خبرگزاری مهر- گروه هنر- آروین موذنزاده: گروه فیلم و تئاتر «وَ ناگهان» سومین رپرتوار «مونوگهان» خود را با عنوان «هفت قصه از هفت پری زمینی برای تو» به صورت فیلمتئاتر منتشر کرده است. این رپرتوار به تهیه کنندگی، طراحی و کارگردانی روزبه حسینی شکل گرفته و به عباس کیارستمی پیشکش شده است.
در توضیح این فیلمتئاتر آمده است: «میان هنر صحنه و تصویر محیطیست متداخل که این اثر، آنجا ایستادهاست. این اثر هفت قصه نمایشی کوتاه است که در قالبی بین سینما و تئاتر ساخته شده و به مخاطب ارائه میشود. مشخصاً این اثر به آسیب شناسی و روانشناسی خانواده و مسائلی از زنان در حیطه زندگی اجتماعی و خانوادگی در دوران نوجوانی و میانسالی میپردازد و اثری اجتماعی است. همچنین در روند ساخت این اثر، هنرجو / بازیگر از روشن بودن دوربین در تمام لحظات، مطلقاً آگاه نبوده است.»
«بذارین نفس بکشم»، «تنهاییهای برادر نسترن»، «فقط تو بخوان»، «دیلیت»، «تکشاخ»، «بوی بلوط و کاج و باروت»، «صدای خنده دخت را» عناوین این هفت اپیزود هستند که به بهانه انتشار این اثر گفتگویی با روزبه حسینی داشتهایم.
در این گفتگو میخوانید:
* ابتدا درباره ایده شکلگیری رپرتوار «مونوگهان» توضیح دهید چون به نظر میرسد علاقه شما بیشتر مبتنی بر آموزش نسل جوان باشد تا کار کردن در فضای حرفهای تر.
رپرتوار «مونوگهان» در ابتدای شکلگیری قرار نبود با حضور هنرجویان به صحنه برود. اولین رپرتوار ما مربوط به نمایشهای اقتباسی بود که سال ۹۵ در سالن انتظامی برگزار شد و داوری حرفهای شد که نمایشها یک هفته اجرا داشتند و کار برگزیده هم در تماشاخانه دیوار چهارم ۱۰ شب دیگر اجرای عموم گرفت. دومین رپرتوار برمبنای دست یافتن به متون نمایش زبان فارسی برای بازیگران زن شکل گرفت چون شاهد هستیم برای بانوان بازیگر حرفهای و یا دانشجو تنها چند نمایشنامه تک پرسوناژ ایرانی وجود دارد که همه مجبورند آنها را کار کنند و یا باید به سراغ آثار کلاسیک مثل «مده آ» و «آنتیگونه» بروند.
بنابراین از آنجا که متن تک پرسوناژ برای بازیگر زن نوشته نمیشود تلاش کردم در دومین رپرتوار تمرکزم را روی نمایشهای مونولوگ زنانه بگذارم. رپرتوار سوم نیز مشخصاً به آسیب شناسی و روانشناسی خانواده و مسائلی از زنان در حیطه زندگی اجتماعی و خانوادگی در دوران نوجوانی و میانسالی میپردازد که به دلیل پاندمی کرونا از ابتدا به صورت فیلم تئاتر ضبط و منتشر شده است.
من علاقه مند هستم با حرفهایها هم کار کنم به شرط آنکه شرایط مناسب و حداقلی مثل اجرا در سالن حرفهای، کمک هزینه خوب و … برایم هر دو سال یا سه سال یکبار فراهم شود. من دهها نمایشنامه اجرا نشده دارم و دوبرابر کارهای اجرا شدهام آثار اجرا نشده دارم که باید با بازیگران حرفهای و یا هنرجویانی که چندین سال با من کار کردهاند، به صحنه بروند. از این رو اساساً من آموزش را صرفاً به خاطر آموزش مد نظر قرار نمیدهم که اگر چنین بود الان باید در آموزشگاهها مشغول درس دادن رشته خاصی از تئاتر بودم در حالی که کار آموزش برایم به منزله تربیت یک نسل است که ممکن است گاه یک سال یا گاهی اوقات چند سال به طول بینجامد. البته در این میان ریزشهایی هم وجود دارد.
* رپرتوارهای اول و دوم به صورت صحنهای و در حضور مخاطبان اجرا شدند در حالی که شرایط کرونا شما را به سمت تولید فیلم تئاتر برد، چه چالشهایی برای این دوره داشتید.
شروع تعطیلات کرونایی در اسفند ۹۸ مصادف شد با سومین اجرای نمایش «الف، کاف، شین» من که مربی - بازیگر اصلی گروه ما سیما شکری نقش اصلی کار را بازیگر میکرد و ۴ هنرجوی برترمان نیز دو به دو روزهای زوج و فرد کنار او نقش آفرینی میکردند. قبل از کرونا هم ما با تعدادی از هنرجویان کارگاه بازیگری «از ایده تا اجرا» را شروع و از طرف دیگر با بچههای قدیمی تر نیز کارگاه ۶ ماهه ای را با عنوان «دیگه عاشق شدن فایده نداره ۲» را گذرانده بودیم که آن کارگاه هم به کرونا خورد و ادامه پیدا نکرد.
از اواخر اسفند من متوجه شدم که تمدید تعطیلیها ادامه خواهد داشت بنابراین از تعطیلات نوروز ۹۹ شروع کردم با بچههای جدید و قدیم به صورت مجازی تمرین کردن و با آنها بازی مقابل دوربین را تمرین کردم و هنرجویان اتودهایشان را یا به صورت ضبط شده و یا به شکل زنده جلو دوربین موبایلهایشان برای من میفرستادند که چند کار هنرجویان را هم برای جشنوارههای مختلف مجازی که برگزار میشد، فرستادیم که برگزیده نیز شدند.
در این میان تمرینات بدنی و تنفسی به شکل جمعی توسط سیما شکری به بچهها داده میشد و من نیز بازی جلو دوربین و تمرینات تصویری را با آنها کار میکردم و از طرف دیگر از دل گفتگوها و مباحثاتی که با بچهها داشتیم و دغدغهها و مسائل اجتماعی تجربه شده توسط هرکدام از آنها که البته تجربیات شخصی شان نیست نیز متون نمایشی شکل گرفت. با شکل گرفتن متنها پروسه دشوار اتود زدن بچهها جلو دوربین و اصلاح و روتوش کارشان توسط من انجام شد و تنها تمرین حضوری مان نیز دقایقی قبل از تصویربرداری هر اپیزود بود و طی ۲ روز کاری این اپیزودها را ضبط کردیم.
بی تردید خشونت علیه زنها و پایمال شدن حق آنها در داستان خیلی از نمایشنامههای من دخالت زیادی داشته و تاثیر خودش را در درام گذاشته است اما اصل پرداختن به قصه زنان پاسخ به ذوق اصلی غریزی نوشتن و برخورد صادقانه با موضوعات مورد علاقه ام است نه ادا درآوردن من در شبانه روز با هرکدام از این هنرجویان چند ساعت به صورت خصوصی کار کردم. از طرف دیگر نیز هیچگاه در گروهمان به سمت اقتصاد محوری و یا درآمدزایی نرفتیم و به حداقلها اکتفا میکردیم.
* علاقه مند به تولید و اجرای مونولوگ های زنانه هستید یا شرایط جامعه و خشونتی که علیه زنان وجود دارد، شما را به این سمت و سو سوق داده است.
من اولین بار در سال ۸۰ اولین نمایشنامه تک پرسوناژ زنانه ام را نوشتم و تا امروز نیز هر متنی که نوشتهام یا شخصیت اصلیاش زن بوده یا درباره زنان بوده است. به تفکیک جنسیتی اعتقاد ندارم و معتقدم به عنوان یک مرد کار طبیعی انجام میدهم که درباره زنان نمایشنامه مینویسم. اگر دقت کنیم مردها در جستجوی شناخت زنها و زنها نیز در جستجوی شناخت مردها هستند بنابراین اگر روش شناخت درست اتفاق افتاده باشد مردها درباره زنها بهتر مینویسند و زنها درباره مردها. بی تردید خشونت علیه زنها و پایمال شدن حق آنها در داستان خیلی از نمایشنامههای من دخالت زیادی داشته و تاثیر خودش را در درام گذاشته است اما اصل پرداختن به قصه زنان پاسخ به ذوق اصلی غریزی نوشتن و برخورد صادقانه با موضوعات مورد علاقه ام است نه ادا درآوردن.
* تفاوت در سطح بازیها در اجرای این رپرتوار مشاهده میشود. فکر میکنید این اتفاق به دلیل کم تجربگی بازیگران بوده یا تغییر فضا و فرم اجرا این اتفاق را رقم زده است.
من بازخوردهایی از مخاطبان دریافت کردهام که معتقد بودند متنها جلوتر از بازیها بوده است که به نظرم این امر طبیعی است چون نویسندگان این اپیزودها از بچههای کارگاه نویسندگی من هستند که ۵ سال است با آنها کار میکنم. نمایشنامهها دارای زبانهای متفاوت نوشتاری هستند در عین اینکه قصههای متفاوتی را هم روایت میکنند بنابراین اجرای برخی از آنها دشوارتر از بقیه بود اما هرکدام سختیهای خاص خودشان را داشتند.
طراح و کارگردان این مجموعه و مربی تعلیمی شان افراد ثابتی بودهاند و تنها متنها متفاوت بوده است. ۳ نفر از این ۷ هنرجویی که در اپیزودها بازی کردهاند از دوره قبلی با ما همراه بودند و حدود ۲ سال است که شاگرد کارگاه ما هستند در حالی که ۴ نفر دیگر کمتر از یک سال است که در کارگاهها حضور دارند البته همگی برای بار اول بود که جلو دوربین قرار میگرفتند و در جریان وجود دوربین و ضبط هر اپیزود هم قرار نداشتند. بنابراین عدم یک سطح بودن بازیها به دلیل همین مسایل طبیعی است اما سقف آن چیزی است که این هنرجویان تا آن روز میتوانستند، بروز دهند اما قطعاً این بچهها جلوتر خواهند رفت.
* در معرفی این رپرتوار روی سینمایی بودن این دوره از رپرتوار تاکید زیادی داشتید در حالی که بیشتر به نظر میرسد بازیگران اتود زدن در حضور دوربین را تمرین میکنند. ثابت بودن دوربین و قاب بندی کلاسیک برای تاکیدتان روی بازی هنرجویان صورت گرفت یا از انتخاب این فرم تصویری نیت دیگری داشتید؟
علت اینکه این کار به عباس کیارستمی پیش کش شده به این دلیل است که یک نوع ذوق تصویری و ذوق بازیگردانی و هدایت بازیگر در کار وجود دارد که به سبک و سیاق کارهای کیارستمی نزدیک است به این مفهوم که هم در لحظه معنا و طراوت شکل گرفتن یک شخصیت را به رخ مخاطب میکشد و از طرف دیگر کار روانشناسانه با آن هنرجو انجام میگیرد یعنی زنی که یک کارگردان مرد در حال هدایت اوست و در جاهایی بازی اش را قطع و او را محکوم به تغییر میکند و...
ما در این اثر با تک دوربین کار میکنیم و اینکه در صحنه تئاتر نیستیم و در لوکیشن دیگری کار میکنیم پس با این ویژگیها به سمت تئاتر که حرکت نمیکنیم و طبیعتاً رویکردمان سینمایی است. اگر از نظر شما بازیها تنها اتود زدن جلو دوربین است که کلاً فیلم «سلام سینما» مخملباف را باید کنار گذاشت و یا فیلم «شور» ژان لوک گدار را که درباره پیدا کردن هنرپیشه برای یک فیلم است و ۷۰ درصد فیلم در یک استودیو و تست گرفتن از بازیگران میگذرد و یا دیگر فیلمهای بزرگ تاریخ سینما که با همین رویکرد تولید شدهاند. ما نیز به پشتوانه آن آثار میتوانیم بگوییم که در حال یک تجربه متفاوت و آزمون و خطایی هستیم که ممکن است اشتباه و نقصان هم داشته باشد ولی حتماً کمال گراست و تلاش دارد کار تازهای انجام دهد.
ایستا بودن بازیگران جلو دوربین نیز روند طبیعی ماجراست چون هرکدام از کاراکترها جلو دوربین نشسته یا ایستاده و مشغول کاری هستند و به نظر من اساساً در همه هستی اصل بر سکون، سکوت و تاریکی است بعد حرکت، نور و صدا. بنابراین این میزانسن ایستا از منطق واقعگرایانهای تبعیت میکند که لازمه هر اپیزود است.
* درباره اجرای صحنهای و نحوه داوری این دوره هم توضیح دهید؟
در این رپرتوار ۲ نوع داوری داریم. اولین آن داوری توسط مخاطبانی است که این فیلم تئاتر را میبینند و از میان ۷ اپیزود این فیلم تئاتر یکی را به عنوان اپیزود برتر انتخاب کند و به آن رای میدهند. اپیزودی که بیشترین رای را بیاورد به عنوان اثر منتخب مخاطبان معرفی میشود. اثر برتر دیگری که انتخاب میشود نیز توسط هیات داوران است. با توجه به همکاریهای مختلف و متفاوتی که رویا نونهالی، حمید پورآذری و اکتای براهنی در طول رپرتوارهای گذشته چه به عنوان داور و چه در زمینه آموزش با گروه ما داشتهاند این سه عزیز را به عنوان شورای مشورتی گروه برگزیدم بنابراین قرار بر این است که به زودی جلسهای برای نحوه دقیقتر داوری برای این دوره داشته باشیم و احتمال اضافه شدن داوران دیگری به این ترکیب خواهد بود.
در بخش داوری تخصصی در سه بخش بازیگری، نمایشنامه و اپیزود ۳ برگزیده خواهیم داشت و در نهایت نیز یک اپیزود به عنوان اپیزود برگزیده معرفی میشود که اگر با انتخاب مردمی یکی باشد، هیات داوران منتخب دومش را معرفی میکند. در مجموع دو نمایش امکان این را پیدا میکنند که با دراماتورژی جدید، همراه با هم در یک سالن حرفهای به صحنه بروند که البته این اقدام بعد از پایان کرونا خواهد بود.