با نگاهی به منطقه آمریکای لاتین خواهیم دید که تعداد کنش‌گران فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی در پایین‌ترین سطح قرار دارد که می‌توانیم بگوییم تقریباً هیچ است!

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: نهمین قسمت از پرونده «نگاهی به چهل سال دیپلماسی فرهنگی» یه یادداشت حجت‌الاسلام والمسلمین محمد عبداله زاده اختصاص پیدا کرده است. او از جمله فعالان فرهنگی و مبلغانی است که حوزه کاری خود را در آمریکای لاتین تعریف کرده است. قسمت‌های پیشین این پرونده را در لینک‌های زیر بخوانید و در ادامه با این یادداشت همراه شوید:

قسمت اول: ضرورت‌های دیپلماسی فرهنگی؛ قدرت نرم ایران کی بروز پیدا می‌کند؟

قسمت دوم: چندوچون فعالیت‌های سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و دیپلمات‌هایش

قسمت سوم: فرهنگیان دیپلمات و مساله گفت‌وگو / از گریبایدوف تا رومن گاری

قسمت چهارم: آیا منافع ایران در آسیای مرکزی محدود است؟ / نظر تحلیلگر قزاقستانی

قسمت پنجم: مصطفوی: گرجستان را اشتباه گرفته‌ایم / ماجرای کلوب‌های شبانه ایرانیان

قسمت ششم: رستمی: سران اتیوپی مخالف یکجانبه‌گرایی غربند / مدافعان همیشگی ایران

قسمت هفتم: جامعه شیعی ایران از دیپلماسی زیارت غفلت کرده است

قسمت هشتم: دیپلماسی فرهنگی مبتنی برشناخت، بسترساز توسعه روابط ایران-ژاپن است

«فرهنگ» در عرف سیاست و ادبیات سیاسی به عنوان قدرت نرم شناخته می‌شود. فرهنگ است که توانایی دارد تا ترجیحات دیگران را همراه با اقناع، شکل یا تغییر دهد. عرصه روابط بین‌الملل به‌شدت تحت تاثیر عوامل فرهنگی و هویتی قرار دارد و نفوذ در افکار عمومی و یا به عبارت دیگر دسترسی به قدرت نرم از جمله پارادیم‌های اثرگذار در عرصه بین‌الملل است.

دیپلماسی فرهنگی دارای جایگاهی ویژه و ممتاز در دیپلماسی فعال عمومی است و نقش سازنده‌ای را ایفا می‌کند؛ به همین منظور دولت‌های مختلف در جهت تقویت، گسترش و تحکیم بنیان‌های معرفتی و فرهنگی خود و گسترش آن در فرامرز می‌کوشند.

گسترش فرهنگ ایران در فرامرزها سال ۷۴ با ایجاد سازمانی تحت عنوان «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» دنبال شد. هدف سازمان این بود که با سیاست‌گذاری و انسجام‌بخشی به فعالیت‌های فرهنگی فرامرزی، انقلاب اسلامی ایران را به دنیا معرفی کند. احیاء و گسترش تفکر و معارف اسلامی در جهان به منظور بیداری مسلمانان و ابلاغ پیام اسلام راستین به جهانیان از جمله اهداف مهم این سازمان و همچنین ایجاد آگاهی در جهانیان نسبت به مبانی و اهداف و مواضع انقلاب اسلامی در فعالیت‌های این سازمان دنبال شد.

سازمان فرهنگ و ارتباطات قصد داشت تا با ملل و اقوام مختلف به خصوص مسلمانان و مستضعفان جهان، مناسبات فرهنگی را گسترش دهد و در مرحله بعدی مناسبات را با سایر کشورهای سازمان‌های فرهنگی تقویت و تنظیم کند که با افزایش این مناسبات، عرضه صحیح فرهنگ و تمدن ایران و ویژگی‌های فرهنگی، جغرافیائی و تاریخی به جهانیان محقق خواهد شد.

همچنین فراهم کردن زمینه‌های وحدت میان مسلمانان، تشکیل جبهه واحد بر اساس اصول مسلم اسلامی، مقابله فکری با فرهنگ ضد دینی، ضد اسلامی و ضد انقلابی، آگاه کردن مسلمانان نسبت به توطئه‌های تفرقه انگیز دشمنان و دفاع از حقوق مسلمانان از اهداف مهم «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» است. علاوه بر این‌ها در فعالیت‌های این سازمان، تلاش برای رشد و ارتقاء و اصلاح وضع فرهنگی، تبلیغی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مسلمانان به‌ویژه پیروان اهل البیت علیهم السلام در جهان مد نظر قرار گرفت.

در سوی دیگر ماجرا، نفوذ فرهنگی اجتماعی ایران و انقلاب اسلامی در منطقه آمریکای لاتین تهدیدی بزرگ و استراتژیک برای نظام سلطه به‌شمار می‌رود. چرا که این منطقه اهمیت استراتژیک بالایی داشته و نزدیکی آن به کانون نظام سلطه و موقعیت منحصربه‌فرد آن در آینده جهان از حساسیت بالایی برخوردار است. مقام معظم رهبری در این‌باره در دیدار با اعضای خبرگان رهبری فرمودند که «ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم»؛ بنابراین عملکرد فعال و پویای «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» در آن منطقه از اهمیت دوچندانی برخوردار است.

با نگاهی به منطقه آمریکای لاتین خواهیم دید که تعداد کنش‌گران فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه بین‌المللی در پایین‌ترین سطح قرار دارد که می‌توانیم بگوییم تقریباً هیچ است! چرا که برای فعالیت فرهنگی در منطقه‌ای به وسعت یک قاره، با جمعیتی حدوداً ۶۰۰ میلیون نفری و با بیش از ۲۰ کشور از جمله کشورهای برزیل، آرژانتین و کلمبیا که اسرائیل، عربستان، ترکیه و قطر نقشه راهبردی ۱۰۰ ساله دارند، جمهوری اسلامی با داعیه جهانی، تنها یک رایزن فرهنگی با فعالیتی که عموماً به برگزاری هفته سینما، جشن نوروز و شب یلدا محدود می‌شد، داشت که آن‌هم تعطیل شد؛ اما رژیم صهیونیستی به عنوان رقیب راهبردی انقلاب اسلامی سال‌هاست در پازل استراتژی مدون خود با عملیات‌های روانی و فرهنگی در جهت جلب و همراه‌کردن افکار عمومی با خود در حال تضعیف جبهه مقاومت است و روز به روز موفق‌تر در حال پیش‌روی است و جایگاه بین‌المللی خود را تقویت می‌کند و مدت‌هاست که با تاسیس سازمان IsrAID و حضور فعال در بیش از ۵۰ کشور جهان در حال دست‌یافتن به هدف والای خود یعنی طبیعی جلوه‌دادن حضور اسرائیل و قبولاندن آن به عنوان یک کشور مستقل است.

حال باید بپرسیم آیا زمان آن نرسیده است که دستگاه دیپلماسی فرهنگی انقلاب اسلامی با بازخوانی و تجدید نظر در سیاست‌گذاری، خط‌مشی‌گذاری و برنامه خود اصلاحاتی انجام دهد؟ اصلاحات برای مردمی که با ویژگی‌های فردی و اخلاقی همچون مهربانی، خونگرمی و مهمان‌نوازی و با روحیه انقلابی همواره استکبارستیز، عدالت طلب و ظلم ستیزی بوده اند و بیشترین اشتراکات فرهنگی و دینی را در خلاء تئوریک به وجود آمده در غرب با انقلاب اسلامی دارا هستند. آیا زمان آن فرا نرسیده که استراتژی عملکردی فعال، پویا و اثربخش تدوین و همراه با گسترش رایزن‌های متخصص در سطح منطقه عملیاتی شود؟