مقتدی صدر رهبر جریان صدر اعلام کرد که از انتخابات پارلمانی عراق کناره گیری می کند. موضوعی که با واکنش های بسیاری مواجه شد و این پرسش را به ذهن متبادر کرد که دلایل این اقدام چیست؟

خبرگزاری مهر- گروه بین الملل؛ شهاب نورانی فر*: شهادت انتخاباتی، معرفی به عنوان تنها مانع عادی سازی روابط میان عراق و رژیم صهیونیستی و در آخر کنار کشیدن از انتخابات سه اپیزود تبلیغاتی مقتدی صدر در یک ماه گذشته بوده است.

اما آخرین اپیزود از فعالیت‌های انتخاباتی و تبلیغاتی وی توانست باعث ایجاد یک موج مثبت و حتی کم اثر شدن موج منفی علیه این جریان پس از آتش سوزی بیمارستان امام حسین (ع) در ذی قار شود.

اپیزود اول

اپیزود اول که همان شهادت انتخاباتی بود، مقتدی صدر در یکی از دیدارهای اخیر خود آن را مطرح کرد. در این دیدار مقتدی صدر از احتمال شهادت خود در راه اصلاح و مبارزه برای عراق سخن گفت. نکته جالب اینجا بود که به محض این اظهارنظر، طرفداران وی بدون هیچ مدرکی موجی از اتهام زنی را علیه ایران و نیروهای سیاسی متمایل به آن در عراق مطرح کردند. اما به غیر از ماجرای آتش سوزی بیمارستان ذی قار، از آنجا که این فعالیت‌های تبلیغاتی و ایجاد موج قبل از این حادثه جانگداز شروع شده بود، می‌توان گفت که عامل مشترک میان این سه تلاش برای ایجاد موج این موضوع بوده است: «سخت بودن کسب تعداد ۸۰-۱۰۰ کرسی مجلس برای قطعی شدن موضوع رسیدن کرسی نخست وزیری عراق به یک شخصیت تمام صدری».

اگر بخواهیم این موضوع را بهتر شرح دهیم باید به این نکته توجه کنیم که قانون انتخابات فعلی اگرچه تقریباً نزدیک به مزاج جریان صدر و تحت فشار اعتراضات اکتبر دارای تغییرات بنیادینی به مانند پیروزی هر نامزد با رأی اکثریت و نیز امکان نامزد شدن به صورت مستقل و فردی شد اما به دلیل ریزش‌هایی که تمامی احزاب سیاسی به دلیل اعتراضات اکتبر و عملکرد ضعیف خود این احزاب داشتند، این جریان نیز از این ریزش‌ها در امان نماند و اگرچه به دلیل اینکه پایگاه مردمی مستحکم‌تری نسبت به بقیه دارد، آسیب کمتری دید اما همین مقدار آسیب نیز کافی بود تا این قانون به این جریان هم ضرر برساند و اجازه ندهد که صدری‌ها آن مقدار کرسی‌های لازم برای رسیدن به نخست وزیری را به دست بیاورند. البته تدبیر صدری‌ها برای جبران این موضوع احتمال تشکیل ائتلافی با حزب دموکرات اقلیم کردستان عراق و نیز احتمال تشکیل ائتلاف با حزب «التقدم» به رهبری حلبوسی است.

اما شنیده‌ها حاکی از آن است که طبق محاسبات صدری‌ها نهایت توان آنها با توجه به وضعیت و داده‌های فعلی به دست آوردن بین ۳۰-۴۰ کرسی می‌باشد و این حتی کمتر از تعداد کرسی‌های این ائتلاف یعنی حدود ۵۴ کرسی در انتخابات پیشین است. این موضوع یعنی ضعیف بودن احتمال رسیدن این جریان به هدف خویش که همان تعداد کرسی‌های لازم در مجلس برای انتخاب یک نخست وزیر تمام صدری، باعث شد که مقتدی صدر خود وارد صحنه شده و اولین گام تبلیغاتی را برای تحریک عواطف و احساسات هواداران فعلی یا هواداران سابق خویش بردارد که این گام عبارت از احتمال شهادت وی بود. اما مشکل اینجا بود که چنین ادعایی آن قدر تکراری بود که از همان اول همگان آن را صرفاً یک ادعای انتخاباتی و در جهت تحریک احساسات بخشی از جامعه شیعی عراق قلمداد کردند و به همین خاطر اولین اپیزود تبلیغاتی مقتدی صدر نه تنها با موفقیت رو به رو نشد بلکه به یک امتیاز منفی در شرایط فعلی برای وی مبدل شد.

اپیزود دوم

این وضعیت موجب گردید تا مقتدی صدر اپیزود دوم از برنامه تبلیغاتی خود را اجرا کند و این بار تلاش کرد که در این قسمت بخشی از فشار واکنش‌های منفی به احتمال شهادت خود را مرتفع کند. پس در اینجا دلیل احتمال شهادت خود را به موضوع مخالفت و مانع بودن وی با عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مرتبط دانست و تأکید کرد که وی تنها مانع موجود در مقابل تحقق این موضوع است و در صورت فوت وی نیز این موضوع محقق خواهد شد. در اینجا بود که بخشی از مخالفان وی یا مجبور شدند که محتاطانه با این اظهارنظر او برخورد کنند یا اینکه لااقل در ابتدا با آن همراه شده و از چنین اظهارنظری استقبال کنند زیرا خود این بخش از مخالفان هم معارض با موضوع عادی سازی روابط بوده و حامی قضیه فلسطین می‌باشند. اما در حقیقت مقتدی صدر در این اقدام به صورت غیر مستقیم در پی ضربه زدن به طرفداران حشدالشعبی و محور مقاومت بود که همیشه از آرمان خود برای آزادسازی فلسطین سخن می‌گفتند.

گویی مقتدی صدر می‌خواست این پیام را به آنها برساند که فقط خودش مانع عادی سازی روابط در عراق است و اگر وی نباشد تمامی این گروه‌ها با عادی سازی روابط عراق با رژیم صهیونیستی همراه خواهند شد.

اپیزود سوم

اما اپیزود سوم از تلاش‌های تبلیغاتی مقتدی صدر در کنار دلیل تلاش برای بالا بردن شانس این جریان در انتخابات، یک دلیل دیگر هم داشت و آن فضاسازی علیه این جریان در پی حوادث اخیر بیمارستان ذی قار و هجمه‌های شدید به این جریان به علت تسلط آن بر وزارت بهداشت بود. این بار مقتدی صدر اعلام کرد که دولت فعلی و افراد مشارکت کننده در آن را تأیید نکرده و دولت بعدی را نیز تأیید نخواهد کرد و انتخابات پیش رو را نیز تحریم خواهد کرد. ساعاتی پس از این اعلان نیز مقتدی صدر سازمان سیاسی این جریان را مسدود کرد و رئیس این سازمان نصار الربیعی که از کلیدی ترین و مهم‌ترین شخصیت‌های جریان صدر است را به مشاور خویش منصوب کرد.

در پی این اقدام هم شخصیت‌های وابسته به این جریان به مانند حسن الکعبی (نایب رئیس اول مجلس)، غایب العمیری (از نمایندگان معروف وابسته به این جریان) حاکم الزاملی و مها الدوری (از نامزدهای وابسته به فراکسیون صدری‌ها یا همان الکتلة الصدریة) همگی اعلام کردند که در انتخابات پیش رو بنابر پیروی از سخنان رهبرشان مقتدی صدر شرکت نخواهند کرد.

واکنش کمیسیون برگزاری انتخابات

نکته جالب اما واکنش کمیسیون برگزاری انتخابات بود که صراحتاً اعلام کرد اقدام مقتدی صدر قانونی نیست و باب انصراف از انتخابات بسته شده است و اساساً هیچ درخواست رسمی نیز برای انصراف از انتخابات به دست آنها نرسیده است. اساساً موضوع مضحک این جاست که این جریان با نام «الکتلة الصدریة» در انتخابات پیش رو قرار است که شرکت کند و اگر واقعاً آنها به دنبال ایجاد یک موج تبلیغاتی و نیز به دنبال ایجاد این موج در جهت سرپوش گذاشتن بر عملکرد فاجعه بار این جریان در وزارت بهداشت نبودند؛ عملکردی که باعث دو فاجعه سهمناک در بغداد و ذی قار شد، درست این بود که طی یک اعلان تمامی اعضای این لیست به صورت رسمی از انتخابات انصراف می‌دادند هرچند که در هر حال اقدام آنها طبق گفته کمیسیون انتخابات قانونی نمی بود اما لا اقل ذره‌ای از میزان سیاسی بودن و تبلیغاتی بودن آن کم می‌شد.

عدم ثبات در آرا و نظرات سیاسی خویش

ذکر این مورد لازم است که یکی از وجوه تمایز جریان صدر نسبت به بقیه جریان‌های سیاسی شیعی در عراق به علاوه داشتن یک پایگاه مردمی نسبتاً متحد و مستحکم نسبت به بقیه جریان‌های سیاسی در عراق، عدم ثبات رأی و نظر رهبر این جریان یعنی مقتدی صدر است. برای مثال مقتدی صدر در سال ۲۰۱۳ اعلام کرد که سازوکار و نظام سیاسی عراق را تحریم خواهد کرد اما پس از آن در انتخابات ۲۰۱۴ حضور پیدا کرد و در انتخابات ۲۰۱۸ نیز بخش گسترده‌ای از دولت را تشکیل داد و حالا هم اصلاً بخشی از دولت پنهان در عراق خود همین جریان است.

در دوران پیش از انتخابات ۲۰۱۸ نیز مقتدی صدر که ریشه سیاسی اسلامگرایی دارد، ژست مدنیت و سکولاریسم را به خود گرفت و حتی در این راستا نیز با کمونیست‌های عراق ائتلاف کرده و در انتخابات شرکت کرد و در آن ایام گروه‌های مسلح طرفدار ایران را «میلیشیاهای وقیح» نامید و از ضرورت انحلال حشد سخن گفت اما در کمال ناباوری همه جریان‌های فکری من جمله سکولارها و اسلامگراها پس از پیروزی در انتخابات با ائتلافی که حامی درجه یک حشد شعبی و همین به اصطلاح میلیشیاها بود یعنی ائتلاف فتح، ائتلافی را به نام ائتلاف البناء (سازندگی) تشکیل داده و هر دو طرف دست در دست یکدیگر برای انتخاب عادل عبدالمهدی به عنوان نخست وزیر اقدام کردند!

درخصوص همین تحریم انتخابات پیش رو نیز نکته این جاست که تقریباً یک سال پیش مقتدی صدر گفته بود افرادی که از تحریم انتخابات سخن می‌گویند را مسئول رسیدن فاسدان به حکومت می‌داند!

بقای مقتدی صدر در نظام سیاسی عراق مشکل و خروج وی از آن مشکلی بزرگ‌تر است.

یکی از موضوعات مهم و قابل توجه در سخنان روز پنجشنبه مقتدی صدر پرچم‌های پشت سر وی بود که عبارت از پرچم «سرایا السلام»، «لواء الیوم الموعود»، «جیش المهدی» و نیز پرچم عراق بودند. در واقع شاید بتوان گفت که وجود سه پرچم شاخه‌های نظامی وابسته به مقتدی صدر حاکی از این پیام باشد که نبود وی در سازوکار سیاسی کشور به معنای هرج و مرج و تقابل نظامی و مسلحانه در جامعه شیعی است و اولین نیروهای مورد هدف این جریان در این تقابل، نیروهای مسلح وابسته به عتبات عالیات می‌باشند.

اتفاقاً همین موضوع باعث شد که بیشتر نیروهای سیاسی از نزدیک به محور مقاومت گرفته تا سکولار تا نزدیک به عمار حکیم و حتی نخست وزیر عراق از مقتدی صدر به نوعی درخواست انصراف از تصمیم اخیر خود را داشته باشند چون مشکل این جاست که اگر جریان صدر در تمام دولت و نظام سیاسی حضور داشته باشد احتمال فساد مالی و اقتصادی چیزی را به همراه خود نخواهد داشت (البته بقیه جریان‌های سیاسی نیز در این زمینه چندان دست کمی از آنها ندارند) اما اگر این جریان خارج از نظام سیاسی باشد، نتیجه آن هرج و مرج و درگیری‌های مسلحانه خواهد بود و به همین خاطر همه نیروهای سیاسی حضور این جریان را به عدم آن ترجیح می‌دهند.

آیا ائتلاف‌های فتح و قانون از این فرصت استفاده خواهند کرد؟

البته این نکته نیز شایان ذکر است که ائتلاف‌هایی به مانند فتح و دولت قانون بارها از لزوم استیضاح دولت الکاظمی سخن می‌گفتند، حالا با اعلام عدم حمایت مقتدی صدر از دولت فعلی باید دید که حاضر به ایستادن در کنار مردم هستند تا در این راستا دولت الکاظمی را استیضاح کرده و نمایندگان ائتلاف سائرون را در دو راهی سخت حمایت از استیضاح با توجه به عدم حمایت مقتدی صدر از دولت فعلی یا همراهی با الکاظمی قرار دهند یا اینکه به طور کل خود این دو ائتلاف نیز بقای الکاظمی با توجه به سهمی که از این دولت دارند به مذاقشان خوش آمده است؟!

اهداف مقتدی صدر از اقدام اخیر

درخصوص اهداف مقتدی صدر از اعلان اخیر نیز باید این نکته را در نظر داشت که برخی آن را در جهت به تعویق انداختن انتخابات (آوریل ۲۰۲۲) دانسته و برخی دیگر از این فراتر رفته و آن را در جهت بقای دولت الکاظمی به عنوان یک کابینه دولت فوق العاده و موقت برای مدتی نا معلوم می‌دانند اما نقطه مشترک میان این دو نظریه این است که جریان صدر خواهان حفظ غنایم خود از نظر مناصب کلیدی در دولت فعلی در شرایط حداقلی است و نیز در هر حال با تمام این اوضاع، این جریان از سازوکار سیاسی کنار نخواهد کشید بلکه چه بسا اگر انتخابات ۲۰۲۲ به تعویق افتد در آن شرکت هم بکند هرچند که بیشتر نیروهای سیاسی پیش دستی کرده و بر برگزاری انتخابات در اکتبر ۲۰۲۱ به طور مستقیم یا غیر مستقیم تأکید داشته اند و این را نیز نباید از یاد برد از آنجا که الکتلة الصدریة از انتخابات به طور رسمی کنار نکشیده است و اساساً اجازه قانونی این کار را هم ندارد چه بسا این حرکت مقتدی صدر در راستای پاک کردن ساحت خویش از فسادهای افراد وابسته به جریان خود می‌باشد.

نتیجه گیری

به طور کل مقتدی صدر هر هدفی نیز داشته باشد اما با توجه به آماده سازی ها و کار تشکیلاتی که قوی‌تر از بقیه جریان‌ها برای این انتخابات داشته است و با توجه به عدم ثبات وی در آرا و تصمیمات سیاسی، بسیار بعید به نظر می‌رسد که از این انتخابات دست بکشد اما باید دید که در ازای انصراف از این تصمیم اخیر چه امتیازاتی را خواهد خواست؛ هرچند که میزان قدرت وی از نظر پایگاه اجتماعی قدرت چانه زنی او را در امتیاز گرفتن از نیروهای سیاسی خصوصاً نیروهای سیاسی نزدیک به محور مقاومت مشخص خواهد کرد.

*تحلیلگر مسائل عراق