اصفهان - پژوهشگر حوزه حکمت اسلامی گفت: شهید دکتر بهشتی شخصیت آینده است نه گذشته؛ شهید بهشتی متوجه شد که جهان بشری آماده نگاه به حقیقت است، با نظر به خرد مدرن او به این واقعیت رسید.

به گزارش خبرنگار مهر، اصغر طاهرزاده شامگاه شنبه در نشست تخصصی «بهشتی و خرد دنیای جدید» با بیان اینکه اگر چه مدرنیته، فرهنگ و مسائل آن ارتباطی به ما ندارد اما در دنیای جدید خردی وجود دارد که می‌توان آن را خرد بشری نامید و این دیگر غربی و شرقی ندارد، اظهار داشت: نمی‌توان امروز شما با «کانت»، «هگل» و «هایدگر» بیگانه باشید و بگویید من متفکر هستم البته می‌توانید متدین باشید اما متفکر نمی‌توانید باشید؛ این همان اشاره به خرد بشری مشترک دارد؛ کسی که اهتمام می‌کند و مسئله «هگل» را می‌خواند فرق دارد با کسی که فقط کتاب‌های «هگل» را بخواند، مسئله فلاسفه بزرگ آلمانی، مسئله بشر است.

وی تاکید کرد: در نزد ما سه نوع مواجه نسبت به غرب وجود دارد، اولین گروه کسانی هستند که از غرب «فرار» می‌کنند، دومین گروه «شیفتگان» غرب هستند و نوع سوم مواجه‌ای است که امثال شهید بهشتی با فرهنگ غرب دارند.

این پژوهشگر حوزه اسلامی تصریح کرد: بهشتی به حکمت صدرایی مسلط است و در مدت پنج سالی که در محضر علامه طباطبایی بود به صورت جدی فلسفه اسلامی را فراگرفت، او در بستر حکمت متعالیه با فلسفه قاره‌ای مواجه شد و تسلیم آن نشد بلکه با آن فرهنگ و فلسفه روبه‌رو شد و آن را در تاریخ خود آورد.

راز ماندگاری شهید بهشتی نحوه مواجه‌اش با غرب است

وی اضافه کرد: راز ماندگاری و جهانی شدن بهشتی نوع مواجه شدنش با غرب در عین مؤمن بودنش است؛ او در نگاه با غرب افق‌های فهم را در هم ادغام کرد تا به درک بیشتر خرد امروز برسد.

طاهرزاده ادامه داد: شخصیتی مانند مجتهد شبستری که او را به خوبی می‌شناسم بعد از شهید بهشتی به آلمان رفته است و در هنگام برگشت عقایدش دچار تزلزل شده تا حدی که دیگر وحی را هم نمی‌فهمد و حتی می‌توانیم بگوییم منکر وحی است.

وی ادامه داد: بهشتی فلسفه غرب را به خوبی می‌خواند بدون آنکه شیفته آن بشود. شبستری به عقیده من حتی فلسفه قاره‌ای را هم خوب متوجه نشده است زیرا شما باید در تاریخ خود بایستید و به دیگری نظر کنید تا در هنگام رجوع، خودتان باشید در غیر این صورت هیچی نیستید؛ تنها روشنفکرانی به کار ما می‌آیند که در نظر به غرب بر بستر فرهنگی ما ایستاده‌اند و بعد از بهره از غرب به منزل بازگشتند.

این پژوهشگر حوزه حکمت اسلامی در ادامه افزود: شهید بهشتی به دل دستگاه طاغوت رفت و ذیل خانم فرخ رو پارسا که گویا یک بهایی بود، کار کرد و کتاب‌های دینی آن زمان را نوشت. ما معتقدیم اگر می‌خواهیم به دل آتش بروید اول باید ابراهیم باشید.

وی با اشاره به خاطره‌ای از دکتر بهشتی گفت: روزی با دوستان خدمت شهید بهشتی رسیدیم در حالی که آن زمان همه در فکر مبارزه انقلابی بودیم. کسی از ما به فکر شغل و زندگی نبود. شهید بهشتی گفتند بروید در آموزش و پرورش دینی درس بدهید و همین کتاب‌های ما را ترویج کنید. وی توانسته بود در نظام شاهنشاهی تصرف کند. هنگامی که ساواک من را گرفت و گفت این‌ها چیست که می‌گویی، بلافاصله جواب دادم که در کتاب‌های دینی خودتان است! یعنی دروس مذهبی که ما در راستای انقلاب تدریس می‌کردیم توسط خود دستگاه چاپ شده بود و این همان قدرت تصرف بهشتی در نظام بود.

روش شهید بهشتی بالاتر از علم کلام بوده است

طاهرزاده با بیان این مطلب که روش شهید بهشتی روشی فراتر از علم کلام بوده، تاکید کرد: من اگر به مردم مسلط شوم باید بر افکار عمومی مسلط شوم اما اگر بخواهم بر جان شما مسلط شوم باید با وجدان شما سخن بگویم. شهید بهشتی با وجهی ازما سخن می‌گوید که جان انسان است و از این حیث احتیاج به تحمیل ندارد. عده‌ای حقانیت را با علم کلام اثبات می‌کنند. اگر کسی سوال دارد می‌توانیم با کتاب‌های مطهری او را قانع کنیم و این خیلی ارزشمند است. اما گاهی معتقدیم ما به حقیقتی اعتقاد داریم که مشترک میان همه آدمیان است.

وی گفت: شهید بهشتی نسبت به رقیب خود سعه داشت؛ او شخصیت آینده تاریخ است نه گذشته؛ شهید بهشتی متوجه شد که جهان بشری آماده نگاه به حقیقت است، با نظر به خرد مدرن او به این واقعیت رسید باز تاکید می‌کنیم که خرد مدرن با فرهنگ مدرن فرق دارد؛ او متوجه شد که جهان در حال کسب آمادگی برای آن افق بزرگ است؛ سال‌های پیش آقای کاظم بجنوردی به من گفت آقای بهشتی آن قدر وسیع است که من می‌توانم خودم را در او ببینم.

این پژوهشگر حوزه حکمت اسلامی افزود: مرحوم هاشمی اصلاً خرد مدرن را نمی‌شناخت او تنها به دنبال تکنیک غرب بود که تسلط بر طبیعت دارد. او نه فلسفه غرب و نه فلسفه صدرایی را خوب نخوانده بود، او بیشتر شیفته تکنولوژی بود، افق هاشمی سازندگی بود و افق بهشتی انسان گشوده‌ای بود که با افق اعلا رابطه برقرار کرد. او می‌گوید حقیقت در هر جا که باشد ما از آن استقبال می‌کنیم. بعدها حزب جمهوری اسلامی چنان دچار تنگ نظری شد که می‌گفتند هر کس با ما نیست علیه ماست. این حزبی بود که امام گفت فتیله آن را پایین بکشید.

بهشتی بشر جدید را دید و متوجه شد

وی تصریح کرد: بهشتی بشر جدید را دید و متوجه شد می‌توان جهانی به واسطه انسان ایرانی شیعه به جهان معرفی کنیم که همه بتوانند در آن افقی که دارد در تاریخ ظاهر می‌شود خود را حاضر ببینند. این به این معنا نیست که آنها شیعه بشوند بلکه در تقابل با غرب، هویت توحیدی خود را آگاه باشند.

این استاد معارف با ذکر خاطره‌ای دیگر از شهید بهشتی گفت: دانشجویی در تریبون خطاب به شهید بهشتی گفت می‌گویند شما ۴۰ کارخانه دارید از خودتان دفاع کنید. بهشتی گفت من تریبون دارم که از خودم دفاع کنم اما باید ما جامعه را به سطحی از عقل برسانیم که وقتی کسی چنین ادعایی می‌کند همه از او دلیل و شواهد بخواهند و آن روز هیچ دفاعی از خود نکرد.

طاهرزاده در پایان با طرح این پرسش که چه شده است امروز همه بهشتی برای ما گفته نشده است، خاطرنشان کرد: او سعه‌ای برای بشر مدرن دارد و اگر این سعه را کنار بگذاریم دچار قبیله گرایی می‌شویم. او فهمیده است که با انقلاب اسلامی همه در یک تاریخ قرار گرفته‌ایم، برای همین است که جایگاه شهید محمد منتظری هم برای او معلوم است. او در مورد بهشتی خیلی تند حرف می‌زد اما بهشتی با آن سعه صدر متوجه شده بود که شهید منتظری در آن تاریخ جایگاه دارد، بهشتی انقلاب اسلامی را اقیانوسی می‌دید که تمام برکه‌ها به آن می‌ریزند.