مدیر امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ضمن ارائه گزارشی از روند فعالیت‌های مجموعه تحت مدیریتش به برخی از حاشیه‌های پیش آمده درباره فعالیت‌های این سازمان پاسخ گفت.

خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی: یکی از اتفاقات و پیشامدها پیرامون فعالیت هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی، ظهور مجموعه‌های مختلف در عرصه‌های مدیریتی است که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی در بخش‌ها و مجموعه‌های مختلف تأسیس و هر یک به فراخور موضوعات و اولویت‌های کاری نسبت به بخشی از فعالیت‌های موسیقایی کشور مشغول به انجام مأموریت بودند و هستند. مجموعه‌هایی که برخی از آنها دربرگیرنده نتایج و اثرات مثبتی برای اشاعه و گسترش «موسیقی خوب» بودند، و برخی هم آنچنان ضربات مهلک و ویرانگری به بدنه موسیقی به دلیل فقدان آگاهی و مدیریت درست زدند که همچنان بخشی از خرابی‌ها و تأثیرات منفی این حوزه نشأت گرفته از همان سوءمدیریت هاست.

یکی از مجموعه‌هایی که طی سال‌های اخیر به فراخور نوع فعالیت‌های شهرداری تهران در حوزه فرهنگ و هنر تبدیل به نهادی مهم و استراتژیک در حوزه فعالیت‌های هنری شده، سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است که از تأسیس آن تا به امروز به دلیل نحوه فعالیت‌ها و البته حضور برخی مدیران جنجالی و حاشیه ساز، تبدیل به یکی از خبرسازترین مجموعه‌های فرهنگی شده که به دلیل تحت پوشش قرار دادن فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ و برخی از مجموعه‌های سینمایی و نمایشی در سطح پایتخت به عنوان یک نهاد مؤثر فرهنگی و هنری فعالیت‌هایش زیر ذره‌بین است. نهادی که اگر چه در فراز و نشیب عملکرد مدیرانش، همواره در معرض چالش با اهالی رسانه، هنرمندان و کارشناسان حوزه فرهنگ و هنر قرار گرفته، اما حوزه اختیاراتش به قدری دربرگیرنده مسائل مختلف و اما و اگر است که نمی‌توان به راحتی از نقش و کارکردش در حوزه فرهنگ عبور کرد.

در این چارچوب مقوله «موسیقی» نیز به عنوان یکی از فعالیت‌های مرتبط با معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مورد توجه قرار گرفته است. که این بخش هم در سال‌های اخیر به ویژه از دوره مدیریتی حجت الاسلام شهاب مرادی در کسوت رئیس سازمان تا به امروز که حجت الاسلام امرودی ریاست این مجموعه را به عهده دارد، به شدت با حاشیه‌های ریز و درشتی رو به رو بوده و هست. حاشیه‌هایی که با دستور مرادی مبنی بر تعطیلی آموزش موسیقی در فرهنگسراها آغاز و تبدیل به یکی جنجالی‌ترین و حاشیه‌سازترین اتفاقات فرهنگی آن سال‌ها شد و پس از کناره‌گیری او از مدیریت سازمان، این حواشی به مقولات دیگری چون مکتب‌خانه‌های موسیقی، ارکسترهای مرتبط با شهرداری و دیگر مسائل انتقال پیدا کرد.

هنوز هم به دلیل بسیاری از نکته‌ها و مسائلی که در حوزه موسیقی مورد توجه قرار دارد، برخی ابهامات درباره این سازمان به سرنوشت روشنی نرسیده است. آنچنان که همین شرایط، مجموعه امور موسیقی و سرود سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران را به عنوان خبرسازترین و پرچالش‌ترین مجموعه‌های زیر نظر سازمان تبدیل کرده که به فراخور حضور هر گروه مدیران با چالش‌هایی رو به رو بوده است.

تهیه و تدوین آئین نامه‌ها، دستورالعمل‌ها و اساسنامه‌های جشنواره‌ها و فعالیت‌های موسیقی، تولید محصولات فاخر موسیقی و نماهنگ در مناسبت‌های ملی، مذهبی و وقایع اجتماعی، هنری و فرهنگی، کارشناسی، صدور مجوز و نظارت بر کیفیت اجرای برنامه‌های موسیقی اعم از: کنسرت‌های حرفه‌ای و آماتور، کنسرت‌های آموزشی، برنامه‌های علمی و پژوهشی موسیقی، بزرگداشت و تجلیل از استادان موسیقی ایران، نقد و بررسی کتاب و آلبوم‌های موسیقی، مشارکت با سایر نهادهای مرتبط با موسیقی (دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، دفتر موسیقی حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، دفتر موسیقی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، انجمن موسیقی ایران، خانه موسیقی ایران)، حمایت از فعالیت‌های هنرمندان موسیقی شهر تهران، برگزاری جشنواره‌های موسیقی، تشکیل ارکسترهای مختلف و راه اندازی گروه کر در مراکز مختلف سازمان از جمله اهداف مهمی است که به عنوان اولویت‌های امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مطرح می‌شود، اولویت‌هایی که اگرچه در دستیابی یا عدم دستیابی به آنها شک و تردیدهای وجود دارد، اما فعلاً به عنوان اهداف اصلی مورد توجه مدیران قرار گرفته است. مدیرانی که عملکردشان هم می‌بایست بر اساس حد و حدود اختیارات، بودجه، نوع تعامل با مدیر بالا دستی و مسائل ریز و درشت دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد.

شهرام صارمی (۱۳۸۳-۱۳۷۶)، عباس سجادی (۱۳۸۹-۱۳۸۴)، بابک ربوخه (۱۳۹۰-۱۳۹۷) و امیر حسین سمیعی (از ۱۳۹۸ تا کنون) از جمله افرادی هستند که طی بیش از دو دهه گذشته به عنوان مدیر در امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مشغول به فعالیت بوده‌اند. افرادی که دارای پیشینه ارزشمند و قابل اتکایی در حوزه موسیقی هستند که نام و کارنامه فعالیتی شأن در حوزه موسیقی از آنها به عنوان مدیرانی دارای آگاهی و دانش یاد می‌شود که در حوزه موسیقی به فراخور تخصصی که دارند، آثار مؤثری را پیش روی مخاطبان قرار داده‌اند.

اما به هر حال باید پذیرفت که مدیریت در عرصه موسیقی چیزی فراتر از تخصص موسیقایی و هنرمند بودن است که حضور در مجموعه‌ای به نام سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران شرایط را دو چندان سخت‌تر هم می‌کند. به ویژه اینکه در همین چارچوب باید شرایطی را ایجاد کرد تا در کنار مجموعه‌هایی چون دفتر موسیقی وزارت ارشاد، مرکز موسیقی و سرود حوزه هنری، دفتر موسیقی سازمان صدا و سیما، مرکز موسیقی مأوا و دیگر مجموعه‌ها حرکتی در قالب کلید واژه «موازی کاری» صورت نگیرد. چارچوبی که در کنار رعایت خط قرمزها، حفظ منافع سازمانی، ذائقه شناسی مخاطب، توجه به عملکرد بودجه‌ای و هزینه کردها آن هم در شرایطی که وضعیت بودجه کشور به سامان نیست، قطعاً «مدیریت هوشمند» می‌خواهد که فراتر از هنرمند بودن است.

همه این شرایط و البته برخی از حاشیه‌های این ماه‌های حوزه موسیقی به ویژه فعالیت‌های مرتبط با امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران باعث شد تا به سراغ امیر حسین سمیعی مدیر امور موسیقی این نهاد رفته و از او درباره فعالیت‌های چند ماهه اخیر مجموعه تحت مدیریتش و برخی از حاشیه‌ها، انتقادات و ابهامات مطرح شده در رسانه‌ها و فضای مجازی طی روزهای گذشته پرسش‌هایی را مطرح کنیم.

آنچه می‌خوانید بخش اول گفتگوی صریح خبرگزاری مهر با امیرحسین سمیعی آهنگساز، خواننده و پژوهشگر موسیقی است که قبل از حضور در کسوت مدیریت امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران علاوه بر فعالیت‌های متعددی که در حوزه‌های مختلف موسیقی داشته، در مؤسسه شهرستان ادب نیز به فعالیت در عرصه موسیقی مشغول بود و حالا به عنوان یک مدیر با چالش‌هایی مواجه شده که علاوه بر ارائه گزارش فعالیت‌های انجام گرفته، می‌بایست به آنها پاسخ می‌داد.

* آقای سمیعی بد نیست از همین ابتدا برویم سراغ مهم‌ترین حاشیه این روزهای امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران که موجب انتشار مطالبی درباره هزینه کرد برگزاری کنسرت‌های آنلاین در زیر مجموعه شهرداری تهران طی ماه‌های گذشته و انتشار میزان مبلغ پرداختی به خوانندگان این کنسرت‌ها توسط شهرداری شد، اعداد و ارقامی که در صورت صحت می‌تواند دربرگیرنده حاشیه‌های دیگری هم باشد که می‌بایست پاسخ منطقی به آن بدهید.

خوب شد که پرسش اول این گفتگو با حاشیه‌ای آغاز شد که بحث این روزهای برخی از افراد در فضای مجازی است و من لازم است درباره آن توضیحاتی را ارائه دهم. ببینید فرآیند تولید اثر فرهنگی در شهرداری تهران دربرگیرنده ابعاد مختلفی است که هر مجموعه تحت نظرش به فراخور نوع فعالیتی که برایش تعریف شده کارهایی را انجام می‌دهد. پس بر همین اساس فرآیند تولید در «معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران» و «سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران» دو مقوله جدای از یکدیگرند که اگرچه هر دو پسوند «شهرداری تهران» را دارند، اما با فعالیت‌های جداگانه‌ای روبه‌رو هستند که بحث‌های مربوط به بودجه و هزینه کرد نیز شامل این تفکیک و جداسازی می‌شود.

سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در فرآیند مدیریتی خود وارد عرصه کنسرت‌های آنلاین به غیر از چند کنسرت بسیار محدود با سبکی غیر از موسیقی پاپ، نشده و هرگونه مطلب و متنی که در آن از پرداخت مبالغ سنگین به خوانندگان این کنسرت‌ها توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منتشر شده، تکذیب می‌شود اما در این چند روز مطالبی را در فضای مجازی مشاهده کردم که اصلاً به فعالیت‌های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مربوط نمی‌شود چرا که در برگزاری کنسرت‌های آنلاین تحت پوشش شهرداری تهران ما متولی ماجرا نبودیم، بلکه همکاران ما در مجموعه معاونت اجتماعی و فرهنگی بودند که صفر تا صد اجرای پروژه را به عهده داشتند اما متأسفانه به دلیل عدم آگاهی برخی از دوستان در رسانه‌ها به اشتباه نام سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در حاشیه‌های مربوط به پرداخت دستمزدها درج شده بود.

جالب اینجاست که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران طی دو سال اخیر با بودجه‌های انقباضی بسیار پرفشاری روبه‌رو بوده که حتی اگر می‌خواستیم توان پرداخت دستمزدهایی که در این مطالب حاشیه‌ای منتشر شد را هم نداشتیم. پس بنده باز هم تاکید می‌کنم که سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در فرآیند مدیریتی خود وارد عرصه کنسرت‌های آنلاین به غیر از چند کنسرت بسیار محدود با سبکی غیر از موسیقی پاپ، نشده و هرگونه مطلب و متنی که در آن از پرداخت مبالغ سنگین به خوانندگان این کنسرت‌ها توسط سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران منتشر شده، تکذیب می‌شود. کما اینکه در حوزه واقعی بودن یا واقعی نبودن ارقام دستمزدها باید دوستان ما در معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران پاسخ لازم را بدهند. زیرا ما در ماجرای برگزاری کنسرت‌های آنلاین خوانندگان مطرح متولی اصلی نبودیم.

فعالیت‌های سازمان در حوزه موسیقی به هیچ عنوان در مسیر فعالیت‌های معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران نیست، و این نهاد زیر مجموعه شهرداری به صورت کاملاً مستقل در برگزاری کنسرت‌های آنلاین برخی از خوانندگان شناخته شده اقدام کرد. شرایطی که بسیاری پنداشتند این ما بودیم که به عنوان متولی اصلی برگزاری کنسرت‌ها برنامه‌ریزی کردیم. البته که همکاری با هنرمندان توانمند و صاحب هنر باعث افتخار ماست، ولی باید گفت در این مدت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران این سعادت را پیدا نکرد که با هنرمندان معروف غیر از برگزاری کنسرت «هنر برای همه» آن هم در زمان مدیریت جناب ربوخه همکاری داشته باشد. حتی همین آلبوم «تهران من» به آهنگسازی محمدرضا چراغعلی و خوانندگی محمد معتمدی نیز از جمله پروژه‌های خارج از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بوده که آن هم به همت دوستان ما در معاونت اجتماعی فرهنگی شهرداری صورت گرفته است.

* مواردی که به آن اشاره کردید، دربرگیرنده نکات زیادی است، اما از آنجا که نمی‌خواهم از چارچوب این گفتگو خارج شوم، ترجیح می‌دهم سئوالاتم روی فعالیت‌های بخشی از سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران متمرکز کنم که طی سال‌های گذشته به ویژه از زمان حضور جناب شهاب مرادی در کسوت مدیر سازمان موجب ظهور و بروز حاشیه‌هایی در حوزه موسیقی شد. شرایطی که مدیران قبلی را با چالش‌های متعددی مواجه کرد و اکنون بد نیست شما به عنوان یک مدیر با پیشینه‌ای موسیقایی، از نحوه تعامل با یک مدیر روحانی با تفکری متفاوت‌تر در رأس مدیریت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بگویید.

من معتقدم سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در دوره مدیریت حجت الاسلام امرودی در بی حاشیه‌ترین دوران خود حضور دارد، که چنین روندی قطعاً به نوع مدیریت خاص ایشان باز می‌گردد که نشان از توانمندی و نوع نگاه مناسبی دارد که به مقوله فرهنگ و هنر دارد. محور اساسی فعالیت مدیریت امور موسیقی سازمان در برگیرنده ابعاد و مسائل مختلفی است که به فراخور میزان بودجه اختصاص پیدا کرده و برخی اولویت‌ها دچار تغییراتی می‌شود. این محورهای اساسی، هم می‌تواند مرتبط با مسائل شهروندی و دغدغه‌های اجتماعی و فرهنگی زندگی شهروندان باشد و هم مبتنی بر اتفاقات و رویدادهای ملی که در برهه‌های زمانی مختلف کارکردهای جداگانه دارند. یکی از این محورها که طی ماه‌های اخیر در کنار دیگر فعالیت‌های ما مورد توجه قرار گرفت، توجه به محور «مقاومت» بود که طی یکی دو سال گذشته با آن مواجه بودیم. در این چارچوب اتفاقاتی در کشور و منطقه افتاد که نمی‌توانستیم به آن بی تفاوت باشیم. یکی از این موارد و اتفاقات شهادت حاج قاسم سلیمانی بود که مربوط به روزهای اول حضورم در سازمان می‌شد و با توجه به شرایط و بحران اقتصادی کشور ما را به سمت و سویی هدایت کرد که با وجود تمام مشکلاتی که داشتیم، اما این سیاست مهم را پیگیری کنیم.

مشغول رایزنی و فراهم آوردن بستری هستیم که بتوانیم در آینده‌ای نزدیکی حمایت بیشتری از گروه‌های موسیقی برای اجرای برنامه در فرهنگسراها داشته باشیم که این مجموعه‌ها نیز بتوانند به فراخور موضوعات و گونه‌های مختلف در خدمت شهروندان برای شنیدن موسیقی خوب باشند ما بر این باور بودیم شهر و شهروندان نمی‌توانستند از این مسائل دوری کنند، کما اینکه مراسم تشییع پیکر حاج قاسم، این نکته را به ما بیشتر از هر زمانی تاکید کرد که نباید به مفاهیمی چون مقاومت و ارتباط آن با زندگی شهروندی بی تفاوت بود. بنابراین شروع به تولید کارهایی که کردیم که در اولویت قرار داشت. در این راه اگر چه به دلیل پاندمی کرونا و تعطیلی مراکز فرهنگی هنری زیر مجموعه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ما را در شرایط نامتعادلی قرار داد و هنوز هم این روند ادامه دارد، اما بنده و همکارانم نهایت تلاش خود را انجام دادیم تا با حمایت حجت الاسلام امرودی و جناب زندوکیلی به عنوان معاون هنری سازمان کارهای ماندگاری را در این حوزه‌هایی که به آن اشاره کردیم تولید و عرضه کنیم.

ما در کنار این تولیدات بود که با وجود تعطیلی تمامی کنسرت‌های زنده موسیقی روی مسائل پژوهشی مختلفی در حوزه موسیقی کار انجام دادیم و حتی فضا را به سمتی بردیم که چند کنسرت آنلاین با رویکردهای تخصصی نیز پیش روی مخاطبان قرار گرفت و به طور حتم اگر امکانات مالی به ما اجازه می‌داد، در صدد طراحی و اجرای چند کنسرت آنلاین تخصصی و پژوهشی دیگر بودیم که بتوانیم رویکردهای ویژه‌ای را در مباحث مرتبط با موسیقی که ارتباط چندانی هم با موسیقی تجاری ندارد، ایجاد کنیم. اتفاقاً در این راستا و البته شرایط کرونایی دو کنسرت را برگزار کردیم که به همت تعدادی از دوستان هنرمند حوزه موسیقی از فرهنگسرای ارسباران پیش روی مخاطبان قرار گرفت.

به طور کلی باید گفت که محور و فرآیند اصلی کار ما ورود به عرصه موسیقی انقلاب اسلامی بود که سعی کردیم به صورت جدی و تخصصی‌تر به آن پر و بال بدهیم. من بر این باورم که طی این سال‌ها موسیقی‌های ضد فرهنگی در جامعه جریان دارند و اینها دقیقاً تبدیل به معضل و دغدغه‌ای اصلی و اساسی شدند که باید روی آن تمرکز ویژه‌ای داشت. اتفاقاً بر مبنای چنین رویکردی است که ما تلاش کردیم به سهم خودمان فرآیند، ساختار و چارچوب اصلی موسیقی انقلاب را با نگاه ویژه‌تر به شهروند، پر و بال دهیم و این را هم می‌دانیم که به دلیل حضور پاندمی کرونا نتوانستیم آن طور که باید امکانات خوبی را در اختیار شهروندان قرار دهیم. اگرچه همچنان مشغول رایزنی و فراهم آوردن بستری هستیم که بتوانیم در آینده‌ای نزدیکی حمایت بیشتری از گروه‌های موسیقی برای اجرای برنامه در فرهنگسراها داشته باشیم که این مجموعه‌ها نیز بتوانند به فراخور موضوعات و گونه‌های مختلف در خدمت شهروندان برای شنیدن موسیقی خوب باشند.

* فکر می‌کنم برای دستیابی به چنین نقطه‌ای، اول باید ارزیابی نسبی از نحوه عملکرد سازمان داشته باشید که کم انتقاد هم نیست، به‌خصوص که امروز فرهنگسراها بنا به هزار و یک دلیل تأثیر و دستاورد گذشته را ندارند.

طبیعتاً دستاوردهای تولیدی و فرهنگی فرهنگسراها به نسبت گذشته با تغییر و تحولات زیادی مواجه شدند. تغییراتی که قطعاً دربرگیرنده ابعاد مختلفی است که بهتر است مدیران ارشد سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران درباره آن توضیح دهند. اما من بازهم هم مجبورم یک نکته را دوباره یادآوری کنم و آن مسائل اقتصادی است، ما در همین چندماه تمام تلاشمان را انجام دادیم تا حتی در روزهای کرونایی نیز برنامه‌های موسیقایی فرهنگسراها را تعطیل نکرده و شرایطی را ایجاد کنیم که هم در برگزاری کنسرت‌ها، هم در برگزاری کارگاه‌های آموزشی و هم نشست‌های پژوهشی و تخصصی کارهای مؤثری انجام دهیم. اما باید اذعان کنیم که هم در حوزه تولید و هم در حوزه اجرا دستمان به لحاظ اقتصادی خالی بود و اصلاً شاید به همین جهت بود که به سمتی رفتیم که خودمان بر اساس تخصص و پیشینه هنری دست به تولید اثر بزنیم. نکته دیگر اینکه فرهنگسراها به دلیل قرار گرفتن در این شرایط ویژه کرونایی بود که در کنار فعالیت‌های محدود هنری که به جهت رعایت پروتکل‌ها به وجود آمد، تبدیل به قرارگاه‌های جهادی شدند که در آن ماسک تولید می‌کردند.

جایی که امروز من و شما با هم گفتگو می‌کنیم، یک ساختمان بلند مرتبه در مرکز شهر تهران است که منظره خوبی هم برای تماشای شهر دارد؛ جایی که یک مدیر می‌تواند با یک بودجه مناسب و یک تماس تلفنی می‌تواند به یک آهنگساز یا یک خواننده سوپراستار و انعقاد یک قرار داد مالی مناسب سفارش کار دهد. اما باور کنید این نکات در این شرایط نابسمان بودجه یک شرایط رویایی است که از دور قشنگ و زیباست همین جایی که امروز من و شما با هم گفتگو می‌کنیم، یک ساختمان بلند مرتبه در مرکز شهر تهران است که منظره خوبی هم برای تماشای شهر دارد؛ جایی که یک مدیر می‌تواند با یک بودجه مناسب و یک تماس تلفنی به یک آهنگساز یا یک خواننده سوپراستار و انعقاد یک قرار داد مالی مناسب سفارش کار دهد. اما باور کنید این نکات در این شرایط نابسمان بودجه یک شرایط رویایی است که از دور قشنگ و زیباست. اما شما بدانید همه بدنه سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران اکنون در دریای پرتلاطمی هستند که با وجود تمام مشکلات راهی جز تولید ندارند، تولیداتی که بر اساس سیاست‌های سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برای مناسبت‌های مختلف در نظر گرفته شده‌اند و به نوعی تنها راه زنده ماندن فعالیت‌های یک مجموعه موسیقایی هستند.

متأسفانه پاندمی کرونا مقولات آموزشی سازمان را تعطیل کرد، در نتیجه ما واقعاً شرایط گسترده‌تری را برای فعالیت موسیقایی نداشتیم پس باید هم برای رسیدن به اهداف و اولویت‌های کاری و هم برای قرار گرفتن در یک جریان موسیقایی کار تولید می‌کردیم. کارهایی که بودجه چندانی هم نداشتند و ما را وارد شرایطی کردند که خودمان بر اساس ظرفیت‌های موجود سازمان وارد می‌شدیم. یعنی به کارگیری موزیسین‌ها و متخصصانی که در درون سازمان سابقه موسیقایی داشته و می‌توانند در این زمینه به ما کمک کنند. چون ما برای برون سپاری به شدت در مضیقه مالی هستیم و می‌بایست به طراحی و اجرای فعالیت‌هایی بپردازیم که در عین قرار گرفتن در کوران مشکلات دربرگیرنده نکات مثبتی هم بود.

ما در این راستا بود که از جوانان بااستعداد استفاده کردیم تا بتوانیم کار را پیش ببریم و برای آنکه این ظرفیت‌ها بتوانند در خدمت موسیقی قرار گیرند، شرایط را به‌گونه‌ای فراهم ساخته و امکاناتی را برای آنها به وجود آوردیم که زودتر وارد محیط عملی کار موسیقی شوند. اما در بخش دیگر هم نیازمند حضور موزیسین‌های خبره بودیم که در این راستا سعی کردیم هرچند محدود اما شرایط همکاری را داشته باشیم که امیدوارم دوستان محدودیت‌های مالی ما در این زمینه را ببخشند. به هر حال پرورش استعدادها امسال تازه به بار نشسته و ما از این پس استعدادهای مهمی از جوانان را هم در حوزه‌های آواز ایرانی، کلاسیک ایرانی و پاپ خواننده‌ها و هم در مورد آهنگسازان خواهیم داشت.

بنده بازهم تاکید می‌کنم که محور اصلی فعالیت‌های ما، رویکرد جدی برای تولید موسیقی انقلاب و ژانرهای مختلفی که با آنها طرف حساب هستیم، بوده است؛ اینکه این ژانرهای مختلف اساساً چه حرف‌هایی می‌خواهند بزنند، چقدر جدی هستند و چقدر کاربردی می‌شوند. اینها نکات مهمی است که باید و حتماً روی آنها کار کارشناسی انجام دهیم و متوجه شویم که کارهای ما تا چه حد و اندازه‌هایی توانسته به گوش مخاطبان جدی موسیقی و شهروندان برسد.

* البته در همین چارچوب شائبه‌هایی به وجود آمده که بسیاری از آثار در حوزه تولید، اغلب با نام جنابعالی به عنوان خواننده یا آهنگساز منتشر شده است. این یعنی آغاز یک حاشیه و چالش که ممکن است برای هر مخاطبی شائبه‌برانگیز باشد. شائبه‌هایی که نشأت گرفته از برخی شبهات مالی درباره قراردادهای میلیاردی با بدنه مالی سازمان فرهنگی هنری است!

اول اینکه در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران مانند هر مجموعه دولتی دیگری سیستم‌های نظارتی و بازرسی دقیقی وجود دارد که به طور کامل وظیفه نظارت بر عملکرد مدیران و کارکنان در حوزه‌های مختلف مالی را بر عهده دارند و به طور حتم اگر در این زمینه خطایی صورت پذیرد قبل از اینکه ماجرا بخواهد رسانه‌ای شود، برخوردهای قانونی و انضباطی لازم در این مورد صورت می‌گیرد. بنابراین چه من و چه هر مدیری در سازمان بخواهد خارج از حد و حدود وظایف خود مرتکب اشتباهی شود، قطعاً باید منتظر عواقب این تخلف باشد.

در بسیاری از مناسبت‌هایی که ما اقدام به تولید اثر می‌کردیم، خیلی از دوستان هنرمند به محض دریافت پیشنهادات ماه علاقه‌ای به همکاری نداشتند. در بهترین حالت هم به قدری دستمزدهای بالایی را برای تولید اثر مطالبه می‌کردند که در همان ابتدا ماجرا به همکاری نینجامد سازمان طی ماه‌های اخیر در بدترین شرایط مالی و بودجه‌ای قرار داشته که همین مساله روند فعالیت‌های ما را با اختلالات زیادی مواجه ساخته و ماجرا را به سمتی برده که می‌بایست مدیریت بیشتری در حوزه هزینه‌ها و صرف بودجه می‌کردیم. اما خب در این شرایط ناموزون که تقریباً تمامی فعالیت‌های ما در تعطیلی بود، ما حسب وظیفه‌ای که به عهده داشتیم، می‌بایست به تولید ادامه می‌دادیم که بر این اساس، تولید اثر برای مناسبت‌های مختلف با همین شرایط بودجه‌ای از مهم‌ترین محورها بود.

در این راه استفاده از ظرفیت‌های داخلی یکی از کاربردی‌ترین راهکارهایی بود که می‌توانستیم انجام دهیم. البته شاید باور نکنید اما ما در همین چارچوب هم پولی برای جذب آهنگساز نداشته و به همین جهت از ظرفیت‌های تخصصی مان استفاده کردیم. این را هم بگویم استفاده از این ظرفیت تخصصی که در حوزه‌های آهنگسازی، خوانندگی، تنظیم و موارد مشابه به آن اشاره می‌کنم، منظور این نیست که به این ظرفیت‌ها دستمزدی پرداخت می‌شود. واضح است که هر آنچه در این زمینه انجام گرفته، با بودجه صفر بوده که مدارک و مستندات آن نیز موجود است.

نکته دیگر اینکه که لازم است کمی بی پرده درباره آن صحبت کنم، مربوط به همین حوزه‌های خوانندگی و آهنگسازی می‌شود. اینکه در بسیاری از مناسبت‌هایی که ما اقدام به تولید اثر می‌کردیم، خیلی از دوستان هنرمند به محض دریافت پیشنهادات ما علاقه‌ای به همکاری نداشتند. در بهترین حالت هم به قدری دستمزدهای بالایی را برای تولید اثر مطالبه می‌کردند که در همان ابتدا ماجرا به همکاری نینجامد. گو اینکه عده‌ای از این هنرمندان بزرگوار سعی می‌کردند در پشت پرده باقی بمانند تا اینکه بخواهند طیف وسیعی از طرفداران را درگیر کنند. خود من بارها و بارها با فلان چهره صحبت می‌کردم تا در کاری حضور داشته باشند، اما آن‌ها می‌گفتند ما نمی‌توانیم این قطعه را بخوانیم. حتی در برخی موارد کار به جایی می‌رسد که من به شاگردان خودم و برخی از هنرمندان مستعد عرصه خوانندگی پیشنهاد کار می‌دادم اما آن‌ها در پاسخ به چنین پیشنهادی می‌گفتند: «نمی‌توانیم ریسک این مسئله را بپذیریم». در چنین شرایطی باید یک نفر برخی از کارها را انجام می‌داد تا پروژه‌ها به سرانجام برسد.

ما در این فرآیند دغدغه‌های متعددی داشتیم و می‌دانستیم کاری که انجام می‌شود، قطعاً دربرگیرنده ریسک بالایی است که موجب ایجاد ابهامات و صحبت‌هایی هم می‌شود. اما بنده و همکارانم به دلیل اعتقادی که در این شرایط داشتیم تمام تلاشمان را انجام دادیم تا کارها به بهترین شکل ممکن به مرحله تولید برسد. به هر حال برخی از مناسبت‌ها به گونه‌ای بود که بعضی‌ها احساس می‌کردند خوانندگی و آهنگسازی در چنین آثاری یک نقطه ریسک محسوب می‌شود پس وارد چنین مفاهیم و محتوایی نمی‌شدند. بعضی هم به قدری مطالبات مالی سنگینی برای حضور در کارها داشتند که واقعاً در توان ما نبود.

* البته در این چارچوب برخی از منتقدان هم اعتقاد داشتند به دلیل کثرت حضور جنابعالی در اغلب قطعات به عنوان خواننده، مباحثی چون انحصاری کردن و کلید واژه‌های مشابه مطرح می‌شود…

اتفاقاً مساله دیگری که می‌توانم در این مجال به آن اشاره کنم، انتشار برخی از شبهات و مطالب بر علیه بنده مبنی بر انحصاری کردن تولید این قطعات به خوانندگی من بود که واقعاً دور از انصاف و عدالت مطرح شد که بنده در اینجا فقط به این نکته اشاره می‌کنم که من پیش از ورود به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، یک هنرمند موسیقی بودم که یکساله هم موزیسین نشدم. کما اینکه پیش از حضورم در کسوت مدیریت امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در همکاری با مجموعه‌های مختلف فرهنگی هنری کشور به عنوان آهنگساز و خواننده کار انجام می‌دادم.

اما متأسفانه برخی از دوستان برخی از مطالبی را به من نسبت دادند که نه به سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ارتباط دارد و نه به چیز دیگری؛ به هر حال بنده بارها پیش آمده که به عنوان خواننده از جایی سفارشی دریافت می‌کنم که یا به آن پاسخ منفی می‌دهم یا مثبت؛ این فرآیند هم اصلاً ارتباطی به مدیریتم در سازمان ندارد. به هر حال من یک هنرمند فعال حوزه موسیقی هستم که در جریان تولیدات این حوزه سعی می‌کنم حضور مستمری داشته باشم که قطعاً منجر به سواستفاده از موقعیت کاری هم نخواهد شد.

* حالا که از تخصص در مدیریت صحبت کردید، آیا این پیشینه هنری و موسیقایی توانسته در چارچوب مدیریتی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران گره‌ای از مشکلات در روزهای کرونایی را باز کند یا نه، این نفوذ مدیریتی و لابی هاست که در مجموعه شما فارغ از پیشینه‌تان، کارها را پیش می‌برد؟

بنده پیش از حضور در امور موسیقی سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران، مدیریت بخش موسیقی موسسه «شهرستان ادب» را به عهده داشتم که خوشبختانه حضور در این فضا به دلیل کارهای زیربنایی که انجام گرفت تبدیل به تجربه ارزشمندی شد. اما یکی از مهم‌ترین نکاتی که در این مجموعه برایم تبدیل به تجربه‌ای ماندگار شد، مرتبط با حوزه مشاوره است. اینکه اگر یک نفر در جایی تخصصی ندارد، می‌تواند با به کارگیری و استعانت از مشاوران متخصص شرایط بهتری را در حوزه مدیرتیی خودش فراهم کند.چارچوبی که بنده طی سال‌های گذشته آن را تجربه کردم و همواره تلاش کردم وقتی به عنوان مشاور در یک مجموعه حضور پیدا می‌کنم، تلاش داشتم بهترین و کارآمد ترین مشاوره ممکن را به مدیریت آن نهاد یا مجموعه ارائه دهم. در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز چنین رویکردی وجود دارد. کما اینکه چه از سوی مدیریت سازمان و چه از سوی معاونت هنری این مجموعه ماجرا به گونه‌ای برنامه ریزی شده که همواره از ما به عنوان مشاوران تخصصی حوزه موسیقی استفاده کرده و فضای کار را به سمتی می‌برند که همه تصمیم گیری ها در نهایت تعامل و تبادل افکار و البته امکانات موجود اتخاذ شود.در مسیر تولید تمامی آثار شخصاً پارتیتور را مطالعه می‌کردم و تصمیم نهایی می‌گرفتم.

ما در تولید پوئم سمفونی «راه روشن» آمدیم و با نگاهی ساختارشکنانه آهنگسازی کار را به یک جوان متولد سال ۷۳ سپردیم که اگر چه از سن و سال پایینی برخوردار است اما تحصیلکرده هنرستان موسیقی و نوازنده‌ای بسیار توانمند است که قطعاً در آینده حرف‌های زیادی برای گفتن دارد در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران نیز چنین رویکردی وجود دارد. کما اینکه چه از سوی مدیریت سازمان و چه از سوی معاونت هنری این مجموعه ماجرا به گونه‌ای برنامه‌ریزی شده که همواره از ما به عنوان مشاوران تخصصی حوزه موسیقی استفاده کرده و فضای کار را به سمتی می‌برند که همه تصمیم گیری ها در نهایت تعامل و تبادل افکار و البته امکانات موجود اتخاذ شود.

در حوزه مدیریت امور موسیقی سازمان هم ماجرا به همین شکل است، کما اینکه بنده در این مجموعه نیز نهایت تلاشم را انجام می‌دهم تا از مشاوران متخصص موسیقی در حوزه‌های مختلف بهره مند شوم. البته اینکه چقدر حسن نیت در مشاوره‌های مرتبط با حوزه موسیقی وجود دارد، خود علامت سوال بزرگی است که بعداً می‌توانیم به آن بپردازیم، اما در مجموعه ما کوشش شده تا این مشاوره‌ها در جهت بهره‌برداری بیشتر و تولید محصولات مؤثر و ماندگار صورت پذیرد. در این راه ریسک پذیری توأم با منطق نیز یکی دیگر از اهداف ما در مدیریت موسیقی سازمان است که روی این نکته نیز تاکید ویژه‌ای داریم.

به طور مثال ما در تولید پوئم سمفونی «راه روشن» آمدیم و با نگاهی ساختارشکنانه آهنگسازی کار را به یک جوان متولد سال ۷۳ سپردیم که اگر چه از سن و سال پایینی داشت اما تحصیلکرده هنرستان موسیقی و نوازنده‌ای بسیار توانمند است که قطعاً در آینده حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. قطعاً در این شرایط کار ما یک ریسک محسوب می‌شود اما ما نهایت تلاشمان را می‌کنیم که این بار سن و سال و پیشینه عقب تر از خلاقیت هنری قرار گیرد. یعنی اگر نفوذ و لابی در این چارچوب وجود داشت قطعاً یک آهنگساز ۲۷ ساله نمی‌توانست آهنگساز یک پروژه مهم باشد.

من معتقدم اثری چون پوئم سمفونی «راه روشن» اثری ارزشمند و جسورانه از یک جوان ایرانی است که تفکر کم نظیری در آن نهفته است. شما وقتی چارچوب این اثر در حوزه ارکستراسیون، فرم و آنالیز بررسی کنید، متوجه می‌شوید آنچه انجام گرفته یک ریسک توأم با منطقی است که قطعاً در سال‌های بعد نتایج و جایگاهش را خواهید دید. موفقیتی که با بودجه‌ای بسیار اندک به سرانجام رسید و اکنون کار را به جایی کشانده که تعدادی از مجموعه‌ها درخواست اجرای پوئم سمفونی‌های «راه روشن» و «سرباز» را از ما دارند. اینها بخشی از مدیریتی است که توانسته با بهره مندی از مشاوره‌های قوی و نه منفعت طلبانه شرایط را به سمت و سویی بکشاند که توانمندی‌ها بیشتر از لابی و نفوذ مورد توجه قرار گیرند. و به قول شهید مرتضی آوینی: «کسی که تخصصی ندارد و کاری را می‌پذیرد بی‌تقواست.»

ا دامه دارد…