خبرگزاری مهر، گروه استانها - مجید مالکی*: شهر یک هویت زنده است. گذشتهای دارد و پیشینهای. مردمانش در طول تاریخ در یک منطقه خاص، با عقاید خاص و جغرافیای مشخصی زندگی کرده و برای خود هویتی ساختهاند.
شهر در دل خود شخصیتها و مردان بزرگی را پرورده است. در حوزه معماری آثار قابل توجهی ساخته که ممکن است قدمت تاریخی یا اصالت هنری داشته باشد که این موارد برای مردم شهر محل تفاخر و عامل هویت بخشی است.
در روزگار پیشامدرن مردمان نسبت به گذشته و هویت شهری خود احساس تعلق و تفاخر داشتهاند، اما امروز مدرنیته بسط پیدا کرده است، نه تنها گذشته را برایمان بی معنا کرده، بلکه تصویر آینده را هم تخریب کرده و نمیتوانیم آیندهای مبتنی بر هویت گذشتهمان ترسیم کنیم. یک ضرب المثل عربی میگوید کسی که قدیم ندارد جدید هم ندارد، بنابراین شهری که نسبت به گذشته خودش احساس هویت نمیکند بیمار است. چنان فرزندی که تبارش را انکار میکند و به پدری دیگر افتخار میکند ولی مگر میشود گذشته را انکار کرد؟
ما در جبر نسبت به گذشته متولد شدهایم و اختیاری در انتخابش نداشتهایم. اینکه احساس هویت نسبت به شهر یا تبارمان نمیکنیم مسئله و بحران امروز ما است. و این بحران در شهر ما اراک نسبت به دیگر شهرها بحرانیتر و جدیتر است. اینکه چرا برخی از شهروندان اهل اراک نسبت به گذشته خود احساس هویت نمیکنند عللی دارد که فعلاً بنای پرداخت به آن نیست؛ اما مسئله مهمتر این است که برای حل این بحران چه کردهایم؟ چه تلاشی برای ساخت هویت شهری و تاریخیمان کردهایم؟ ثمره این تلاشها یقیناً در بستر شهر قابل مشاهده است.
میتوانیم تلاشهای سازمانی و مسئولانه خود را در شهر ببینیم. خصوصاً در حوزه معماری و المانهای شهری این قدرت و توان را داریم که به ساخت هویتیمان بپردازیم و به یاد مردم بیاوریم که چه ظرفیتهای بومی و فرهنگی داشتهایم.
در میان المانهای شهری و طراحی میادین در اینباره چه کردهایم؟ کدام یک از المانهای شهری ما ربط مستقیمی با تاریخ و هویت ما دارد؟ میدان شورا، میدان نماز، میدان هفت تیر، میدان راه آهن، ورودی اراک در میدان امام خمینی (سه راهی خمین)، ورودی اراک مقابل کارخانه ماشینسازی، میدان ولیعصر (عج)، میدان شهر صنعتی این ضعف طراحی ما ناشی از غربزدگی و بیمسئولیتی ما نسبت به سرمایههای تاریخیمان است و فاجعه جایی رقم میخورد که میخواهیم گامی مسئولانه برداریم؛ اما کریه و ناپسند برمیداریم.
بهعنوان مثال در همین یکی دو سال اخیر مسئولان شهرمان دو بار احساس مسئولیت کرده و خواستهاند برای پاسداشت شهدای شهر گامی بردارند. در یک مورد تندیس مادر رشیده شهید شاملو، خانم حمیده دریابیگی را ساختهاند و در موردی دیگر سردیس شهید کاوه نبیری را. این تلاشها آنچنان خالی از ظرافتهای هنری و زیبایی است که هر انسان سلیمی را وادار به پس زدن میکند.
اراک؛ همین شهری که حتی مسئولینش هم به آن احساس هویت نمیکنند به شدت در حوزه طراحی المان میتواند جذاب و پویا باشد. فقط کافی است در گوشه و کنار بگردیم و آن ظرفیتهای قابل تبدیل به المان شهری را پیدا کنیم. و البته وقتی آنها را پیدا کردیم هنرمندانه و زیبا بسازیم. نه چون سردیس شهید بزرگوار کاوه نبیری که به تنها کسی که شباهت ندارد خود شهید است.
بنا بر همین نگاه میشود پیشنهادهایی برای ساخت المان ارائه کرد مثلاً برج شیشهای، بقعه پیر مرادآباد، دروازههای تاریخی شهر اراک، هواپیماهای عراقی منهدم شده به دست بچههای پدافند هوایی اراک، پرندگان مهاجر تالاب میقان، امامزاده محمد عابد، آیت الله اراکی، پلهای زیرقوسی ساخت شرکت ماشین سازی روی کارون، المان لودر و بولدوزرهای ساخت شرکت هپکو، المان واگنهای ساخت شرکت واگن پارس در میدان راه آهن، گونههای متنوع جانوری در هفتاد قله از کل و قوچ و پلنگ گرفته تا عقاب طلایی و شاهین و کبک.
*پژوهشگر علوم اجتماعی