به گزارش خبرنگار مهر، محمدرضا عباسیان در برنامه «سلام تهران» که ۲۰ تیر از شبکه پنج سیما پخش شد، با اشاره به جنگ بوسنی و راهپیمایی مارش میرا، بیان کرد: راهپیمایی مارش میرا حرکتی نمادین و بزرگ است که برای یادبود کشتار عظیمی که در ماه جولای سال ۹۵ در سربرنیتسا رخ داد. یوگسلاوی سابق به عنوان بزرگترین قدرت شرق اروپا بعد از شوروی آن وقت، با سیاستهای غرب در دهه ۹۰ به یک جنگ داخلی کشانده شد و در آخر این کشور به هفت جمهوری کوچک تبدیل شد. در پایان قرن بیستم در بوسنی یک جنگ داخلی با هدایت افراد خارجی، در قلب اروپا و نزدیکی وین که مقر دوم سازمان ملل متحد است، به وجود میآید و منجر به کشتار درصد بسیار بالایی از شهروندان مسلمان این کشور شد.
عباسیان در «میز هنر» این برنامه افزود: در کنار همه کشتارهایی که در مناطق مختلف این کشور رخ داد، بعد از گذشت حدود ۲۶ سال، هنوز گورهای دستهجمعی پیدا میشود. دردناکترین کشتار در شهر سربرنیتسا اتفاق افتاد. در آنجا نیروهای پاسدار صلح هلندی محافظ مردمان بیدفاع این شهر بودند، ولی نیروهای صرب با حمله، این شهر را محاصره میکنند. مردم به مقر نیروهای سازمان ملل، فرار میکنند. صربها با رفتن به مقر این سازمان، مردان را از زنان جدا کرده و تمامشان را از نوجوان تا کهنسال میکشند.
مسیری که به جاده مرگ معروف شد
وی در خصوص راهپیمایی مارش میرا اینطور ادامه داد: در آن زمان تعدادی از جوانان که به مقر سازمان ملل نرفته بودند چون به آنجا اعتماد نداشتند، از یک مسیر کوهستانی بسیار صعبالعبوری به مسافت ۱۱۰ کیلومتر عبور کردند تا بتوانند فرار کنند. این مسیر به جادۀ مرگ معروف میشود چرا که بسیاری از آنها در این مسیر بر اثر اتفاقاتی جان خود را از دست دادند. فقط تعداد محدودی از آنها زنده ماندند. برگزاری هرسالۀ راهپیمایی مارش میرا یادبودی برای این افراد است که برای زندهماندن این مسیر را انتخاب کردند و به نیروهای حافظ صلح اعتماد نکردند. مجموعه اتفاقاتی که در دهههای اخیر برای کشورهای مسلمان، بهخصوص منطقه خاورمیانه رخ داده، ناشی از سیاستهای غرب و آمریکا است.
عباسیان در خصوص سرنوشت مستندهایی که در رابطه با اتفاقات بوسنی ساخته، گفت: من سال ۸۸ اتفاقات موجود در بوسنی را در هشت فیلم مستند با هشت قصۀ جداگانه ساختم و به جشنوارههای بینالمللی مختلف رساندم. وقتی کار شروع شد، مدیر مدبری در شبکه وجود داشت که حمایت کرد، اما زمانی که ما از فیلمبرداری بازگشتیم، مدیر تغییر کرده بود و مدیر جدید تمایلی به این نوع کارها نداشت و قرارداد ما فسخ شد.
وی افزود: بعدها شبکه افق در ابتدای راهاندازیاش، چهار تا از مستندها را خریداری کرد. چهار تای دیگر همچنان در آرشیو شخصی بنده است و هیچگاه به نمایش درنیامد. شبکه افق در آن زمان به لحاظ مالی توان خرید همان چهار فیلم را داشت.
مستندهایی که مجوز پخش نگرفت
این مستندساز دربارۀ دیگر آثار خود، اینگونه گفت: درسال ۸۰ چند ماه قبل از حمله آمریکا به افغانستان و قبل از یازده سپتامبر، بنده در مناطق دولت طالبان بودم و مجموعه پنج قسمتی «سکوت در تاریکی» را ساختم. این مجموعه، یک گزارش دقیق از نوع حکومت داری طالبان در افغانستان است که شاید هیچکس ندیده باشد. این مجموعه هم در شبکه مربوطه بهخاطر مغایرت با نگاه سیاسی به افغانستان، ممنوعالپخش شده است.
وی با اشاره به نقش رسانه در آشنایی دنیا با این اتفاقات، بیان کرد: مردم را به دیدن فیلم «آیدا کجا میروی؟» که درباره وضعیت جنگهای بوسنی ساخته شده است، دعوت میکنم تا کمی با ابعاد این کشتار عظیم آشنا بشوند. ما مستندسازان و گزارشگران باید به عنوان یک رسانه، این اتفاقات را عمقی و ریشهای به مخاطبان ارائه دهیم تا با این مطالب آشنا شوند. برای مثال، کشور عراق که دارای منابع غنی نفت و انرژی است، بیست و چند سال است که تحت سیطره آمریکاییهاست. حال با گذشت ۲۰ سال میبینیم در عراق مشکل جدی زیر ساختی وجود دارد.
عباسیان در پایان در نقد سیاستگذاری فرهنگی دولت روحانی، اظهار کرد: نقد در این مبحث، یک مثنوی است اما اگر خیلی خلاصه بخواهیم به آن اشاره کنیم، متأسفانه اکنون هیچ مستندسازی در کشور افغانستان نداریم تا اتفاقاتی که در این کشور در حال وقوع است، ثبت کند. دولت و حتی سازمان صدا و سیما در چند سال اخیر، در موضوعات استراتژیک جهان، کار مستندسازی و داستانی انجام نداده است. ما حتی در موضوعات بسیار پر اهمیت ملی، واقعیتها، ارزشهای فرهنگی و قهرمانان واقعی کشور را نتوانستیم به مردم معرفی کنیم. امیدوار هستیم که اتفاقات خوبی در این زمینه در آینده رخ دهد.