یکی از مشکلات اساسی که باعث دغدغه هنرمندان و دوری اغلب مردم از فضای هنری شده، ابتذال گسترده به ویژه در آثار نمایشی و سینمایی است که امید است در دولت سیزدهم دچار تحول شود.

به گزارش خبرگزاری مهر، کیهان نوشت: نجات محرومان از تنگنای اقتصادی، ریشه‌کنی فساد، توزیع عادلانه امکانات، پیروزی بر جنگ تحمیلی اقتصادی دشمن، تقویت امنیت داخلی و قدرت خارجی و حفظ استقلال و صلابت کشور در معادلات و مراودات بین‌المللی، بدون همراهی و زمینه ‌سازی فرهنگی امکان‌پذیر نیست. یک نظام سیاسی و به طور خاص، یک دولت برای پیاده‌سازی اهداف و سیاست‌هایش ابتدا نیازمند «قدرت نرم» است. یعنی قدرتی که بدون سازِکارهای پرهزینه و آسیب‌زا، پشتیبانی و همیاری ملت را برای تحقق اهدافش برمی‌انگیزد.

حدود یک ماه دیگر به آغاز کار دولت سیزدهم باقی مانده است. دوران انتقال مسئولیت از رئیس‌جمهور مستقر به رئیس‌جمهور منتخب، یکی از سرنوشت سازترین مقاطع حیات سیاسی کشور است. چرا که در این مقطع، اعضای کابینه دولت آینده انتخاب می‌شوند. مردم منتظر حضور وزرای جدید هستند؛ یکی از مهم‌ترین این وزارتخانه‌ها، فرهنگ و ارشاد اسلامی است؛ نهادی که در کنار مجموعه‌هایی چون صداوسیما و وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم و... به توزیع فرهنگ و تنظیم تولیدات هنری و فکری جامعه مشغول است. قطعا وزیر ارشاد آینده، کار دشوار و راهی پر سنگلاخ را در پیش خواهد داشت.


علاوه‌بر حملات رسانه‌ای و تخریبی خارجی به فرهنگ عمومی کشورمان، متأسفانه در داخل نیز شاهد غفلت و تساهل در مواجهه با معضلات فرهنگی و کم‌کاری هنری از سوی مدیران و بسیاری از نهادهای مسئول در این زمینه هستیم. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز بارها، به این وضعیت اشاره کرده‌اند؛ ازجمله در فرمان «آتش به اختیار» که ایشان به صراحت فرمودند: «گاهی اوقات انسان احساس می‌کند دستگاه‌های مرکزی فکر و فرهنگ و سیاست و مانند اینها دچار اختلالند، دچار تعطیلند» و بارها از تعابیری چون «نفوذ فرهنگی»، «ولنگاری فرهنگی»، «تلاش شیطانی برای واگرایی هنر و هنرمندان از مفاهیم انقلابی» و...در کلام رهبر انقلاب جاری شده است که همه نشان دهنده کم‌کاری مدیران فرهنگی طی سال‌های اخیر است.

مطالبه هنرمندان از رئیس‌جمهور منتخب
قبل از برگزاری سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، بیش از ۳۵۰ نفر از هنرمندان کشور طی بیانیه‌ای ضمن حمایت از ابراهیم رئیسی‌، اعلام کردند: «فرهنگ و هنر با پرداختن به رفع کژی‌ها و توسعه راستی‌های جامعه، آیینه تمام‌نمای جامعه محسوب می‌شود و به همان میزان نیز می‌تواند امید به زندگی، سازندگی و بالندگی را در طول تاریخ، در حال و آینده به ارمغان آورد. هنرمندان نیک می‌دانند دولت یازدهم و دوازدهم به‌دلیل بی‌تدبیری قاطبه دولتمردانش، خاصه جناب آقای روحانی بذر ناامیدی را نه تنها در دل هنرمندان بلکه در دل اقشار مختلف جامعه شریف ایران کاشت. دولت آقای دکتر روحانی با عملکرد خود نشان داد هیچ دغدغه‌ای برای مسائل فرهنگی هنری ندارد و با استفاده ناصحیح از جایگاه و اعتبار فرهنگ و هنر، آسیب جبران‌ناپذیری به دست‌اندرکاران این عرصه در سطوح مختلف وارد نمود.

فقدان امنیت در سرمایه‌گذاری، ورود پول‌های کثیف و پولشویی، بی‌اعتبار شدن مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، عدم وجود امنیت شغلی برای هنرمندان، بیمه ناکارآمد آنان و... از جمله آسیب‌هایی بود که به‌واسطه سیاست‌های ناموزون دولت پرادعای آقای روحانی بر پیکره نجیب اهالی هنر وارد آمد. لذا ما جمعی از هنرمندان کشور در رشته‌های نمایشی، سینمایی، تجسمی ‌و موسیقی بر این اعتقادیم که دولت سیزدهم باید توسط مدیری مدبر و صدیق، شریف، قانون‌مدار و عدالتخواه اداره شود تا مرهمی ‌بر سوز دلسوختگان نهاده و فرهنگ و هنر این مرز و بوم را به قله عزت، جایگاه و خاستگاه اصلی خود برگرداند.»

«هوشنگ توکلی» بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون یکی از هنرمندان امضاکننده این بیانیه بود. وی می‌گوید: «در گزارشی که دوسال قبل خدمت مسئولان عالی نظام ارائه دادیم، قید شد که ما حدود یک میلیون فارغ‌التحصیل رشته هنر داریم، این در حالی است که هیچ سخت‌افزاری جهت فعالیت هنرمندان در این سطح انجام نشده است؛ توقع ما این است که مدیریت فرهنگی در دولت آینده، ابتدا این افراد را بشناسد و سپس حجم زیاد آثار مبتذل که طی ۲۰ سال گذشته به جامعه عرضه و باعث تخریب ذهن نسل جوان شده است را بررسی کند.» توکلی می‌افزاید: «هنر و فرهنگ جزء رشته‌هایی است که بزرگان و فرهیختگان‌اندیشه در این عرصه حضور دارند و فعالیت می‌کنند.

انتظار ما از رئیس‌جمهور منتخب این است که حداقل کسانی که دغدغه مردم و انقلاب و آرمان مبارزه با فساد و خرابی‌ها را دارند روی کار آورده شوند،این‌ها کسانی هستند که می‌دانند باید موضوع فرهنگ و هنر را جدی گرفت و اگر اصلاحی قرار است در کشور انجام شود مجری آن فرهنگی است.» کارگردان سریال «شهید مدرس» ادامه می‌دهد: «در ایام انتخابات هم این مباحث را به مشاوران آیت‌الله رئیسی منتقل کردم؛ جامعه فرهنگی هنری ما یک خواسته مهم دارد؛ با حضور نخبگانی که هم دغدغه‌مند هستند و هم مورد تایید نظام، یک تشکل با عنوان «شورای عالی فرهنگ و هنر» به وجود بیاید تا توسط این شورا علاوه‌بر نقدهایی سالم وسازنده به وضعیت هنر در کشور، راهکارهایی هم برای مدیریت فرهنگ و هنر تعیین کنند.»

توکلی تصریح می‌کند: «خواسته اصلی هنرمندان از آقای رئیسی این است که در انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دقت لازم را داشته باشد و برای تعیین مسئول این وزارتخانه با اهالی هنر مشورت کنند. یعنی این نشود که ما به یک دفعه وزیری که هیچ آشنایی با فرهنگ وهنر ندارد را به عنوان وزیر ارشاد در کابینه ببینیم و برای انتصاب وزیر ارشاد حتما با نخبگانی که در عرصه فرهنگ وهنر فعالیت دارند مشورت شود.»


ابتذال زدایی از فرهنگ و هنر
یکی از مشکلات اساسی که باعث رنجش و دغدغه هنرمندان فرهیخته و هم موجب دوری اغلب مردم از فضای هنری شده، ابتذال گسترده به ویژه در آثار نمایشی و سینمایی است. در این سال‌ها به ندرت فیلم سینمایی، سریال شبکه نمایش خانگی اکران شده یا نمایشی در تالارهای تئاتر به اجرا در آمده که خانواده‌های ایرانی با خیال راحت و بدون مواجهه با سوژه‌های غیراخلاقی از آن لذت ببرند.
هوشنگ توکلی در این باره می‌گوید: «ما دستاوردهای بسیارخوبی در سینما داریم، هنرمندان و نیروهای توانمندی در این عرصه فعالیت می‌کنند، اما مسئله این است محتوایی که به این‌ها داده شده محتوای خوبی نبوده و در نتیجه آثار سخیف از زیر دست این‌ها بیرون آمده است!

طبیعی است اگر مدیریت سازمان سینمایی با اهالی سینما که دغدغه آثار فاخر دارند مشورت و همفکری می‌کرد، امروز دچار این وضعیت نبودیم. درواقع اگر مشورت و نقد اساسی توسط دست‌اندرکاران صورت نگیرد هیچ مسئولی نمی‌تواند تغییرات اساسی را به وجود بیاورد. فقط صرف اینکه ما بگوییم سینمای ما از رده خارج شده و مشغول تخریب فرهنگ عمومی جامعه است، بی‌فایده است مگراینکه مجموعه‌ای از نخبگان بنشینند و دغدغه‌مند به مسائل نگاه کنند و راه‌حل پیدا کنند. به همین دلیل مسئولیت وزیر ارشاد دراین دوره بسیار سخت و مهم است و باید کسی منصوب شود که هم مطلع و هم اهل مشورت با اهالی سینما باشد.»


وزیر ارشاد مطلوب از نگاه داریوش ارجمند
«داریوش ارجمند» بازیگر سینما و تلویزیون نیز در یادداشتی به مناسبت برگزاری انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ درباره به اهمیت مدیریت فرهنگی و هنری نوشت. وی می‌نویسد: «درخصوص انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از رئیس‌جمهور منتخب مردم می‌خواهم برای اولین بار یک وزیر از بدنه مدیریتی و بومی وزارتخانه را انتخاب کند.به عنوان هنرمند و یک بازنشسته وزارت ارشاد می‌گویم، این وزارتخانه نیروهای متعهد و متخصص کم ندارد، کسانی که سالهاست پایین و بالای این وزارتخانه را می‌شناسند و از بخش‌های مختلف و مشکلات آن آگاه هستند و با شناختی که سالیان سال از این وزارتخانه دارند می‌توانند در حوزه‌های مدیریتی نجات دهنده کشتی در ساحل مانده فرهنگ و هنر باشند.

این وزارتخانه با سایر وزارتخانه‌ها فرق می‌کند، اینجا بحث تنوع و گستردگی وظایف و حوزه‌های کاری مطرح است و همچنین اشخاص حقیقی و حقوقی، انجمن‌ها، موسسات و نهادهایی که در حوزه‌های تجسمی، موسیقی، سینما، تئاتر، شعر، تا حوزه‌های مطبوعات و رسانه، چاپ، نشر، کتاب، قرآن و... فعالیت دارند.

به همین دلیل شناخت، تعامل و ارتباط با این حوزه کار آسانی نیست و بسیار نیاز به زمان دارد و معمولاً ۴ سال طول می‌کشد که وزیری ناآشنا بتواند اشرافیت کامل به این وزارتخانه عریض و طویل پیدا کند. در انتخاب وزیر مقبولیت در بدنه وزارتخانه و در بین اصحاب فرهنگ و هنر نکته‌ای بسیار حائز اهمیت است و در مراحل بعدی اخلاق و هوش اجتماعی بالا برای برقراری ارتباط با اقشار مختلف هنری لازم و ضروری است و عملکردش نیز در گذشته زبانزد عام و خاص بوده باشد.»
وی تأکید می‌کند: «وزیر ارشاد باید از دانش مدیریت در سطح بالا برخوردار باشد، چرا که دوره چهار ساله بسیار کوتاه است و به یک چشم بر هم زدن به پایان می‌رسد و قطعاً فرصتی برای آزمون و خطا در امور نیست. به هر صورت و در صورت انتخاب وزیر شایسته، او ظرفیت عظیم و غیر قابل باور فرهنگ و هنر را تبدیل به یک جریان تاثیرگذار خواهد کرد و قطعاً در آینده نقش جدی و موثر وزارت ارشاد را در دیپلماسی فرهنگی کشور شاهد خواهیم بود.»
این بازیگر در ادامه بیان می‌کند:«نکته پایانی که همیشه باعث رنجش خاطر بوده، معمولاً تصمیم‌گیری‌های مهم و کلان فرهنگی کشور بدون بهره‌مندی از نظرات ارزنده اهالی فرهنگ و هنر صورت گرفته و البته در طی این ۴۰ سال عده‌ای معدود و محدود هستند که تحت عنوان هنرمند به جای همه صاحب نظرند و یا اینکه به صورت سوری زینت‌المجالس جلسات هستند.آقای رئیس‌جمهور شما می‌توانید در سیاست‌گذاری‌های کلان فرهنگی و هنری از مشورت هنرمندان پیشکسوت به عنوان پرچم‌داران با عزت فرهنگ و هنر کشور برخوردار باشید.»


مراحل مختلف سیاست‌گذاری فرهنگی
مدیریت و سیاستگذاری فرهنگی و هنری، یک امر پیچیده است. ممکن است افرادی، نظرات، انگیزه‌ها و اهداف برتری در این حوزه داشته باشند، اما عملیاتی ساختن آنها، فرایند خاصی را می‌طلبد که یک
«مدیر فرهنگی» باید به آن مسلط باشد.
احمد شاکری، نویسنده و منتقد ادبیات داستانی می‌گوید: «در نگاه مشرفانه متولیان امر در دولت باید عالی‌ترین جایگاه را به مقوله «سیاست‌گذاری» اختصاص داد. اما سیاست‌گذاری ادبی با چالش‌های متعددی مواجه است، ازجمله؛ بی‌توجهی و عدم اهتمام به اصل سیاست‌گذاری، عدم اتصال و تکمیل سیاست‌گذاری به راهبردگزینی و برنامه‌ریزی، عدم توجه لازم به سیاست‌های بالادستی نظام، عدم توجه به لوازم تنزل و تفصیل سیاست‌ها به راهبردها، عدم افق‌نگری در سیاست‌گذاری، عدم برخورداری از نظام مشخص ارزیابی در بحث سیاست‌گذاری و...» این کارشناس فرهنگی درباره وقوع این آسیب‌ها نیز توضیح می‌دهد: «دلایل متعددی در بروز این آسیب‌ها قابل شمارش است.

مجموعه‌های اجرایی در طول سالیان متمادی تلاش کرده‌اند در مسابقه‌ای برای طرح اهداف بزرگ‌تر با یکدیگر به رقابت بپردازند بدون آنکه ناگزیر به پاسخ‌گویی درباره آن باشند. عدم تمایز میان اهداف و سیاست‌ها که دربرگیرنده ظرفیت‌های اجرایی و تحققی اهداف هستند، عملاً از اهمیت سیاست‌گذاری در بسیاری مجموعه‌های ادبی کاسته است.

فقدان درک واقع‌بینانه و جامع از گذشته، حال و آینده حوزه‌ای که باید برای آن سیاست‌گذاری صورت گیرد از دیگر آسیب‌هایی است که اصل سیاست‌گذاری در ساحت ملی را به چالش می‌کشد. پرسش‌های اساسی اینها هستند که در حوزه ادبیات چگونه می‌توان مدعی سیاست‌گذاری بود در حالی که هیچ تحلیل به‌روز، مشرفانه و جامعی درباره آن وجود ندارد؟ چگونه می‌توان سخن از سیاست‌گذاری در حوزه‌ای به میان آورد که دولت و مجموعه‌های اجرایی عملاً ابزاری برای مدیریت و هدایت آن در اختیار نداشته و آن را تدارک ندیده‌اند؟»

شاکری در ادامه به مراحل مختلف اعمال مدیریت از سوی دولت در حوزه ادبیات این گونه می‌پردازد: «صرف بیان اهداف کلی نمی‌تواند تضمین‌کننده موفقیت در انجام برنامه‌ها در ساحت فرهنگ هنر و ادبیات باشد. ما در حوزه فرهنگ -خاصه- نیازمند به نگاه نخبگانی، جامع، به‌روز در سه سطح سیاست‌گذاری، راهبردگزینی و برنامه‌ریزی هستیم. دولت آینده، به شدت نیازمند خانه‌تکانی در نگاه مشرفانه و جامع و سیستماتیک به مقوله هنر و ادبیات است.

مرحله انتقال از سیاست‌گذاری به راهبردگزینی و پس از آن برنامه‌ریزی از جمله موضوعاتی است که ادبیات- خاصه ادبیات داستانی- درباره آن بسیار کم‌کار و کم‌اطلاع ظاهر شده است. به‌عنوان مثال می‌توان گزاره «تقویت ادبیات داستانی متعهد به انقلاب اسلامی» را به‌عنوان گزاره‌ای ناظر بر سیاست‌های کلی این حوزه برشمرد. زمانی که از این گزاره به مرحله بعد (راهبردگزینی) وارد می‌شویم عرصه موسعی از راهبردها پیش روی متولی ادبیات گستره می‌شود.
سؤال این است که راهبرد ما برای نیل به چنین تقویتی چیست؟ در اینجاست که میان نهادهای انقلابی و کسانی که بر چنین گزاره‌ای توافق دارند اختلاف راهبرد دیده می‌شود. می‌توان به‌عنوان مثال یکی از راهبردهای نیل به سیاست پیش‌گفته را «جذب حداکثری و دفع حداقلی» عنوان کرد. این مسئله‌ای است که عمری به طول دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. تجربیات مختلفی بر اساس آن شکل گرفته و خود موجب صف‌آرایی‌های جدی در میان اهل ادب شده است. چنین گزاره راهبردی درباره جذب و دفع نمی‌تواند بدون تفکیک و ساحت‌بندی میان جریان ادبی انقلاب اسلامی و جریان یا جریان‌های مقابل صورت گیرد و این تفکیک و تمایز و حدود و مراتب آن مقوله‌ای کاملاً اختلافی با مبانی متعدد است. در مرحله «برنامه‌ریزی» که مرحله سوم و مادون «راهبردگزینی» است نیز انتخاب‌ها متکثر و بعضا متضاد است.»