همان‌قدر برایمان تعجب‌آور است که در سال‌های میانی دهه ۸۰ بود!

فروش یک میلیاردی گرچه در این وانفسای افزایش هزینه‌ها، کاهش ارزش پول ملی و اقتصاد همیشه تاریک، فروش قابل‌توجهی برای فیلم‌ها به شمار نمی‌آید آن هم در شرایطی که این آثار عمدتاً با هزینه‌هایی ۷، ۸ میلیاردی ساخته می‌شوند اما در این دو سالی که روح حاکم بر سینما سکوت و سکون بوده است، می‌توان از آن به عنوان دستاوردی یاد کرد.

در این گزارش سعی داریم به معرفی فیلم‌هایی بپردازیم که در این دو سال کرونایی فروشی بالغ بر ۱ میلیارد تومان را در گیشه به دست آورده‌اند و به تعبیری عضو باشگاه میلیاردی‌ها شده‌اند! هرچند اکران آنلاین یکی از راه‌های تنفسی سینما در زمان کرونا بود که اتفاقاً توانسته بود طیفی از مخاطبان را با خود همراه کند و چند فیلم فروش بیش از یک میلیارد را در همین بستر تجربه کنند اما این گزارش تنها درباره فیلم‌هایی است که در گیشه و به صورت فیزیکی به این میزان از فروش رسیده‌اند.

فیلم‌هایی که در سایه کرونا فروش میلیاردی را تجربه کردند

شنای پروانه / ‏‬ محمد کارت

«شنای پروانه» نخستین ساخته محمد کارت از اولین فیلم‌هایی بود که در بحران کرونا و در میان وحشت مخاطبان در آن روزها به عنوان فیلم نوروزی سال ۹۹ به چرخه اکران اضافه شد.

فیلمی با محوریت گنده‌لات‌های جنوب شهری که گرچه در زمان رونمایی‌اش در جشنواره سی و هشتم انتقاداتی به آن مبنی بر ترویج فرهنگ «بزن بهادری» روا شد اما این درام اجتماعی توانست عنوان محبوب‌ترین فیلم از نگاه تماشاگران را از همان دوره از جشنواره به خود اختصاص دهد، فیلمی که سانس‌های فوق‌العاده چندین و چندباره‌اش در جشنواره سی و هشتم و البته نقش‌آفرینی متفاوت امیر آقایی و جواد عزتی باعث شده بود سینماداران امید به اکران پر مخاطب این فیلم ببندند و برایش فروشی قریب به ۳۰ تا ۴۰ میلیارد تومان تخمین بزنند، خیالاتی که البته خیلی زود نقش بر آب شد.

با بازگشایی سینماها در تیرماه سال ۹۹ سازندگان این فیلم تصمیم گرفتند تا پیشتاز در اکران باشند و این تصمیم را ادای مسئولیتی در قبال قلب تپنده سینما توصیف کردند. این نمایش اما نیمه تمام ماند. با قرمز شدن وضعیت کرونایی تهران و تعطیلی پی در پی سینماها فیلم از اکران به کناری رفت تا شاید در روزهای بهتر بتواند مخاطبان بیشتری را هم به خود اختصاص دهد اما قاچاق این فیلم و دست به دست شدنش در فضای مجازی تا جایی پیش رفت که سازندگانش به یکباره آن را روانه پرده کردند.

این غمنامه کوتاه سرنوشت فیلمی بود که می‌توانست هوایی تازه به گیشه سرد سینما بدمد. با همه این‌ها اما «شنای پروانه» موفق‌ترین فیلم اکران شده در طول دو سال گذشته است، فیلمی که اکران آنلاینش بالغ بر ۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان را نصیب سازندگانش کرد و مجموع فروشش در گیشه اکران عمومی هم طبق آمار رسمی تا پایان خرداد ۱۴۰۰ قریب به ۳ میلیارد و ۶۵۰ میلیون تومان بوده‌است.

بر اساس آنچه در چند روز گذشته از حمایت‌های سازمان سینمایی منتشر شده، این فیلم ۳۰۰ میلیون تومان نیز تحت عنوان بسته حمایتی از این سازمان دریافت کرده است.

خوب‌، بد، جلف ۲؛ ارتش سری / ‏‏‬ پیمان قاسم‌خانی

«خوب، بد، جلف ۲» ساخته پیمان قاسم‌خانی دنباله‌ای بر «خوب، بد جلف» است که پیش از این و در زمانی که هنوز خبری از کرونا نبود توانست فروشی بالغ بر ۱۶ میلیارد تومان را به همراه داشته باشد، فیلمی که خاطره خوشش در ذهن مخاطبان باقی ماند تا تنها دو هفته بعد از رونمایی قسمت دومش در جشنواره سی و هشتم، راهی اکران شود و در افتتاحیه‌اش بیش از یک میلیارد تومان برای صاحبانش و البته سینماداران به ارمغان بیاورد.

حضور پژمان جمشیدی و سام درخشانی که پیش از این موقعیت‌های کمیک بسیاری را در ذهن‌ها ماندگار کرده بود، می‌رفت که از فیلم به عنوان یکی از پرفروش‌های تاریخ سینما یاد شود، شروع طوفانی آن هم نوید یک فروش استثنایی را می‌داد تا سینمای ایران منتفع از گیشه‌ها باشد، پاندمی اما امانش نداد به طوری که حتی حضور مجدد و طولانی‌مدتش روی پرده‌های سینما هم نتوانست باب آشتی مخاطبان با سالن‌ها باشد. گرچه سازندگان این پروژه بعدها با وام‌گیری از همین اثر پرمخاطب، سریالی هم برایش در شبکه نمایش خانگی عرضه کردند اما موفقیتش هرگز به اندازه دو نسخه سینمایی این فیلم نشد.

در روزهایی که وحشت پاندمی باعث خانه‌نشینی مخاطبان شده بود «خوب بد جلف ۲» بعد از کناره‌گیری از اکران، وارد اکران آنلاین شد تا شانس خود را در بسترهای اینترنتی بیازماید، «خوب بد جلف ۲» اما در نمایش اینترنتی بختی بلند داشت و از اولین فیلم‌هایی بود که فروش میلیاردی را در همین بستری که پیش از کرونا راه بسیاری برای راغب کردن سینماگران برای عرضه فیلم‌هایشان داشت، تجربه کند. این فیلم توانست با فروشی بالغ بر ۴ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان از رکوردداران اکران اینترنتی باشد.

«خوب بد جلف ۲» اما هرچند از امیدهای سینماداران بود و در شرایط معمولی می‌توانست از رکوردداران گیشه هم باشد اما تا پایان خرداد ۱۴۰۰ توانست ۱ میلیارد ۵۷۰ میلیون تومان عایدی داشته باشد این در حالی است که این فیلم ۴۰۰ میلیون تومان به دلیل خسارت‌های کرونا از سازمان سینمایی حمایت دریافت کرده است.

آقای سانسور / ‏‬ علی جبارزاده

حتی به اندازه انگشتان یک دست هم در دوران کرونا فیلم‌های تازه به ناوگان اکران اضافه نشده‌اند. «آقای سانسور» نخستین ساخته علی جبارزاده اما از معدود فیلم‌هایی بود که در مهرماه سال ۹۹ برای نمایش عمومی اعلام آمادگی کرد، کارگردانش نامی شناخته شده برای مردم نداشت، حتی فیلم دومش با نام «لب خط» هم نتوانست به جشنواره سی و نهم راه پیدا کند اما این اعجاز فیلم تازه در ویترین سینما بود که توانست «آقای سانسور» را در جایگاه میلیاردی‌ها بنشاند.

در همان روزهایی که سازمان سینمایی وعده می‌داد آثاری که در این بازه تمایل به نمایش داشته باشند از حمایت‌های این سازمان برخوردار می‌شوند، این فیلم به چرخه اکران اضافه شد؛ فیلمی با مضمون کمدی که ترکیب بازیگرانش را محمدرضا فروتن، بهرام افشاری، بهاره رهنما، بهنوش بختیاری و… تشکیل می‌دادند.

در کشاکش تعطیلی‌های پی‌درپی سینما، این فیلم هم وقفه‌ای چهار ماهه را تجربه کرد و در نهایت در بهمن‌ماه سال ۹۹ دوباره روی پرده به خود دید، همان زمان غلامرضا گمرکی تهیه‌کننده این فیلم اعلام کرد که تا قبل از تعطیلی سینماها به دلیل شیوع کرونا، فیلم از سوی مخاطبان با استقبال خوبی مواجه شد و با وجود بلیت‌فروشی ۵۰ درصد ظرفیت سالن‌ها، فروش نسبتاً خوبی نیز داشتیم.

گرچه «آقای سانسور» از آلترناتیوهای سینماداران ایران برای کشاندن مخاطبان به سینما محسوب نمی‌شد و در شرایط عادی بعید به نظر می‌رسید بتواند به راحتی نوبت اکران بگیرد اما از زمان نمایشش تا پایان خرداد ۱۴۰۰ توانسته یک میلیارد و ۳۲۰ میلیون تومان به دست بیاورد.

این فیلم از سازمان سینمایی هم یک میلیارد و ۱۹۰ میلیون تومان به عنوان حمایت دریافت کرده است.

«آقای سانسور» اما در اکران آنلاین هم توانست فروشی میلیاردی را به خود ببیند، این فیلم یک میلیارد و ۲۴۷ میلیون تومان از همین بستر به دست آورد تا باز هم جزو معدود آثاری باشد که از شرایط کرونایی نه تنها آسیب نمی‌بیند که حتی منتفع هم می‌شود.

دیدن این فیلم جرم است / ‏‬ رضا زهتابچیان

قاچاق در کنار کلیدواژه‌هایی همچون «ضرر» و «بی مخاطبی» فصل مشترک همه فیلم‌هایی است که در این دو سال روانه پرده شده‌اند، «دیدن این فیلم جرم است» هم از این قاعده مستثنی نیست، فیلمی که گفتنی‌ها بسیار دارد و محل مناقشه و تسویه حساب‌های جناحی در داخل سینما و خارج از آن بود.

«دیدن این فیلم جرم است» را احتمالاً از جشنواره سی و هفتم به‌خاطر دارید، فیلمی که به گفته کارگردانش آن را سوگلی و نورچشمی حکومت می‌خواندند اما به دلیل موضوع بحث‌برانگیزش به یکباره به محاق توقیف رفت تا تنها فیلم توقیف شده جشنواره سی و هفتم لقب بگیرد. فیلمی که رضا زهتابچیان کارگردانش عنوان می‌کند «موضوع فیلم رد شدن از خط قرمزها نیست. رد شدن از خط قرمزهایی جعلی است که توسط یک جریان به وجود آمده است. بسته شدن فضا و بستن راه گفتگو راه خوبی نیست.»

«دیدن این فیلم جرم است» تولید شده در باشگاه فیلم سوره است که سال گذشته نیز در ویترین جشنواره سی و نهم فیلم پر چالش «مصلحت» را داشتند، «دیدن این فیلم جرم است» اما به تعبیر سازندگانش به عنوان اولین فیلم گفتمان‌ساز این مجموعه بلافاصله پس از نمایش در جشنواره متقاضی اکران نوروزی شد تا شرط گذاری سازمان سینمایی برای دریافت پروانه نمایش مبنی بر کناره‌گیری‌اش از این بازه پر مخاطب اولین جرقه‌ها درباره اختلافات این سازمان و صاحبان این فیلم را عیان کند.

غول قاچاق اما به رغم همه تلاش‌ها در این سال‌ها دوباره سر برآورده و آثار تصویری را می‌بلعد. «دیدن این فیلم جرم است» هم طعمه‌اش شده و با همه تقلاهای صاحبانش نتوانسته از آن گریزان باشد، فیلم خیلی زود در کانال‌های تلگرامی قرار گرفت تا روزنه‌های امید برای فروشش، افول کند.

این فیلم بعد از دو سال سرانجام به نمایش درآمد اما نسخه قاچاق فیلم برای نخستین بار چند ماه پیش از اکران در یک شبکه ماهواره‌ای و بلافاصله در یک کانال یوتیوب منتشر شد، صاحبانش اما مانع از انتشار وسیع‌تر آن شدند و سعی کردند بر آتشِ قاچاق فیلم ندمند اما کمی بعد از انعکاس خبر اکران سینمایی، این فیلم به طور گسترده در کانال‌های تلگرامی و سایت‌های اینترنتی دست به دست شد.

«دیدن این فیلم جرم است» اما با همه فراز و نشیب‌ها تا پایان خرداد ۱۴۰۰ یک میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان از گیشه به دست آورد؛ فیلمی که سانس‌های ویژه‌اش در جشنواره سی‌وهفتم پخش‌کنندگان و سینماداران را امیدوار به فروشی ویژه می‌کرد، اما تلاطم کرونا و البته مجادلات صاحبان فیلم و سازمان سینمایی مانع از آن شد. نکته ویژه اما این است که بر خلاف پافشاری‌هایی که صاحبان آثار در این دو سال برای تضمین سرمایه فیلمشان دارند و هنوز هم وعده‌های ۲.۵ میلیاردی این سازمان را نمی‌پذیرند، «دیدن این فیلم جرم است» هیچ حمایتی از سوی سازمان سینمایی دریافت نکرده است.

«دیدن این فیلم جرم است» اما در بسترهای آنلاین اقبالی بلندتر داشت. این فیلم در اکران آنلاین یک میلیارد و ۸۵۰ میلیون تومان برای صاحبانش به همراه داشت.

خورشید / ‏‬ مجید مجیدی

«خورشید» ساخته مجید مجیدی را می‌توان یکی از پرفروغ‌ترین فیلم‌های ایرانی در این سال‌های کرونایی دانست، فیلمی که بعد از حضور در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر و کسب چند سیمرغ، به هفتاد و هفتمین جشنواره ونیز راه یافت و جایزه مارچلو ماستریانی را برای روح‌الله زمانی بازیگر نوجوانش به ارمغان آورد.

در روزهایی که خبرهایی از قرار گرفتن این فیلم در حلقه پنج فیلم برتر منتقد سایت معتبر «ددلاین» مخابره می‌شد، «خورشید» نماینده سینمای ایران در اسکار شد و اتفاقاً در میان ۱۵ فیلم فهرست ابتدایی آن هم قرار گرفت اما نتوانست به جمع پنج فیلم نهایی اسکار راه پیدا کند. حضورهای پی‌درپی جهانی این فیلم نشان از حساب ویژه‌ای است که صاحبانش روی آن باز کرده‌اند و اتفاقاً توانسته‌اند در این بخش موفق ظاهر شوند.

«خورشید» از جمله آثاری بود که در باکس نوروزی اکران سینماها قرار گرفت تا به همراه چند فیلم دیگر فروش ویژه بهار ۱۴۰۰ را رقم بزنند، این اما دومین سالی است که اکران پرمخاطب نوروزی با در نظر نگرفتن تمهیداتی ویژه از میان می‌رود.

«خورشید» ادای دین مجیدی به کودکان کار است، تا آنجا که در نشست خبری این فیلم در ونیز هم از لزوم حمایت از این کودکان گفت، کودکانی که نقش‌های کلیدی «خورشید» را ایفا می‌کنند و از میان دستفروشان برای حضور در آن انتخاب شده‌اند.

«خورشید» تا پایان خرداد ۱۴۰۰ توانسته به باشگاه میلیاردی‌ها بپیوندد و چیزی قریب به یک میلیارد و ۱۲۰ میلیون تومان از گیشه سینماها به دست بیاورد.

طبق آمار اعلام شده از سوی سازمان سینمایی نیز این فیلم یک میلیارد و ۳۹۰ میلیون تومان از این سازمان حمایت دریافت کرده است. این فیلم هنوز به زنجیره فیلم‌های اکران آنلاین نپیوسته است و باید دید در ادامه این بستر چه فروشی را برای این فیلم به همراه خواهد داشت.

هفته‌ای یکبار آدم باش / ‏‬ شهرام شاه‌حسینی

این روزها سریال «می‌خواهم زنده بمانم» را در شبکه نمایش خانگی دارد که اتفاقاً از آثار پربیننده این شبکه به شمار می‌آید؛ کارگردانی که پیش از این طعم توقیف را برای ساخت «خانه دختر» چشیده و مناسبات سینما را به خوبی می‌شناسند. شهرام شاه حسینی گرچه عمده شهرتش را وامدار فیلم‌هایی از جنس «کلاغ‌پر» و «زن‌ها فرشته‌اند» است، اما ساخت «خانه دختر» ذهن‌ها را به این سمت معطوف می‌کرد که او می‌خواهد سینمای اجتماعی را جدی‌تر دنبال کند. شهرام شاه حسینی به موازات ساخت «می‌خواهم زنده بمانم»، «هفته‌ای یکبار آدم باش» را با مضمون کمدی ساخت تا سینمایش عقب‌گردی به گذشته داشته باشد.

«هفته‌ای یک‌بار آدم باش» به همراه «لاله» ساخته اسدالله نیک‌نژاد، «خون شد» ساخته مسعود کیمیایی، «تکخال» ساخته مجید مافی و «خورشید» ترکیب اکران نوروزی را تشکیل دادند اما به نظر می‌رسد مشغولیت شاه حسینی در «می‌خواهم زنده بمانم» و البته موفقیت سریالش توجه او را از اثر سینمایی‌اش کاسته است تا آنجا که تاکنون نه تیم تبلیغاتی این فیلم علاقه چندانی به معرفی‌اش داشته‌اند و نه عواملش پیشگام این موضوع شده‌اند.

در این فیلم که تهیه‌کنندگی‌اش را مستانه مهاجر به عهده دارد همسرش پژمان بازغی در کنار بازیگرانی چون پژمان جمشیدی، رعنا آزادی ور و… به ایفای نقش پرداختند.

نکته ویژه اما این است که «هفته‌ای یکبار آدم باش» دومین فیلم سینمایی بعد از «شنای پروانه» است که محمدصادق رنجکشان از بخش خصوصی در دوران آفت‌زده کرونا به سینما اهدا می‌کند و موفق به فروش میلیاردی هم می‌شود. سرمایه‌گذاری که گرچه پیش از این ورودش به سینما حاشیه‌ساز شده بود و منتقدانش شبهاتی را درباره تزریق پول‌های مشکوک توسط او به سینما مطرح می‌کردند اما رنجکشان حالا از پرچمداران سینما در این دوران بحرانی است. رنجکشان در همین اوضاع بحرانی فیلم «خون شد» را هم در مقام سرمایه‌گذار روانه پرده کرد اما توفیقی در گیشه به‌دست نیاورد.

«هفته‌ای یک‌بار آدم باش» که همچنان بر پرده سینماست در این سه ماه اکران یک میلیارد و ۱۱۶ میلیون تومان در گیشه کسب کرده است، مجموع حمایت دریافتی این فیلم از سازمان سینمایی نیز یک میلیارد و ۵۰ میلیون تومان است.

این فیلم هنوز در بستر آنلاین به نمایش درنیامده است.